عزت نفس در نوجوانان

۱۳۹۴-۱۲-۲۲

400 بازدید

مسئله عزت نفس و مقوله خود ارزشمندی، از اساسی‌ترین عوامل در رشد مطلوب شخصیت کودکان و نوجوانان است. برخوردارى از اراده و اعتماد به نفس قوی، قدرت تصمیم‌گیری و ابتکار، خلاقیت و نوآوری، سلامت فکر و بهداشت روانی، رابطه مستقیمى با میزان و چگونگى عزت نفس و احساس خودارزشمندى فرد دارد.

امروزه در اصلاح و درمان بسیارى از اختلالات شخصیتى و رفتارى کودکان و نوجوانان نظیر کمرویى و گوشه‌گیری، لجبازى و پرخاشگری، تنبلى و کندروى به عنوان اولین یا مهمترین گام به ارزیابى و پرورش احساس عزت نفس، تقویت اعتماد به نفس و مهارت‌هاى فردى و اجتماعى آنان می‌پردازند.

برای این که کودکان و نوجوانان بتوانند از حداکثر ظرفیت ذهنى و توانمندی‌هاى بالقوه خود بهره‌مند شوند، می‌بایست از نگرشى مثبت نسبت به خود و محیط اطراف و انگیزه‌اى غنی براى تلاش برخوردار شوند.

بدون تردید نوجوانانى که داراى احساس خودارزشمندى و عزت نفس قابل توجهى هستند نسبت به همسالان خود در شرایط مشابه، پیشرفت تحصیلى و کارآمدى بیشترى از خود نشان می‌دهند و نیز از برجسته‌ترین ویژگی‌هاى صاحبان تفکر واگرا و افراد خلاق، داشتن اعتماد به نفس و احساس خودارزشمندى بسیار بالاست، لذا پرورش احساس عزت نفس در کودکان و نوجوانان از مهمترین وظایف و رسالت‌هاى خانواده و دست‌اندرکاران تعلیم و تربیت است که در این ارتباط بیشترین نقشش برعهده الگوی رفتارى است.

تعریف عزت نفس

عزت نفس از (خودپنداره) متفاوت است. خودپنداره عبارت است از مجموعه ویژگی‌هایی که فرد ممکن است براى توصیف خویش به کار برد، مثلا خود را دوست حسین، علاقمند به داستان‌هاى علمی، فوتبالیست خوب یا… بداند که اینها محتواى خودپنداره را تشکیل می‌دهند و اما عزت نفس عبارت از ارزشى است که اطلاعات درون خودپنداره، براى فرد دارد و از اعتقادات فرد در مورد تمام صفات و ویژگی‌هایى که در او هست ناشى می‌شود.

اگر در نزد یک کودک دانش‌آموز ممتاز بودن ارزش زیادى داشته باشد، ولى خودش دانش‌آموزى متوسط یا ضعیف باشد، وى از پایین بودن عزت نفس خود رنج می‌برد، با این وجود ممکن است توانایى بدنى و محبوبیت همین کودک در میان همسالانش بیشتر از توانایى تحصیلی‌اش باشد. حال اگر در هر دو زمینه ممتاز باشد عزت نفسش بالا خواهد بود.

پس عزت نفس هر فرد، بر اساس ترکیبى از اطلاعات عینى در مورد خودش و ارزش‌های ذهنى که براى آن اطلاعات قائل است بنا نهاده می‌شود. انسان اگر در زندگى هیچ چیز نداشته باشد، اما داراى عزت نفس باشد، همه چیز به دست خواهد آورد و برعکس این گفته نیز صادق است. اما این عزت نفس چگونه به وجود می‌آید؟

استوار (۱۹۷۹) فرمولى برای عزت نفس تهیه نموده است: نوزاد پس از تولد به طور فزاینده‌اى از وابستگى و ناتوانی خود و نیاز به بزرگسالان آگاه می‌شود. اگر نوزاد در خانواده‌اى متولد شده باشد که آن خانواده پذیرنده وى باشد و او را مورد محبت نوازش و علاقه قرار بدهند به تدریج در طى رشد و تکامل خود احساس ارزشمندى می‌کند و والدین را به عنوان موضوع‌هاى خوب، درونى می‌سازد.

بر اثر تکرار تأیید و تصدیق‌هاى بیرونی، حس ارزشمندى در خود، درونى می‌شود. حال اگر این نوزاد در خانواده‌اى به دنیا آمده باشد که مورد پذیرش و نوازش قرار نگیرد، از همان ابتدا دچار احساس فقدان ارزشمندى می‌گردد و این نقیصه طى فرایند رشد روانى به گونه‌هاى مختلف بر رفتار فرد تاثیر می‌گذارد.

در پى مطالعاتى که توسط (الیسون) انجام شد، مشخص گردیده که از دست دادن حس کنترل و ایجاد نارضایتى فردى یکى از جنبه‌هاى مشخص عزت نفس پایین بوده است. در بررسی‌هایى که بر روى افراد داراى عزت نفس پایین صورت گرفته علائمى چون شکایات جسمانی، افسردگى و اضطراب، کاهش سلامتى عمومى بدن، بی‌تفاوتى و احساس تنهایی، تمایل به استناد شکست خود به دیگران، عدم رضایت شغلى و کاهش عملکرد، عدم موفقیت آموزشى گزارش شده است.

همچنین افرادى که داراى عزت نفس می‌باشند، از ویژگی‌هاى ذیل برخوردارند:

¤ مستقل عمل می‌کند: در مورد مسایلى چون استفاده از وقت، پول، حرفه، لباس و مانند اینها دست به انتخاب و تصمیم‌گیرى می‌زند.

¤ مسئولیت پذیر است: سریع و با اطمینان عمل می‌کند. مسئولیت کارهاى روزمره خود نظیر شستن البسه و نظافت خانه و کارهاى شخصى را خود انجام می‌دهد.

¤ به پیشرفت‌هایش افتخار می‌کند: هنگامى که از پیشرفت‌هایش سخن به میان می‌آید، با مسرت تصدیق می‌کند و حتى به سبب آنها گاه از خود تعریف می‌کند.

¤ به چالش‌هاى جدید مشتاقانه روى می‌آورد: مشاغل ناآشنا و آموزش‌هاى جدید توجهش را جلب می‌کند و او با اطمینان، خود را درگیر آنها می‌کند.

¤ دامنه وسیعى از هیجانات و احساسات را نشان می‌دهد: می‌تواند راحت قهقهه بزند، فریاد بکشد به گونه‌اى ارتجالى محبتش را بروز دهد و به طور کلى هیجان‌های مختلفى را ابراز می‌کند.

¤ ناکامى را به خوبى تحمل می‌کند: هنگام رویارویى با ناکامى می‌تواند واکنش‌های گوناگونى نظیر شکیبایی، خندیدن به خود، حرف زدن و غیره از خود نشان دهد و قادر است از آن چه موجب ناکامی‌اش است، سخن گوید.

¤ احساس می‌کند می‌تواند دیگران را تحت تاثیر قرار دهد: از نفوذى که بر افراد خانواده، دوستان و حتى معلمان و… دارد مطمئن است.

عزت نفس پسران و دختران نوجوان

به طور کلى میزان عزت نفس در طول دوران نوجوانى به همراه سن افزایش می‌یابد، البته بین دختر و پسر، از نظر تحول عزت نفس تفاوت‌هایى وجود دارد. بر اساس یکى از جدیدترین تحقیقات که بر روى ۳۰۰۰ نوجوان انجام گرفته است، دختران نوجوان در مقایسه با پسران نوجوان، عزت نفس ضعیف‌تر و انتظارات زندگى پایین‌ترى دارند و از نظر اعتماد به نفس و اعتماد به توانایی‌هاى خود نیز در سطح پایین‌ترى قرار دارند.

در دبستان اکثر دختران اعتماد به نفس دارند، خود را تایید می‌کنند و درباره هویت خود دیدى مثبت نشان می‌دهند، اما در آغاز نوجوانى کمتر از یک سوم آنها این ادراک را حفظ می‌کنند.

البته در مورد عزت نفس پسران نیز افت دیده می‌شود، اما نسبت‌هاى آنان متفاوت است، مثلاً ۶۷ درصد پسران دبستانى اظهار می‌دارند که از آن چه هستند راضی‌اند، در حالى که در سطح دبیرستان، ۴۶ درصد پسران این پاسخ را می‌دهند در مورد دختران این نسبت به ترتیب ۶۰ و ۲۹ درصد به نظر می‌رسد که البته به تدریج که کودکان به سوی نوجوانى می‌روند ممکن است دریابیم که پذیرش اجتماعى توسط همسالان به طور فزاینده‌ای نقش مهمى در شکل‌گیرى عزت نفس کلى نوجوانان دارد.

راه‌هاى ایجاد اعتماد به نفس در دانش‌آموزان

۱- تا جایى که امکان دارد به دانش‌آموزانتان فرصت انتخاب بدهید.

۲- رفتار محترمانه‌اى با دانش‌آموزان خود داشته باشید، او را جدى بگیرید با او به مانند یک کودک رفتار نکنید.

۳- بزرگ شدن او را مورد تأیید و تعریف قرار دهید.

۴- آزادی‌هاى لازم را بدون سرزنش در اختیارش بگذارید (در حد متعادل و متعارف).

۵- افکار و احساسات او را به رسمیت بشناسید.

نکاتی جهت تقویت اعتماد به نفس و عزت به نفس نوجوانان

۱- توجه معلمان به ویژگی‌هاى رشد در دوران بلوغ و ابعاد مختلف تغییرات روحی و جسمى نوجوانان در این مرحله.

۲- آشنایى و شناخت کامل نیازهاى این مرحله از سن از جمله نیاز به سازگاری با تغییرات بدنى و نیاز به رهایى از وابستگى و قیدهاى کودکانه، نیاز براى به دست آوردن استقلال، نیاز به معاشرت و دوستی، نیاز به مهرورزى و مهرطلبی، نیاز به خودنمایى مهم جلوه کردن ، نیاز به مقبولیت و ستایش.

۳- ارضاء درست برخى از نیازهاى عاطفى از قبیل نیاز به محبت و مقبولیت و مهم شدن.

۴- آموختن روش صحیح ارضاء برخى از نیازها به نوجوان.

۵- تصمیم و القاى این فکر که نوجوان باید سطح توقعات خود را به اندازه امکاناتش محدود کند.

۶- هدایت نوجوان در جهت یافتن راه صحیح براى برآوردن نیازها و تعیین حدود براى توقعاتش

۷- ابراز محبت و دوستى با نوجوان در تمام اوقات به ویژه در هنگام بروز رفتارهاى متناقض و گرایش‌هاى متضاد وی.

۸- استفاده از نظرات و راهنمایى مشاوران متخصص در رابطه با مشکلات مختلف نوجوان.

با یکى یا دو کس مشاوره کن           در امورى که پر خطر بینی

کز یک آیینه پیش رونگری           وز دو آیینه پشت سر بینی

(سعدی)

۹- گوش دادن با علاقه به سخنان نوجوان و پرهیز از مسخره کردن آنها و توجه به رویاهاى آینده او.

۱۰- تقویت نیروى ایمان و استفاده از این نیاز نوجوان جهت جلوگیرى از بسیاری لغزش‌ها و کجروی‌ها، کاهش اضطراب و تقویت اتکا به نفس توسط راهنمایى وى و الگو بودن براى نوجوان.

۱۱- استفاده از نقش گروه همسالان در کلاس و انجام فعالیت پرورشى مختلف و هدفدار جهت استفاده از تمایلات نوجوان در ارضاء نیازهاى مختلف آنها

۱۲- آموزش مهارت‌هاى اجتماعى نظیر آداب معاشرت، روش صحیح غذا خوردن، نشستن و نظایر آن که می‌تواند در اجتماعى شدن آنها موثر باشد.

۱۳- توجه جدى به نقش ورزش همراه با شور و نشاط براى تخلیه انرژى نوجوان.

۱۴- دور نگهداشتن نوجوان از دوستان ناباب و ماجراجو.

۱۵- توجه به این مطلب که علت عیب‌جویى و خرده‌گیرى فراوان نوجوان به این دلیل است که به این وسیله حس داورى و نیروى ارزشیابى و تشخیص خود را تقویت می‌کند و این رفتار به منزله تمرینى است براى رشد و تکامل او.

۱۶- نوجوانى سن رشد و انعطاف است. هر لحظه امکان تجدید ارتباط با نوجوان وجود دارد.

۱۷- شرایط اجتماعى نسبت به شرایط نسل قبل تغییر کرده و دگرگونی‌هاى فراوانی در روش تربیتى به وجود آمده است.

۱۸- هرگونه کجروى یا ناسازگارى نوجوان را عمل بر بزهکارى او ندانید و رفتار تند و خشن در نظر نگیرید.

۱۹- هرگز به نوجوان القاب تمسخرآمیز و حقارت آمیز ندهید، چرا که تاثیرات سوء دارد.

۲۰- هرگز به او برچسب نزنید.

چند توصیه جهت کاهش مشکلات شخصیتى

۱ـ مسائل و مشکلات مشترک و همانند در نوجوانان و جوانان نباید این تصور را پیش آورد که علل و عوامل آن مسائل نیز مشترک و همانند است. بنابر این براى کمک به نوجوان و جوانان در حل مشکلات شخصیتى شان باید عوامل پیدایش آن‌ها را جستجو نمود و ریشه یابى کرد، سپس بر اساس آن علت ها به درمان پرداخت.

۲ـ رعایت مسأله بهداشت روانى بسیار اهمیت دارد. کار‌های ارجاعى به نوجوانان نباید آن قدر دشوار باشد که نتوانند از عهده آن بر آیند، و با آنان طورى برخورد نشود که به ناامیدى و سرخوردگى کشیده شوند، به خواست‌های معقول آن‌ها توجه شود و نیاز‌های طبیعى آن‌ها ارضاء گردد، شخصیت آن‌ها باید مورد توجه قرار گیرد و از طرد شدنشان جلوگیرى شود، محیط خانوادگى آن‌ها را نیز باید اصلاح کرد و به خواب، استراحت، تفریح و غذاى کافى آن‌ها توجه کرد.

۳ـ نوجوانان و جوانان را باید متوجه این امر نمود که آن‌ها خود مسؤول حل مسائل و مشکلات خودشان هستند و والدین و مربیان فقط وظیفه کمک و راهنمائى دارند. باید نیرو و استعداد خودشان را براى حل مسائلشان به کمک گرفت، تا به اعتماد به نفس برسند.

۴ـ اصولاً مطرح نمودن مسائل شخصیتى نوجوانان و جوانان نباید آن چنان باشدکه در آن‌ها ایجاد اضطراب و ترس نماید و این تصور برایشان به وجود آید که آن‌ها یک ناراحتى و بیمارى خطرناکى دارند و یا یک شخص غیر طبیعى و غیر عادى هستند، بطورى که همه اطرافیان متوجه آن‌ها شده اند و براى درمان شان تلاش مى نمایند؛ بلکه باید از طرق غیر مستقیم نوجوانان را به وجود مشکلات سنى خود متوجه کرد و به آن‌ها فهماند که همه مردم در سنین نوجوانى و جوانى داراى مشکلات مشابه مى باشند و همه آن مسائل و مشکلات نیز قابل حل است و حتى اگر مشکلى هم وجود داشته باشد که قابل حل نباشد چندان غیر طبیعى نیست و هیچ گونه خطرى براى آن‌ها ندارد.

۵ـ به نوجوانان و جوانان باید کمک کرد تا خود را بهتر بشناسند، با تغییرات بدنى و فیزیولوژیک خود به درستى آشنایى پیدا نمایند و آن‌ها را بپذیرند، امکانات فطرى و اکتسابى خود را بشناسند و چگونگى برخوردارى و استفاده از این امکانات را بدانند، محیط و امکانات را بشناسند و چگونگى سازگارى مطلوب با محیط و اطرافیان را نیز خوب یاد بگیرند.

۶ـ به نوجوانان و جوانان باید آموخت که بهترین کسانى که مى توانند مشاور آن‌ها باشند، در درجه اول والدین هستند و همیشه از آن‌ها راهنمایى بخواهند و براى آن‌ها دردل کنند. در عین حال هر نوجوانى باید فرد صالحى را که بیشتر دوست دارد، معلم، مدیر و یا یک فرد روحانى را به عنوان مشاور انتخاب کند و مسائل و مشکلاتش را با او در میان بگذارد. در مسائل مذهبى عمیق شود، حقایق دینى را مورد مطالعه قرار دهد و با شخص مطلع و مورد اعتماد درباره آن‌ها به بحث و گفتگو بنشیند.

۷ـ تغییر محیط گاهى اوقات براى نوجوانان و جوانانى که دچار اختلالات شخصیتى شده اند مؤثّر واقع مى شوند، یعنى ممکن است لازم باشد کلاس و یا مدرسه آن‌ها را عوض نمود، یا تغییر منزل و از محله اى به محله دیگر رفتن و یا در موارد حاد حتى از شهرى به شهر دیگر منتقل شدن مى تواند به بهبود آن‌ها کمک نماید.

۸ـ براى جلوگیرى از مبتلا شدن جوانان و نوجوانان به ترس و اضطراب علاوه بر رعایت نکات یاد شده باید از تهدید و ایجاد رعب و وحشت در آن‌ها خوددارى نمود و تا حد امکان مسائل را براى آن‌ها قابل حل جلوه داد و آن‌ها را وادار کرد که به خود تلقین نمایند که دلیلى براى ترسیدن وجود ندارد و دیگران نیز در شرایط مشابه نمى ترسند.

ضمناً چون در دوره نوجوانى و جوانى، امر همانند سازى از اهمیت خاصى برخوردار است بهتر است آن‌ها با افراد جسور، شجاع و با شهامت دوست شوند و رفت و آمد نمایند تا افراد ترسو و بزدل سرمشق آن‌ها قرار نگیرند، هم چنان تمرینات ورزشى براى قوى نمودن جسم، قبول مسؤولیت‌های اجتماعى، ایجاد اعتماد به نفس و تقویت اراده، و اطمینان دادن به آن‌ها که خطرى متوجه شان نیست، در از بین بردن ترس و اضطراب بسیار مؤثر است.

۹ـ ایجاد اشتغال و سرگرمى بسیار اهمیت دارد، هر قدر که بیکارى و فراغت بیشتر باشد، ترس و اضطراب آن‌ها افزایش مى یابد، باید سعى نمود آنان به وظیفه و فعالیتى معین اشتغال یابند، همچنین وجود کار‌های فکرى مفید که مشغول کننده نیز باشند، خود در جلوگیرى از پدید آمدن خیالات و تصورات مربوط به ترس و اضطراب مؤثر است.

۱۰ـ دعا کردن و راز و نیاز نمودن با خدا و سخن گفتن با او، کمک خواستن از او، توسل جستن به او، عبادت کردن و مسائل خود را با او در میان گذاشتن نیز باعث آرامش و سکون شده، در کاهش ناراحتى‌های شخصیتى مؤثّر واقع مى شود.

۱۱ـ معاشرت با دیگران و داشتن زندگى جمعى، دورى نمودن از انزوا و تنهایى، رابطه صمیمانه و گرم داشتن با افراد مختلف و مسافرت‌های دسته جمعى با افراد همفکر و هم شأن مى تواند در بهبود بعضى از اختلالات شخصیتى مؤثّر باشد.

۱۲ـ در مواردى که هیچ یک از طرق و توصیه ‌های مزبور مؤثر واقع نگردید لازم است نوجوان و یا جوان را به روان شناس و یا روان پزشک حاذق معرفى نمود و براى درمان جدى آن‌ها مراقبت ‌های درمانى لازم را به عمل آورد و در مواردى که آنان از ملاقات با روان شناسان و یا متخصصین اعصاب و روان به خاطر مسائل فرهنگى و بدبینى‌های اجتماعى امتناع دارند، باید برایشان دقیقاً توضیح داده شود که اختلالات روانى نیز مانند بیماری‌های جسمانى یک امر طبیعى است و هر کس همان طور که ممکن است مبتلا به بیمارى‌های جسمى شود و در اثر درمان بهبود حاصل نماید، به همان اندازه احتمال دارد که دچار ناراحتى ‌های روانى نیز بشود و مى تواند جهت درمان تحت نظر یک متخصص بیمار‌ی‌های روانى قرار گیرد و بهبود یابد.

منابع اقتباس: روزنامه کیهان، سارا آقاجری؛ محمد خدایاری فرد؛ مسائل نوجوانان و جوانان، ص ۸۴ – ۸۷