با توجه به انگیزه های مختلفی که باعث شد وحدت اسلامی بعد از پیامبر اکرم (صلیالله علیه و اله) ، جای خود را به اختلاف، فرقه گرایی و تعدد مذاهب بدهد، هر کس برای خود مذهب و مکتبی درست کردند و عامل اصلی آن کج اندیشی هایی در فهم معارف قرآن و سنّت پیامبر اکرم (صلیالله علیه و اله) بود. در این راستا مذاهب متعددی فقهی و کلامی از سوی مسلمان به وجود آمدند. به همین دلیل مذاهب فقهی اهل سنت بیش از چهار مذهب بوده که در نوشته چگونگی محصور شدن مذاهب فقهی اهل سنت به چهار مذهب بیان گردیده است.
در اختلافات و کج اندیشی و فاصله گرفتن مسلمانان از اهل بیت پیامبر اسلام(صلیالله علیه و آله)ف منع تدوین و بیان احادیث پیامبر اکرم (صلیالله علیه و اله) از عوامل مهمی است که پس از رفع قانون منع، جاعلان و فرصت طلبان وارد بازار جعل حدیث شده و هر کس برای خود از این طریق اندیشه و مکتبی را ارائه داده که هر چه از زمان پیامبر اکرم (صلیالله علیه و اله) دور می شد، آثار ناگوار بیشتر در جامعه ظهور می کرد.(۱)
روی این اساس، در جامعه اسلامی، مکاتب و مذاهب کلامی، حدیثی و فقهی متعدد به وجود آمدند. این شیوه تا قرن چهارم هجری قمری ادامه داشت، و تا آن زمان بیش از یکصد و چند مذهب کلامی، حدیثی و فقهی به وجود آمده بود. این شیوه، هر روز جامعه اسلامی را در اثر اختلاف های فرقه گرایی و اندیشه های مختلف، تهدید کرده تشتت و پراکندگی اندیشه ها، ناگواری هایی را در جامعه به وجود می آورد. اختلاف ها و ناگواری ها، بیشتر از ناحیه اجتهادهای به رأی، استحسان، قیاس و… بودند که هر کدام به رأی و اجتهاد همدیگر طعنه زده و حکم ابطال رأی دیگری را صادر می کردند.
با این وصف، حاکمان وقت، از جمله قادر بالله از حاکمان عباسی (متوفای ۴۲۲ق) با مشورت ندیمان و مشاوران علمی و سیاسی شان، بر آن شد که مذاهب اسلامی و فرقه گرائی جامعه اسلامی را کنترل کرده و امت اسلامی را از بلای خانمان سوز اختلاف نجات دهند. ولی او در سال ۴۲۲ق، وفات نمود و «قائم بالله» جانشین او گردید. قائم بالله، قانون بر جا مانده قادر بالله را به اجرا گذاشت و عملی کرد و مجموع صد و چند فرقه و مذهب را به چهار مذهب فقهی تقلیل داد. از قضاء، این دوره، همزمان با دوران رشد فکری و علمی سید مرتضی بود.
سید مرتضی، افزون بر فعالیت های علمی فرهنگی، در عرصه فعالیت های سیاسی و اجتماعی نیز فعّال بود. والدین سید، در بغداد در شمار نقیبان امامیه، امیران حج و سرپرست سفیران امراء خلیفه بودند و در دولت نقش داشتند. بدین ترتیب سید مرتضی، در فضایی رشد کرد که زعامت و رهبری دینی و پیشوایی سیاسی امامیه در بغداد بود. بعد از رحلت پدر سید، از طرف دستگاه خلافت او به سمت پدر منصوب شد. و این حکم، با حضور اشراف، قضات و فقهای بغداد خوانده شد. پس از درگذشت قادر بالله، نخستین کسی که حکمش ابقاء شد، سید مرتضی بود. موقعیت سید، تا آنجا رونق پیدا کرد که در بعضی از آشوب ها، خانه او، محل پناهگاه امراء بود.
بنابراین، موقعیت سید مرتضی در حکومت و دولت وقت، به جایی رسید که حتی در بسیاری از تصمیم گیری های مهم، او را در جلسه تصمیم گیری شرکت داده و از او نظر خواهی کرده و به رأی او احترام داشتند. از آن جمله، تصمیم گیری مهم و سرنوشت ساز، تصمیم گیری تقلیل مذاهب مختلف فرقه ها و گروه های اسلامی بود. پس از تصویب شورای تصمیم گیری بر این که، هر فرقه، و هر صاحب مکتب و مذهبی که اگر تا فلان مدت و زمان معین، مبلغ دویست هزار دینار، به حساب دولت وقت واریز نمایند، مذهب او رسمیت داشته و فعالیت مذهبی برای او آزاد خواهد بود. از آن مدت معین به بعد، (غیر از کسانی که مبلغ مذکور را تأمین نموده) دیگر هیچ فرقه و گروهی حق فعالیت مذهبی را ندارند. اینجا بود که به سید مرتضی نیز پیشنهاد شد که شما هم اگر این مبلغ را به دولت پرداخت کنید، هر تعداد از مذاهب اهل سنت رسمیت یافت، مذهب جعفری نیز، همانند آنها جزء مذاهب رسمی خواهد بود و دیگر از تقیه آزاد خواهد شد و مانع برای فعالیت مذهبی ندارد.
با این وصف، سید مرتضی به فعالیت و تلاش افتاد. در عین این که سید از املاک و زمین زراعی زیاد بهره مند بود. و سالانه مجموعه محصولات او به بیست و چهار هزار دینار می رسید، با فروش انداختن املاک خویش، فقط مبلغ یکصد هزار دینار تأمین گردید. ما بقی این مبلغ را به شیعیان واگذار کردند. امّا در این قسمت، مدرک و منبعی در دست نیست که آیا شیعیان همکاری نکردند، یا این که شیعیان آن قدر اندک بودند و یا وضع مالی شان بد بود که نتوانستند، مبلغ یکصد هزار دینار دیگر تأمین گردد، این بود که سید مرتضی، در موعد مقرر مبلغ تعیین شده را نتوانست به دولت پرداخت کنند، مذهب جعفری جزء مذاهب رسمی معرفی نشد. امّا از مجموعه فرقه ها، گروه ها و مذاهب اهل سنت، تنها پیروان، حنفی، مالکی، حنبلی، شافعی، توانستند که این مبلغ را در زمان مقرر و معین تهیه نموده و به حساب حکومت واریز نمایند. روی این جهت بود که مذاهب و گروهای مختلف اهل سنت، به چهار مذهب رسمیت پیدا کرد. عددشان نه کم شد و نه بیشتر.(۲)
در نتیجه این که، پس از رحلت پیامبر اکرم (صلیالله علیه و اله) دوری از سنت واقعی پیامبر اکرم (صلیالله علیه و اله) و اهل بیت (علیهم السلام) آن حضرت، قیاس، استحسان و اجتهاد به رأی موجب شد که جامعه اسلامی گرفتار اختلاف و تعدد مکتب و مذهب گردند. و این تعدد هر لحظه حوادث ناگواری را به جامعه اسلامی به وجود می آوردند. این بود که حاکمان عباسی این مجموعه را به چهار مذهب تقلیل دادند و از میان مذاهب اهل سنت چهار مذهب رسمیت پیدا کردند.
پی نوشت:
- ر.ک: سبحانی، جعفر، فرهنگ و عقاید مذاهب اسلامی، قم، موسسه امام صادق(ع)، ج۱ـ۲، ص۶۸ و ۷۸.
- ر.ک: تنکابی، سلیمان، قصص العلماء، ص۴۳۰. اصوال سید مرتضی، محجه البیضاء، بیروت، ۱۴۱۳ق. دایره المعارف تشیع، ج۹، ص۴۶۳، مدخل سید مرتضی، تهران، نشر شهید سعید محبی، ۱۳۸۱ش.
نویسنده: غلام رسول محسنی