امام صادق (علیه السلام) در فرصتی که به دست آوردند، در مدینه منوره دانشگاهی تاسیس و شاگردانی زیادی را تربیت نمودند. از این رو آوازه علم او به اقصی نقاط عالم رسید و افراد مختلف از زندیق، مشرک و … به آن حضرت مراجعه و از ایشان سوال می کردند و پاسخ می گرفتند.
در این نوشتار از باب نمونه به پاسخ های امام صادق (علیه السلام) در برابر پرسش های یک زندیق (خداناباور) در مورد وجود خدا و عبادت او و نیز اثبات نبوت اشاره می شود:
وجود خدای نادیده
زندیق از امام صادق (علیه السلام) پرسید: «چگونه مردم خدایى را که نمى بینند مى پرستند؟»
امام (علیه السلام) در جواب فرمودند: «دل هاى مردم، با نور ایمان او را می بیند و عقول با بیدارى خود آن را اثبات ظاهر و عیان کند و دیدگان از حسن ترکیب و انتظام اهل عالم و احکام تالیف و نظام عوالم؛
سپس انبیا و معجزات و کتب اینان و محکماتشان، و علما و دانشمندان بر رویت عظمت و جلال حضرت حق اقتصار از رویت ذات حق نمودند و در استدلال متوسل به آثار و علامات شدند.»
نمایاندن وجود خدا
زندیق از اباعبدالله جعفر بن محمد (علیه السلام) پرسید: «مگر خدا قادر نیست خود را بنمایاند تا دیده شود، آن وقت همه او را شناخته و پس از آن بر حال یقین، او را پرستش کنند؟»
امام صادق (علیه السلام) پاسخ فرمود: «مطلب محال و ناشدنى جوابى ندارد. [یعنی نمایان شدن خداوند از محالات است و چیزی که محال باشد از قدرت خداوند خارج است. به این معنا که امر محال ناشدنی است.]
اثبات انبیا و رسولان در پاسخ امام صادق (علیه السلام)
زندیق پرسید: «از کجا انبیا و رسولان را ثابت می کنى؟»
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «چون ثابت کردیم ما را خالق و صانعى است که متعالى از ما و تمام مخلوقات است و حکیم است (همه کار او از سر حکمت است)؛ دیگر جایز و روا نیست او را دیده یا مشاهده کنند، و نه اینکه او را لمس کنند و در این صورت دیگر جایى براى مباشرت و محاجه میان او و خلق نمى ماند.
از همین جا ثابت مى شود که او را سفیرانى به سوى خلق و بندگان است که ایشان مردم را به سوى مصالح و منافع و آنچه موجب بقایشان است، سوق مى دهند و اگر نبود همه هلاک مى شدند.
پس آمران و ناهیان از جانب حکیم علیم در میان مردم ثابت مى شود و نیز اینکه خداوند را شارحانى است و ایشان همان انبیا و برگزیدگان از خلق اند، حکیمانى که به حکمت تربیت یافته و از جانب او مبعوث شده اند.
ایشان در خلق و ترکیب همانند دیگر مردمان اند و از جانب خداوند حکیم علیم، با حکمت و دلایل و براهین و شواهد، از قبیل زنده کردن مردگان و درمان کوران و جذامیان تایید شدند.
پس هیچ گاه زمین از وجود حجتى که برخوردار از علمى که دلالت بر صدق گفتار رسول و وجوب عدالت او مى کند خالى نمی ماند.»
سپس اباعبدالله (علیه السلام) فرمود: «ما معتقدیم که زمین از حجت خالى نمى ماند، و حجت جز از پشت انبیا نیست و اینکه خداوند هیچ پیامبرى را جز از نسل انبیا مبعوث نکرد و آن بدین جهت است که خداوند براى فرزندان آدم، راه روشنى را معین فرمود و از پشت آدم، نسل پاکیزه و طاهرى را خارج ساخت که انبیا و رسولان از همان بودند.
ایشان افراد برگزیده و پاک جوهرند و در پشتهاى پاکیزه بودند و در ارحام حفظ شدند، از عمل نامشروع (زنا) جاهلیت به دور و از خلط نسب، عارى اند؛ زیرا خداوند ایشان را در چنان موضعى قرار داد که از لحاظ درجه و شرافت، بالاترین است.
پس هر که خزانه دار علم الهى و امین غیب و محل اسرار و حجت بر خلق و ترجمان و لسان خدا شد، جز این صفات را ندارد.
پس حجت جز از نسل این گروه نخواهد بود، حجت خدا با علمى که نزد اوست و از رسول به ارث برده، جانشین پیامبر (ص) در میان مردم مى شود.
اگر مردم انکارش کنند، ساکت مى ماند. امکاناتى که مردم با اختلاف نظر براى بقاى خود دارند، بسیار کمتر از آن چیزهایى است که حجت هاى الهى از علم پیامبر در دستشان است.
مردم مبتلا به راى و قیاس شدند و اگر به ایشان اقرار کرده و اطاعتشان مى کردند و علم را از ایشان دریافته بودند، عدل ظاهر شده و هر اختلاف و تشاجرى، رخت بربسته و جاى خود را به حکم الهى و دستورات دینى مى داد و شک بر یقین غالب می شد.
ولى [افسوس] مردم به او اقرار نکرده و رعایت چالش نیز نکردند و پس از وفات تمام رسولان و انبیا، امت دچار اختلاف شدند و دلیل اختلافشان فقط و فقط مخالفت با حجت وقت و ترک کردن او بود.»
تکلیف مردم در برابر حجت
زندیق از امام صادق (علیه السلام) پرسید: «با حجتى که چنین صفاتى دارد، تکلیف چیست؟»
امام صادق (علیه السلام) در جواب فرمود: «باید به او اقتدا شود؛ در این صورت، پیوسته خیرات یکى پس از دیگرى براى خلق از ایشان خارج شود، اگر مبتلا به بدعت یا زیاده روى یا کاستى شوند، در همه حال به دادشان برسد.» [۱]
نتیجه گیری پاسخ های امام صادق (علیه السلام)
امام صادق (علیه السلام) سوالات زندیق پیرامون اثبات وجود خدا و حجت های او که تا حدودی در شکل و قالب مناظره انجام شد را کاملا با دلایل عقلی پاسخ گفته است.
نتیجه پاسخ های امام صادق (علیه السلام) این می شود که در واقع اگر خدا قابل دیدن باشد، نمی تواند خدا باشد و خداوند، قدرت مطلق است و هیچ ممکنی از تحت سیطره قدرت خداوند خارج نیست؛ اما اینکه خداوند نمی تواند خود را نشان دهد، دلیل بر محدودیت قدرت او نیست بلکه این موضوع به دلیل اینکه محال است و شدنی نیست، در تحت قدرت خدا قرار نمی گیرد.
پی نوشت
[۱]. الإحتجاج، ج۲، ص ۲۰۲ – ۲۰۶.
منبع
طبرسى؛ احمد بن على؛ الإحتجاج؛ ج۲؛ ص ۲۰۲ – ۲۰۶؛ ترجمه جعفرى؛ تهران، اسلامیه؛ چ۱؛ ۱۳۸۱ ش.