مُناظره راهب نصرانى با امام باقر علیه السلام

۱۳۹۵-۰۳-۲۲

374 بازدید

مورخین درباره سؤال و جواب آن راهب نصرانى با امام باقر علیه السلام مطالبى نوشته‌اند که ما خلاصه‌اى از آن را می‌آوریم.

روزى حضرت باقر به همراه فرزندش امام صادق علیهماالسلام از مقابل بارگاه هشام عبور می‌کردند که در میدان شاهد عده بسیارى از مردم شدند. امام پرسید اینان کیستند؟

دربانان پاسخ دادند: اینان کشیشان و راهبان دین مسیح هستند و این داناى ایشان است که سالى یک روز به اینجا می‌آید و مردم سوالاتشان را از وى می‌پرسند.

امام باقر علیه السلام به وسیله رداى خود صورت مبارکشان را پوشاندند و در بین جمعیت نشستند.

در آن هنگام که راهب مردم را نظاره‌گر بود امام را دید و از ایشان پرسید: آیا از مایى یا از امت مرحومه؟(مسلمانان)

امام فرمود: البته از امت مرحومه.

راهب پرسید: از دانشمندان آنهایى یا از جاهلانشان؟

امام فرمود: از جاهلانشان نیستم.

راهب گفت: از شما سوال بپرسم؟

امام فرمود: بپرس .

سوال: چگونه ادعا می‌کنید که اهل بهشت می‌خورند و می‌آشامند ولى فضولات ندارند؟ نشانه آن در این دنیا چیست؟

حضرت فرمودند: نشانه آن جنین در شکم مادر است که غذا می‌خورد ولى فضولات ندارد.

سوال: می‌گویید که نعمت‌هاى بهشت پایان‌ناپذیر است، نشانه آن در دنیا چیست؟

حضرت فرمودند: نشانه آن علم است که هر چه از آن بهره گیرند نقصان ندارد.

 سوال: کدام وقت است که نه جزء روز است و نه از اوقات شب؟

امام فرمودند: زمان میان طلوع فجر تا طلوع آفتاب می‌باشد که از اوقات بهشت است. در آن زمان می‌توان آخرت را آباد کرد و سعادت دو جهان را به دست آورد.

سوال: آن دو برادر که با هم متولد شدند و با هم مُردند، چرا عمر یکى از آنان پنجاه سال و عمر دیگرى صد و پنجاه سال بوده‌ است؟

حضرت جواب دادند: آن دو برادر “عزیر” و “عزیره” بوده‌اند که قرآن از آنها خبر می‌دهد که “عزیر” چون در زنده شدن مرده‌ها در روز قیامت تردید کرد، پروردگار عالم جان او را صد سالگ گرفت، سپس او را زنده کرد.

پس از این مناظره راهب که سخت متعب شده بود به امام گفت: شما گفتید عالم نیستم.

امام فرمود: گفتم از جاهلان نیستم.

از طرف دیگر خبر این مناظره به گوش هشام رسید . پس امام را راهى مدینه نمود چرا که مردم نظاره‌گر این همه دانش و علم امام بودند و هشام از این موضوع بیم داشت.

ابن حجر متعصّب در حق امام باقر علیه السلام گفته است: «هو باقر العلم و جامعه و شاهد علمه و رافعه صفى قلبه و زکا علمه و عمله و طهرت نفسه و شرف خلقه و عمرت اوقاته بطاعه الله و له من الرسوخ من مقامات العارفین مایکل عنه السنه الواصفین و له کلمات کثیره فى السلوک والمعارف لاتجملها من العجاله» ؛ «او جامع علوم و شکافنده علم و توسعه دهنده علم بود. او نمایانگر علم بود و علم را رفعت داد. قلب او مهذب و علم و عمل او پاک و پاک بود. او طاهر و مطهر بود، خلق او عالى بود و عمر او در اطاعت خداوند صرف شد. تبحّرى در عرفان داشت که زبان گویاى آن نیست. سخنان او در عرفان و سیر و سلوک به حدّى است که نمی‌تواند در این گفتار ضبط شود.»

صاحب جنات الخلود که شیعه است می‌گوید: «اکثر اوقات امام صرف اطاعت خدا می‌شد. از خوف خدا می‌گریست. بسیار متواضع بود. بر سر مزارع می‌رفت و کار می‌کرد و آنچه به دست می‌آورد در راه خدا صرف می‌نمود. سخی‌ترین مردم بود وقتى تمام علما نزدش می‌آمدند؛ علمشان قطره‌اى بود در مقابل دریا، و نظیر امیرالمؤمنین علیه السلام چشمه‌هاى حکمت از اطرافش می‌جوشید و در مقابل جلالتش هر جلیلى کوچک بود.»

 منبع: هدایتگران راه نور، آیه الله مدرسی، با دخل و تصرف .