اشاره:
ایت الله شیخ محمد امین افشار کابلی در سال ۱۲۸۹ شمسى در شهر کایل افغانستان در خانواده مذهبى و متدین مرحوم حاج محمد نبی خان افشار، کودکى دیده به جهان گشود که وى را محمد امین نام نهادند. مرحوم محمد نبى خان افشار که مرد تاجر پیشه ومتدین بود و غالبا مال التجاره به صفحات شمال کشورمی برد، در ضمن از علما ودانشمندان نیز دیدار مى کرد در یکى از این اسفار تجارتی، کودک خرد سال خود، محمد امین را به دیدار عالم فرزانه وسلمان دوران به نام محمد عالم بلخابى برد،
تحصیلات
محمد امین را که ۱۲ برگ براوراق زندگى زده است، به همراه خود به دره صوف مى برد و محمد امین ۱۲ساله در دره صوف مشغول به تحصیل علوم دینى مى شود. ادبیات عرب وصرف ونحو را در این منطقه خدمت اساتید محترم چون سید على خان بامیانى ودر مدرسه مرحوم آخوند میرزا حسین خدمت مذکور وملا دوست محمد خان تلمذ مى کند پس از آن که علوم متداول را در این منطقه به پایان رسانید رخت سفر به سوى بلخاب کشیده در مدرسه مرحوم عالم بلخابی به اشتغال علوم بلاغى پرداختند واندک زمانى نگذشته بود که سرپرستى مدرسه وطلاب را به عهده گرفته به تدریس در این مدرسه پرداختند. ولى روح بلند مرحوم شیخ شهید، اورا وادار کرد به شهر کابل باز گشته مدارج علمى بالا ترى را پشت سرگذارد، ولذا پس ازمراجعت به کابل دروس معمول حوزه را خدمت مرحوم شیخ محمد رضا مشهدى . ومرحوم ملا آقا باباى شهید وآیه الله میر على احمد حجت (ره) . ودروس فقه واصول اهل سنت را از رئیس تمیز وقت عبدالحى پنجشیرى وفلسفه وحکمت را از مولوى صاحب میاجان که در این رشته سرآمد اقران بود بهره مند شده وهم زمان با تحصیل به تبلیغ و ارشاد مردم پرداخته ودر عین حال چون از فقه واصول اهل سنت و شیعه بهره وافى داشتند به تدریس فقه حنفى و جعفرى پرداخته و طلاب دو مذهب مذکور در حلقات درس ایشان حضور می یافتند ایشان پس ازچندى اقامت در کابل به قصد ادامه تحصیلات و گذراندن دوره های تخصصى وتکمیلى معارف همراه با مرحوم سید على خان ومرحوم شیخ عزیزالله غزنوى . عازم عراق عرب شده در دانشگاه عظیم اسلامى نجف معتکف جوار مولایش امیرالمؤمنین على بن ابیطالب(علیه السلام ) شد، ودر اینجا بود که. علم اخلاق وعرفان رااز محضرآیت الله قاضى طباطبائی(ره) فرا گرفته، به سیروسلوک معنوى و تکامل روحى خویش پرداخته و با استفاضه از انفاس قدسى این استاد قدوسى در حکمت علمى وعملى ملکات روحى وصورت وسیرت خویش را نسخه کامل از علما ى ربانى ساخت آن چنان که دوران عمر هفتاد ساله خویش را وقف رضاى خدا و خدمت به خلق خدا و مکتب اهل بیت عصمت (علیه السلام ) نمود.
فلسفه وحکمت متعالى را که قبلا مبانى ومبادى آن را در زادگاه خویش فرا گرفته بود، به صورت تخصصى پى گیرى نموده واز محضر حکیم متاله و فیلسوف نامدار زمان مرحوم سید صدرای باد کوبه اى فرا گرفت، آن چنان که حاصل این دوره حضور ازایشان در دروس فلسفه وحکمت صاحب نظر ساخت و بعد ها خود به تدریس شفا و نجات بوعلی، اسفار ملا صدرا ومنظومه ملا هادى سبزوارى پرداختند.
ونیز برمنظومه ملا هادى شرحى نغز در سه جلد نگاشته ودر جاى جاى آن تعالیق بر کتاب مذکور درج نموده اند این کتاب هم اکنون در دست تدوین و آماده است . باشد که توفیقات الهی وعنایات امام مهدی(عج الله تعالى فرجه) مدد نموده وبا آماده شدن امکانات مادى به زیور طبع آراسته شده ودر دسترس همگان قرار گیرد.
اصول و فقه :
شیخ شهید طی ۱۲ سال اقامت پر بار در نجف اشرف، ضمن آنکه به تدریس در آن دیار اشتغال داشت وطلاب وفضلاى ایران ،هندوستان ، افغانستان به عنوان یک مدرس جامع دورش را گرفته بودند، درس هاى تخصصى خارج فقه واصول را نزد اساتید بزرگوار هم چون مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانى مرحوم آقا ضیاءالدین عراقى معروف به مدرس کبیر مرحوم آقا باقر زنجانى ، پشت سر گذاشتند، و تا قله رفیع وذروه منیع اجتهاد پیش رفتند که حاصل این دوران ورسیدن ایشان به مقام اجتهاد واستنباط احکام شرعیه وصاحب نظر شدن در فروعات فقهیه را بیش از ده فقیه گواهى نمودند.
اساتید
مرحوم آیت الله العظمى آقاسید ابوالحسن اصفهانى وآقا آیت الله العظمى ضیاء عراقى فوق الذکراین مراجع بزرگوار که بالصراحه به تصدیق وگواهى اجتهاد آیه الله شیخ شهید قلم زده اند ، عبارتند از :
۱.حضرت آیه الله العظمى سید محمد باقر زنجانى ۱۷/ جمادى الثانى ۱۳۶۳
۲.حضرت آیه الله العظمى محمد على کاظمی خراسانى صاحب فوائدالاصول
۳.حضرت آیهالله شیخ على مشکینى صاحب حاشیه بر کفایه الاصول
۴. حضرت آیهالله محمد راشدى نجفى
۵. حضرت آیه الله آقا موسى نجفى خوانساری ۱۴/جمادى الثانى ۱۳۶۳
۶. حضرت آیه الله شیخ یحیى مدرسى یزدى ۱۷محرم ۱۳۷۹
۷. حضرت آیه الله العظمى شیخ نعمت الله دامغانى ۱۱/شهر الصیام ۱۳۵۹
هم چنان معظم له (یعنى شیخ شهید) ،از جمعى مراجع بزرگوار وکالت عامه داشته که از ایشان بعضا با القاب وعناوینى یاد نموده اند که کمتر از تصریح با اجتهاد ایشان نیست از جمله:
حضرت آیه الله حاج آ قا حسین قمی
حضرت آیه الله سید محمود شاهرودی
حضرت آیه الله سید محسن حکیم وهمچنان آیات عظام میلانى وخویى قدس سرهم جمیعا.
خدمات
بدین سان شیخ شهید درسمت شمال درشهر مزار شریف ،دره صوف، چهارکنت، و…. به تبلیغ وترویج دین وخدمت به مردم آن سامان اشتغال داشته مساجد ومدارس زیاد دینى بنا نهاده ویا با سازى کردند وشاگردان زیادى ازبرادران اهل سنت و شیعه را پرورش دادند که تفصیل خدمات ایشان در این خطه را این نوشتار مختصر گنجایش ندارد. پس از ۶ سال که در مزار مشغول خدمت بودند دوباره مردم کابل به دیدار ایشان رفته و موسفیدان وموجهین با اقامت چند روزه در منزل ایشان در شهر مزار شریف دوباره ایشان را به کابل دعوت کردند وپس از مراجعت به کابل ابتدا در منطقه افشار وغرب کابل مسکن گزیده نسبت به نشر معارف دین برطبق مذهب تشیع گام هاى استوارى برداشتند.
۱. مردم را به تحصیل علم دین وعلم به اصطلاح روز تشویق وترغیب نموده وحتى دختران را که رسومات غلط منطقه مانع با سواد شدن وتحصیل بود شخصا تشویق به رفتن مدرسه وآموزش مى فرمودند .
۲. کلاس هاى بیان احکام از ابتدایى ترین مسایل گرفته تا احکام ارث و ازدواج ….که تحت تاثیر جو تقیه حاکم بر منطقه آهسته آهسته از یاد رفته بود ویا مى رفت دایر نمود، خود شخصا نظارت براین کلاس ها داشته وبه همراه برادر بزرگوارش مرحوم حجهالاسلام والمسلمین شیخ على افشار که از طلاب وتحصیل کرده هاى نجف اشرف بودند تدویر این مجالس را پى گیر بودند .
۳ . مناظرات ومباحثات کلامى وعقیدتى با سطحی عمیق را آغاز کرده در منبر ها ومجالس از عقائد شیعه دفاع مى فرمودند که این امر بارها وبارها منجر به احضار ایشان از طرف حکومت شده و متاسفانه بعضى انسانهایی که شرف و دین خود را به دنیاى خویش فروخته بودند و امروزهم مى فروشند . از منا ظرات ایشان با دانشمندان سایر فرق به هراس افتاده عرصه رابر ایشان تنگ نمودند تا آن که مجبورشد منطقه مذکور را ترک نموده در پى دعوت هاى مکرر مردم قلعه فتح الله خان به سوى شرق کابل تغییر مکان دهند.
بناى عظیم مجموعه فرهنگى مهدیه :
بعد ازنقل مکان به شرق کابل، یعنى منطقه قلعه فتح الله، ایشان تصمیم مى گیرد کار بزرگ وبه یادماندنى وخدمت شایان توجه و درخور شان براى شیعه را بنیان گذارد، شیعه که با خون دل علماى بزرگ شهرت ورسمیت یافته است وتقریبا شرایط تقیه را پشت سر گذاشته وبا عنوان یک مذهب جا افتاده است ولى از مسجد وحسینیه وعبادتگاه درخور شان بى بهره است. براى شیعه پایگاهى بسازد تا از یک طرف عظمت شیعه را بنمایش بگذارد، واز طرفی جاى خالى روزنامه ورادیو و نشریه هاى مذهبى را که شیعه از آن محروم است پر کند، لذا در سال ۳۴۳ هجرى شمسى تصمیم را با بعضى مؤمنین در میان مى گذارد واز طرفى هم با مراجع بزرگ وقت مکاتبه کرده از ایشان استمداد مى طلبد که در پاسخ به در خواست ایشان آیات عظام، حکیم، شاهرودی، خویى و….. اعلام موافقت نموده مرحوم حکیم در نامه خطاب به اهالى کابل. با تلخیص و ترجمه . مى نگارد:
برادران مؤمن ما ؛اهالى وزیر آباد ،افشار سیلو وافشار دارالامان و کارته ۴ وکارته ۵ آگاه باشند جناب فاضل زکى الحاج شیخ محمد امین افشار را. که خداوندش به سلامت داشته باشد. در نواحى شما وکیل مقررنموده وتبلیغ احکام و نشرحلال وحرام را به ایشان محول کردیم … واز آن جهت که شدیدا رغبت داریم در تاسیس مدرسه دینى همانند مدارس نجف اشرف که درآنجا علوم دینى وآنچه متعلق به آن است تدریس شود ،بناء جمیع وجوه وحقوق شرعیه شما را به ایشان موکول نموده ایم تا درشئون خاص آن مدرسه وطلابى که دور ایشان جمع خواهند شد و در شروع و تاسیس مدرسه دینى سابق الذکر از آن مدد گیرد.
شیخ شهید پس از کسب موافقت مذکور زمینى را با مساحت سه هزار متر مربع خریدارى مى نماید و اعمار مجموعه بزرگ فرهنگى ،علمی، تبلیغى مهدیه را بنیان مى گذارد.
۱ . ۱۵۰۰ متر مربع را حسینیه در دو قسمت تابستانى و زمستانى با بهترین مصالح وبتون وآرمه وقسمت تابستانى را در دو طبقه بصورت با لکنى با ارتفاع مناسب وهفت گنبد ودو مناره وبا ارتفاع حدود سى متر بنیان مى گذارد .
۲ . هزار متر دیگر را مدرسه علمیه با ۱۲حجره واطاق هاى بزرگ ومدرس هاى متعدد براى آسایش طلاب تخصیص مى دهند.
۳ . درکنار این مدرسه یک سالن مجلل وبا شکوه براى جلسات نماز جماعت ، قرائت قرآن، و بیان احکام وبرپایى مجالس ختم وعزادارى و فاتحه خوانى زنانه تخصیص مى دهد که از این بابت خانواده هایى که ازداشتن جا در منازل براى مجالس ختم محروم بودند بر سعت حالى دست یافتند.
۴ . در کنار این دو بناء، کتابخانه ای ترتیب دادندکه حاوى صدها جلد کتاب درعلوم حوزوى و غیر حوزوى که شاید بهترین کتابخانه اى بودکه طلاب ومحصلین با فراغت خاطر به مطالعه بپردازند .
۵ . درپشت سر کتابخانه یک واحدغسال خانه مردانه وزنانه با کاشى کارى وآب سرد وگرم براى تغسیل اموات که غالبا درمنازل بصورت ناخوشایندى صورت مى گرفت احداث نمود ،وبراى غسالخانه ،غساله هاى با حقوق مکفی استخدام و براى نظارت بر صحت تغسیل وتحنیط وتکفین کسانى را هم گماشته و مقررنمودند.
ودر مجموع ، باخون دل فراوان وزحمات توان فرساى ایشان ومؤمنین اولین مجموعه فرهنگى مذهبى با صورت بدیع وجامعیت کامل در تمام افغانستان به دست کفایت ایشان به پایان رسید ودرآن زمان بالغ بر ده ها میلیون هزینه برداشت و این توفیقى بود الهى که نصیب ایشان شد پس از بناى این مجموعه عظیم، با دعوت از شخصیت های بارز علمی، برنامه ریزى منسجمی براى طلاب صورت گرفت و براى نخستین بار شیوه درسى حوزه علمیه کابل به صورت کلاسیک اداره مى شد.
پرداخت شهریه طلاب به صورت دقیق ومنظم، برگزارى درس ها در ساعت خاص تعطیلات نظام مند و به موقع، تقرر درجه بندى وامتحانات مستمر وثبت آن در دفاتر، ودر نهایت تجلیل از طلاب بر گزیده را ایشان مرسوم ساختند. دروس از سطح مبتدى تا فلسفه وحکمت ورسایل شیخ انصارى وکفایهالا صول آخوند خراسانى وشرح تجرید و…. تدریس مى شد. حاصل این تلاش پر ثمر ایشان تربیت و پرورش شخصیت هاى بزرگ علمى واجتماعى شد که بعضا تا سطح نمایندگى مجلس قانون گذارى وبعضا تا سطح استادى در دانشگاه پیش رفته، واکثرا همراه خود شیخ شهید شربت شهادت نوشیدند. (( حسینیه عمومى قلعه فتح الله)) به شهادت کسانى که حسینیه قلعه فتح الله را دیده اند به جرات مى توان مدعى شد از آن زمان تا حالا این مجموعه فرهنگى از نظر ساختمان وبنا یکى از افتخارات نه تنها منطقه که کل افغانستان وبلکه تشیع است.
منبر و محراب
شیخ شهید به منبر و محراب که . درآن روزگارفقدان روزنامه و رادیو . جایگاه خاص بیان اندیشه های شیعه بوده جهت خاصى بخشیدند ، علما و خطبا، نخبه را دعوت کرده خود نیز بهترین منبرها را با ابعاد کلامى وفلسفى واجتماعى ارائه مى کرد . آن چنان که در این سى دی هاى دردست داشته شاهدید . آن فقید فرزانه در جبهه داخل ضمن استحکام بنیان عقائد شیعى بلا شک منادى اتحاد تسنن وتشیع بوده ایام عاشورا وتاسوعا را بلا استثنا به این موضوع اختصاص داده بوده درجبهه مبارزه با ایادى خارج واستعمار، شخصیت بارز وخطابه هاى علمى وفلسفى ایشان، این حسینیه را به کانون جوانان روشن فکر وسطح بالای جامعه تبدیل کرده وهم اینجا وهم منبر عصر در منطقه مراد خانى را به صورت کلاس درس وپایگاه مبارزه علیه منحرفین ، وعمدتا در رد شبهات زنادقه ومزوران بیگانه در آورده بودند به طورى که غالب مستمعین ایشان را قشر تحصیل کرده ودانشگاهى تشکیل مى دادند.حتى وقتی دانشجویانى که درمحیط دانشگاه در برابر شبهات مارکسیستها عاجز مى شدند گمشده ى خودرا در پاى منبر ایشان جستجو مى کردند ، چه بسا که خیلى از مارکسیست ها خود درجلسات ایشان شرکت کرده و بعضا به دامن پر مهر اسلام بازگشت نموده و کسان زیادی هم که دل هاى شان مهر خورده بود، کینه ایشان و بطور کلى تمام علما و اسلام را به دل گرفته و پس از رسیدن به قدرت در صدد انتقام از ایشان و همه علما و اسلام بر آمدند .
تالیفات
شیخ شهید آثار ارزشمند . اگرچه اکثرا در اثر تهاجمات مکرر به بیت ایشان از بین رفته. از خود به جاى گذاشت. آنچه باقى مانده عبارت اند از :
۱ . تقریرات درس فقه حضرت آیت الله سید ابوالحسن اصفهانى
۲ . تقریرات درس خارج اصول حضرت آیت الله العظمى محمد باقر زنجانی
۳ . شرح کفایه آخوند خراسانى در دو مجلد
۴ . شرح بر لئالى منظومه
۵ . شرح بر حکمت منظومه
۶ . شرح بر رسائل شیخ انصارى
۷ . مجموعه مقالات علمى و فلسفی
۸ . رسالات در علم جفر و رمل و اعداد
۹ . حدود صدها قطعه کاست سخنرانى
۱۰ . شرح بر مکاسب شیخ انصارى
وفات
این بود که در آخرین روز هاى سال۱۳۵۷ در شب عید خانه ایشان را دژخیمان مارکسیست از عصر به محاصره در آورده و در ساعت ده شب مقابل چشم زن و فرزندان ضمن وارسى و غارت اسناد و مدارک ایشان را با خود برده تا امروز چشم دل مسلمانان را در مرگ ایشان و سایر علماى ربانى به خون نشاندند. چیزى که باعث تاسف شدید است نه مرگ ایشان که شهادت در راه خدا بالاترین سعادت براى او بوده است و تاسف نه از نامعلومى بودن قبر ایشان هست که این هم اقتدا به بانوى بزرگوار اسلام است ، بلکه تاسف شدید از این است که دژخیمان با گرفتن ایشان و سایر علماى ربانى و شخصیت ها ى فرهنگى از ملت ما خسارت عظیم فرهنگى را به جامعه ما تحمیل کردند که جبران نا پذیر است .