۱-علوم انسان ها
قالَ الإمام موسى بن جعفر الکاظم (علیه السلام) :
وَجَدْتُ عِلْمَ النّاسِ فى أرْبَع: أَوَّلُها أنْ تَعْرِفَ رَبَّکَ، وَالثّانِیَهُ أنْ تَعْرِفَ ما صَنَعَ بِکَ، وَالثّالِثَهُ أنْ تَعْرِفَ ما أرادَ مِنْکَ، وَالرّبِعَهُ أنْ تَعْرِفَ ما یُخْرِجُکَ عَنْ دینِکَ.(۱)
حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) فرمود: تمام علم مردم را در چهار مورد شناسائى کرده ام:
اوّلین آن ها این که پروردگار و آفریدگار خود را بشناسى و نسبت به او شناخت پیدا کنى.
دوّم، این که بفهمى که از براى وجود تو و نیز براى بقاء حیات تو چه کارها و تلاش هائى صورت گرفته است.
سوّم، بدانى که براى چه آفریده شده اى و منظور چه بوده است.
چهارم، معرفت پیدا کنى به آن چیزهائى که سبب مى شود از دین و اعتقادات خود منحرف شوى
(یعنى راه خوشبختى و بدبختى خود را بشناسى و در جامعه چشم و گوش بسته حرکت نکنى).
۲- فلسفه ابتلائات
قالَ(علیه السلام) : ما مِنْ بَلاء یَنْزِلُ عَلى عَبْد مُؤْمِن فَیُلْهِمُهُ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الدُّعاءَ إِلاّ کانَ کَشْفُ ذلِکَ الْبَلاءِ وَشیکاً، وَ ما مِنْ بَلاء یَنْزِلُ عَلى عَبْد مُؤْمِن فَیُمْسِکُ عَنِ الدُّعاءِ إلاّ کانَ ذلِکَ الْبَلاءُ طَویلاً، فَإذا نَزَلَ الْبَلاءُ فَعَلَیْکُمْ بِالدُّعاءِ وَ التَّضَرُّعِ إلَى اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.(۲)
فرمود: نیست بلائى که بر مؤمن وارد شود مگر آن که به وسبله دعا سریع بر طرف مى گردد؛ و چنانچه دعا نکند طولانى خواهد، پس هنگامى مصیتى و بلائى وارد شد، به درگاه خداوند دعا و تضرّع کنید
۳- پیشگیرى بهترین درمان
قالَ(علیه السلام) : لَیْسَ مِنْ دَواء إلاّ وَ هُوَ یُهَیِّجُ داءً، وَ لَیْسَ شَیْءٌ فِی الْبَدَنِ أنْفَعَ مِنْ إمْسَاکِ الْیَدِ إلاّ عَمّا یَحْتاجُ إلَیْهِ.(۳)
فرمود: هیچ داروئى نیست مگر آن که در اثر عوارض جنبى آن دردى دیگر را تهییج و تحریک مى نماید،
و هیچ درمانى بهتر و سود مندتر از امساک و خوددارى نیست مگر در حال نیاز و ضرورت.
۴- کاووش در دین
قالَ(علیه السلام): رَحِمَ اللهُ عَبْداً تَفَقَّهَ، عَرَفَ النّاسَ وَلایَعْرِفُونَهُ.(۴)
فرمود: خداوند متعال رحمت کند بنده اى را که در مسائل دینى تفقه و تحقیق نماید (فقیه و عالم باشد) و نسبت به مردم شناخت پیدا کند، گرچه مردم او را نشناسند و قدر و منزلت او را ندانند.
۵- اداى امانت
قالَ (علیه السلام) : إنَّ أهْلَ الاْرْضِ مَرْحُومُونَ ما یَخافُونَ، وَ أدُّوا الاْمانَهَ، وَ عَمِلُوا بِالْحَقِّ.(۵)
فرمود: اهل زمین مورد رحمت – و برکت الهى – هستند، مادامى که خوف و ترس – از گناه و معصیت داشته باشند -، اداى امانت نمایند و حقّ را دریابند و مورد عمل قرار دهند.
۶- بدى دو رویى
قالَ (علیه السلام) : بِئْسَ الْعَبْدُ یَکُونُ ذاوَجْهَیْنِ وَ ذالِسانَیْنِ.(۶)
فرمود: بد ، شخصى است آن که داراى دو چهره و دو زبان مى باشد، – که در پیش رو چیزى گوید و پشت سر چیز دیگر.
۷- مشورت
قال (علیه السلام) : مَنِ اسْتَشارَ لَمْ یَعْدِمْ عِنْدَ الصَّوابِ مادِحاً، وَ عِنْدَالْخَطإ عاذِراً.(۷)
فرمود: کسى که در امور زندگى خود ـ با اهل معرفت ـ مشورت کند، چنانچه درست و صحیح عمل کرده باشد مورد تعریف و تمجید قرار مى گیرد و اگر خطا و اشتباه کند عذرش پذیرفته است.
۸- واعظ درونى
قالَ (علیه السلام) : مَنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ واعِظٌ تَمَکَّنَ مِنْهُ عَدُوُّهُ ـ یعنی الشّیطان ـ.(۸)
فرمود: هر کسى عقل و تدبیرش را مورد استفاده قرار ندهد، دشمنش – یعنى؛ شیاطین إنسى و جنّى و نیز هواهاى نفسانى به راحتى او را مى فریبند و منحرف مى شود.
۹- فضیلت عقل
قالَ (علیه السلام): ما قُسِّمَ بَیْنَ الْعِبادِ أفْضَلُ مِنَ الْعَقْلِ، نَوْمُ الْعاقِلِ أفْضَلُ مِنْ سَهَرِالْجاهِلِ.(۹)
فرمود: چیزى با فضیلت تر و بهتر از عقل، بین بندگان توزیع نشده است، (تا جائى که) خواب عاقل – هوشمند – افضل و بهتر از شب زنده دارى جاهل بى خرد است.
۱۰-حمام کردن و غذا خوردن
قالَ (علیه السلام) : لا تَدْخُلُوا الْحَمّامَ عَلَى الرّیقِ، وَ لا تَدْخُلُوهُ حَتّى تُطْعِمُوا شَیْئاً.(۱۰)
فرمود: بعد از صبحانه، بدون فاصله حمّام نروید؛ همچنین سعى شود با معده خالى داخل حمام نروید، بلکه حتّى الامکان قبل از رفتن به حمّام قدرى غذا بخورید.
۱۱- دورى کردن از شوخى بیجا
قالَ (علیه السلام) : اِیّاکَ وَ الْمِزاحَ، فَاِنَّهُ یَذْهَبُ بِنُورِ ایمانِکَ، وَ یَسْتَخِفُّ مُرُوَّتَکَ.(۱۱)
فرمود: بر حذر باش از شوخى و مزاح ـ بى جا ـ چون که نور ایمان را از بین مى برد و جوانمردى و آبرو را سبک و بى اهمیّت مى گرداند.
۱۲- خوردن گوشت
قالَ (علیه السلام) : اللَّحْمُ یُنْبِتُ اللَّحْمَ، وَالسَّمَکُ یُذیبُ الْجَسَدَ.(۱۲)
فرمود: خوردن گوشت، موجب روئیدن گوشت در بدن و فربهى آن مى گردد؛ ولى خوردن ماهى، گوشت بدن را آب و جسم را لاغر مى گرداند.
۱۳- صداقت
قالَ (علیه السلام) : مَنْ صَدَقَ لِسانُهُ زَکى عَمَلُهُ، وَ مَنْ حَسُنَتْ نیَّتُهُ زیدَ فى رِزْقِهِ، وَ مَنْ حَسُنَ بِرُّهُ بِإخْوانِهِ وَ أهْلِهِ مُدَّ فى عُمْرِهِ.(۱۳)
فرمود: هر که زبانش صادق باشد اعمالش تزکیه است، هر که فکر و نیّتش نیک باشد در روزیش توسعه خواهد بود، هر که به دوستان و آشنایانش نیکى و احسان کند، عمرش طولانى خواهد شد.
۱۴- مرگ مؤمن
قالَ (علیه السلام) : اِذا ماتَ الْمُؤْمِنُ بَکَتْ عَلَیْهِ الْمَلائِکَهُ وَ بُقاعُ الاَْرضِ.(۱۴)
فرمود: زمانى که مؤمن بمیرد، ملائکه و ممتازترین قسمتهای زمین براى او گریه مى کنند.
۱۵- مؤمن سعادتمند
قالَ (علیه السلام) : الْمُؤْمِنُ بِعَرْضِ کُلِّ خَیْر، لَوْ قُطِّعَ أنْمِلَهً أنْمِلَهً کانَ خَیْراً لَهُ، وَ لَوْ وَلّى شَرْقَها وَ غَرْبَها کانَ خَیْراً لَهُ.(۱۵)
فرمود: مؤمن (همیشه، در همه حالات) در معرض خیر و سعادت خواهد بود، چنانچه (در سختى قرار گیرد و) بندهاى بدنش قطعه قطعه گردد برایش خیر و خوشبختى است؛ و اگر هم تمام شرق و غرب دنیا در اختیارش قرار گیرد، نیز برایش خیر و سعادت است.
۱۶- توکل بر خداوند متعال
قالَ(علیه السلام): مَنْ اَرادَ أنْ یَکُونَ أقْوىَ النّاسِ فَلْیَتَوَکَّلْ علَى اللّهِ.(۱۶)
فرمود: هرکس بخواهد (در هر جهتى) قوى ترینِ مردم باشد باید توکّل در همه امور، بر خداوند سبحان نماید.
۱۷- اداى امانت
قالَ (علیه السلام) : أداءُ الاْمانَهِ وَ الصِّدقُ یَجْلِبانِ الرِّزْقَ، وَ الْخِیانَهُ وَ الْکِذْبُ یَجْلِبانِ الْفَقْرَ وَ النِّفاقَ.(۱۷)
فرمود: امانت دارى و راست گوئى، هر دو موجب توسعه روزى مى شوند؛ ولیکن خیانت در امانت و دروغ گوئى موجب فلاکت و بیچارگى و سبب تیرگى دل مى باشد.
۱۸- خیر رسانى
قالَ (علیه السلام) : أبْلِغْ خَیْراً وَ قُلْ خَیْراً وَ لا تَکُنْ إمَّعَه.(۱۸)
فرمود: نسبت به هم نوع خود خیر و نیکى داشته باش، و سخن خوب و مفید بگو، و خود را تابع بى تفاوت و بى مسئولیّت قرار مده.
۱۹- فرا گیرى مسائل دینى
قالَ (علیه السلام) : تَفَقَّهُوا فى دینَ اللهِ، فَاِنَّ الْفِقْهَ مِفْتاحُ الْبَصیرَهِ، وَ تَمامُ الْعِبادَهِ، وَ السَّبَبُ اِلَى الْمَنازِلِ الرَفیعَهِ وَ الرُّتَبِ الْجَلیلَهِ فِى الدّینِ وَ الدّنیا.(۱۹)
فرمود: مسائل و احکام اعتقادى و عملى دین را فرا گیرید، چون که شناخت احکام و معرفت نسبت به دستورات خداوند، کلید بینائى و بینش و اندیشه مى باشد و موجب تمامیّت کمال عبادات و اعمال مى گردد؛ و راه به سوى مقامات و منازل بلندمرتبه دنیا و آخرت است.
۲۰- فضیلت فقیه بر عابد
قالَ (علیه السلام) : فَضْلُ الْفَقیهِ عَلَى العابِدِ کَفَضْلِ الشَّمْسِ عَلَى الْکَواکِبِ، وَ مَنْ لَمْ یَتَفَقَّهْ فى دینِهِ لَمْ یَرْضَ اللّهُ لَهُ عَمَلاً.
وَ قالَ (علیه السلام) : عَظِّمِ العالِمَ لِعِلْمِهِ وَدَعْ مُنازَعَتَهُ، وَ صَغِّرِالْجاهِلَ لِجَهْلِهِ وَلاتَطْرُدْهُ وَلکِنْ قَرِّبْهُ وَ عَلِّمْهُ. (۲۰)
فرمود: ارزش و فضیلت فقیه بر عابد همانند فضیلت خورشید بر ستاره ها است؛ و کسى که در امور دین فقیه و عارف نباشد، خداوند نسبت به اعمال او راضى نخواهد بود.
و نیز فرمود: عالم را به جهت عملش تعظیم و احترام کن و با او منازعه منما، و اعتنائى به جاهل مکن ولى طردش هم نگردان، بلکه او را جذب نما و آنچه نمى داند تعلیمش بده.
۲۱- احتباج شیعیان به چهار وسیله
قالَ (علیه السلام) : دَخَلْتُ إلَیْهِ، فَقالَ: لا تَسْتَغْنی شیعَتُنا عَنْ أرْبَع: خُمْرَه یُصَلِّی عَلَیْها، وَ خاتَم یَتَخَتَّمُ بِهِ، وَ سِواک یَسْتاکُ بِهِ، وَ سُبْحَه مِنْ طینِ قَبْرِ أبی عَبْدِ اللّهِ (ع )فیها ثَلاثٌ وَ ثَلاثُونَ حَبَّهً، مَتى قَلَّبَهَا ذاکِراً لِلّهِ کُتِبَ لَهُ بِکُلِّ حَبَّه أرْبَعُونَ حَسَنَهً، وَ إذا قَلَّبَها ساهِیاً یَعْبَثُ بِها کُتِبَ لَهُ عِشْرُونَ حَسَنَهً.(۲۱)
فرمود: شیعیان و دوستان ما (در هر حال و در هر کجاکه باشند) از چهار چیز نباید بى نیاز باشند:
جانمازى که بر آن نماز بخوانند، انگشترى که در دست نمایند، مسواکى که دندانهاى خود را به وسیله آن مسواک کنند؛ و تسبیحى از تُربت امام حسین (علیه السلام) که داراى ۳۴ دانه باشد و به وسیله آن ذِکر گوید، که خداوند متعال در مقابل هر دانه آن چهل حَسَنِه در نامه اعمالش ثبت مى نماید؛ و چنانچه آن را دست گیرد بدون آن که ذِکرى و دعائى بخواند ۲۰ حسنه به او داده مى شود.
۲۲- نمازهاى مستحبّى
قالَ (علیه السلام) : صَلوهُ النّوافِلِ قُرْبانٌ اِلَى اللهِ لِکُلِّ مُؤمِن.(۲۲)
فرمود: انجام نمازهاى مستحبّى، هر مؤمنى را به خداوند متعال نزدیک مى نماید.
۲۳- دورى از دنیا
قالَ (علیه السلام) : مَثَلُ الدّنیا مَثَلُ الْحَیَّهِ، مَسُّها لَیِّنٌ وَ فى جَوْفِهَا السَّمُّ الْقاتِلِ، یَحْذَرُهَاالرِّجالُ ذَوِى الْعُقُولِ وَ یَهْوى اِلَیْهَاالصِّبْیانُ بِأیْدیهِمْ.(۲۳)
فرمود: مَثَل دنیا همانند مار است که پوست ظاهر آن نرم و لطیف و خوشرنگ، ولى در درون آن سمّ کشنده اى است که مردان عاقل و هشیار از آن گریزانند و بچّه صفتان و بولهوسان به آن عشق مى ورزند.
۲۴- مَثَل دنیا
قالَ (علیه السلام) : مَثَلُ الدُّنیا مَثَلُ ماءِالْبَحْرِ کُلَّما شَرِبَ مِنْهُ الْعطْشانُ اِزْدادَ عَطَشاً حَتّى یَقْتُلُهُ.(۲۴)
فرمود: مَثَل دنیا (و اموال و زیورآلات و تجمّلات آن) همانند آب دریا است که انسانِ تشنه، هر چه از آن بیاشامد بیشتر تشنه مى شود و آنقدر میل مى کند تا هلاک شود.
۲۵- بوسیدن لب ها و دهان
قالَ (علیه السلام) : لَیْسَ الْقَبْلَهُ عَلَى الْفَمِ اِلاّ لِلزَّوْجَهِ وَ الْوَلَدِ الصَّغیرِ.(۲۵)
فرمود: بوسیدن لب ها و دهان ـ براى یکدیگر در هر حالتى ـ صحیح نیست مگر براى همسر و یا فرزند کوچک.
۲۶- خودسرى
قالَ (علیه السلام) : مَنْ نَظَرَ بِرَأیْهِ هَلَکَ، وَ مَنْ تَرَکَ أهْلَ بَیْتِ نَبیِّهِ ضَلَّ، وَ مَنْ تَرَکَ کِتابَ اللهِ وَ قَوْلَ نَبیِّهِ کَفَرَ.(۲۶)
فرمود: هرکس به رأى و سلیقه خود اهمیّت دهد و در مسائل دین به آن عمل کند هلاک مى شود، و هرکس اهل بیت پیغمبر صلّى الله علیه وآله وسلّم را رها کند گمراه مى گردد، و هرکس قرآن و سنّت رسول خدا را ترک کند کافر مى باشد.
۲۷- بیکارى
قالَ (علیه السلام) : إنَّ اللهَ لَیُبْغِضُ الْعَبْدَ النَّوّامَ، إنَّ اللهَ لَیُبْغِضُ الْعَبْدَ الْفارِغَ.(۲۷)
فرمود: همانا خداوند دشمن دارد آن بنده اى را که زیاد بخوابد، و دشمن دارد آن بنده اى را که بیکار باشد.
۲۸- تواضع
قالَ (علیه السلام) : التَّواضُعُ: أنْ تُعْطِیَ النّاسَ ما تُحِبُّ أنْ تُعْطاهُ.(۲۸)
فرمود: تواضع و فروتنى آن است که آن چه دوست دارى، دیگران درباره تو انجام دهند، تو هم همان را درباره دیگران انجام دهى.
۲۹- ارزش فعالیت و کار
قالَ (علیه السلام) : یُسْتَحَبُّ غَرامَهُ الْغُلامِ فى صِغَرِهِ لِیَکُونَ حَلیماً فى کِبَرِهِ وَ یَنْبَغى لِلرَّجُلِ أنْ یُوَسِّعَ عَلى عَیالِهِ لِئَلاّ یَتَمَنَّوْا مَوْتَهَ.(۲۹)
فرمود: بهتر است پسر را در دوران کودکى به کارهاى مختلف و سخت، وادار نمائى تا در بزرگى حلیم و بردبار باشد؛ و بهتر است مرد نسبت به اهل منزل خود دست و دل باز باشد و در حدّ توان رفع نیاز کند تا آرزوى مرگش را ننمایند.
۳۰- محاسبه نفس
قالَ (علیه السلام) : لَیْسَ مِنّا مَنْ لَمْ یُحاسِبْ نَفْسَهُ فى کُلِّ یَوْم، فَإِنْ عَمِلَ حَسَناً إسْتَزادَ اللهَ، وَ إنْ عَمِلَ سَیِّئاً إسْتَغْفَرَاللهَ وَ تابَ اِلَیْهِ.(۳۰)
فرمود: از شیعیان و دوستان ما نیست، کسى که هر روز محاسبه نَفْس و بررسى اعمال خود را نداشته باشد، که اگر چنانچه اعمال و نیّاتش خوب بوده، سعى کند بر آن ها بیفزاید و اگر زشت و ناپسند بوده است، از خداوند طلب مغفرت و آمرزش کند و جبران نماید.
۳۱- فائده دعا
قالَ (علیه السلام) : ما مِنْ بَلاء یَنْزِلُ عَلى عَبْد مُؤْمِن، فَیُلْهِمُهُ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الدُّعاءَ، إلاّ کانَ کَشْفُ ذلِکَ الْبَلاءِ وَشیکاً، وَ ما مِنْ بَلاء یَنْزِلُ عَلى عَبْد مُؤْمِن فَیُمْسِکُ عَنِ الدُّعاءِ إلاّ کانَ ذلِکَ الْبَلاءُ طَویلاً، فَإذا نَزَلَ الْبَلاءُ فَعَلَیْکُمْ بِالدُّعاءِ، وَ التَّضَرُّعِ إلَى اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.(۳۱)
فرمود: بلائ و گرفتارى بر مؤمنى وارد نمى شود مگر آن که خداوند جلّ و على بر او الهام مى فرستد که به درگاه بارى تعالى دعا نماید؛ و آن بلا سریع بر طرف خواهد شد.
و چنانچه از دعا خود دارى نماید، آن بلا و گرفتارى طولانى گردد.
پس هر گاه فتنه و بلائى بر شما وارد شود، به درگاه خداوند مهربان دعا و زارى نمائید.
۳۲- برکات صلوات
قالَ (علیه السلام) : ما فِى الْمیزانِ شَیْیءٌ أثْقَلُ مِنَ الصَّلاهِ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمّد.(۳۲)
فرمود: در میزان الهى نیست عمل و چیزى، سنگین تر از ذکر صلوات بر محمّد و اهل بیتش (صلوات الله علیه اجمعین).
۳۳- رابطه عقل با قبولى اعمال
قالَ (علیه السلام) : قَلیلُ الْعَمَلِ مِنَ الْعاقِلِ مَقْبُونٌ مُضاعَفٌ وَ کَثیرُالْعَمَلِ مِنْ أهْلِ الْهَوى وَالْجَهْلِ مَرْدُودٌ.(۳۳)
فرمود: اعمال شخص عاقل مقبول است و چند برابر أجر خواهد داشت گرچه قلیل باشد، ولى شخص نادان و هوسران گرچه زیادکار و خدمت و عبادت کند پذیرفته نخواهد بود.
۳۴- فائده نوره
قالَ (علیه السلام) : وَشَعْرُ الْجَسَدِ إذا طالَ قَطَعَ ماءَ الصُّلْبِ، وَأرْخىَ الْمَفاصِلَ، وَ وَرِثَ الضَّعْفَ وَالسِلَّ، وَ إنَّ النُّورَهَ تَزیدُ فِى ماءِالصُّلْبِ، وَ تُقَّوِى الْبَدَنَ، وَتَزیدُ فى شَخْمِ الْکُلْیَتَیْنِ، وَ تَسْمِنُ الْبَدَنَ.(۳۴)
فرمود: موهاى بدن ـ زیر بغل و اطراف عورت ـ چنانچه بلند شود سبب قطع و کمبود آب کمر، سستى مفاصل استخوان و ضعف سینه و گلو خواهد شد، استعمال نوره سبب تقویت تمامى آن ها مى باشد.
۳۵- عوامل نورانیّت چشم
قالَ (علیه السلام) : ثَلاثَهٌ یَجْلُونَ الْبَصَرَ: النَّظَرُ إلَى الخُضْرَهِ، وَ النَّظَرُ إلَى الْماءِالْجارى، وَ النَّظَرُ إلَى الْوَجْهِ الْحَسَنِ.(۳۵)
فرمود: سه چیز بر نورانیّت چشم مى افزاید: نگاه بر سبزه، نگاه بر آب جارى و نگاه به صورت زیبا.
۳۶- فلسفه امامت
قالَ (علیه السلام) : إنَّ الاْرْضَ لا تَخُلُو مِنْ حُجَّه، وَ أنَا وَ اللهِ ذلِکَ الْحُجَّهُ.(۳۶)
فرمود: همانا زمین در هیچ موقعیّتى خالى از حجّت خدا نیست و به خدا سوگند که من خلیفه و حجّت خداوند هستم.
۳۷- رابطه ایمان و آزمایش
قالَ (علیه السلام) : ألْمُؤْمِنُ مِثْلُ کَفَّتَىِ الْمیزانِ کُلَّما زیدَ فى ایمانِهِ زیدَ فى بَلائِهِ.(۳۷)
فرمود: مؤمن همانند دو کفّه ترازو است، که هر چه ایمانش افزوده شود بلاها و آزمایشاتش بیشتر مى گردد.
۳۸- سکوت در پاسخ مسائل
قالَ (علیه السلام) : إنَّما أمِرْتُمْ أنْ تَسْئَلُوا، وَ لَیْسَ عَلَیْنَا الْجَوابُ، إنَّما ذلِکَ إلَیْنا.(۳۸)
فرمود: شماها مأمور شده اید که ـ از ما اهل بیت رسول الله ـ سؤال کنید، ولیکن جواب و پاسخ آن ها بر ما واجب نیست بلکه اگر مصلحت بود پاسخ مى دهیم وگرنه ساکت مى باشیم .
۳۹- ریاست طلبى
قالَ (علیه السلام) : ما ذِئْبانِ ضارِبانِ فى غَنَم قَدْ غابَ عَنْهُ رُعاؤُها، بِأضَرَّ فى دینِ مُسْلِم مِنْ حُبِّ الرِّیاسَهِ.(۳۹)
فرمود: خطر و ضرر علاقه به ریاست براى مسلمان بیش از دو گرگ درّنده اى است، به گله گوسفندى که چوپان ندارند حمله کنند.
۴۰- مراتب ایمان
قالَ (علیه السلام) : الإیمانُ فَوْقَ الاْسْلامِ بِدَرَجَه، وَالتَّقْوى فَوْقَ الإیمانِ بِدَرَجَه، وَ الْیَقینُ فَوْقَ التَّقْوى بِدَرَجَه، وَ ما قُسِّمَ فِى النّاسِ شَیْیءٌ أقَلُّ مِنَ الْیَقینِ.(۴۰)
فرمود: ایمان، یک درجه از اسلام بالاتر است؛ تقوى نیز، یک درجه از ایمان بالاتر؛ یقین، یک درجه از تقوى بالاتر و برتر مى باشد و درجه اى کمتر از مرحله یقین در بین مردم ثمره بخش نخواهد بود.
پی نوشت:
۱ – کافى: ج ۱، ص ۵۰، ح ۱۱، أعیان الشیعه: ج ۲، ص ۹، نزهه النّاظر: ص ۱۲۱، ح ۱.
۲ – اصول کافی: ج ۲، ص ۴۷۱، ح ۲. وسائل الشّیعه: ج ۷، ص ۴۴، ح ۸۶۷۴.
۳ – کافی: ج ۸، ص ۲۷۳، ح ۴۰۹. وسائل الشّیعه: ج ۲، ص ۴۰۸، ح ۲۴۹۰. بحار: ج ۵۹، ص ۶۸، ح ۱۸.
۴ – نزهه النّاظر و تنبیه الخاطر حلوانى: ص ۱۲۲، ح ۲.
۵ – تهذیب الأحکام: ج ۶، ص ۳۵۰، ح ۹۹۱، وافى: ج ۴، ص ۴۳۳، ح ۲۲۷۳.
۶ – تحف العقول: ص ۲۹۱، بحارالأنوار: ج ۱، ص ۱۵۰، ضمن ح ۳۰.
۷ – نزهه الناظر و تنبیه الخاطر: ص ۱۲۳، ح ۱۳، بحارالأنوار: ج ۷۵، ص ۱۴۰، ح ۳۷.
۸ – نزهه الناظر و تنبیه الخاطر: ص ۱۲۴، ح ۱۵.
۹ – تحف العقول: ص ۲۱۳، بحارالأنوار: ج ۱، ص ۱۵۴، ضمن ح ۳۰، و ج ۷۵، ص ۳۱۲، ضمن ح ۱.
۱۰ – وسائل الشّیعه: ج ۲، ص ۵۲، ح ۱۴۵۴.
۱۱ – وسائل الشّیعه: ج ۱۲، ص ۱۱۸، ح ۱۵۸۱۲.
۱۲ – وسائل الشیعه: ج ۲۵، ص ۷۸، ح ۲۱۲۴۰.
۱۳- تحف العقول: ص ۳۸۸، س ۱۷، بحارالأنوار: ج ۷۵، ص ۳۰۳، ضمن حدیث ۲۵.
۱۴ – اصول کافى: ج ۱، ص ۳۸، بحارالأنوار: ج ۸۲، ص ۱۷۷، ح ۱۸.
۱۵ – کتاب التمحیص: ص ۵۵، ح ۱۰۹، بحار الأنوار: ج ۶۴، ح ص ۲۴۲، ح ۷۹.
۱۶ – بحارالأنوار: ج ۷۵، ص ۳۲۷، ضمن ح ۴.
۱۷ – تحف العقول: ص ۲۹۷، بحارالأنوار: ج ۷۵، ص ۳۲۷، ضمن ح ۴.
۱۸ – تحف العقول: ص ۳۰۴، بحارالأنوار: ج ۲، ص ۲۱، ح ۶۲، و ج ۷۵، ص ۳۲۵، ح ۲.
۱۹ – تحف العقول: ص ۳۰۲، بحارالأنوار: ج ۱۰، ص ۲۴۷، ح ۱۳.
۲۰ – تحف العقول: ص ۳۰۳ و ص ۲۰۹.
۲۱ – تهذیب الأحکام: ۶/۷۵، ح ۱۴۷، بحار الأنوار: ۱۰۱/۱۳۲، ح ۶۱.
۲۲ – وسائل الشیعه: ح ۴ ص ۷۳، ح ۴۵۴۷.
۲۳ – تحف العقول: ص ۲۹۲، بحارالأنوار: ج ۱، ص ۱۵۲، ضمن ح ۳۰.
۲۴ – تحف العقول: ص ۲۹۲، بحارالأنوار: ج ۱، ص ۱۵۲، ضمن ح ۳۰.
۲۵ – تحف العقول: ص ۳۰۲، بحارالأنوار: ج ۱۰، ص ۲۴۶، ح ۱۲.
۲۶ – اصول کافى: ج ۱ ص ۷۲ ح ۱۰.
۲۷ – وسائل الشّیعه ج ۱۷ ص ۵۸ ح ۴.
۲۸ – وسائل الشّیعه: ج ۱۵، ص ۲۷۳، ح ۲۰۴۹۷.
۲۹ – وسائل الشّیعه: ج ۲۱، ص ۴۷۹، ح ۲۷۸۰۵.
۳۰ – وسائل الشّیعه: ج ۱۶، ص ۹۵، ح ۲۱۰۷۴.
۳۱ – الکافی: ج ۲، ص ۴۷۱، ح ۲، وسائل الشّیعه: ج ۷، ص ۴۴،ح ۸۶۷۴.
۳۲ – أصول کافى: ج ۲، ص ۴۹۴، ح ۱۵.
۳۳ – تحف العقول: ص ۲۸۶، بحارالأنوار: ج ۷۰، ص ۱۱۱، ح ۱۴.
۳۴ – وسائل الشّیعه: ج ۲، ص ۶۵، ح ۱۴۹۹.
۳۵ – وسائل الشّیعه: ج ۵، ص ۳۴۰، ح ۳، محاسن برقى: ص ۶۲۲، ح ۶۹.
۳۶ – کافى ج ۱ ص ۱۷۹ ح ۹.
۳۷ – تحف العقول: ص ۳۰۱، بحارالأنوار: ج ۷۸، ص ۳۲۰، ضمن ح ۳.
۳۸ – مستدرک الوسائل: ج ۱۷، ص ۲۷۸، ح ۳۵.
۳۹ – وسائل الشّیعه: ج ۱۵، ص ۳۵۰، ح ۱، مستدرک: ج ۱۱، ص ۳۸۱، ح ۱.
۴۰ – وافى: ج ۴، ص ۱۴۵، ح ۱، بحارالأنوار: ج ۶۷، ص ۱۳۶، ح ۲.