چکیده:
عبداللّه بن عباس بن عبدالمطلب مشهور به ابن عباس (۳ سال پیش از هجرت-۶۸ق) ، فرزندعباس بن عبدالمطلب و پسر عموی پیامبر(ص) و امام علی(ع)، از صحابه پیامبر (ص) و یاران سه امام اول شیعیان.
ابن عباس حضرت علی را شایسته مقام خلافت میدانست و با خلفای سه گانه نیز همکاری داشت؛ وی در جنگهای جمل، صفین و نهروان به طرفداری از علی(ع) حضور یافت و از طرف امام استانداری بصره را بر عهده گرفت.
روایات فراوانی از طریق شیعه و سنی از ابن عباس نقل شده است. کتاب تفسیری منسوب به او، بارها به چاپ رسیده است. وی جد خلفای بنی عباس نیز به شمار میآید.
نسب و تولد
عبداللّه بن عباس بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف، کنیهاش ابوالعباس بود. او را حِبر الامه (عالم امت) و بَحر (دریا) نیز نامیدهاند.[۱]، عبدالله، پسر عموی پیامبر و علی بن ابیطالب بود.
پدرش، عباس، عموی پیامبر(ص) و از سران قریش بود که در زمان جاهلیت سالها سقایت حاجیان و عمارت مسجدالحرام را بر عهده داشت.
مادرش، لبابه کبری، دختر حارث بن حَزْن هلالی و خواهر میمونه آخرین همسر رسول اکرم بود. او ام الفضل لقب داشت و نخستین بانویی بود که پس از حضرت خدیجه(س) در مکه مسلمان شد، از همین رو نزد پیامبر محترم بود. امّ الفضل، به حسنین شیر داده است از اینرو قثم[۲] و عبدالله بردار رضاعی حسنین به شمار میآیند. ابن عباس، پسر خاله خالد بن ولید نیز بوده است.[۳]
مشهور است که ابن عباس سه سال پیش از هجرت در شعب ابیطالب به دنیا آمد،[۴][۵] در نقلی دیگر، پنج سال پیش از هجرت متولد شده است.
دوران زندگانی
صحابه رسول خدا
پیامبر اکرم، پس از ولادت ابن عباس، با آب دهان، کام او را برداشت. و دربارهاش دعا کرد.[۶] سنّ او هنگام رحلت پیامبر(ص) در کتب تاریخی بین ۱۰ تا ۱۵ سال ذکر شده است.[۷]
دوران خلفا
خلفای راشدین، ابن عباس را تکریم میکردند. او در دوران خلفا، مقام افتاء را بر عهده داشت و از کسانی بود که خلیفه دوم و سوم، در مشکلات از نظراتش استفاده میکردند.[۸] عبدالله در سال ۳۵ هنگامی که عثمان محصور بود از سوی او با مردم حج گزارد.[۹]
دوران امام علی(ع):
ابن عباس، در جنگهای جمل، صفّین و نهروان حضور داشت.[۱۰] در جنگ صفین از فرماندهان سپاه امام بود.[۱۱] در ماجرای حکمیت، امام او را به عنوان حَکَم پیشنهاد کرد، اما خوارج وی را قبول نکردند. او از سوی آن حضرت، والی بصره بود.[۱۲] حضرت علی نامههایی به او نگاشت. این نامهها به شماره ۱۸ و ۶۶ در نهج البلاغه آمده است.[۱۳] بنا به گزارشهایی در اواخر حکومت امام، به دستاندازی به بیت المال متهم شد و بصره را واگذار کرد و به مکه رفت.[۱۴] از نظر برخی، در صحت این گزارشها تردید است.[۱۵]
دوران حسنین(ع):
ابن عباس پس از شهادت امام علی(ع) مردم را به بیعت با امام حسن(ع) فرا میخواند. هنگامی که خطبه امام حسن(ع) به پایان رسید، ابن عباس در حضور او ایستاد و گفت: «ای مردم! این فرزند پیامبرتان و جانشین امامتان است؛ با او بیعت کنید…».[۱۶]
در تشییع جنازه امام حسن، که بنیامیه از دفن او در کنار مرقد پیامبر جلوگیری کردند، ابن عباس با مروان بن حکم سخن گفت و مانع از درگیری میان بنیهاشم و بنیامیه گردید.[۱۷] ابن عباس از اصحاب امام حسین(ع) نیز بوده است. او هنگام حرکت آن حضرت به عراق در مکه بود. دو بار با امام ملاقات نمود و او را از سفر به عراق بر حذر داشت.
دوران معاویه
ابن عباس در زمان معاویه از بیعت با یزید خودداری کرد[۱۸] ولی بعدها با او بیعت کرد[۱۹] اما با عبدالله بن زبیر بیعت نکرد.[۲۰]
از دانشمندان و راویان حدیث
ابن عباس مشهورترین مفسر قرآن در قرن اول هجری است. روایات فراوانی از وی در تفاسیر و کتابهای حدیث نقل شده است. در برخی احادیث آمده که پیامبر، ضمن دعا برای ابن عباس، از خدا خواسته است که علم تأویل قرآن را به وی بیاموزد.[۲۱] ذهبی او را از بزرگان منابع فقه، حدیث، تفسیر معرفی کرده است.[۲۲]
به گفته ذهبی و زرکلی ابن عباس ۱،۶۶۰ حدیث نقل کرده است.[۲۳] که بخاری ۱۲۰ حدیث و مسلم ۹ حدیث از وی نقل کردهاند. بخش بزرگی از روایات پیشبینی خلافت بنیعباس به او منسوب است.[۲۴]
ابن عباس از پیامبر(ص)، علی(ع)، عمر، معاذ بن جبل و ابوذر روایت کرده است. افراد بسیاری از او روایت کردهاند از جمله:
۱. علی بن حسین
۲.عبدالله بن عمر
۳.انس بن مالک
۴.ابوالطفیل
۵.ابو امامه بن سهل بن حنیف
۶.کثیر بن عباس
۷.علی بن عبدالله بن عباس
۸.عکرمه
۹.وهب بن منبه
۱۰.عروه بن زبیر
۱۱.سعید بن مسیب
۱۲.عمرو بن دینار
۱۳.مجاهد
۱۴.عبید بن عمیر
۱۵.محمد بن کعب
۱۶.عبیدالله بن عبدالله بن عتبه
۱۷.سلیمان بن یسار و…[۲۵]
فرزندان
- علی؛ از میان فرزندان ابن عباس، علی از همه مشهورتر است. در نزاع میان عبدالملک بن مروان و ابن زبیر به توصیه پدر، به عبدالملک پیوست.[۲۶] روابط او با خلیفه گرم بود[۲۷] اما عبدالملک بعدها از او رنجید.[۲۸] ولید بن عبدالملک با انتساب قتل کنیززادهای از او انتقام گرفت.[۲۹] خلفای عباسی از نسل او هستند.[۳۰]
- عباس: مادرش، حبیبه دختر زبیر.[۳۱]
۳.اسماء[۳۲]
۴.فضل
- محمد
۶.عبیدالله
- لبابه
آثار
با وجود کثرت اقوال تفسیری ابن عباس در تفاسیر، در اینکه خود وی تألیفی داشته باشد تردید وجود دارد. از مطالبی که درباره برخی از شاگردان ابن عباس نقل شده است[۳۳]، میتوان دریافت که آنها پس از وی اقوالش را تدوین کردهاند.[۳۴] آثار ذیل به او منسوبند:
- تنویر المقباس من تفسیر ابن عباس: فیروزآبادی، صاحب قاموس، این تفسیر را در چهار جلد تألیف نموده که آن را از دل تفسیر طبری بیرون کشیده و مبتنی بر روایات ابن عباس است. این کتاب ابتدا در بمبئی و سپس در بولاق مصر به چاپ رسید.
- تفسیر ابن عباس: عیسی بن میمون و ورقاء آن را از ابونجیح و او و حمید بن قیس از مجاهد روایت کردهاند.
- تفسیر جلودی: عبدالعزیز جلودی آن را از روایات ابن عباس جمع آوری کرده است.
در میان روایات تاریخی تأسیس مکتبی را در تفسیر قرآن به ابن عباس نسبت میدهند که نامآورترین شاگردان مکتب او عبارتند از:
۱.مجاهد
۲.عکرمه مولی ابن عباس
۳.سعید بن جبیر
- عطاء بن یسار و…
دیدگاه مستشرقان
برخی مستشرقان از جمله گلدتزیهر ادعا کردهاند روایات منقوله از ابن عباس به دلیل مجهول بودن و تردیدی بودن قابل اعتماد نیستند.[۳۵] کتاب خاورشناسان و ابن عباس به تحلیل انتقادی دیدگاه خاورشناسان درباره او پرداخته است.[۳۶]
درگذشت
ابن عباس در اواخر عمر نابینا شد[۳۷] و در مکه زندگی میکرد، وی با نبرد عبدالله بن زبیر و عبدالملک بن مروان مواجه شد. عبدالله بن زبیر از وی بیعت خواست ولی ابن عباس سرباز زد؛ لذا ابن زبیر وی را به طائف تبعید کرد. مشهور این است که ابن عباس در سال ۶۸ هجری و در ۷۰ سالگی در طائف درگذشت و محمد بن حنفیه بر وی نماز خواند و جنازه وی در همانجا دفن شد. درگذشت او در ۶۹ هجری نیز گفتهاند.[۳۸] ابن عباس در پایان عمر نابینا شد از این رو این شعر را میخواند:
إن یأخذ الله من عینی نورهما ففی لسانی و قلبی منهما نور
قلبی ذکی و عقلی غیر ذی دخل و فی فمی صارم کالسیف مأثور
(ابناثیر، اسدالغابه، ج۳، ص۱۹۰.)
ترجمه: اگر خداوند نور چشمم را از من گرفت نور زبان و گوشم باقی است، قلبم بیدار، عقلم سالم و دهانم به بیان حق مثل شمشیر برنده است.
پی نوشتها
- اسدالغابه، ج۳، ص۱۸۶،۱۸۷؛ البدایه و النهایه، ج۸، ص۲۹۵
- بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج۴، ص۸۵؛ ابن عبدالبر، ج۲، ص۸۱۱
- اسدالغابه، ج۳، ص۱۸۶،۱۸۷
- انساب الاشراف، ج۴، ص۲۷
- اسدالغابه، ج۳، ص۱۸۶،۱۸۷
- انساب الاشراف، ج۴، ص۲۸
- اسدالغابه، ج۳، ص۱۹۰
- المنتظم، ج۶، ص۷۲
- اسدالغابه، ج۳، ص۱۹۰
- اعلام، ج۴، ص۹۵؛ اسدالغابه، ج۳، ص۱۸۸
- اسدالغابه، ج۳، ص۱۸۸
- اسدالغابه، ج۳، ص۱۸۸؛ بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج ۴، ص۳۹؛ طبری، ج ۴، ص۵۴۳
- نهج البلاغه، ص۴۹۸-۴۹۹(نامه۱۸) ص۶۰۷،۶۰۸ (نامه۶۵)
- بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج۴، ص۳۹
- محمدتقی شوشتری، قاموس الرجال، ج۶، ص۴۴۱؛ خویی، معجم الرجال الحدیث، ج۱۰، ص۲۳۸
- معجم الرجال الحدیث، ج۱۰، ص۲۳۴
- شیخ مفید، الارشاد،ج۲، ص۱۸
- طبری، ج ۵، ص۳۰۳
- طبری، ج ۵، ص۳۴۳
- طبری، ج ۵، ص۳۸۴؛ بلاذری، جمل من انسابالاشراف، ج ۴، ص۷۰-۷۱؛ ذهبی، ج ۳، ص۳۵۶،۳۵۹.
- مقدمتان فی علوم القرآن، ص۵۳۵۴.
- نک: ذهبی، ج۳، ص۳۳۱.
- زرکلی، ج۴، ص۹۵.
- بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج۴، ص۶۳.
- اسدالغابه، ج۳، ص۱۸۸
- اخبار، ص۱۳۱، ۱۵۴.
- بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج ۴، ص۷۰.
- بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج۴، ص۱۰۱-۱۰۲.
- بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج ۴، ص۱۰۳.
- ابن سعد، طبقات الکبری، ج۵، ص۲۴۱.
- انساب الاشراف، ج۴، ص۷۰
- ابن سعد، طبقات الکبری، ج۵، ص۲۴۱.
- سَلْقینی، ص۱۵۴ ۱۵۵.
- رجوع کنید به گولدفلد، ص۱۲۸
- بررسی دیدگاه خاورشناسان درباره ابن عباس
- میراث مکتوب
- ابناثیر، اسدالغابه، ج۳، ص۱۹۰.
- ابناثیر، اسدالغابه، ج۳، ص۱۹۰
منبع: ویکی شیعه