قطره ای از کرامات امام هادی علیه السلام

۱۴۰۱-۰۱-۰۶

376 بازدید

کلینى ‏رحمه الله در کتاب «کافى» از اسحاق جلاّب[۱] نقل کرده است که گفت: براى حضرت هادى علیه السلام گوسفندان زیادى خریدارى کرده بودم، روزى مرا طلبید و وارد اصطبل نمود، و آن به محل وسیعى که نمى ‏شناختم متّصل بود من گوسفندان را طبق دستورى که حضرت مى ‏فرمود بین اشخاص پخش مى ‏کردم، از آن جمله براى حضرت ابوجعفر و مادرش و دیگر بستگان او به امر آن حضرت بردم ، سپس اجازه خواستم که به بغداد نزد پدرم برگردم و آن هنگام روز ترویه (هشتم ذیحجه) بود، آن حضرت برایم نوشت: «تقیم غداً عندنا ثمّ تنصرف؛ فردا را نزد ما بمان و بعد از آن برگرد».

من روز عرفه (نهم ذیحجه) را نزد ایشان ماندم و شب عید قربان را در آنجا بیتوته نمودم، هنگام سحر نزد من آمد و فرمود: اى اسحاق برخیز.

من از جا برخاستم، و همین که چشم گشودم ناگهان خود را در بغداد کنار خانه ‏ام دیدم، خدمت پدرم رسیدم و دوستانم به دیدن من آمدند، به آنها گفتم عرفه در عسکر بودم و عید را در بغداد گذراندم.[۲]

پی نوشت ها:

[۱] . جلاّب اصطلاحاً به کسى گفته مى‏ شود که گوسفند و مانند آن را در محلّى مى‏ خرد و براى فروختن به محلّ دیگرى روانه مى‏ سازد .

[۲] . الکافى : ۴۹۸/۱ ح۳، بصائرالدرجات: ۴۰۶ ح۶، بحار الأنوار : ۱۳۲/۵۰ ح ۱۴، مناقب ابن شهراشوب: ۴۱۱/۴، الإختصاص: ۳۲۵٫

منبع: پایگاه علمی المنجی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *