محمد بن ادریس حلى

۱۳۹۸-۰۸-۲۵

183 بازدید

اشاره:

او در سـال ۵۴۳ هـجـرى در مرکز حله قدم به عرصه حیات نهاد, تولد او در یک خانواده روحانى و معنوى صورت گرفته است. او از محضر ابن زهره فقیه نامدار کسب علم نموده است . او داراى تألـیـفـات متعددى است کـتـاب نـفـیـس و مـعـروف او در فـقـه به نام (سرائر) است , تلخیص تفسیر تبیان شیخ طوسى و التعلیقات حواشى و ایرادات بر تفسیر التبیان و کتاب (الودیعه) از معروف ترین تألیفات او مى باشد.

گفتار بزرگان:

عـلامه نورى در فائده سوم از خاتمه مستدرک مى نویسد : ابو عبداللّه محمد بن احمد بن ادریس عـجـلـى حـلـى , عالم بزرگوار و معروفى است که بزرگان فقها در اجازات خود به عظمت مقام علمى , فهم و دقت او اعتراف کرده اند و او را ستوده اند. ابـن داود در رجـال خـود مى گوید: وى پیشواى فقهاى حله , در علوم متقن و داراى تصنیفات بسیار است. فقیه بزرگ , شهید اول (قدس سره ) در اجازه خود او را با این عبارات : شیخ ‌امام , علا مه شیخ العلما و رئیس المذهب ستوده است. مـحـقـق دوم نیز در اجازه قاضى صفى الدین مى نویسد : روایت مى کنم تمام تصنیفات و روایات شـیـخ امام سعید محقق , حبر العلما, فخر المله و الحق و الدین ,ابى عبداللّه محمد بن ادریس حلى را. شیخ حر عاملى در کتاب (امل الامل) مى نویسد : دانشمندان متأخر ما, ابن ادریس را بسیار ستوده اند و کتاب (سرائر) او را با آنچه در آخر آن از کتاب و اصول متقدمین نقل کـرده است , مورد اعتماد قرار داده اند علامه حلى و سایر علما, احوال او را در کتب استدلالى خود نوشته و اکثرا آن را پذیرفته اند. شیخ یوسف بحرانى که از علماى معتدل اخبارى است , در (لؤلؤه البحرین ) مى نویسد : وى فـقـیـه و اصولى خالص و مجتهد صرف بود, او نخستین کسى است که باب نکوهش از شیخ طـوسـى (ره ) را بـه روى دیگران گشود, و گرنه قبل از وى دانشمندانى که در عصر شیخ بودند, غـالبا به روش شیخ عمل مى کردند, تا آنکه نوبت به او رسید, آن گاه محقق اول (مؤلف شرایع ), و عـلا مـه حلى در موارد بسیارى به نکوهش وى (ابن ادریس ) پرداختند, او و آرا و اقوالش را به باد انـتـقـاد و طعنه گرفتند ولى حقیقت امر این است که فضل و بزرگوارى او در میان شیعه منکر نـدارد. شهید سعید, قاضى نوراللّه شوشترى در کتاب نفیس (مجالس المؤمنین ) می نویسد : در اشتعال فهم و بلند پروازى , از فخرالدین رازى بیش , و در علم فقه و نکته پردازى از محمد بن ادریـس شافعى در پیش است , کتاب (سرائر) که از جمله مصنفات شریفه اوست , در دقت فهم و کـثـرت علم او دلیلى ظاهر و برهانى باهر است او را بر تصنیفات شیخ اجل ابوجعفر طوسى ابحاث بسیار است و در اکثر مسائل فقهى او خلافى یا اعتراضى یا استدراکى است.

دوران:

شهر حـله که بین کوفه و بغداد واقع است , از سرزمین هاى رحمت خیز و برکت آفرین است که تا کنون علما و فقهاى نامدار و خدمتگزار دین تحویل جامعه اسلامى داده است و چندین چهره سـرشـناس و معروف از فقها ما منسوب به آن منطقه هستند که روزگارى مرکز علمى و تدریس شیعیان بوده است. عـلا مـه حـلـى در آسـمـان عـلم و فضیلت , و در میان انبوه فقهاى نامدار شیعه ,هم چون یک ماه مى درخشد و آراى فقهى , اصولى و منطقى او در کتابهاى علمى از بر جستگى خاص برخوردار است او یـکـى از اسـتوانه هاى محکم و پایدارى است که در حساس ترین مراحل فکرى و اجتماعى شیعه درخشیده و اطراف خود را منور ساخته است . او قـطـب دایـره تحقیق و فضیلت , ستاره درخشان فقه و فقاهت و یکى دیگر از فرزانگان شهر حله است شهرى که به دستور امیر سیف الدوله صدقه بن منصور مزیدى اسدى از امرا دولت دیالمه در سـال ۴۹۵ هـ. ق, بـناگذارى و پى ریزى شده است, این شهر از روز نخست بر اساس تشیع پایه گذارى شده و از آن منطقه عـلما و بزرگان متعددى برخاسته اند که شرح حال برخى از آنان گذشته است. ابو حمزه ثـمـالـى از اصبغ بن نباته روایت کرده است که می گوید : به هنگام عبور امیرالمؤمنین على (علیه الـسلام ) به طرف صفین , همراه او بودم که روى تپه اى قرار گرفت سپس به نیزارى که میان بابل (عـراق ) و آن تـپه قرار گرفته بود اشاره نمود و فرمود : شهرى و چه زیبا شهرى ! عرض کردم سـرور مـن , بـه شهرى اشاره مى کنید, آیا در اینجا شهرى بوده است که آثارش از بین رفته است ؟ فـرمود: نه بلکه شهرى به وجود خواهد آمد که به آن (حله سیفیه ) خواهند گفت در آن شهر اقوام نـیـکـوکـارى زنـدگـى خواهند کرد اگر یکى از آنان سهم خود را به خداوند نذر کند, وفا به آن مى نماید.

وفات :

در لـؤلؤه البحرین از رساله مشهور کفعمى که درباره وفات دانشمندان نوشته است , نقل مى کند کـه گـفته است : ابن ادریس فرموده :من در سال ۵۵۸ بالغ گشتم , سپس از صالح فرزند وى نقل مـى کـنـد که گفت :پدرم محمد بن ادریس روز جمعه هیجدهم ماه شوال سال ۵۹۸ هـ.ق وقت ظهر از دنیا رفت است.