علت عدم گرایش بزرگان اصحاب ائمه به تصوف

علت عدم گرایش بزرگان اصحاب ائمه به تصوف

۱۴۰۰-۰۵-۰۳

359 بازدید

اشاره:

در برابر تصوف موضع‌گیری‌های متفاوتی انجام شده است. موضع‌گیری بی‌طرفانه در برابر آنها این است که در تصوف بدعت‌ها و انحرافات زیادی پیدا شده که با قرآن و سنت ناسازگار است. ولی آنها در این‌باره سوءنیتی نداشته‌اند.(۱) در این مقاله به بررسی و نقد پاره‌ای از عقاید و اعمال متصوفه که حساسیت مسلمان‌ها را در برابر خود برانگیخته‌اند، می‌پردازیم. تا علت و سبب دوری و عدم گرایش اصحاب اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بهتر و بیشتر روشن شود.

روشن است که در اینجا روی سخن ما با عارف نیست. عارف و حکیم راستین به حقایق دین از طریق برهان و یقین دست یافته و با زهد حقیقی، به تزکیه نفس رسیده است. اما در تصوف اموری مطرح است که با مبانی دین مبین اسلام سازگار نیست که به آنها اشاره می شود.

شطحیات:

شطح، سخن ظاهراً غریب و نامأنوس و احیاناً خلاف شرع است که بر زبان صوفی در حال مستی و جذبه جاری می‌شود.(۲)

یکی از مهمترین عوامل مخالفت فقهاء و علمای اسلامی با صوفیه، همین شطحیات بوده است.(۳) ملاصدرا در کتاب «کسر الاصنام الجاهلیه»‌ بخش مهمی را به بررسی و نقد شطحیات اختصاص داده است. وی شطح را دوگونه از صوفیه دانسته است. یکی از ادعاهای بلند پروازانه درباره عشق و وصال به خدا، به طوری که آنها را از پرداختن به اعمال ظاهری بی‌نیاز کند. و دوّم سخنان بی‌معنی، با ظاهری فریبنده که ذهن انسان را گیج کند. و یا برگرداندن الفاظ شرعی از مفاهیم اصلی به امور باطنی می‌باشد. و هر دو قسم شرعاً و عقلاً حرام است.(۴)

بی‌اعتنایی به تکالیف شرعی برخی از صوفیه تکالیف شرعی از قبیل نماز و روزه و حج را از خود ساقط نموده‌اند. به این ادعا که در مقام قرب الهی به مرتبه‌ای رسیده‌اند که نیازی به انجام تکالیف نیست.(۵) آنها مراسم دقیق نماز را مانعی میان انسان و تعالی روح می‌دانند.(۶) این بی‌اعتنایی نسبت به احکام شرع تا آنجا پیش رفته که برخی از بزرگان صوفیه از قبیل قشیری و هجویری، این دسته لاابالی را سرزنش کرده‌اند.(۷)

در اسلام توجه خاصی نسبت به اعمال شده تا آنجا که در کنار ایمان به خداوند قرار داده شده است. سنت پیامبر و ائمه نیز تأکید خاص بر انجام اعمال و عدم ترک آن در هیچ حالی از احوالات بوده است. تکالیف الهی علاوه بر جنبه اطاعت محض از مقام مولایی خداوند،‌نقش سازنده‌ای در تکوین شخصیت اخلاقی انسان دارد. نکته حائز اهمیت در این باره، انجام اعمال با توجه و قصد الهی است. عمل با توجه و حضور قلب، انسان را به سوی قرب خداوند می‌کشاند. و عمل ظاهری صرفاً تکلیف را از انسان بر می‌دارد.

مستحسنات(۸) و اختصاصات صوفیه

صوفیه با توجه به مسائلی که مخصوص آنها است، از سایر مسلمان‌ها جدا شده و هیچیک از این مستحسنات به عنوان «سنت» در اسلام معرفی نشده است. این مستحسنات عبارتند از:

الف. خانقاه:

صوفیه برای انجام اعمال و مراسم خود از مکان‌هایی به نام خانقاه استفاده می‌کند. نوشته‌اند که اولین خانقاه توسط ابوهاشم کوفی در اواخر قرن دوم رمله از سرزمین فلسطین ساخته شده(۹) که در واقع در برابر مسجد که در اسلام به عنوان محل عبادت عمومی معرفی شده و آبادانی آن از نشانه‌های ایمان است،(۱۰) ساخته شده است. حضور در مسجد ازناحیه مسلمانان، نه تنها حضور فیزیکی در یک مکان خاص، بلکه رمز و خدمت در جهت عقیده و عمل است. و چنگ زدن به ریسمان الهی و ایجاد صفِ واحد در برابر مشرکین می‌باشد. به همین دلیل وجود خانقاه، فاقد وجه عقلی و شرعی است.

ب. خرقه:

خرقه از بزرگترین شعارهای صوفیه دانسته شده است. خرقه عبارت از لباسی پشمی کهنه‌ای است که بر اثر فرسودگی و پاره شدن، وصله‌های زیادی بر آن زده شده است. صوفیان از آنجا که جامه نو را سبب پیدایش تکبر می‌دانند از خرقه استفاده می‌کنند.(۱۱)

خداوند در قرآن تحریم زینت‌های الهی و روزی‌های پاکیزه را نادرست می‌داند.(۱۲) و امام رضا (علیه‌السلام) در پاسخ اعتراض صوفیه که چرا لباس فاخر می‌پوشد، زندگی یوسف پیامبر را شاهد آورده و در پایان به همان آیه از قرآن استدلال کرده است.(۱۳)

ج) پیر یا شیخ و مرشد:  پیر و شیخ در نزد صوفیه کسی است که سرپرستی سالک را در مراحل تزکیه نفس بر عهده دارد. درباره مقام پیر که صوفیه برای برخی قائلند، اگر این اشخاص قبل از آنکه به چنین مقامی نائل شوند، از حیث علم و عمل کارآزموده باشند، طبیعی است که هم خود به سر منزل مقصود رسیده‌اند و هم می‌توانند نقش رهبری در وصول دیگران را به هدف ایفا نمایند. ولی متأسفانه بسیاری از آنها چنین نیستند. و افراد ظاهربین چون کسی را ببینند که به خلوت نشسته و شطحیات می‌گوید و به قیافه و لباس متصوفه در آمده، وی را دارای کرامت و شایسته رهبری می‌دانند.(۱۴)

د. سماع صوفیان:

 آواز خواندن یک نفر و شنیدن دیگران، یا سرود خواندن با ساز یا بدون ساز، با رقص و وجد یا بدون رقص و وجد را سماع نامند.

سماع از جنبه‌های مختلف قابل بحث است. تنها یک جنبۀ بحث درباره آن، از نقطه نظر حاضران، در مجلس سماع است. از آنجا که سماع درون افراد را به هیجان در آورده، و حاضران در مجلس از جنبه درون و اخلاق مختلف اند. طبیعی است که سماع درون مریض و شهوت را به ظهور و بروز می‌رساند. پس نمی‌توان سماع را بطور کلی محبت الهی وعبادت دینی دانست.(۱۵)

هـ. خلوت و چلّه‌نشینی:

 خلوت و عبادت و مجاهدت در چهل روز،‌ یکی دیگر از مستحسنات صوفیه است.

درباره خلوت‌نشینی نیز این نکته وجود دارد که اگر بعد از علم به مبانی اسلام و آمادگی برای تزکیه نفس باشد، مقصود از آن که جوشیدن سرچشمه‌های حکمت از دل به زبان است، حاصل خواهد شد، ولی خلوت‌نشینی با دل بی‌حکمت و درون سیاه، جز فرو رفتن در ظلمات و هم خیالات شیطانی چه نتیجه دیگری می‌تواند داشته باشد؟!

و. ذکر:  

از مستحسنات صوفیه ذکر است که بر دو نوع خفی و جلّی می‌باشد. صوفی در گوشه‌ای خلوت با آداب خاص می‌نشیند و آنقدر نام خدا را بر زبان می‌آورد که لب و زبانش از حرکت باز ایستاده و تنها دلِ او متذکر خدا می‌باشد.(۱۶)

در قرآن و حدیث به ذکر و یاد خدا اهمیت فراوان داده شده است. منتهی نباید پنداشت که بدون درک مفاهیم عمیق ذکرهایی که انسان بر زبان جاری می‌کند، می‌توان به مقام قرب نائل آمد ذکر بدون معرفت‌، در سطح باقی مانده و به عمق روح و جان که نتیجه‌اش قرب الهی است نفوذ نمی‌کند.

ز. سعه یا علم:

سعت پس از مدتی سیر و سلوک، بهره‌مندی از لذایذ مادی برای صوفی جایز می‌شود که به آن سعه گویند. درباره سعه باید بگوئیم که آن در واقع جواز پس از حرمت است که قرآن از آن نهی کرده است.

ح. سیر و سفر:

سیاحت و سفر نیز از جمله مستحسنات است. و دلیل آن را دستور قرآن درباره سیر و سفر و مشاهده آیات الهی در آفاق و مصالح و منافع دیگر دانسته‌اند.

سیاحت و سفر اگر مبتنی بر زمینه علم و آگاهی و بهره‌مندی از محضر علمای اسلام که در اقصی نقاط پراکنده‌اند، باشد انسان را به سرمنزل مقصود می‌رساند. ولی سفر انسان ناآگاه که خود را بی‌نیاز از کسب علم می‌داند، در همان سطح برخورداری از تجربیات عادی روزانه، باقی می‌ماند. از آن گذشته، سیر و سفر دائمی مخل نظم عادی زندگی و برخورداری از معیشت مناسب و ضایع شدن حقوق خانواده می‌گردد.

نتیجه: با توجه به مطالب ذکر شده و نقدهایی که برای صوفیه ذکر شد می‌توان نتیجه گرفت که این سبک و شیوه نمی‌تواند راهگشای مشتاقان حق و راستی باشد و اصحاب و یاران ائمه (علیهم‌السلام) که پویش‌گران حق و حقیقت بودند با وجود مکتب اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نیازی به سبک و سیره ابداعی و اختراعی متصوفه نداشتند زیرا مکتب اهل‌بیت (علیهم‌السلام) همه محسناتی را که صوفیان وعده‌اش را می‌دهند واقعاً دارا است و در ضمن از انتقادهایی که بر شیوه صوفیان وارد است مبرّا و منزه است بنابراین اصحاب ائمه نیازی به گرایش به صوفیه نداشتند و علاوه این‌که ائمه معصومین (علیهم‌السلام) به شدت با صوفیه به مخالفت پرداخته و به تکذیب اعمال آنان اقدام کرده‌اند که در کتاب حدیقه الشیعه مقدس اردبیلی و فضائح الصوفیه به اکثر آنها و احادیث مربوط به ذمّ صوفیه اشاره شده است.

پی نوشت:

  1. ر.ک. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، انتشارات صدرا،۱۳۷۵، ج ۱۴، ص ۵۵۱ـ۵۵۳.
  2. ر.ک. یثربی، سید یحیی، عرفان نظری، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات،۱۳۷۲،ص ۵۱۴.
  3. ر.ک. ابوسعده، محمد، فی نقد الصوفیه، جامعه حلوان،۱۴۱۸ هـ،، قاهره، ص ۸، کلیه الاداب.
  4. ر.ک. ملاصدرا، عرفان و عارف‌نمایان، ترجمه کتاب «کسر الاصنام الجاهلیه»، ترجمه محسن بیدارفر، الزهراء، دوم، ۱۳۶۶، ص ۵۷-۶۰.
  5. ر.ک. نقدالصوفیه، همان ص ۹-۱۰.
  6. ر.ک. دورانت، ویل، تاریخ تمدن، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، سوم،۷۱، ج ۴، ص ۳۲۹-۳۳۰.
  7. تاریخ تصوف در اسلام، کتابفروشی ابن سینا، دوم، ۱۳۳۰، ص ۵۷.
  8. عزالدین محمود کاشانی در تعریف مستحسنات گفته است: مراد از استحسان، استحباب امری و اختیار رسمی است که متصوفه آن را به اجتهاد خود وضع کرده‌اند. از جهت صلاح حال طلبان بی‌آنکه دلیلی واضح و برهانی رایج، از سنت بر آن شاهد بود. مصباح الهدایه و مفتاح الکرامه، باب پنجم، فصل اول، به نقل از کتاب عرفان نظری، دکتر سید یحیی یثربی، ص ۴۵.
  9. ر.ک. تاریخ تصوف در اسلام، ص ۱۹.
  10. ر.ک. توبه:۱۸.
  11. ر.ک. مرزوی، قطب‌الدین، مناقب الصوفیه، انتشارات مولی، ۱۳۶۲، ص ۵۵.
  12. ر.ک. اعراف:۳۲.
  13. ر.ک. قمی، عباس، سفینه البحار، دارالاسوه للطباعه و النشر،۱۴۱۴ هـ، ج ۵، ص ۱۹۵-۱۹۶.
  14. ر.ک. عرفان و عارف‌نمایان، همان، ص ۳۰.
  15. همان، ص ۵۷.
  16. ر.ک. یثربی، سید یحیی، عرفان نظری، ص ۵۸.

منبع: نرم افزار پاسخ ۲ مرکز مطالعات حوزه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *