اصول دین زردتشت

اصول دین آیین زرتشت

۱۴۰۰-۰۴-۲۲

4987 بازدید

در ابتدا لازم است یادآور شویم ایرانیان قبل از آیین زرتشت، دینی داشتند که از آن تعبیر به آیین مجوس می شد و بعدها شخصی به نام «زرتشت» در میان مجوس قیام کرده و به اصلاح آیین مجوس پرداخت. آموزه های آیین زرتشت مختلط از ثنویت و یگانگی خداوند است. یازده اصل اعتقادی در دین زرتشت وجود دارد که رستگاری در دو جهان در گرو پیروی از آنهاست، در واقع از نظر زرتشتیان با پذیرش این اصول مسیر حرکت به سمت انسان کامل آغاز می شود.

مؤلف تاج العروس می گوید: «مجوس بر وزن صبور، مردی بود با گوش های کوچک که برای ملت مجوس دینی وضع کرد و مردم را به آن فرا خواند. به طوری که بعضی ها گمان کرده اند آن «زرتشت» فارسی نیست؛ زیرا زرتشت بعد از ابراهیم بوده در صورتی که مجوس دین قدیم است و زرتشت بعدها آن را تجدید کرده و تغییراتی داده است»[۱]

طبق بیان فوق زرتشت مصلحی بوده که در میان مجوس ظهور کرده و آیین زرتشت در طول آیین مجوس و از شاخه های آن است که با گذشت زمان گسترش یافته و جایگزین و تنها قرائت از دین مجوس شده است و امروزه از آن تعبیر به دین زرتشتی می شود.

۱. اهورا، مزدا دو خدای خیر و شر در آموزه های زرتشت 

در سراسر گاتها اهورا مزدا یگانه آفریدگار جهان مینوی و مادی است و سرچشمه همه نیکی ها و خوبی هاست؛ در مقابل، آفریدگار و یا فاعل شری وجود ندارد انگره مینو یا خرد خبیث که بعدها به مرور ایام اهریمن گردید و زشتی های جهانی از قبل اوست در مقابل اهورا مزداست.[۲]

هر چند آیین زرتشت را می توان اصالتاً دینی توحیدی نامید اما گویا بعد از مرگ زرتشت دو گانه پرستی بر این آیین غلبه کرده و «اندیشه توحید که زرتشت تعلیم می داد نیز دستخوش تغییراتی گردید».[۳] و دو عنصر اهورامزدا و اهریمن، در این آیین نمایان شد که هر کدام به نوعی دعوای خالقیت داشتند. با استقلالی که اهریمن در مقابل اهورامزدا داشت لفظ دوگانه پرستی شایسته مؤمنین زرتشت می شد. زرتشتیان گمان می کردند با استناد بدی ها و شرور به اهریمن به تنزیه و تقدیس اهورامزدا پرداخته اند ولی نمی دانستند که این اعتقاد آنان را به شرک نزدیک می کند.

گذشته از انتقادها و ایرادات فلسفی بر وجود دو خالق مستقل، تفکیک بین مخلوقات این دو خالق نیز چندان ممکن نیست و شروری را که عدم مطلق یا عدم نسبی هستند نمی توان مخلوق دانست. در واقع آیین زردشت با این ثنویت که دچار آن شده، در تبیین و توضیح مبدأ عالم دچار مغلطه شده و نمی تواند تبیینی روشن از آغاز جهان و انسان داشته باشند و به سؤال از کجا آمده ایم پاسخ روشن و مستدل بدهد.

۲. هومت، هوخت، هوورشت

پندار نیک و گفتار نیک و کردار نیک از خصایص آیین زرتشت است.[۴]

۳. تقدیس آتش

یکی از نشانه های زرتشتیان، تقدیس آتش است و در ایران قبل از اسلام آتشکده های فراوانی وجود داشت که آثار برخی از آنان تاکنون نیز باقی مانده است هر چند زرتشتیان وجوهی را برای تقدیس آتش ذکر می کنند ولی دلیلی عقلی و فلسفی برای این تقدیس وجود ندارد و این افراط غیرعقلانی در تقدیس آتش باعث شده که عده ای آنان را آتش پرست بنامند.[۵]

۴. ازدواج با محارم 

یکی دیگر از خصوصیاتی که در بیشتر کتاب ها به زرتشتیان نسبت داده شده، ازدواج با محارم (یعنی خواهر، مادر و دختر) است و در تاریخ نیز به این امر اشاره شده است که برخی از پادشاهان و بزرگان زرتشتی، با محارم خود ازدواج کرده اند.

«در کتاب اردای ویرافنامه که آن را به «نیک شاپور» از دانشمندان زمان خسرو اول نوشین روان نسبت داده اند و شرحی از معراج روح است چنین آمده است که در آسمان دوم روان های کسانی را دیده است که «خویتک دس» (ازدواج با محارم) کرده بودند و تا جاویدان آمرزیده شده بودند و در دورترین جاهای دوزخ، روان زنی را گرفتار عذاب جاودانی دیده؛ زیرا که «خویتک دس» را بهم زده است…».[۶]

هرچند این عمل یعنی ازدواج با محارم در اصل دین مجوس و آیین اصلاحی زرتشت وجود نداشت، ولی بعدها به اسم دین چنان شهرت یافته که آن را جزو ارکان آیین زرتشت به حساب آورده اند چنان که یعقوبی می گوید: «ایرانیان با مادران و خواهران و دختران خود ازدواج می کردند و این کار را نوعی صله رحم و عبادت می دانستند».[۷]

 ۵. اعتقاد به جاودانگی روح، عقیده به بهشت و دوزخ، اعتقاد به قیامت و صراط و میزان و حساب و محاکمه

زرتشتیان به جاودانگی روح عقیده دارند آنان می گویند: روان پس از ترک جسم تا روز رستاخیز در عالم برزخ می ماند، همچنین آنان به صراط، میزان اعمال، بهشت و دوزخ معتقدند.[۸] با این همه مانند مؤمنین به سایر ادیان الهی مردگان خود را دفن نمی کنند، بلکه اجساد مردگان خویش را در درون دخمه یا برج خاموشان قرار می دهند، تا خوراک پرندگان گوشت‌خوار شوند.[۹]

این عمل که یکی از نشانه های بارز زرتشتیان است به دلیل افراط در تقدیس خاک و آب و آتش، به وجود آمده است آنان به گمان این که دفن مردگان موجب آلودگی خاک می شود، از دفن آنها خودداری می کنند و بر ناکارآمدی دین خود در ارائه برنامه صحیح زندگانی، صحّه می گذارند.

۶. اصل خوب و بد یا سپنتامینو و انگره مینو.

۷. اصل آزادی عقیده و آزادی گزینش خیر یا شر

۸. اصل اعتقاد به پیامبری اشو زرتشت.

۹. اصل اعتقاد به رستاخیز معنوی.

۱۰. اصل اعتقاد به نجات دهنده، سوشیانت.

۱۱. اصل برگشت انسان به سوی خدا.

 پی نوشت ها

[۱] . سید محمد مرتضی حسینی، تاج العروس، ج ۱۶، ص ۴۹۵، تحقیق محمد الطناحی (دارالهدایه، ۱۳۹ ق)

[۲].اوستا، ابراهیم پور داود، ص۷۱.

[۳] . بی ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ص ۴۶۸، ترجمه علی اصغر حکمت.

[۴]. اوستا، ابراهیم پور داود،۱۳۸۲اول، ص۷۵.

[۵] . مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج ۱۴، ص ۲۱۹..

[۶] . همان، ص ۲۶۰.

[۷] . تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۱۵۲، به نقل از مجموعه آثار، ج ۱۴، ص ۲۶۲، شهید مرتضی مطهری.

[۸] . توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، ص ۶۶.

[۹] . بی ناس. جان، تاریخ جامع ادیان، ص ۴۸۲،  ترجمه علی اصغر حکمت.

منبع: نرم افزار پاسخ مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزه

  • ازدواج با محارم بخاطر هم روح بودن .. نور از خدا سر چشمه میگیره ..نوری که از اب بر میکرده با نوری که مستقیم به تاریکی میخوره متفاوت .. برای برگشت بهتر به خدا شما ممکنه از نوری نطفه شکل گرفته باشه که قبل تشکیل نطفه به نوعی خاک یا طلا و غیره برخورد کرده باشه که باعث تفاوت در وجود شخصیت شما میشه….‌اهورامزدا …اهریمن .. خدا… اهورامزدا .اول به خدا و شیطان اختیار داد … باید این قوانین و رعایت کنید که .. هر کس بعد شما میاد ..هر سرنوشتی که خواست و بهش باور داشت بدید به شرط اینکه تو باور خودش دروغ نگه ..و خدا و شیطان همینطور عمل کردن .. تا اینکه افسار از دستشون در رفت .. یعنی الان خدا و شبطان یکی شدن سر آدم کلاه بزارن که ما آدما بریم و بیایم و اونا از تعادل انرزی ما سود ببرن از قبل اینطوری زاد و ولد نبود بصورت آبنه ای. مثل تو شکم مادر ..ذره بینی. حتما اهورامزدا میاد و میزان و که براساس احساس اون انجام میشه عدالت و اجرا میکنه .. منظور از اهریمن یعنی خوی بد تو بدن اهورامزدا بره میشه جهنم مجبور به فرار میشه ولی تو بدن شما اخوندا بهشت جهنمی هاست افرادی که قبلا مردن و هنوز حسابرسی نشدن در اصل روح زندگی گذشته ما با خودمون هست ا زندگی میکنن..این این آین زرتشت و من زرتشتیم و افتخار به دین و آیین میکنم

    • در اینکه ازدواج با محارم، عملی بر خلاف فطرت انسانی است تردیدی نیست و توجیهات فاقد منطق و دلیل عقلی، نمی تواند آن را پذیرفتنی سازد. در میان محارم، جاذبه و کشش جنسى معمولا وجود ندارد و انسان ها به طور طبیعى، از ازدواج با محارم تنفر دارند؛ به همین دلیل، همه اقوام و ملل (جز افراد کمى) ازدواج با محارم را ممنوع و شنیع مى دانند. افزون بر این باید به فلسفه و حکمت های حرمت چنین ازدواجی توجه داشت. حفظ کیان خانواده و اجتماع، حفظ و گسترش نسل، جلوگیری از انحرافات و بی بندوباری جنسی، از جمله حکمت هایی است که برای حرمت ازدواج با هر دسته از محارم (نسبی، سببی و رضاعی) قابل ذکر است. حکمت دیگری که برای حرمت ازدواج با محارم آورده شده، خطر بروز و تشدید بیماری های ارثی در فرزندان است. حتی بعضی گذشته از محارم، ازدواج با اقوام نسبی مانند عموزاده ها را خالی از احتمال ضرر نمی دانند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *