پدیده فرهنگ وارداتی روح و روان جامعه را آزار می دهد-۱

۱۳۹۶-۰۵-۱۵

317 بازدید

به عنوان عرضه کالاهاى مد روز و از جنبه اقتصادى، وارد مى‌شوند؛ اینان هم که ریل واردات را روغن‌کارى مى‌کنند، خود مصرف‌کننده نیستند، اما جاده صاف کن واردات ابزارهاى مختلط، آداب و هویت هستند.

نکته قابل تامل این که تولیدکننده و نه اینان، واردکننده به صورت رو در رو و سر راست، مباحث فرهنگى و خوى هویتى جامعه را نشانه نمى‌روند بلکه با تبلیغ یک مدل مو و لباس جدید و آرایگى‌هاى توهم‌آفرین، روان و اندیشه را تهییج مى‌کنند بدون آن که بگویند مى‌خواهند چه بر سر شناسنامه، باور و شخصیت و وقار افکار عمومى بیاورند… وصله‌هاى وارداتى رنگارنگ را که بر تن مصرف‌کننده مى‌کنند، مى‌گویند حالا شما هم امروزى شدید، متجدد و پیشرو و متجلى!

… اما به راستى دستگاه‌هاى فرهنگى چه داده‌ها و چه آموزش‌ها و امکاناتى در گستره جامعه به ویژه پیش روى کم سن و سال‌ها قرارداده اند؟… اگرچه بسیارى از خانواده‌ها و اقشار مختلف، به اصل اخلاق ملى و باورهاى دینى پایبندند لیکن چه برنامه‌هایى در برابر فرهنگ‌هاى وارداتى داشته‌اند که خنثى‌گر اهداف ظاهرفریبانه‌شان بوده و مى‌شود؟…

به نظر مى‌رسد براى به خوداندیشى و به خودنگرى و خودتأمینى به صورت رقابت تنگاتنگ با فرهنگ وارداتى، اضلاع یک مثلث مى‌باید متناسب با حجم مصرف و تنوع آن رسم شوند: لزوم تحول مجذوب در ساختارها و نیازهاى ایرانى، تبیین، شناخت و تبلیغ الگوگزینى معقول و مسئولانه افراد، مترادف با آداب و معنویت اخلاقى، ارائه راهکارهاى جذاب تحکیم فرهنگ(چه بومى و چه ملى) اضلاع این مثلث هستند.

خلق را تقلیدشان بر باد داد

اى دو صد لعنت بر این تقلید باد

بى‌تردید تقلید در همه زمان‌ها در زندگى انسان وجود داشته است چرا که اصلا انسان، نوجو و تنوع طلب است اما مى‌توان گفت که نوخواستن و نوشدن هوشمندانه امکانات زیستى، با تقلید به اصطلاح چشم‌بسته، بسیار تفاوت دارد. اصولا این انتخاب است که روان و ذهن را رنگ و جلا مى‌زند و کدر مى‌کند و مهمتر، معنویت و اخلاق و عادات نیک و زیبنده را جلوه مى‌دهد یا اصالت هویت و فرهنگ بالنده جامعه را مى‌خورد و تخریب مى‌کند.

شناسنامه فرهنگى هر جامعه، نقش در فرهنگ، شیوه‌هاى رفتارى، باور و… دارد. جامعه ما، خانه بزرگ مردم است و حفظ و سلامت قداست و حریم آن، واجب حیاتى است.

بنابراین – اصل غیرقابل تغییر در نظام ارزشی- انسانى، آن فرصت‌هاى جولان در تمام عرصه‌هاى فکرى، روحى، فرهنگى، زیستى و… در درون این جغرافیا موجود است و باید به اقتضاى زمان، پیشرفت‌هایش موجب آسایش و بر وفق نیازهاى ملى باشد، چشمداشت به مدل‌سازى دیگران، تنها مى‌تواند از سر غفلت‌ها و کمبودها باشد؛ اتفاقا در هر حال، باز باید به خود رجوع کرد و چارچوب‌هاى مطابق خواست متعارف و زیبنده هویت‌مان، اگر لازم باشد مرمت و حتى تجدید شوند. این که فرضا موردى بوى کهنگى مى‌دهد، چیزى است که خود ایجاد کرده و یا مشمول مرور زمان شده است.

در هر صورت باید تدارک نوآورى کنیم. وام‌خواه جوامع دیگر نشویم. به نقلى مى‌توان گفت هر که طاووس خواهد، جور هندوستان کشد. باید مدل‌هاى تازه را به عرصه ظهور برسانیم. چطور ده‌ها و شاید صدها اختراع و تتبع نو، طى سالهاى گذشته و تاکنون در زمینه‌هاى گوناگون از خود داشته‌ایم.

یک نمونه بارز همگانى، خودروسازى است. این تحولات و نوآورى‌ها که در قریحه ایرانى به مثابه یک ودیعه آسمانى وجود دارد، نیاز به مدیریت دارد و جسارت و همت مى‌خواهد. نوسازى، یک کار از جمیع فعالیت‌هاى انسان در طول تاریخ بوده است و این مسیر ممکن نبوده جز آن که احترام به حقوق و نیاز مردم متبوع جغرافیاى زیستى واحد، رعایت و محقق شده است.

در جهان عصر حاضر، لزوماً درخواست‌هاى معقول باید تجدیدنظر شوند. خودگرایى و مدل‌سازى مناسب خوى خویش در ریخت زندگى، یک امر بدیهى است لیکن چنانچه در مقطعى چنین اتفاقات کم صورت مى‌گیرد، بازخورد آن عقلایى نیست که دچار خودضعفى و یا مثلا خودباختگى شویم.

سایه‌هاى نامحسوس در تغییر هویت فرهنگى

زمینه‌هاى نفوذ فرهنگ وارداتى، یک بُعدش جنبه اقتصادى است، بُعد دیگر، در امواج تبلیغاتى نهفته است که مى‌کوشد ذائقه و هویت مصرف‌کنندگان را تغییر دهد البته محسوس و ملموس نیست تنها مى‌گویند مثلا براى شما مد لباس داریم که مى‌خواهیم شما هم مثل «ما» پیشرفته شوید و…

 «شروین عسگرى» دانشجوى پزشکى است. وى دیدگاه خود درباره اثرات فرهنگ وارداتى در جامعه را نخست از بعد اقتصادى آن بیان مى‌کند. وى با اشاره به این که عوامل صدور فرهنگ مذکور از طریق فیلم، کتاب و پوشاک – نیز، فرهنگ مورد نظر خود را وارد جامعه مى‌کنند، توضیح مى‌دهد: «وقتى که لباس جدید وارد و تبلیغ مى‌کنند، نمادگراى فردى با یک نوع پوشش در یک کشور است اما… آنها مستقیم وارد مباحث فرهنگى هویت نمى‌شوند.

آنان نمى‌گویند که شما مثل «ما» شوید. آنها مى‌خواهند این طور تلقى کنند که شما مثل ما پیشرو هستید. آنان با چنین شیوه‌ها جدا از اهداف اقتصادى، در پى تغییر مصرف بومى و کمرنگ کردن هویت و اعتماد به نفس مصرف‌کنندگان هستند.»

کم‌کارى‌ها و غفلت‌ها در معرفى فرهنگ

یک کارشناس مسئول روابط عمومى و رسانه‌اى، بر این باور است که فرهنگ غنى و کهن کشور ما که شایستگى آشکارى به فرهنگ غرب را نیز دارد، در جامعه‌مان آن گونه که بایدریال شناسانده نشده است و این خلأ که از یک سو ناشى از غفلت قشرى از خانواده‌ها و کم‌کارى دستگاه‌هاى فرهنگى و از دیگر سو ورود تکنولوژى نوین اطلاع‌رسانى و ارتباطات جمعى و ترویج ناخواسته فرهنگ غربى است موجبات ایجاد زمینه رویکرد- و لو مقطعی- بعضى از افراد کم سن و سال و کم تجربه به مظاهر فرهنگ وارداتى شده است.

به گفته وى، برخى از همین تیپ افراد، معترف شده‌اند از تغییر ظاهر شخصیتى خود به پوچى آن ناهنجارى رسیده و به هویت ملى بازگشته‌اند.

 «شیرزاد طورانى» در قیاس فرهنگ اصیل و بى‌نیاز ایرانى با فرهنگ غربى با تاکید بر این که فرهنگ ما با قدمت چند هزار ساله در هر عصر تاریخى توان غلبه بر فرهنگ غرب دارد معتقد است:

«در اثر غفلت‌ها و عدم شناساندن عمیق آن در جامعه، در مقطعى تهاجم فرهنگ وارداتى غربى به پاره‌اى از آداب سایه مى‌زند. این تاثیر نشان مى‌دهد اصالت‌هاى فرهنگى ژرف و سرمایه‌گذارى‌هاى چندین ساله آن طور که باید و شایسته است بر نتابیده و در جامعه شناخته نشده است. به همین لحاظ ابزارهاى مختلف تکنولوژى مدرن ارتباطات مثل اینترنت و… راحت روى احساس و ذهن برخى جوان‌ها اثر مى‌گذارد چرا که عده‌اى از متون توانگر تاریخ، فرهنگ و باورهاى هویتى خودمان اطلاع جامع ندارند.

«به گفته وى این خلأ به خانواده‌ها و مسئولان فرهنگى و ضعف آموزش برمى‌گردد در حالى که دستگاه‌هاى فرهنگى مثل سازمان تبلیغات اسلامى، ارشاد اسلامى، آموزش و پرورش و… کم نداریم که بودجه‌هایى هم دارند ولى همان طور که اشاره رفت، آن حد که باید، به پروسه فرهنگ‌شناسى پرداخته نشده است.»

این کارشناس روابط عمومى مى‌گوید: «ورود فرهنگ بیگانه سبب- کم و بیش- رواج مدل‌ها و ظاهرآرایى‌هاى نامأنوس و بى‌ریشه مثل مدل‌سازى موى فشن و بعضاً پوشش‌هاى ژولیده نامناسب با رسوم جامعه مى‌شود و الگویى از تقلید در قالب لمپنیزم- و لو در حاشیه جامعه- نمایان مى‌شود در حالى که غرب مولد چنین مدها، خود در پوچى و وازدگى غوطه‌ور است.»

خروج از دایره هیچ

 «طورانى» تعریف مى‌کند چند جوانى که رویکرد به مدل‌هاى غربى داشتند، پس از گذشت مدتى از تقلیدهاى وارداتى روى برمى‌گیرند و در گفت‌وگویى معترف مى‌شوند هیچ نکته راضى‌کننده‌اى در آن مدگرایى غربى نیست. در حالى که پیشتر فکر مى‌کردند ظاهرآرایى به سبک مد غربى، موجب ایجاد شخصیت با قدر و مورد توجه بیشتر در جامعه واقع خواهند شد!

اهداف فرهنگ وارداتى

کسانى که فرهنگ آمریکایی- غربى وارد جامعه مى‌کنند، خود کمتر به مصرف آن تمایل نشان مى‌دهند.

«هاشم خسروى» کتابفروش، با این بیان، تاکید مى‌کند با داشتن دین اسلام و حفظ هویت‌مان، نباید فرصت چشم طمع به نورسیده‌هاى غربى آن سوى آب به تعلقات ارضى کشورمان داد و باید فرهنگ‌مان همانند عمرمان رشد کند و پایدار بماند. وى در زمینه سنن پسندیده بومی- ایرانى در جاى جاى کشورمان، تعریف مى‌کند:

«ما سنت کوچکترى در منطقه‌مان داریم به این شرح که مردم شب عید- نوروز- روى بام خانه‌شان شال (پارچه) به عنوان عیدانه مى‌آویزانند. هر فرد مخصوصاً دامادهاى خانواده‌ها پوشاک، پارچه و… به آن شال مى‌افزایند و بدین ترتیب رسم دیرینه شب عید را برگزار مى‌کنند.»

او مراسم فراگیر مردمى از جمله رسم برگزارى شب چله (یلدا) را در زمره هویت ملى مى‌خواند که از سالیان دور، رایج بوده است و این هویت‌ها نباید از ذهن جوان‌ها دور شود، همچنان که پیروزى شگفت‌انگیز مردم در ۲۲ بهمن در تاریخ بى‌بدیل است نباید از اذهان و آیندگان دور بماند.

وى در ادامه صحبت خود با بیان این که آثار معماری- فرهنگى کشورمان مثل بناى تخت جمشید و فردوسى به عنوان بخشى از هویت‌هاى ایرانى نباید فراموش شوند و اینها پشتوانه اصالت شناسنامه ملى است که همواره باید مورد توجه باشند چرا که «الان جوجه‌هاى غربى در آن سوى آب، دچار توهم تاریخى شده و چشم طمع به خلیج فارس دارند که به نام عربى باشد!»

توجه به رشد فرهنگ

از این کتابفروش درباره اثر فرهنگ وارداتى مى‌پرسم، پاسخش این گونه است: «اگر فرهنگ‌مان را به اندازه جسم و عمرمان مورد توجه قرار ندهیم و رشد نکند، دچار مسایل و ناهنجارى مى‌شویم. باید فکر و عقل نسبت به فرهنگ اصیل‌مان به یک اندازه رشد کنند. مباحث فرهنگ و باورهاى زیبنده از جنس مادیات نیست.

این نوع نگرش نشانه‌اى از عدم رشد فکرى نسبت به فرهنگ و اخلاق است. این فرهنگ وارداتى را کس یا کسانى که وارد مى‌کنند، خود مى‌دانند چه چیز وارد مى‌کنند، آثارش چیست و خودشان آن را مصرف نمى‌کنند. هدف آن است که فرهنگ غرب بار دیگر در جامعه تسرى یابد و ما بهره‌دهنده به آن باشیم.»

تمرکز اندیشه به خودباورى‌ها

به مناسبت عید قربان تا عید غدیر در سالن مترو ایستگاه امام خمینى«ره» نمایشگاه‌واره‌اى در قالب چند تا میز معمولى و صندلى در فواصل معین کناره سالن و با نصب یک تابلو (مقوایى) که روى آن نوشته شده بود «خیابان هنر»، برپا شده بود؛ جمعیت از هر سن، دور هر یک از میزها حلقه زده‌اند.

پشت میز یک خانم هنرمند مشغول برش تخته به اصطلاح سه لایى به وسیله اره مویى است. روى میزش تابلوى حدود ۴۰*۳۰ با تصویر چهره زن با پوشش سنتى پشت به پنجره‌اى دارد که پرده کرکره‌اش از چوب تخت تراش خورده(نوارى شکل)، تا نیمه طول پنجره جمع شده است. اطراف نماى قاب، گلبوته و برگچه‌هاى سبز، نرمه نسیم طراوت بهارى را به روان بیننده منتقل مى‌کرد.

میز دیگر، دست‌ساخت‌هاى سیمى جالب به نمایش گذاشته شده است… میز دیگر… در گوشه‌اى هم دو جوان به تصویر‌سازى با سیاه قلم از چهره جوانى که مدل نقاشى آنها شده بود مشغول بودند و… جدا از چند میز، وسط سالن جمعیت بیشترى به شکل یک بیضى، ایستاده‌اند. جلو مى‌روم که چه خبر است؟… وسط جمعیت یک جوان هنرمند با گریم صورت به رنگ‌هاى خاکسترى و سیاه و دستکش‌هاى بلند خاکسترى و پیراهن به همین رنگ، چنان فیگور گرفته، تکان نمى‌خورد و مات فراسوى جمعیت است که در نگاه اول تصور مى‌کنم، او یک مجسمه است.

لحظاتى که مى‌گذرد و او ژست دیگرى مى‌گیرد، تماشاى این صحنه‌ها، به طور قطع ذهن هر آدم حاضر در سالن را جابه‌جا مى‌کند و تنوعى در روح و فکر ایجاد مى‌کند، آدم‌هایى که هنگام رفتن به طرف سکوى مترو به ویژه هنگام سوار شدن به قطار، شتاب و عجله دارند هر چه زودتر به مقصد خود برسند، مى‌دیدم در آن زمان که محو تولیدات هنرى بروبچه‌هاى هموطن هستند، هیچ اعتنایى به زمان نمى‌کردند و پندارى فرصتى به دست آورده‌اند تا قدرى فکرشان متمرکز هر آنچه که مى‌بینند، باشد…

منظور دیگر از این شرح، ایجاد شرایط توجه به پدیده‌ها و محصولات خودمان است. فرصت دادن به هنروران و تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان و صدالبته طورى باشند که نیاز روانى‌شان را تامین کند، مى‌تواند در تمامى زمینه‌ها و پدیده‌هاى جدید، مؤثر باشند. چشم به دست دیگران نباشد چون، کارها و مدل‌ها آن چنان دلپذیر باشند که حتى گوشه چشمى به مدهاى دیگران نداشته باشیم و مهم دیگر، در آن صورت دیگر دغدغه تخریب فرهنگ و آداب‌مان را هم نخواهیم داشت.

… یک گپ دوستانه و شفاف در باب این که دوست داریم بوته‌هاى گل، کوهسار، دشت سرسبز و از این نوع مناظر واقعى در بوم طبیعت را داشته باشیم (طعم و حال و هواى این پدیده‌ها را استنشاق کنیم) یا تصویرى به صورت عکس و یا نقاشى از همین مظاهر داشته باشیم؟…

اندکى منصفانه و از سر فکر، روى این دو نمونه، اندیشه کنیم… گمان بر این است آن که به صورت طبیعت وجود دارد، به آن که فرضا نقاش و عکاس از همان سوژه ارائه مى‌دهد ترجیح مى‌دهیم… و به عبارت دیگر، لباس آماده هیچ گاه مثل لباسى که خیاط با ظرافت و به اصطلاح قالب و اندازه مطلوب‌مان مى‌دوزد، نیست. پدیده‌هاى مد در هر بخش و زمینه‌اى چنین است، عاریه‌اى است و بدون باب ذائقه و پسندمان! همان گونه که خاک میهن‌مان را تقدیس مى‌کنیم، رعایت فرهنگ، هویت، اخلاق و… هم نشان از دانایى و علاقمندى است.

قصد تاریخ‌نگارى و گریز به تاریخ کهن کشورمان نداریم که معارف ملی- دینى مردمان ایران زمین پیش از خیلى از کشورها و ملل جهانى درخشید و آوازه علم، هویت، اخلاق و سنن زیبنده ایرانیان همچنان در عصر دستیافت به تازه‌ترین تکنولوژى و سیاره پیمایى‌ها، در شرق و غرب و سایر نقاط جهان متجلى است.

البته باید یادآور شد که ایران، منزلگاه اندیشمندان و مولدان علم، فرهنگ، حرمت نهادن به هویت و معنویت در تمامى عرصه‌هاى زندگى مضاف – بر باورهاى مذهبى بوده و است که بسیارى از دستاوردهاى ایرانى به عنوان الگو مورد بهره‌بردارى غرب و… قرار گرفته است.

آثار خالقان فرهیخته، چه مکتوب و چه سنگ نوشته و حجارى و معمارى که برخى سرمنشأ توسعه براى بیگانگان شد، براى نسل‌هاى بعد و اکنون و آینده ملاکى براى اعتماد به نفس داشتن و خودیارى هستند حالا غرب سرگشته و تهى از عواطف انسانى با چند مدل رنگارنگ دل خوش کرده که هویت ملی- دینى و اخلاقى عده‌اى از کم سن و سالان جامعه را سایه بزند و مى‌کوشد بیدارى اذهان را به خمیازه‌هاى خود فراموشى سوق دهد.

یکى از اساتید در خصوص تهاجم فرهنگى غرب در ایران، بدین مضمون گفته بود که هیجان‌سازى کاذب و یکبار مصرف و از خود بیگانه شدن چیزى نیستند که بر وفق و مراد آموزه‌ها و باورهاى دین، فرهنگ بومى، هویت ملى و تربیت ما باشند- این پدیده‌هاى نوى وارداتى با ظاهر فریبنده و نامطلوب، مرداب برآمده از بى‌توجهى به فرایندهاى مسایل اخلاقی- اجتماعى است که ورود آن فرهنگ به صورت‌هاى مختلف مى‌تواند به کسانى که اعتماد به نفس کمترى دارند، خدشه وارد کند.

نباید از غیر تقلید کرد مگر…

عطر روح‌پرور چمن‌ها و بوى خوش دیرآشناى خاک از نم نم باران زمستانى در فضاى خلوت پارک، حسرت یک وجب هواى پاکیزه در شهرمان را مى‌شوید. در فراسوى پارک، تک و توک‌هاى آدم‌هایى را مى‌بینیم آهسته در تور باران قدم مى‌زنند. روى یک نیمکت حاشیه یکى از گذرگاه‌ها نشسته و مشغول خواندن روزنامه است. نزدیک مى‌شوم. زیر یک دو درخت پرشاخه که هنوز مقدارى برگ‌هاى خشکیده آهنگ جدایى از ما در درخت را نجوا نکرده‌اند، سرپناه گرفته است.

 «مجید» کارش امور چاپ و تهیه جزوات دانشجویى است. در مورد تأثیر فرهنگ وارداتى و دلیل آن که بعضى تأثیرپذیرى مى‌کنند، مى‌گوید: «نباید از غیر تقلید کنیم مگر آن که جنبه‌هاى مثبت و کارایى در خود فرهنگ خودمان داشته باشد. این که برخى بدون رعایت و توجه به هویت جامعه به پدیده‌هاى وارداتى رویکرد دارند، به نظر من مى‌خواهند یک سرى از کاستى‌ها و نداشتن‌هاى خود را جبران کنند در حالى که این شیوه درست نیست.»

وى این ارتباط را معطوف به چگونگى کارکرد بعضى از خانواده‌ها مى‌کند و ادامه مى‌دهد: «آداب و رسوم مفید در جامعه را برخى خانواده‌ها رعایت نمى‌کنند. خانواده‌اى اجازه مى‌دهد و گاه مى‌خواهد بچه فرزند جوان‌شان به هر آنچه مى‌خواهد برسد و خود از بگو و مگو راحت شود.

این گونه شیوه و برخورد با جوان ممکن است مشکلاتى را هم به وجود آورد.» وى در عین حال مى‌افزاید: «جوانانى هستند که پیرو برخى از الگوهاى وارداتى هستند ولى مسایل دینى‌شان را رعایت مى‌کنند و درون‌شان خدایى است. آن مد هم اقتضاى دوره جوانى است، که همیشگى نیست.»

از این شهروند جوان مى‌پرسم: خود شما تا به حال به مدها و فرهنگ غریبه روى برده‌اید؟ وى با اشاره به این که در یک خانواده با نظم و نظام‌مند بزرگ شده است، مى‌افزاید: «من دوست دارم ظاهرى ساده و معمولى داشته باشم. فرضا اگر بخواهم ریش داشته باشم به صورت طبیعى است نه آن که به تقلید ریش تکنو و براى همرنگى با برخى داشته باشم.»

اصرار بر فرهنگ‌شناسى ایرانى

ایران کشورى بى‌نیاز از جهت دارا بودن سنت‌هاى پسندیده است لیکن شیوه بهره بردن از سنت‌ها، یادآورى نمى‌شود و بعضا به رفتار برآمده از فرهنگ بیگانه و غریبه توجه مى‌کنند.

 «وفایى» که مى‌گوید خبرنگار است، در خصوص چند و چون فرهنگ‌هاى وارداتى، نخست بر فرهنگ‌شناسى و فرهنگ‌سازى ایرانى تاکید مى‌کند و مى‌افزاید: «ایران با داشتن سنت‌ها، مدرنیته- بعضا- به سنت‌ها اضافه مى‌شود لیکن از نظر سنت، کشورمان غنى است اما نوع استفاده از سنت‌ها را- کم و بیش- فراموش کرده‌ایم. بنابراین در برخى زمینه‌هاى برآمده از فرهنگ وارداتى، افرادى به سمت فرهنگ وارداتى گرایش پیدا کرده‌اند…»

خودشناسى و تامین نیازهاى جوانى

 «خبیرى» که مى‌گوید شغلش ساخت قاب‌هاى مینیاتورى بوده، در این حرفه، شاگردانى داشته و حالا چند سالى است که به دلیل مشکل بینایى کمتر فعالیت مى‌کند، درباره تقلید از فرهنگ غیرایرانى سرتکان مى‌دهد و مى‌گوید: مساله آن است که از دبستان تا دانشگاه، براى نمره گرفتن درس مى‌خوانیم.

یک دانشجو زمانى نزدم آمد تا براى مدرک پایان دانشگاهى‌اش قاب مینیاتورى بسازم. صحبت به علم و پیشرفت و فواید تحصیل کشیده شد. به او گفتم به سلامتى حالا چه دانش و رشته‌اى آموخته اید؟ با لحن مایوسانه‌اى گفت هدف گرفتن مدرک بود. پایان‌نامه تحصیلى‌ام را به کمک یک کارشناس تکمیل کردم.

این شهروند مینیاتورکار، نفس عمیقى مى‌کشد و مى‌گوید: حیف!. بعد مى‌گوید: استادى داشتم که اهل مطالعه بود، مى‌گفت زمانى ویزیتور بوده است. صبح که از خانه با گفتن بسم الله بیرون مى‌آمد، مى‌گفت همین یاد خدا براى من گشایش است.

وى مى‌افزاید: «منظور آن استاد، داشتن ایمان و حرکت سررشته پیشرفت‌ها و بى‌نیازى به دیگران است. این‌ها را گفتم که بدانیم در کشورمان از هر جهت ثروت داریم، مالى، منابع خدادادى و جوانان پراستعداد. تاریخ مملکت‌مان هم سرشار از ادیب و عارف و دانشمند است.

ادامه دارد…