تهران یک کلانشهر پر سر و صدا و پرجمعیت است که روز به روز بر ساکنان آن به دلیل مهاجرت افزوده میشود و آسیبهای اجتماعی نیز به همان نسبت هر روز در چهرهای جدید، نمایان میشوند….
آمارها نشان میدهد در شهر تهران از هر ۴ ازدواج یک مورد به طلاق منجر میشود. علاوه بر آن در جدیدترین آماری که از سوی رییس سازمان ثبت احوال اعلام شده است ازدواج در سال گذشته یک درصد رشد پیدا کرده و این در حالی که است که پدیده طلاق طی این مدت ۱۶ درصد رشد داشته است. مدیر سازمان جوانان استان تهران نیز نسبت به رشد بیسابقه طلاق در شش ماهه نخست سال گذشته (۲۱ درصد) هشدار داده بود.
حتما اولین نکتهای که در مورد علت طلاق در ذهنتان جرقه میزند، مشکلهای اقتصادی و معیشتی است اما جالب است بدانید که شیوع طلاق در مناطق شمالی بیشتر از مناطق جنوبی است و میزان طلاق در بین افراد تحصیل کرده بسیار بالا است.
شکی نیست که عوامل مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در بالا رفتن آمار طلاق تاثیر دارد، اما نکته حایز اهمیت آن است که طلاق چیزی جز سست شدن بنیان خانواده و کمرنگ شدن ارزشهای اخلاقی در جامعه نیست. بیان این آمارها آنقدر نگران کننده است که زنگ خطری باشد برای آنکه در گوش همه ما از جمله مسئولان به صدا دربیاید.
در ازدواجهای امروزی، اصل، حاشیههای زندگی و تجملات است و غفلت از اصل زندگی زیاد دیده میشود و چون تجملات سیریناپذیر است و افرادی که به دنبال آن هستند، هیچگاه ارضا نمیشوند، این رفتار باعث تنش شده و با تداوم این تنشها، بنیان خانواده سست میشود.
تجملات؛ مبنای ازدواج
فارغ از صحت و سقم آمارهایی که در مورد افزایش طلاق مطرح میشود، عوامل مختلفی در طلاق نقش دارند اما دو موضوع عمده که کمتر به آن پرداخته شده است، یکی سلامت روانیجنسی است و دوم اینکه هدف از تشکیل زندگی مشترک درست تعریف نشده است.
«در ازدواجهای امروزی، اصل، حاشیههای زندگی و تجملات است و غفلت از اصل زندگی زیاد دیده میشود و چون تجملات سیریناپذیر است و افرادی که به دنبال آن هستند، هیچگاه ارضا نمیشوند، این رفتار باعث تنش شده و با تداوم این تنشها، بنیان خانواده سست میشود و همانطور که هدف درستی برای ازدواج مطرح نبوده است، طلاق هم با اهداف غیرمنطقی انجام میشود.»
طلاق عاطفی
«ازدواجهای امروزی که آنها را ازدواجهای خیابانی هم مینامیم، اصول و پایهای ندارد و جوانها در برخوردهای ظاهری و محدود با هم آشنا میشوند و خودشان را همانطور که دوست دارند نشان میدهند.» زمانی که زندگی مشترک شکل گرفت شخصیت واقعی و همچنین واقعیات زندگی بروز میکند و اختلافها شروع میشود. «جوانان برداشت درستی از ازدواج ندارند و مهارتهای زندگی مشترک را یاد نگرفتهاند. باید به افرادی که در شرف ازدواج هستند از طریق رسانهها یا برگزاری کلاسهای آموزشی آیین همسرداری آموزش داده شود.»
مسایل جنسی؛ عاملی برای طلاق
در کشور ما به بسیاری از مسایل به دلیل ترس یا بعضا حجب و حیا کمتر پرداخته میشود که مسایل جنسی یکی از این موارد است. یکی از مسایل مهم در زندگی مشترک، آگاهی از مسایل زناشویی است. «بهدلیل عدم آگاهی از مسایل زناشویی، علاوه بر طلاقهای قانونی، طلاقهای عاطفی که شاید مخربتر هم باشد در خانواده شکل میگیرد». طلاق عاطفی طلاقی است که زن و مرد در کنار هم زندگی میکنند ولی از نظر عاطفی از هم فاصله میگیرند.
«با وقوع طلاق عاطفی، انواع بیماریهای روان تنی و تنشهای خانوادگی در خانواده به وجود میآید که اثرات سویی به بار میآورد». با توجه به نقش مسایل روانی و جنسی در سلامت خانواده، کمتوجهی به این موضوع یکی از کمبودهای عمده در بحث سلامت است». عامل بسیاری از طلاقها مسایل جنسی است، «مسایل جنسی یکی از مهمترین عوامل در روابط زن و شوهر است و باید آموزشهای لازم به جوانان داده شود.
شاید بهتر باشد در دبیرستانها در جلسات اولیا و مربیان، بهداشت بلوغ و تا حدودی مسایل جنسی به والدین آموزش داده شود و آنها فرزندان خود را آگاه کنند». موضوع حائز اهمیت این است که چگونه میتوان این مسایل جنسی را آموزش داد؟
در پاسخ به این سوال باید گفت: «آموزشهای قبل از ازدواج در این موضوع بسیار نقش دارد و چون والدین در تربیت روانیجنسی کمتر نقش دارند، جوانان اطلاعات خود را از رسانههای غیررسمی و دوستان خود کسب میکنند». «خانواده، یکی از کانونهای مهم آموزش است. در مورد آموزش مسایل جنسی، آموزشهای قبل از ازدواج موثر است اما در مورد مسایل اخلاقی با یک یا دو جلسه نمیتوان مسایل را برای افراد نهادینه کرد چون مسایل اخلاقی فرآیندی است که باید در بطن زندگی مردم وارد شود و خانواده نقش بسیار مهمتری برای آموزش مسایل اخلاقی به فرزندان خود دارد».
باید در جامعه توجه به مسایل جنسی روانی را به عنوان یک موضوع مهم نهادینه کنیم چون غفلت از آن صدمات جدیای به تحکیم خانواده میزند.
آمار طلاق در افراد تحصیلکرده
«در مناطق شمالی شهر تهران، آمار طلاق بیشتر از مناطق جنوبی است و این نشان میدهد که عوامل دیگری غیر از عوامل فردی در طلاق تاثیر دارد. حتی در بین افراد تحصیلکرده هم آمار طلاق بالاست». اختلافهای فرهنگی و اشتغال از عوامل بسیار موثر در طلاق است. «از آنجایی که تهران یک کلانشهر است افراد مختلفی از شهرها و روستاهای مختلف در آن اقامت دارند و در همسایگی هم زندگی میکنند، اما وقتی خانواده شکل میگیرد رفتارها بروز پیدا میکند اختلافات فرهنگی نمود پیدا میکند».
در این میان، اخلاق در تحکیم خانواده نقشی بسیار مهم ایفا میکند. «جامعهای پیشرفته است که آگاهتر و اخلاقیتر باشد. ایثار، صبر، تحمل، رعایت حقوق افراد و احترام همه مولفههای اصول اخلاقی هستند و جامعهای که اخلاقیتر باشد با هنجار و آسیبهای اجتماعی برخورد مناسبتری خواهد داشت.» از این رو، کارشناسان و مسئولان باید بسیاری از اصول اخلاقی را در جامعه نهادینه کنند. «زمانی که بسیاری از اصول اخلاقی مانند صداقت در جامعه نهادینه شود، اگر فردی به خواستگاری میرود صادقانه برخورد میکند.»
نقش آموزشهای قبل از ازدواج در کاهش آمار طلاق
«یکی از مشکلات اصلی ما عدم نظارت بر ارایه مشاوره است. بنابراین سازمان نظام روانشناسی باید روی عملکرد مشاورین نظارت داشته باشد و آنها را بر اساس تاهل ، تجربه، تحصیلات و مهارت ها برای سنین مختلف درجهبندی کند.». «حتی افرادی که از سطح تحصیلات و فرهنگ بالایی برخوردارند، نباید خود را از مشاوره بینیاز بدانند.».
این آموزشها مربوط به مقاطع مختلف پیش از ازدواج، در انتخاب همسر، زوجهای جوان و بعد از طلاق است که این کلاسهای آموزشی مهارتهای زندگی سالم را ترویج میکنند تا بتواند به عنوان راهکاری برای بسیاری از ناهنجاریهای خانوادگی عمل کند.»
منبع: سلامت؛ مهدیه آقازمانی؛ تنظیم برای تبیان: کهتری؛ (با تغییرات سایت الشیعه)