چرا علمای شیعه در برخی موضوعات اختلاف دارند؟

۱۳۹۶-۰۵-۱۱

110 بازدید

شبهه

علت برخی از اختلافات چیست؟ در جریان فدک، بعضی از علمای شیعه اختلاف دارند؟ در جریان درب منزل حضرت، برخی اختلاف دارند که برخی می‌گویند درب داشت یا نداشت؟

پاسخ شبهه

این را بدانیم که در قضیه آمدن به خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) و هجوم به خانه ایشان یا درب خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) و نحوه کشاندن امیرالمؤمنین (علیه السلام) به مسجد، جزء مسائلی است که اختلاف نداریم و در کمتر قضیه تاریخی است که اختلاف نداشته باشیم. حتی در قضیه عاشورا، اختلاف قضایا در حد بالائی است. علت این اختلافات این است که در آن زمان، افرادی که متصدی ثبت تاریخ باشند، نبودند و یک سری از قضایای تاریخی در زمان بنی‌امیه نوشته شده است و اغراض بنی‌امیه در نوشتن تاریخ إعمال شده است. در دوران بنی‌امیه، به یک سری افراد مزدور، قلم دادند تا قضایای تاریخی را بنویسند و غالبا تاریخ که نوشته شد، چه آنچه که در تاریخ طبری آمده و چه آنچه که در تاریخ ابن أثیر آمده، می‌بینیم که اغراض بنی‌امیه در این دو کتاب مشهود است. مطلبی از حکام بنی‌امیه است که شنیدنی است. در کتاب الأغانی نوشته شده است:

خالد بن عبد الله به مورخینی که توان نوشتن داشتند، دستور داد تا تاریخ را بنویسند. یکی از اینها با خالد ملاقات می‌کند و می‌گوید: من که تاریخ می‌نویسم، غالبا در مورد علی بن ابی‌طالب فضیلت‌ها و مقام و برتری هست، آنها را چه کنم؟ خالد می‌گوید: لا ، إلا أن تراه فی قعر جهنم؛ از علی چیزی ننویسی، مگر مطلبی که دلالت کند بر این‌که علی در داخل آتش جهنم است.[۱]

یعنی اگر آنچه که مربوط به مذمت و نزول مقام علی است، بنویسید و آنچه که مربوط به مقام والای حضرت علی (علیه السلام) است، ننویسید. این قضایا باعث شد که خیلی از مسائل نیامده باشد. از طرفی هم بعد از گذشت زمان‌ها، شیعیان چیزی را نقل کرده‌اند. چون در آن زمان، شیعیان امکانات آنچنانی نداشتند و در فشار بودند.

حتی إبن أبی الحدید معتزلی می‌گوید:

شیعه‌های علی را از زیر سنگ و کلوخ بیرون می‌آوردند تا با آهن داغ شده به چشمان‌شان سرمه بکشند، خانه‌های‌شان را ویران و اموال‌شان را مصادره می‌کردند. به طوری که إبن أبی الحدید معتزلی نقل می‌کند:

إن الرجل لیقال له زندیق أو کافر أحب إلیه من أن یقال شیعه على.

اگر آن زمان به یک نفر می‌گفتند زندیق و کافر، خیلی گواراتر بود تا اینکه به او بگویند شیعه علی[۲].

این قضایا دست به دست هم داد و شما بر این دو قضیه اضافه کنید که خلیفه اول دستور داد از احادیث پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) چیزی نوشته نشود و خلیفه دوم کسانی را که حدیث نقل می‌کردند را کتک می‌زند و زندان می‌انداخت و ابوهریره را شلاق زد و ابودرداء و ابن مکتوم را زندان انداخت. اینها می‌ترسیدند مطالب مربوط به امیر المومنین (علیه السلام) و خلافت ایشان در میان مردم منتشر شود و هیئت حاکمه را به هم بریزد. لذا این قضایا باعث شد که در قرن ۴ و ۵، فضای باز سیاسی ایجاد شد و با تشکیل دولت علوی‌ها ـ آل بویه ـ ، تقریبا مدتی از قضایا گذشته بود. مثلا در قضیه انقلاب که خودمان آن را نقل می‌کنیم، می‌بینیم که مثلا در لابلای این قضایا، مسائلی را فراموش کردیم یا اشتباه می‌کنیم. لذا با وجود این قضایا، در نقل قضایای تاریخی این‌همه اختلاف ایجاد شد.

پی نوشت:

[۱]  . الأغانی، ج۲۲، ص۲۵

[۲] .  شرح نهج البلاغه لإبن أبی الحدید، ج۱۱، ص۴۴