تردیدی نیست که جهان معاصر با سودای سلطه بر طبیعت، تمدن و دانشی عظیم پدید آورد که بر پایه آن، فرهنگ و روابط جدیدی در دنیای امروز سامان یافته است. گستره تحولات ایجاد شده در رویه و جوهر فرهنگ و روابط اجتماعی، به تعارض بعضاً صوری و ظاهری میان باورهای سنتی و وضعیت کنونی در جوامع انجامید و نزاعی شدید بین سنت و مدرنیسم پدید آورد. از میان سنتهای مورد هجوم، سنت دینی ـ شیعی ما قرار دارد که علیرغم هجمههای فراوان مخالفان دین و دیانت، همچنان با اقتدار و توانمندی باقی مانده است. بدون تردید راز ماندگاری آن را باید در سایه مفهوم بدیل امامت، ولایت و اجتهاد در عصر غیبت جستجو کرد که شیعه با بهرهگیری از آن توانسته است در گذر زمان همچنان طراوت و تازگی خود را حفظ و در میان انبوه حوادث زمانها و مکانها جاودانه بماند و به همین لحاظ همواره در میان شیعه اجتهاد و فقاهت از گستره و ژرفای بیشتری برخوردار بوده است.
گذر زمان و گسترش اسلام در پهنۀ جهان که با پدید آوردن مسائل و نیازهای جدید توأم بوده است، روند حرکت فقاهت را سرعت بیشتری بخشیده است و فقهاء هر عصر را وادار به یافتن پاسخ مناسب نموده است. سؤالی که در این میان بسیار مطرح شده آن است که آیا شرائط جدید اقتضا دارد تا ما فقه اصیل و سنتی خود را کاملاً رها کنیم و از تمام اصول و چارچوب کلی آن خارج شویم و یا میتوان با حفظ همان چارچوب و تکیه بر آموزههای اصیل دینی و فقهی، مسائل نوظهور هر عصر را از آن استنباط نمود؟ در اندیشه حضرت امام پاسخ به این سؤال روشن است. امام در عین تأکید بر حفظ فقه سنتی به کارآمدی و پویایی آن باور دارند به تعبیر دیگر کارآمدی فقه در نظر ا یشان الزاماً به مفهوم خروج از سبک سنتی آن نیست ایشان می گویند: «اینجانب معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلف از آن را جایز نمیدانم. اجتهاد به همان سبک صحیح است ولی این بدین معنا نیست که فقه اسلامی پویا نیست…»[۱]
و نیز تأکید دارند: «اگر از فقه سنتی منحرف شویم فقه از بین میرود.»[۲] همچنین ایشان در فرازی دیگر در عین اعتقاد به پویایی فقه سنتی، آن را عامل حفظ و بقای اسلام میدانند: «آن چیزی که تا به حال اسلام را نگه داشته است همان فقه سنتی بوده است و همه همتها باید مصروف این شود که فقه به همان وضعی که بوده محفوظ باشد.»[۳]
اکنون برای تبیین آشکارتر این مسئله پس از اشارهای مختصر به مفهوم دو واژه فقه پویا و سنتی به توضیح بیشتر چگونگی رابطه میان آن دو خواهیم پرداخت. از دیدگاه صاحبنظران مراد از فقه سنتی، پیروی از روش و اسلوب سلف صالح و فقها و فرزانگان گذشته است. فقه پویا نیز به آن معناست که احکام شرعی به گونهای استنباط گردد که پا به پای تحولات و پیشرفتهای دانش و نیازهای بشری باشد.[۴] تردیدی نیست که حضرت امام هم بر فقه سنتی یا جواهری تأکید بسیار داشتند و هم به نقش عنصر زمان و مکان که ضامن پویایی فقه و اجتهاد است اهمیت میدادند و اجتهاد مصطلح در حوزهها را برای نیازهای معاصر غیرکافی میدانستند: «اجتهاد مصطلح در حوزهها کافی نیست بلکه اگر یک فرد اعلم در علوم معهود حوزهها هم باشد، ولی نتواند مصلحت جامعه را تشخیص دهد و در زمینه اجتماعی و سیاسی فاقد بینش صحیح و قدرت تصمیمگیری باشد این فرد در مسائل اجتماعی و حکومتی مجتهد نیست…»[۵] و در فراز دیگر می گویند: «در مسائل فرهنگی و برخورد با هنر به معنای اعم همچون عکاسی، نقاشی، مجسمه سازی، موسیقی، تئاتر و سینما و… و در حل معضلات طبی همچون پیوند اعضای بدن که همه اینها گوشهای از هزاران مسئله مورد ابتلای مردم در حکومت است… فقهای امروز باید برای آن فکری بنمایند.»[۶]
بر این اساس در اندیشه حضرت امام؛ فقه سنتی که اسلوب اجتهادی فرزانگان پیشین است با فقه پویا که فقه امروزی است قابل جمع میباشد. برای درک بیشتر چگونگی این مسئله توجه به این نکته ضروری است که در اعتقاد تمامی مسلمانان، اسلام خاتم ادیان الهی و کاملترین شریعت ارزانی شده به بشر است. قرآن کریم در آیات متعدد دین اسلام را دین کامل و جامع معرفی مینماید[۷] و بر جاودانگی قوانین اسلام تأکید دارد.[۸]
در روایات متعدد نیز بر این نکته تصریح شده است.[۹] مفاد این نصوص حاکی از آن است که حرام و حلال الهی در دین اسلام در عین توجه به تأمین نیازهای بشری تا روز قیامت ثابت و مستمر است این به آن دلیل است که با توجه به نیازهای ثابت و متغیر بشری، دو نوع حکم ثابت و متغیر در اسلام از یکدیگر قابل تمایز است به گونهای که در عین حفظ اصول و ارزشهای مبنایی دین اسلام که ریشه در سنت نبوی دارد، راه برای تأمین نیازهای متغیر بشری که در زمانهای متفاوت دارای مصادیق گوناگونی است. مسدود نیست.
این جامعیت دین اسلام است که فقه اسلام را در عین ثبات در اصول و چارچوب کلی جاودانه و پایدار و پاسخگو به نیازهای همه اعصار ساخته است. این بدان معناست که فقه اسلامی از درون خود و فی نفسه پویا و متحرک است، به گونهای که قابلیت انطباق با تمام مقتضیات زمان و مسائل مستحدثه را داراست، لکن طبیعی است که برای بهرهگیری از پویایی فقه اسلام وجود فقیهی جامع لازم است فقیهی همچون امام راحل که علاوه بر احراز همه شرائط اجتهاد، از اوضاع و شرائط جهانی و نیز زمان و خصوصیات صدور روایات آگاهی کامل داشته باشد به همین دلیل، در اندیشه ایشان فقه سنتی با فقه پویا قابل جمع است. برای توضیح بیشتر این نکته شاید ذکر بیان شهید صدر خالی از فایده نباشد، شهید صدر اجتهاد و فقاهت را بر دو رکن اساسی استوار میداند: ۱. تعمق در استدلال برای حکمشناسی که از آن با عنوان حرکت عمودی در فقه یاد میکند. ۲. تلاش در جهت تبیین کامل موضوع که از آن به حرکت افقی در اجتهاد تعبیر میکند.[۱۰] بر این اساس میتوان گفت منظور حضرت امام از تأکید بر فقه سنتی لزوم تعمق و دقت در حکمشناسی و استنباط حکم به شیوه صاحب جواهر و شیخ انصاری است وغرض از تأکید بر نقش زمان و مکان موضوع شناسی دقیق و زمانشناسی میباشد که رسیدگی و حفظ هر دو مورد فوق برای ایشان حائز اهمیت بوده است.
بنابراین نکته اساسی آن است که بپذیریم اعتقاد به پایبندی به فقه سنتی و کارآمد دانستن آن، به مفهوم مقابله با هرگونه تغییر و تحول و توسعه نیست. زیرا فقه امامیه از آن جهت که دارای اجتهادی مستمر است و عقل در آن از سهم بسزایی برخوردار میباشد و از طرفی کتاب و سنت معصومین ـ علیهم السّلام ـ به عنوان مخازن غنی و پایانناپذیر استنباط احکام میباشند، لذا همواره در درون خود با توسعه و تکامل همه جانبه همراه بود است. پویائی فقه شیعه اختصاص به زمانی خاص ندارد. در طول تاریخ همواره فقه با مسائل جدید و مستحدثه مواجه بوده و توانائی پاسخگویی به نیازهای روز جامعه را دارا بوده است. اگر پویایی در درون فقه شیعه نبود، هرگز موفق نمیشد در عصری که مکاتب مختلف با داعیههای فراوان خودنمایی میکردند، بر آنان غلبه یافته و با ارائه نظریه متقن ولایت فقیه اقدام به تأسیس حکومت نماید. بر این اساس کارآمدی فقه در اعراض از پیروی از روش و اسلوب سلف صالح و فقها و فرزانگان گذشته نیست بلکه با توجه به احکام ثابت و متغیر فقهی میتوان در عین حفظ اصول و ارزشهای مبنایی این اسلام، با در نظر گرفتن شرایط زمان و مکان به نیازهای متغیر بشری پاسخ داد.
پی نوشت:
[۱] . موسوی خمینی، سیدروح الله، کلمات قصار، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، ۱۳۷۶، ص۱۹۷.
[۲] . صحیفه نور، ج۱۶، ص۲۷.
[۳] . همان،ج۲۰، ص۵۶.
[۴] . ر.ک: جمعی از نویسندگان، فقیهان و زمان و مکان، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، ۱۳۷۴، ج۵، ص۶۹.
[۵] . صحیفه نور، ج۲۱، ص۴۷.
[۶] . همان، ص۴۶.
[۷] . مائده/۳ و سباء/۲۸.
[۸] . انبیاء/۱۰۷.
[۹] . ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، کتاب الایمان و الکفر، باب الشرایع، ح۲.
[۱۰] . فقیهان و زمان و مکان، پیشین، به نقل از محمد باقر صدر، سنتهای اجتماعی و فلسفه تاریخ در مکتب قرآن، ترجمه حسین منوچهری، ص۵۸و۵۹.
برگرفته از: مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات اندیشه قم