میرزا عبدالوهاب نشاط اصفهانى

میرزا عبدالوهاب نشاط اصفهانى

۱۴۰۰-۰۹-۰۷

477 بازدید

اشاره:

میرزا عبدالوهاب (نشاط) اصفهانى (متوفاى ۱۲۴۴ ه.  . ق) ملقب به معتمد الدوله از غزل سرایان موفق و مشهور نیمه اول سده سیزدهم هجرى است. وى به سال ۱۱۷۵ ه.  . ق در اصفهان به دنیا آمد و دوران کودکى و نوجوانى و جوانى را در زادگاه خود به سر برد و در همان جا علوم متداول زمانه خود را آموخت و در آستانه میانْ سالى در حالى که ۴۳ سال داشت (۱۲۱۸ ه.  . ق) رهسپار تهران شد و به خاطر قابلیّت بالاى او در نگاشتن احکام و فرامین و منشآت به دربار فتحعلى شاه قاجار راه یافت و با سمت منشى گرى مشغول به کار شد و به لقب معتمدالدوله نایل آمد، و پس از آن سرپرستى دیوان رسایل را برعهده گرفت و تا پایان عمر در همین سمَت باقى ماند.

نشاط از محرمان و مقرّبان شاه قاجار بود و او را در سفرها همراهى مى کرد، حتى یک بار در رأس هیأتى از طرف فتحعلى شاه به پاریس رفت و پیام دربار را به اطلاع ناپلئون اول رسانید۱.

نشاط در امر سخنورى، چیره دست بود و از هنر خوشنویسى نیز بهره وافر داشت و از خُلق و خوى ممتازى هم برخوردار بود، و با آن که از دربار حقوق کافى مى گرفت به خاطر بخشندگى هایى که داشت غالباً وامدار بود۲.

وى با آن که در سرودن انواع شعر توانایى داشت ولى در قالب غزل بیشتر درخشید و اگر از او جز این غزل بر جاى نمى ماند، براى زنده ماندن نام و یاد او کافى بود:

غزل

طاعت از دست نیاید، گنهى باید کرد *** در دل دوست به هر حیله رهى باید کرد

منظر دیده، قدمگاه گدایان شده است *** کاخ دل، در خورِ اورنگ شهى باید کرد …

روشنان فلکى را اثرى در ما نیست *** حذر از گردش چشم سیهى باید کرد!

شب که خورشید جهانتاب نهان از نظرست *** قطعِ این مرحله با نور مَهى باید کرد …

نه همین صف زده مژگان سیه باید داشت *** به صف دلشدگان هم، نگهى باید کرد …

گر مجاور نتوان بود به میخانه (نشاط)! *** سجده از دور به هر صبحگهى باید کرد۳

نشاط سرانجام در آستانه ۶۹ سالگى و به سال ۱۲۴۴ ه.  . ق به خاطر ابتلاى به بیمارى سِل درگذشت۴.

ازوست:

قصیده

بزم غیب از شمع ذاتش چون منوّر داشتند *** پرده داران صفاتش، پرده بر در داشتند

خواست برنا محرمان پیدا شود حسن ازل *** محرمانش، صد ره از اوّل نهان تر داشتند

شاهدان غیب را دادند اَطوار۵ ظهور *** روى شان پس در ظهور خویش مُضمَر۶ داشتند

خامه اظهار چون بر لوح امکان نقش بست *** از نخستین صورت نورى مصوّر داشتند

گاه خواندندش محمّد، گاه گفتندش علىّ *** گه به عقل اولین او را مُعبّر۷ داشتند

نفس کُل کز سایه اش طبع هَیولى پایه یافت *** مُقتَبس۸ از نور آن فرخندهْ جوهر داشتند

و اندر آن نور آن چه در نقصان و پستى یافتند *** عرش نامیدند و، زان کرسى فروتر داشتند

وز کفِ دودِ هیولى، از پسِ بگداختن *** چرخ اخضر۹ بر فراز ارض اَغبَر۱۰ داشتند

با زلال عشق، پس آن جمله را آمیختند *** و آن گه از وى طینت آدم مُخَمَّر۱۱ داشتند

بوالبشر۱۲ را بر بشر گر برترى دادند، لیک *** پایه خَیرِ البشر۱۳، برتر ز برتر داشتند

ذات او واجب نشاید گفت و ممکن هم از آنک *** از وجوبش کمتر، از امکان فزون تر داشتند

گه دم عیسى ز فیضش، روح پرور یافتند *** گاه دست موسى از نورش، منوّر داشتند

جودى از بحر سخایش شامل آمد نوح را *** کشتى اش را کوهِ جودى۱۴ جاى لنگر۱۵ داشتند

قهرِ مهرآمیز او را مظهرى جستند باز *** آذر از نمرود و ابراهیم ز آزر داشتند

بر جمالش پرده بستند از جمال یوسفى *** پرده عصمت، زلیخا را ز رخ برداشتند

وز جلال او، چو مرآت وجودش عکس یافت *** تخت او را عرضه بر تخت سکندر داشتند

ز اختلاف روزن آمد تابش یک آفتاب *** سایه را از هر طرف بر شکل دیگر داشتند …

چون در انسان عالم معنى و صورت را نهان *** زِ امتزاج۱۶ خاک و آب و باد و آذر داشتند

در ظهور احمدى، ختم نبوّت خواستند *** سلطنت را، ختم بر شاه مظفّر۱۷ داشتند …

بى قضاى او، قدَر را کى مقرّر یافتند؟! *** بى رضاى او، قضا را کى مقدّر داشتند۱۸؟! …

در سال ۱۳۶۲ چاپ دوم دیوان نشاط اصفهانى با عنوان گنجینه به کوشش دکترحسین نخعى و همت انتشارات شرق چاپ و منتشر شد و مورد عنایت اهل ادب قرار گرفت۱۹.

نشاط از هواخواهان نهضت بازگشت ادبى بوده، مسئولیت انجمنى را در اصفهان برعهده داشته که هفته اى یک بار تشکیل جلسه مى داده و نشاط بر پیروى از سبک متقدمین پاى مى فشرده است۲۰. وى به زبان عربى و ترکى نیز شعر مى سروده و اشعار ملمّع او دلنشین و نمکین است۲۱.

پی نوشت:

۱ . دویست سخنور، ص ۴۲۹ . ۴۳۰٫

۲ . همان، ص ۴۳۰٫

۳ . کلیات دیوان نشاط اصفهانى، انتشارات محمودى، بى جا، بى تا، ص ۸۶٫

۴ . دویست سخنور، ص ۴۳۰٫

۵ . اَطوار: طورها، دَورها.

۶ . مُعبَّر: تعبیر شده.

۷ . مُضمَر: پنهان، مخفى، مُستتر.

۸ . مُقتَبَس: منوّر، نورانى.

۹ . چرخ اخضر: آسمان سبز رنگ.

۱۰ . ارضِ اَغبر: زمینِ غبار آلوده.

۱۱ . بوالبشر: مخفف ابوالبشر، از القاب حضرت آدم(علیه السلام).

۱۲ . مُخمَّر: تخمیر شده، خمیر شده، مخلوط.

۱۳ . خیرُالبشر: یکى از القاب رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله).

۱۴ . کوهِ جودى: نام کوهى که کشتى حضرت نوح(علیه السلام) بر آن فرود آمد.

۱۵ . جاى لنگر: لنگرگاه.

۱۶ . اِمتزاج: مخلوط کردن، درهم آمیختن.

۱۷ . شاه مظفّر: نشاط اصفهانى این قصیده را به نام فتحعلى شاه قاجار به پایان برده و از او به عنوان شاه مظفّر یاد کرده است.

۱۸ . کلیات دیوان نشاط اصفهانى، ص ۸ . ۱۱٫

۱۹ . گنجینه دیوان نشاط اصفهانى، به تصحیح دکتر حسین نخعى، انتشارات شرق، چاپ دوم، ۱۳۶۲٫

۲۰ . همان، ص ۱۸ . ۱۹٫

۲۱ . همان، ص ۲۱٫

توضیح: گنجینه نشاط داراى پنج دُرج است. دُرج نخست: شامل دیباچه هایى بر دیوان فتحعلى شاه و فتحعلى خان صبا و خطبه ها و وقف نامه ها و عقد نامه ها. دُرج دوم: شامل مدیحه ها، قباله ها، قصیده ها و قطعه ها. دُرج سوم: شامل نامه ها و فرمان هاى سلطنتى. دُرج چهارم: شامل نامه هایى که نشاط به شاه قاجار و شاه زادگان نگاشته، و نامه بى نقطه اى نیز در آن موجود است که براى فتحعلى شاه نوشته است. دُرج پنجم: شامل اشعار و قطعات ادبى و حکایت هاى اخلاقى. گنجینه، به کوشش دکتر حسین نخعى، ص ۱۵٫

منبع: سیری در قلمروی شعر نبوی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *