هفت دستورالعمل برای درمان وسواس

هفت دستورالعمل برای درمان وسواس

۱۴۰۰-۰۸-۲۷

392 بازدید

آیت الله العظمی مظاهری، هفت دستورالعمل برای درمان وسواس بیان نموده اند که می توان با آنها این بیماری را از خود دور کرد.

۱-دعا و توسّل

اوّلین سفارش برای درمان این بیماری، دعا، توسّل و رابطه با خدا، برای رفع این صفت رذیله است. پروردگار عالم در قرآن می‌فرماید: من معلّم اخلاق هستم. هیچ کس نمی‌تواند خودسازی کند، مگر آن که رحمت من شامل حال او شود و همه خصوصاً وسواسی ها توجّه داشته باشند که از نظر قرآن، دعا منهای توسّل به جایی نمی‌رسد.

۲- کمک گرفتن از نماز

مطلب دیگری که از قرآن استفاده می‌کنیم، این است که از نماز اوّل وقت باید کمک گرفت. این آیه‌ی شریفه در قرآن دو بار تکرار شده: «اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاه؛ از صبر و نماز یاری بجویید».
یعنی هم از صبر و استقامت و فعالیّت خودتان کمک بگیرید، هم از ایجاد رابطه با پروردگار عالم تا به نتیجه برسید. لذاست که وقتی سختی ای برای خاندان پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) پیش می آمد، آنان را به نماز امر می کردند.

۳- تقوا و اجتناب از گناه

اجتناب از گناه انسان را به مقامات والایی می‌رساند. علمای علم اخلاق می‌گویند: اگر کسی بخواهد صفت رذیله‌ای را رفع کند، قبل از تخلیه و تحلیه باید تقوا داشته باشد. مراحل خودسازی را این طور می‌شمارند: یقظه، توبه، تقوا، تخلیه و تحلیه و پس از آن تجلیه است که منجر به فناء یا لقای پروردگار می‌شود.

۴- بی اعتنایی

مبارزه‌ی منفی، یعنی بی اعتنایی است؛ بی‌اعتنایی نمودن به آن چه تخیّلش می‌گوید، بی اعتنایی به آن چه شیطان درون و شیطان برونش از او می خواهد. این بی‌اعتنایی وسوسه را از بین می برد. اگر در طهارت و نجاست دچار وسواس است، باید نسبت به این موضوع بی اعتنا شود. امام باقر(علیه‌السلام) در این باره می‌فرمایند: «هنگامی که شکِّ تو در نماز زیاد شد، به نمازت ادامه بده و به شکت اعتنا مکن؛ زیرا با این کار امید است که شک از تو دست بر دارد. همانا شک از جانب شیطان است».

حضرت آیت الله العظمی بروجردی(ره) مقیّد بودند به طلاب بنمایانند که با این گل کوچه‌ها می‌توان نماز خواند و نماز می‌خواندند. خود من حضرت امام خمینی(ره) را دیدم که مقیّد بودند با همین گل‌ها و ترشّحات، نماز بخوانند. حتی برای من نقل کردند که روزی عمّامه‌ مرحوم مؤسّس حوزه‌ علمیه‌ قم، حضرت آیت الله العظمی حائری در صحن حمّام عمومی افتاد و ایشان عمّامه را برداشتند و بر سر گذاشتند.

استاد بزرگوار مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (ره) می فرمودند: من در اصفهان نزد مرحوم آیت الله العظمی میرزا ابوالمعالی کلباسی(ره) در مسجد حکیم درس می‌خواندم. به ایشان گفته بودند که من به وقت نماز، دیر یقین پیدا می‌کنم و ایشان متوجّه شدند که من در معرض آن هستم که در این مورد وسواسی شوم. بنایراین یک روز ظهر در مسجد حکیم بعد از اتمام درس، به من ‌گفتند: آقا حسین، اذان می‌گویند، برخیز و نماز بخوان.

آقای بروجردی (ره) می‌فرمودند: من یک مقدار صبر کردم و حرف ایشان را نشنیده گرفتم. دوباره فرمودند: آقا حسین! پا شو و بگو چهار رکعت نماز باطل به جا می‌آورم، قربه الی‌الله.

آیه الله العظمی بروجردی (ره) در بحث‌های فقهی بارها این روایت را می‌خواندند که امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمودند: «مَا أُبَالِی أَ بَوْلٌ أَصَابَنِی أَوْ مَاءٌ إِذَا لَمْ أَعْلَم»؛ باکی ندارم از این که به من بول باشد یا آب، وقتی که نمیدانم.

همین مقدار که نمی‌دانم پاک است یا نجس، یعنی برای من پاک است، هر چند در واقع نجس باشد. این قاعده‌ی «طهارت» بسیاری از امور را برای ما راحت کرده است و همین طور قاعده‌ی «حل» که وقتی نمی‌دانیم فلان چیز حلال است یا حرام، بنا را بر حلال بودن آن بگذاریم. اسلام سخت‌گیری در این مسائل را جایز نمی‌داند. اسلام دین سهل و آسانگیر است و اگر ما به عنوان وسواس بر خودمان سخت‌ بگیریم، این مقدّم دانستن خود بر خدا و پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و ائمه‌ی طاهرین و مراجع تقلید است.

۵- انتخاب الگو

عرف‌مردم را الگوی خود قرار دهد. وسواسی باید مثل متعارف مردم باشد. هر کاری که آنان می‌کنند، او هم بکند. اگر کار وسواسی را یک مقدار ریشه‌یابی کنیم، به این جا می‌رسیم که از نظر وسواسی همه جز خودش نجس هستند، نماز همه جز نماز او باطل است، همه به جز او به جهنّم می‌روند؛ در حالی که وسواسی باید این طور فکر کند که عمل همه صحیح است و عمل او غلط و اوست که باید از بقیه الگو بگیرد.

در کنار نگاه به الگو، باید از یک ‌نفر مسأله‌دان هم مسائل شرعی خود را بپرسد. آدم وسواسی حق ندارد از دو نفر مسأله بپرسد. حتی حق ندارد رساله مطالعه کند؛ از دو نفر و سه نفر پرسیدن برای او حرام است. همین که در پرسیدن از این و آن هم وسوسه به خرج بدهد، باز کار را مشکل کرده است.

۶- تلقین

مقصود ما از تلقین در این جا این است که وسواسی باید به طور جدّ، با خود حرف بزند و بگوید که من وسواسی هستم و این، درد بزرگی است، باید این درد را درمان کنم، باید مثل متعارف مردم باشم، باید لجبازی را کنار بگذارم، باید بی اعتنا باشم و بالاخره نباید دنباله‌روی شیطان باشم. مرتّب تکرار کند که وسواس از شیطان است؛ نه اسلام.

۷- مراقبه

مهم‌تر از همه‌ی آنچه گفته شد این است که وسواسی باید اهل مراقبه باشد. علمای علم اخلاق در مورد قانون «مراقبه» بسیار پافشاری دارند و این قانون مراقبه نه فقط برای وسواسی مفید است که برای درمان همه‌ی صفات رذیله چاره‌ساز است.

این قانون سه مرحله دارد: ابتدا باید با خود، مشارطه کند؛ یعنی هر روز صبح یکی از تعقیب‌های نمازش این باشد که با خود شرط کند که امروز از شیطان درونش متابعت نکند در طول روز مراقب خود باشد که به شرطی که با خود کرده، وفادار بماند. از این رو به قانون، قانون مراقبه می‌گویند. در مرحله‌ آخر، شب هنگام، وقت خواب با خودش محاسبه کند که زمین خورده است یا نه؟ بنابراین اشخاص وسواسی اوّلاً باید بدانند که بیمار هستند و فکر علاج خود باشند و ثانیاً به مواردی که در خصوص علاج این بیماری خطرناک بیان شد، جدّاً عمل کنند تا خداوند متعال آنان را شفا عنایت فرماید.

منبع: خبرگزاری صدا و سیما؛

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *