مروری بر مسأله حجاب در ادیان و اسلام – قسمت دوم

۱۴۰۰-۱۰-۲۷

369 بازدید

۳- حجاب در گفتار: نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است. «یا نسَاءَ النّبی لَسْتُنّ کأحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ إنِ اتّقَیتُنّ فَلَاتَخْضَعْنَ بالْقَوْلِ فَیطْمَعَ الّذِی فِی قَلْبهِء مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلًا مّعْرُوفًا (سورۀ احزاب، آیۀ ۳۲).‌ای زنان پیغمبر! شما مانند دیگر زنان نیستید (بلکه مقامتان رفیع تر است) اگر خدا ترس و پرهیزکار باشید! پس زنهار نازک و نرم با مردان سخن مگویید مبادا آن که دلش بیمار است، به طمع افتد و درست و نیکو سخن گویید.

در این آیه می‌فرماید:‌ ای همسران پیامبر!(صلی الله علیه و آله و سلم) شما همچون یکی از زنان عادی نیستید اگر تقوا پیشه کنید. شما به خاطر انتسابتان به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از یک سو و قرار گرفتنتان در کانون وحی و شنیدن آیات قرآن و تعلیمات اسلام از سوی دیگر، موقعیت خاصی دارید که می‌توانید سرمشقی برای همۀ زنان باشید.

بنابراین به گونه‌های هوس‌انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند، بلکه به هنگام سخن گفتن، جدی و خشک و به طور معمولی سخن بگویید، تعبیر به «الذی فی قلبه مرض» کسی که در دل او بیماری است، تعبیر بسیار گویا و رسایی است از این حقیقت که غریزۀ جنسی در حد تعادل و مشروع عین سلامت است، اما هنگامی که از این حد بگذرد، نوعی بیماری خواهد بود تا آنجا که گاه به سرحد جنون می‌رسد که از آن تعبیر به جنون جنسی می‌کنند.

در پایان آیه، دومین دستور را به این گونه شرح می‌دهد: شما درست و نیکو سخن گویید. در حقیقت جملۀ «لاتخضعن بالقول» اشاره به کیفیت سخن گفتن دارد و جملۀ «قلن قولاً معروفاً» اشاره به محتوای سخن؛

البته قول معروف (گفتار نیک و شایسته) معنی وسیعی دارد که علاوه بر آنچه گفته شد، هر گونه گفتار باطل و بیهوده و گناه‌آلود و مخالف حق را نفی می‌کند (طباطبایی،۱۳۸۲، تفسیرالمیزان، ج۲).

۴- حجاب در رفتار: نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم است. «یأََََایهَا النَّبی قُل لاَزْوَجِک وَ بَنَاتِک وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یدْنِینَ عَلَیهِنّ مِن جَلَبیبهِنّ ذَلِک أدْنَی أن یعْرَفْنَ فَلَایؤْذَینَ وَ کانَ اللّهُ غَفُورًا رّحِیمًا» (سورۀ احزاب، آیۀ ۵۹ ).‌ای پیغمبر(گرامی) با زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خویشتن را به چادر فروپوشند که این کار برای این که آنها شناخته شوند تا از تعریض و جسارت (هوس رانان) آزار نکشند بر آنان بسیار بهتر است و خدا آمرزنده و مهربان است.

در تفسیر علی بن ابراهیم در شأن نزول این آیه چنین آمده است: آن ایام زنان مسلمان به مسجد می‌رفتند و پشت سر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نماز می‌گزاردند..، هنگام شب موقعی که برای نماز مغرب و عشا می‌رفتند بعضی از جوانان هرزه و اوباش بر سر راه آنها می‌نشستند و با مزاح و سخنان ناروا آنها را آزار می‌دادند و مزاحم آنان می‌شدند، آیۀ بالا نازل شد و به آنها دستور داد حجاب خود را به طور کامل رعایت کنند تا به خوبی شناخته شوند و کسی بهانۀ مزاحمت پیدا نکند (طباطبایی،۱۳۸۲، تفسیرالمیزان، ج۲). و آیه‌ای دیگر در این باره: «فجَاءَتْهُ إحْدَیهُمَا تَمْشی عَلی استِحْیاء…» (سورۀ قصص، آیۀ ۲۵).

و موسی هنوز لب از دعا نبسته بود دید که یکی از آن دو زن با کمال حیا باز آمد. با توجه به دو آیۀ قبل از این آیه هنگامی که حضرت موسی به چاه آبی در مدین نزدیک شد مشاهده کرد که چوپانان مشغول آب دادن به گوسفندان خود هستند و دو زن دورتر از آنها مراقب گوسفندان خود و منتظر خلوت شدن اطراف چاه هستند.

موسی که نمی‌توانست این بی‌عدالتی را تحمل کند با قصد کمک به آنها، گوسفندانشان را سیراب کرد و به زیر سایه‌ای رفت که بعد از مدتی ملاحظه کرد یکی از آن دو زن که با نهایت حیا گام برمی‌داشت و پیدا بود از سخن گفتن با یک جوان بیگانه شرم دارد.

به سراغ او آمد و تنها این جمله را گفت: پدرم از تو دعوت می‌کند تا پاداش و مزد آبی را که از چاه برای گوسفندان ما کشیدی به تو بدهد.

طبق بعضی از روایات، زن برای راهنمایی از پیش رو حرکت می‌کرد و موسی از پشت سرش، باد بر لباس زن می‌وزید و ممکن بود لباس را از اندام او کنار زند، حیا و عفت موسی(علیه السلام) اجازه نمی‌داد چنین شود، به زن گفت: من از جلو می‌روم، بر سر دو راهی‌ها و چند راهی‌ها مرا راهنمایی کن.

حجاب در روایات

از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) پرسیدند: آیا در تنهایی می‌توانیم کشف عورت کنیم؟ حضرت جواب دادند: خداوند بیش از مردم سزاوار است که از او شرم شود. (سنن ابن ماجه).

در روایاتی از سوی رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) محدودۀ حجاب بیان شده است. به عنوان نمونه در روایتی آمده است که نمایان کردن تمام بدن برای زوج رواست و سر و گردن را می‌توان در برابر پسر و برادر آشکار کرد.

اما در برابر نا محرم باید از چهار پوشش استفاده کرد: پیراهن (درع)، روسری (خمار)، پوششی وسیع تر از روسری که بر روی سینه می‌افتد (جلباب) و چادر (ازار) (طبرسی،۱۴۱۵، جامع البیان عن تأویل القرآن: طریحی، ۱۴۰۳، مجمع البحرین، ج ۷، ص ۲۷۱).

همچنین در روایتی آمده است که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) با جابر بن عبدالله انصاری به خانۀ فاطمه(سلام الله علیها) رفتند. پیامبر اجازۀ ورود خواست و فرمود من و کسی که همراه من است وارد شویم.

فاطمه(سلام الله علیها) فرمود: روسری بر سر ندارم پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: قسمت اضافۀ روپوش خود را بر سر خود بگیر و بعد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و جابر بر حضرت زهرا(سلام الله علیها) وارد شدند (به نقل از جمشیدی، ۱۳۸۴).

یکی از اصحاب پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) می‌گوید: روزی نشسته بودم و لباسم کنار رفت و ران پایم پیدا شد. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) که در حال عبور بودند، به من گفتند: ران خود را بپوشان که جزء عورت است (الشیبانی، ۲۴۱، مسند احمد بن حنبل).

عبدالله بن حسن، نوۀ امام حسن مجتبی(علیه السلام) از پدران خود نقل می‌کند، هنگامی که مسئلۀ غصب فدک رخ داد و این خبر به حضرت زهرا(سلام الله علیها) رسید، در این هنگام حضرت زهرا(سلام الله علیها) تصمیم گرفت به مسجد برود و در آنجا برای حمایت از حق، سخنرانی کند.

چگونگی حرکت حضرت زهرا(سلام الله علیها) در متن عبارت چنین آمده: حضرت زهرا(سلام الله علیها) روسری خود را بر سرش پیچید و عبای خود را (که روپوشی وسیع بود) به سر نمود و میان گروهی از یاران و زنان خویشاوندش (به سوی مسجد) حرکت کرد.

آن حضرت هنگام راه رفتن بر اثر شتاب یا بلندی لباس به قسمت پایین لباسش پا می‌گذاشت (در نهایت پوشیدگی راه می‌رفت). شیوۀ راه رفتن او (در متانت و وقار) همچون شیوۀ راه رفتن رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بود تا این که بر ابوبکر وارد شد.

ابوبکر در میان ازدحام مسلمانان قرار گرفته بود. در این هنگام میان آن حضرت و مردم پرده‌ای نصب شد، حضرت زهرا(سلام الله علیها) نشست، سپس نالۀ جانسوزی کرد که بر اثر آن صدای همۀ حاضران به گریه بلند شد؛

به گونه‌ای که گویی از صدای گریه، مسجد به لرزه درآمد. سپس حضرت زهرا(سلام الله علیها) اندکی سکوت کرد تا مردم آرام شدند و جوش و خروش ایشان بر اثر گریه فرو نشست. آنگاه خطبه را شروع کرد (طبرسی، احتجاج طبرسی، ج۱، ص۱۳۱ و ۱۳۲).

امام علی(علیه السلام) فرموده‌اند: پوشیده و محفوظ داشتن زن مایۀ آسایش بیشتر و دوام زیبایی اوست (انصاری و آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ۱۳۸۶، ح ۵۸۲۰). همچنین فرمودند: وقتی کسی عریان شود، شیطان به او نظر می‌اندازد و در او طمع می‌کند، پس خود را بپوشانید (طوسی،۱۳۴۱، تهذیب الاحکام).

نتیجه‌گیری

دین اسلام، زیباست و زیبایی ظاهر و باطن را در نظر دارد. عفاف نیز یک حالت روحی است که برای زیبایی باطن، به آن نیاز است. عفاف، آراستگی به همراه می‌آورد که با ارزش‌تر از آراستگی ظاهر است که چیزی جز آراستگی روح انسان نیست. گرچه عفاف، خصلت هر انسان با فضیلتی است، اما وجود آن در زنان جلوه‌ای زیباتر دارد؛

چون زن آیت جمال خلقت است. این زیبایی در ظاهر و باطن او وجود دارد و احساس لطیف زن است که با محبت خود محیطی گرم و دلنشین در بین افراد خانواده ایجاد می‌کند.

از طرفی زن کانون عفاف خانواده است و او همواره سعی در پاکی و پاکدامنی دارد و باید گوهر زیبای وجودش را از نگاه نااهلان بپوشاند تا روح بلندش تحقیر نشود.

حجاب و عفت در اصل، معنای منع و امتناع مشترک‎اند. تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون است، چون عفت یک حالت درونی است.

ولی با توجه به این که تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر یکی از ویژگی‌های عمومی انسان است، بنابراین، بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثّر متقابل است.

بدین ترتیب است که هر چه حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر باشد، این نوع حجاب در تقویت و پرورش روحیۀ باطنی و درونی عفت، تأثیر بیشتری دارد و برعکس هر چه عفت درونی و باطنی بیشتر باشد، باعث حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر در مواجهه با نامحرم می‌شود.

بنابراین تفاوت اساسی حجاب اسلامی با حجاب ادیان گذشته، در این است که اسلام وجوب پوشش زنان را متناسب با شئونات انسان با نظم مناسب دانسته و به دور از افراط و تفریط، سهل‌انگاری مضر یا سخت‌گیری بی‌مورد به جامعۀ بشری ارزانی داشته است.

منابع

ابن ماجه، محمدحافظ أبوعبدالله محمدبن یزید بن ماجه الربعی القزوینی، سنن ابن ماجه، بیروت.

الشیبانی، ابوعبداللّه احمدبن محمد بن حنبل (۲۴۱)، مسند احمد بن حنبل، دارالنشر: مؤسسه قرطبه، مصر.

انجیل، رسالۀ اول پولس رسول به قرنتیان، باب یازدهم، فقره ۱ – ۱۷، باب چهاردهم، فقره ۳۶ـ۳۴،

انجیل متی، باب اول، فقره ۲۸ – ۳۰ و باب هجدهم، فقره ۸ – ۱۰، باب ۵/۳۱/۲۷،

انصاری، محمدعلی؛ آمدی، عبدالواحد محمد (۱۳۸۶)، غررالحکم و دررالکلم: کلمات قصار امیرالمومنین(ع)، انتشارات امام عصر(عج).

تورات، کتاب اشعیاء نبی، باب سوم، فقره ۱۶ – ۲۶، باب ۴۷، فقره ۱و ۲،

جمشیدی، اسدالله (۱۳۸۴)، شماره سوم تاریخچه حجاب در اسلام. فصلنامۀ تاریخ در آینۀ پژوهش.

طباطبایی، محمدحسین (۱۳۸۲)، تفسیرالمیزان، ترجمۀ سید محمدباقر موسوی، چاپ پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. ج۲، ج ۱۵، ص ۱۵۵، ۱۶۰،

طبرسی، ابوعلی فضل بن الحسن (۱۴۱۵)، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، (گردآوردنده محمدرضا ضمیری)، بیروت: مؤسسه اعلمی، ج۷، چاپ اول.

طبرسی، ابومنصور شیخ احمدبن علی، احتجاج طبرسی (الاحتجاج علی اهل اللجاج)، انتشارت اسوه، ج۱، ص۱۳۱ و ۱۳۲،

طریحی، فخرالدین بن محمدبن علی بن احمد (۱۴۰۳)، مجمع البحرین. بیروت: دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم. ج ۷، ص ۲۷۱،

طوسی. ابوجعفر محمدبن حسن بن علی (۱۳۴۱)، تهذیب الاحکام. (ترجمۀ جواد مصطفوی)، مشهد: بی‌نا.

قائم مقامی، فرهت (۱۳۵۶)، آزادی یا اسارت، چاپ پنجم، نشر جاویدان، ص ۱۰۶،

محمدی آشتیانی، علی (۱۳۸۹)، پوشش زنان در ادیان الهی، نشریۀ پرسمان.

پاسدار اسلام؛ اول آذرماه ۱۳۹۱؛ شماره ۳۷۲

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *