اشاره:
آیت الله محمد رضا اوحدی قرباغی در حدود سال ۱۲۹۸ ش در محله قلیاقل قره باغ از توابع غزنین افغانستان دیده به جهان گشود. در هفت سالگی پدر را از دست داد و تحت تربیت مادر، تحصیلات خود را نزد آخوند محمد حیدر آغاز کرد. ایشان که در یک خانوادهای تهی دست و کشاورز تولد یافته بود، به جای پرداختن به رفع تنگناهای مالی، به سوی فراگیری علم و افروختن چراغ دانش شتافت (فلو لا نفر…) و پس از نیل به مقام اجتهاد (لیتفقهوا فی الدین) به سوی زادگاه خویش که در فقر همه جانبه اقتصادی، فرهنگی و آموزشی غوطه ور بود بازگشت.
تحصیلات
گاهی نیز در دروس سید محمد موسی نجفی شرکت جسته به اندوختههای علمی خویش افزود. برخی اسناد، حاکی از آن است که ایشان پیش از مسافرت به سوی ایران از محضر آیت الله شیخ عزیز الله غزنوی نیز بهره برده است. وی برای پی گیری تحصیلاتش به ایران سفر کرد و پس از ورود به مشهد در مدرسه عباس قلی خان ساکن گردید؛ و در محضر اساتید معروف آن حوزه مبارک مانند آیت الله کفائی (فرزند آخوند محمد کاظم هروی خراسانی، صاجب کفایه الاصول) و شیخ هاشم قزوینی و شیخ محمد کاظم دامغانی تلمذ کرد. اوحدی برای دست یابی به مدارج عالی علمی، حوزه علمیه نجف را برگزید. در آن جا از دروس آیت الله علامه محمد علی مدرس افغانی و مباحث خارج اصول و فقه آیت الله خویی (ره) بهره گرفت و به درجه منیع اجتهاد دست یافت. خاطره شیرینی که مربوز به اوایل ورود وی به نجف اشرف است، استعداد درخشان و درک قوی آقای اوحدی را نشان میدهد. این خاطره. همان گونه که در برخی جاها اشاره شده است. مربوط به امتحان نامبرده است. ممتحن پس از پایان جلسه امتحان خطاب به آیت الله العظمی خویی میگوید: امروز از امتحانی که این افغانیها دادند لذت بردیم. و آیت الله خویی میفرماید: عرض نکردم افغانیها حق شان ضایع است [۱]
خدمات
آیت الله اوحدی پس از پانزده سال اقامت در حوزه علمیه نجف اشرف و اتمام تحصیلات، به وطن بازگشت و مورد استقبال وسیع اهالی قره باغ قرار گرفت. وی با کمک اهالی منطقه دست به تأسیس مدرسه علمیه و مسجد زد. پس از ساختن مدرسه و مسجد و جذب طلاب علوم دینی، به تدریس معارف اسلامی و تربیت مبلغان اسلامی همت گمارد و در مناسبتهای اسلامی به ویژه جمعهها با برگزاری مجالس سخنرانی و سوگواری در مسجد یاد شده، در ترویج معارف اهل بیت (ع) سعی بلیغ کرد. وی پس از وقوع کودتای مارکسیستی در افغانستان و به دنبال آن تجاوز نظامی شوروی سابق به آن کشور، علاوه بر فعالیتهای مذهبی، اجتماعی و علمی مذکور، پرچم مبارزه و جهاد را بر دوش کشید و تأسیس هسته مقاومت و جنگهای چریکی بر ضد دولت الحادی کابل پیشگام شد. پس از آزادی منطقه از لوث وجود مزدوران روسی، در ایجاد نظم و امنیت، اجرای احکام اسلامی و هماهنگ کردن گروههای جهادی منطقه، لحظهای غافل نشد. او که پس از دست یافتن به مقام اجتهاد و احراز پایگاه مهم اجتماعی و مذهبی، روحیه طلبگی، ساده زیستی و زندگی بی تکلف خویش را ترک نکرد: با توجه به امکانات موجود که برایش مهیا و آماده بود هیچ گاه فریب ظواهر دنیا را نخورد و ساده و بیآلایش زندگی خویش را سپری میکرد. وضع زندگیش از سطح زندگی روستایی فراتر نرفت… او با همه افراد به دیده یکسان مینگریست؛ فقیر و غنی برایش یکی بود و خود را برتر از مردم نمیدانست، بر هیچ فردی فخر فروشی و بلند پروازی نمیکرد و هیچ گاه دیده نشد مانند بعضیها خدم و حشم داشته و با تشریفات باشد. هر گاه کسی مسألهای میپرسید بدون معطلی جوابش را میداد… ایشان در طول حیاتش خانه شخصی نداشت مگر خانه مشترکی که با برادرانش شریک بود… [۲]
تالیفات
آیت الله اوحدی مانند بسیاری از علما ، پس از بازگشت به منطقه به دلیل اشتغال به امور اجتماعی و مذهبی و مشکلات اقتصادی و نبودن امکانات فرهنگی و تحقیقاتی، از تألیف و تدوین بازمانده و به حفظ اندوختههای علمی و تدریس قسمتی از آنها به علم جویان بسنده کرد. برخی از آثاری که در مدت تحصیل و تحقیق در حوزه علمیه نجف اشرف آفریده است، عبارتند از:
۱. شرح سیوطی و چند کتاب ادبی دیگر
۲. تقریرات دروس مطول
۳. تقریرات خارج اصول آیت الله خویی
۴. تقریرات خارج فقه معظم له (در حدود ۹ جلد)
۵. رسالهای در منطق
۶. رسالهای در فلسفه اسلامی و شعر. این آثار به علت مشکلات سیاسی و اقتصادی که قبلا به آن اشاره شد، به صورت خطی باقی مانده است.
وفات
وی سرانجام در روز جمعه یازدهم سرطان (تیرماه) برابر (یازدهم محرم الحرام ۱۴۱۴) داعی حق را لبیک گفت و چشم از جهان فرو بست.