حضرت فاطمه (سلام الله علیها) تنها فرزند رسول خدا (ص) بود که پس از وفات آن حضرت، چند صباحی در این دنیا زندگی کرد. حضرت فاطمه (سلام الله علیها) غیر از امام علی (علیه السلام) هیچ حامی و پشتیبانی پس از وفات پدرش نداشتند.
همچنین حضرت فاطمه (س) تنها پشتیبان امام علی (علیه السلام) بود؛ به این علت حضرت زهرا (س) پس از رحلت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، نگران وضعیت همسرش علی (علیه السلام) بودند.
حدیثی از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده که درددل های حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را در برابر پدر گرامی اش منعکس نموده و پدر گرامی اش آن حضرت را تسلی داده است.
متن حدیث
عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) فِی الشِّکَایَهِ الَّتِی قُبِضَ فِیهَا فَإِذَا فَاطِمَهُ عِنْدَ رَأْسِهِ قَالَ فَبَکَتْ حَتَّى ارْتَفَعَ صَوْتُهَا فَرَفَعَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) طَرْفَهُ إِلَیْهَا فَقَالَ حَبِیبَتِی فَاطِمَهُ مَا الَّذِی یُبْکِیکِ قَالَتْ أَخْشَى الضَّیْعَهَ مِنْ بَعْدِکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ.
قَالَ یَا حَبِیبَتِی لَا تَبْکِیِنَّ فَنَحْنُ أَهْلُ بَیْتٍ أَعْطَانَا اللَّهُ سَبْعَ خِصَالٍ لَمْ یُعْطِهَا قَبْلَنَا وَ لَا یُعْطِهَا أَحَداً بَعْدَنَا لَنَا خَاتَمُ النَّبِیِّینَ وَ أَحَبُّ الْخَلْقِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ أَنَا أَبُوکِ وَ وَصِیِّی خَیْرُ الْأَوْصِیَاءِ وَ أَحَبُّهُمْ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ بَعْلُکِ وَ شَهِیدُنَا خَیْرُ الشُّهَدَاءِ وَ أَحَبُّهُمْ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَمُّکِ وَ مِنَّا مَنْ لَهُ جَنَاحَانِ فِی الْجَنَّهِ یَطِیرُ بِهِمَا مَعَ الْمَلَائِکَهِ وَ هُوَ ابْنُ عَمِّکِ وَ مِنَّا سِبْطَا هَذِهِ الْأُمَّهِ وَ هُمَا ابْنَاکِ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ سَوْفَ یُخْرِجُ اللَّهُ مِنْ صُلْبِ الْحُسَیْنِ تِسْعَهً مِنَ الْأَئِمَّهِ أُمَنَاءَ مَعْصُومِینَ وَ مِنَّا مَهْدِیُّ هَذِهِ الْأُمَّهِ إِذَا صَارَتِ الدُّنْیَا هَرْجاً وَ مَرْجاً وَ تَظَاهَرَتِ الْفِتَنُ وَ تَقَطَّعَتِ السُّبُلُ وَ أَغَارَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ فَلَا کَبِیرٌ یَرْحَمُ صَغِیراً وَ لَا صَغِیرٌ یُوَقِّرُ کَبِیراً فَیَبْعَثُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عِنْدَ ذَلِکِ مَهْدِیَّنَا التَّاسِعَ مِنْ صُلْبِ الْحُسَیْنِ (علیه السلام) یَفْتَحُ حُصُونَ الضَّلَالَهِ وَ قُلُوباً غُفْلًا یَقُومُ بِالدِّرَّهِ فِی آخِرِ الزَّمَانِ کَمَا قُمْتُ بِهِ فِی أَوَّلِ الزَّمَانِ وَ یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً.
یَا فَاطِمَهُ لَا تَحْزَنِی وَ لَا تَبْکِی فَإِنَّ اللَّهَ أَرْحَمُ بِکِ وَ أَرْأَفُ عَلَیْکِ مِنِّی وَ ذَلِکِ لِمَکَانِکِ مِنِّی وَ مَوْضِعِکِ فِی قَلْبِی وَ زَوَّجَکِ اللَّهُ زَوْجاً هُوَ أَشْرَفُ أَهْلِ بَیْتِکِ حَسَباً وَ أَکْرَمُهُمْ نَسَباً وَ أَرْحَمُهُمْ بِالرَّعِیَّهِ وَ أَعْدَلُهُمْ بِالسَّوِیَّهِ وَ أَنْصَرُهُمْ بِالْقَضِیَّهِ وَ قَدْ سَأَلْتُ رَبِّی عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ تَکُونِی أَوَّلَ مَنْ یَلْحَقُنِی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی،أَلَا إِنَّکِ بَضْعَهٌ مِنِّی مَنْ آذَاکِ فَقَدْ آذَانِی.
قَالَ جَابِرٌ فَلَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) فَاعْتَلَّتْ فَاطِمَهُ دَخَلَ إِلَیْهَا رَجُلَانِ مِنَ الصَّحَابَهِ فَقَالا لَهَا کَیْفَ أَصْبَحْتِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَتْ اصْدُقَانِی هَلْ سَمِعْتُمَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) یَقُولُ فَاطِمَهُ بَضْعَهٌ مِنِّی فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی قَالا نَعَمْ قَدْ سَمِعْنَا ذَلِکِ مِنْهُ فَرَفَعَتْ یَدَیْهَا إِلَى السَّمَاءِ وَ قَالَتْ اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ أَنَّهُمَا قَدْ آذَیَانِی وَ غَصَبَا حَقِّی ثُمَّ أَعْرَضَتْ عَنْهُمَا فَلَمْ تُکَلِّمْهُمَا بَعْدَ ذَلِکَ وَ عَاشَتْ بَعْدَ أَبِیهَا خَمْسَهً وَ تِسْعِینَ یَوْماً حَتَّى أَلْحَقَهَا اللَّهُ بِهِ.[۱]
ترجمه حدیث
جابر بن عبد اللَّه انصارى در حدیثی گفت: رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) در مرضى بود که به آن از دنیا رفت و فاطمه بالاى سرش نشسته و گریه می کرد تا این که صداى گریه اش بلند شد. پس پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) چشم به او دوخته فرمود: اى حبیبه من فاطمه! چه چیز تو را گریان کرده؟ عرض کرد: از ضایع شدن (حقم) پس از شما ترسناکم.
فرمود: حبیبه من گریه مکن زیرا ما خاندانى هستیم که خداوند هفت خصلت به ما عطا کرده و به احدى پیش از ما نداده و به احدى بعد از ما ندهد، من خاتم پیغمبران و محبوب ترین خلق نزد خداى عز و جل و پدر تو هستم، و وصى من بهترین اوصیا و محبوب ترین ایشان نزد خدا است و شوهر تو است، و شهید ما بهترین شهداء و محبوب ترین آنان نزد خدا است و او عموى تو (حمزه) است، و از ما است کسى که دو بال دارد و با آن دو با فرشتگان در بهشت پرواز کند و او پسر عمویت (جعفر) است.
و از ما است دو سبط این امت و آن دو پسرانت حسن و حسین هستند؛ و به زودى خداوند از صلب حسین نه تن امامان امین و معصوم را بیرون آورد، و از ما است مهدى این امت که چون دنیا دچار هرج و مرج شود و فتنه ها ظاهر گردد و راهها بریده شود و مردم همدیگر را غارت کنند نه بزرگ بر کوچک رحم کند و نه کوچک احترام بزرگ را نگه دارد، در آن هنگام خداى عز و جل مهدى ما نهمین فرزند حسین را برانگیزد، بناهاى محکم و قلعه هاى گمراهى را فتح کند، به دین (خدا) در آخر الزمان قیام کند و زمین را پر از عدل کند چنانکه پر از ستم شده باشد.
اى فاطمه! گریه مکن و محزون مباش زیرا خداوند به تو رحیم تر و مهربان تر از من است، و این به خاطر جایگاه تو است نزد من و آن جایى که در قلب من دارى، و خداوند تو را به شریف ترین خاندان من در حسب، و گرامى ترین شان در منصب، و مهربان ترین ایشان به رعیت، و عادل ترینشان در مساوات، و بیناترین ایشان در قضاوت تزویج کرد.
من از خداى خود خواسته ام که تو اولین نفر از خاندان من باشى که به من ملحق شوى، آگاه باش که تو پاره تن منى و هر که تو را بیازارد مرا آزرده است.
جابر گوید: همین که رسول خدا (صلى اللَّه علیه و آله و سلم) از دنیا رفت و حضرت فاطمه مریض شد، دو نفر از صحابه بر او وارد شدند و به او عرض کردند: اى فاطمه دختر پیغمبر، حال شما چگونه است؟ فرمود: مرا تصدیق کنید که آیا از پیغمبر (صلى اللّه علیه و اله و سلم) شنیدید که مى فرمود: فاطمه پاره تن من است هر که او را بیازارد به تحقیق مرا آزرده است؟
گفتند: آرى این را از آن حضرت شنیدیم، پس فاطمه دست هایش را به جانب آسمان بلند کرد و گفت: پروردگارا تو را گواه مى گیرم که این دو مرا آزرده و حقم را غصب کردند، سپس رو از ایشان گرداند و دیگر با آن دو حرف نزد، و بعد از پدرش هفتاد و پنج روز، و بعضى گفته اند چهل روز، و بعضى گویند شش ماه زنده بود تا خداوند او را به پدر بزرگوارش ملحق فرمود.[۲]
نتیجه گیری
نتیجه ای که از این حدیث حاصل می شود این است که حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و امام علی (علیه السلام) پس از وفات پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) غریب و تنها شدند و از این رو حقوق آنان پایمال گردید. حضرت فاطمه (سلام الله علیها) پس از رحلت پدر گرامی اش شرایط سختی را متحمل شده و در نتیجه همین شداید و ستم ها و اسائه ادبی که به ایشان شد، در بستر بیماری افتادند و دیری نپایید که دنیا را ترک گفتند و به پدر گرامیشان ملحق شدند.
پی نوشت ها
[۱]. کفایه الأثر فی النصّ على الأئمه الإثنی عشر، ص۶۲ – ۶۵.
[۲]. الإنصاف فى النص على الأئمه (ع)، ص ۳۷۴ – ۳۷۸.
منابع
۱. خزاز رازى، على بن محمد، کفایه الأثر فی النصّ على الأئمه الإثنی عشر، محقق / مصحح: حسینى کوهکمرى، عبد اللطیف، قم، بیدار، ۱۴۰۱ق.
۲. سید هاشم بحرانی، الإنصاف فى النص على الأئمه (ع)، ترجمه: سید هاشم رسولى محلاتى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چ۲، ۱۳۷۸ش.