پیدایش تصوف و صوفیه

پیدایش تصوف و صوفیه

۱۴۰۰-۰۵-۰۳

682 بازدید

فهرست محتوا

اشاره:

تصوف یکی از فرقه های اسلامی است که در کنار فرقه های دیگر اسلامی در جامعه اسلامی حض.ور پررنگ دارد. تصوف در میان اهل سنت بیشتر مطرح است و در میان شیعیان فقط در ایران در قالب سلسله های مختلف فعالیت دارند. توصف و صوفیه دارای عقاید خاصی هستند و اعمال مخصوصی را در خانقاها انجام می دهند. در این نوشته به صورت اجمال درباره تاریخ و پیدایش این فرقه مطالبی ارائه گردیده است.

دراویش و صوفی‌ها افرادی هستند که بعد از قرن دوم هجری قمری[۱] بر مبنای افراط در زهد اسلامی و با پیروی از ریاضت‌های طاقت‌فرسای ادیان قدیم هندی، بودائی، نصرانی و روش نوافلاطونی، اساس فرقه‌ای را مخالف و مغایر با معیارهای روشن و عقل‌پسند قرآن و شرع مقدس اسلام و سنت و روش عملی پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ  معصومین ـ علیهم السّلام ـ به نام تصوف و صوفی‌گری در جامعه اسلامی بنا نهادند.[۲]

مکتب تصوف و فرقه‌های صوفیه که امروز در میان برخی از جوامع اسلامی رایج است برخاسته از دین اسلام نیست. زیرا نه در قرآن کریم و نه در متون روایی معتبر هیچ پایگاه و ریشه‌ای برای تصوف و فرقه‌های آن وجود ندارد لذا تصوف با آمدن اسلام در میان مسلمین نیامده است. از دیدگاه تاریخی نیز این نتیجه بدست می‌آید که تا زمان حکومت عباسی‌ها اثری از صوفیه و تصوف و فرقه‌ها و اقطاب آن در میان مسلمین به چشم نمی‌خورد و همه محققین بر این مطلب اتفاق نظر دارند.

کیوان سمیعی می‌گوید در زمان پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ کسی بنام متصوفه وجود نداشته و از زمان امام صادق ـ علیه السّلام ـ به بعد مردمی بنام متصوفه و صوفی پدید آمدند. و در قرن دوم قمری با عمل ظهور می‌کند و در قرن سوم با علم کلام و فلسفه تلاقی نموده و چندی بعد با عمل و علم وارد خانقاه‌ها و محافل صوفیان می‌شود تا در قرن هفتم به عرفان علمی می‌رسد و محی الدین عربی اندلسی (م. ۶۳۸ق) و صدر الدین قونوی پسر زن و شاگرد محی الدین را به وجود می‌آورد.[۳]

دکتر قاسم غنی می‌گوید: بعد از حکومت امویان در راستای انشقاق مسلمین به فرقه‌های گوناگون دسته مخصوصی بنام صوفیه و متصوفه پیدا شدند و در حدود سال ۲۰۰ ق این نام‌ها شایع و معروف گشت. پس قدر مسلم این است که در دوره صحابه و تابعین این فرقه وجود نداشته است بلکه از پدیده‌های قرن دوم است.[۴]

در نفحات الانس آمده است که تا قرن دوم هجری از صوفی اسمی نبود و پس از ورود ملل مختلف، فرقه‌های گوناگون خصوصاً صوفیه در بین مسلمین پدیدار شد و جاحظ اولین کسی است که این کلمه را در کتاب «البیان و التبیین» بکار برده و اولین کسی که این نام بر او اطلاق شد ابوهاشم کوفی است.[۵]

 ابن الجوزی[۶] ابن خلدون[۷] سید اسدالله خاوری[۸] و دیگران نیز به این مطلب اذعان نموده‌اند.

علامه طباطبائی درباره پیدایش تصوف چنین می‌فرماید: تصوف مقارن با انتشار بحث فلسفی در زمان عباسیان ظهور نمود.[۹] و برای آن ریشه‌ای در عهد خلفاء در لباس زهد وجود داشته است. و سپس به شکل متصوفه در اوائل عهد بنی عباس توسط ظهور مردانی از صوفیه مثل بایزید، جنید، شبلی و معروف کرخی و غیر آنان پدیدار شدند. این قوم زمانی که ادعای کرامات کردند و مطالبی را که با ظواهر دین و حکم عقل متناقض بودند به زبان آوردند و ادعا می‌کردند که بر این معانی صحیح فهم اهل ظاهر نمی‌رسد، بر فقها و عامه مسلمین گران تمام شد و آنان را انکار نمودند و از آنها تبرئه جسته و مورد تکفیرشان قرار دادند و با حبس، شلاق، کشتن، دار آویختن و تبعید نمودن از آنان دوری جستند. صوفیه در قرن ششم و هفتم به اوج خودشان رسیده و پس از آن به سوی انحطاط گرائیده و مردم از آنان اعراض نمودند.[۱۰]

از آنچه که بیان گردید و نیز با رجوع به سایر کتبی که به این امر پرداخته‌اند بدست می‌آید که تصوف ربطی به اسلام ندارد چون اگر ملازم با دین اسلام می‌بود، باید توسط شخص پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و جانشینان معصومش تبیین می‌گردید همانطوریکه خود اسلام و مفاهیم دینی و اوامر و نواهی تا جزئی ترین مسائل آن به وسیله  آن حضرات ـ علیهم السّلام ـ بیان شده‌اند امّا از تصوف و مبانی آن حتی به صورت کلی هم نام نبرده‌اند مگر در بعضی از روایات که در مقام نکوهش و مذمّت از  آن نام برده شده است.[۱۱]

پی نوشت:

[۱] . دکتر غنی، قاسم، تاریخ تصوف در اسلام، ص ۱۹، انتشارات نوار، تهران، دوم، ۱۳۴۰ ش.

[۲] . کیانی نژاد، زین العابدین، سیر عرفان در اسلام، ص ۴۶، تهران، انتشارات اشراقی.

[۳] . سمیعی، کیوان، مقدمه مفاتیح الاعجاز، ص ۷۰ و ۷۱، تهران، انتشارات سعیدی، پنجم، ۱۳۷۱ ش.

[۴] . دکتر قاسم غنی، تاریخ تصوف در اسلام، ج۲، ص ۴۵ و ۵۰، تهران، زوار، هشتم۱۳۸۰ش.

[۵] . جامی، ملا عبدلرحمن، نفحات الانس، ص ۱۵، کتابفروشی محمودی، بی تا.

[۶] . ابن الجوزی عبدالرحمن، تلبیس ابلیس، ص ۱۹۹، بی جا و بی تا.

[۷] . ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ۱/ ۴۶۷، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چهارم، بی تا.

[۸] . سید اسد الله خاوری، ذهبیه تصوف علمی، آثار ادبی، ص ۱۲، دانشگاه تهران، دوم، ۱۳۸۳ ش.

[۹] . طباطبائی،محمد حسین، المیزان، ۱/ ۲۵ قم، دفتر نشر اسلامی، بی تا.

[۱۰] . همان، ج ۵، ص ۲۸۱ و ۲۸۲.

[۱۱] . این روایات در رساله اثنا عشریه شیخ و عاملی جمع آوری شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *