طول امل و آرزوهای دراز در روایات اسلامی‏

۱۴۰۱-۰۱-۱۵

421 بازدید

از آنجا که آرزوهای دراز تأثیر بسیار مخرّبی بر زندگی معنوی و اخلاقی و حتّی مادّی انسانها دارد، در روایات اسلامی با تعبیرات گوناگون از آن نکوهش شده و با عبارات پرمعنایی به علل منطقی آن نیز اشاره شده است، به عنوان نمونه به روایات زیر می‏توان اشاره کرد:

۱. در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‏خوانیم: «ارْبَعَهٌ مِنَ الشَّقَاءِ جُمُودُ الْعَیْنِ وَ قَسَاوَهُ الْقَلْبِ وَ طُولُ الْامَلِ وَ الْحِرْصِ عَلَی الدُّنْیَا؛ چهار چیز است که نشانه شقاوت و بدبختی انسان است: خشک بودن چشمها (به گونه‏ای که هرگز از خوف خدا اشکی نریزد) و سنگدلی و آرزوهای دراز و حرص بر دنیا».[۱]

۲. در حدیث دیگری از امیر مؤمنان علی علیه السلام می‏خوانیم: «مَنْ اطَالَ امَلَهُ سَاءَ عَمَلُهُ؛ کسی که آرزوی طولانی داشته باشد، عملش بد خواهد شد»![۲]

همین معنی به صورت گویاتری در حدیث دیگری از آن حضرت آمده است که فرمود: «اطْوَلُ النَّاسِ امَلًا اسْوَئُهُمْ عَمَلًا!؛ آن کسی که آرزوهایش از همه طولانی‏تر باشد، عملش از همه زشت‏تر و بدتر است»![۳]

۳. در نهج البلاغه خطبه ۱۴۷ نیز تعبیر گویایی در این زمینه دیده می‏شود، فرمود:

«انَّمَا هَلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ بِطُولِ آمَالِهِمْ وَ تَغَیُّبِ آجَالِهِمْ حَتَّی نَزَلَ بِهِمُ الْمَوْعُودُ الَّذِی تُرَدُّ عَنْهُ الْمَعْذِرَهُ وَ تَرْفَعُ عَنْهُ التَّوْبَهُ؛ اقوامی که پیش از شما بودند و گرفتار عذاب شدند، فقط

به خاطر آرزوهای طولانی و فراموش کردن اجل و سرآمد زندگیشان بود تا آنکه عذاب موعود فرارسید، همان عذابی که با فرارسیدنش معذرت‏خواهی رد می‏شود و درهای توبه بسته خواهد شد»!

۴. در حدیث دیگری از فاطمه بنت الحسین از پدرش امام حسین علیه السلام از جدّش رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین آمده است: «انَّ صَلَاحَ اوَّلِ هَذِهِ الْامَّهِ بِالزُّهْدِ وَ الْیَقِینِ وَ هَلَاکَ آخِرِهَا بِالشُّحِّ (بِالشَّکِّ) وَ الْامَلِ!؛ دو عامل سبب اصلاح (و پیروزی) آغاز این امّت شد که یکی زهد (و ترک وابستگی به دنیا) بود و دیگری ایمان و یقین محکم و آنچه باعث هلاکت (و شکست) آخر این امّت می‏شود بخل (شکّ) و آرزوهای دراز است».[۴]

بدیهی است ایمان و یقین محکم، به اضافه بی اعتنایی به زرق و برق دنیا، سبب شد که مسلمانان نخستین به هنگام ورود در میدان جهاد از هیچ چیز پروا نکنند، جز خدا را در نظر نگیرند و جز برای خدا شمشیر نزنند و هرگز پشت به دشمن ننمایند و این عامل مهمّ پیروزی آنان بود.

ولی هنگامی که آرزوهای دراز و دلبستگی‏ها و دلدادگی‏ها نسبت به ظواهر دنیا جای «زهد» را گرفت و شک و تردید به جای یقین نشست، عقب‏گردها و شک‏ها شروع شد و امروز هم برای تجدید عظمت نخستین، راهی جز احیای دو اصل نخست نیست.

۵. در حدیث دیگری از امام امیر مؤمنان می‏خوانیم: «الْامَلُ سُلْطَانُ الشَّیَاطِینِ عَلَی قُلُوبِ الْغَافِلِینَ؛ آرزوی دراز سبب سلطه شیطانها بر قلوب غافلان می‏شود»![۵]

۶. در حدیث دیگری از همان امام علیه السلام چنین افرادی به عنوان بدترین مردم معرّفی شده‏اند، می‏فرماید: «شَرُّ النَّاسِ الطَّوِیلُ الْامَلِ، السَّیّئُ الْعَمَلِ؛ بدترین مردم کسی است که آرزوهایش از همه طولانی‏تر باشد و عملش از همه بدتر»![۶]

و نیز از آن حضرت در حدیث دیگری می‏خوانیم: «انَّ الْمَرْءَ یُشْرِفُ عَلَی امَلِهِ فَیَقْطَعُهُ حُضُورُ اجَلِهِ، فَسُبْحَانَ اللَّهِ لَاامَلٌ یُدْرَکُ وَ لَامُؤَمَّلٌ یُتْرَکُ!؛ انسان پیوسته دنبال‏

آرزوهای خویش است (و از مبدأ و معاد غافل است) ناگهان حضور اجل، آرزوهایش را قطع می‏کند، سبحان اللَّه! نه به آرزو رسیده و نه صاحب آرزو رها شده است»![۷]

۷. در حدیثی از امیر مؤمنان علی علیه السلام می‏خوانیم: «اشْرَفُ الْغِنَی تَرْکُ الْمُنَی؛ برترین بی‏نیازی ترک آرزوهاست»![۸]

چرا که آرزوهای دور و دراز سبب می‏شود که انسان دائماً خود را نیازمند ببیند و دست حاجت به سوی هر کس و هر جا دراز کند و شخصیّت انسانی خود را به خاطر اموری که هرگز به آن نمی‏رسد بشکند!

۸. در حدیث دیگری از همان امام بزرگوار آمده است: «کَذَّبَ مَنِ ادَّعَی الْایمَانَ وَ هُوَ مَشْغُوفٌ مِنَ الدُّنْیَا بِخِدَعِ الْامَانِیِّ وَ زُورِ الْمَلَاهِیِّ؛ دروغ می‏گوید کسی که ادّعای ایمان می‏کند در حالی که به خاطر خدعه‏های آرزوها و سرگرمی‏های باطل، دلباخته دنیا شده است»![۹]

روشن است که دلباختگان آرزوها ناگزیرند برای وصول به آنها همه چیز را به دست فراموشی بسپارند و از همین جا رخنه در ایمان آنها پیدا می‏شود.

۹. و نیز از همان بزرگوار در سخن کوتاه و پر معنای دیگری می‏خوانیم: «الْامَانِیُّ تُعْمَی عُیُونَ الْبَصَائِرِ؛ آرزوهای دراز چشم بصیرت انسان را کور می‏کند»![۱۰]

۱۰. در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمده است که روزی به اصحاب فرمود: «اکُلُّکُمْ یُحِبُّ انْ یَدْخُلَ الجَنّهَ؟؛ آیا همه شما دوست دارید وارد بهشت شوید»؟!

«قَالُوا نَعَمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ؛ همگی عرض کردند آری ای رسول خدا»!

فرمود: «قَصِّرُوا مِنَ الْامَلِ وَ اجْعَلُوا آجَالَکُمْ بَیْنَ ابْصَارِکُمْ وَ اسْتَحْیُوا مِنَ اللَّهِ حَقَّ الْحَیَاءِ؛ دامنه آرزوها را کوتاه کنید و مرگ را در مقابل چشم خود قرار دهید و از خداوند (و مخالفت فرمان او) آن گونه که شایسته است شرم کنید».[۱۱]

۱۱. باز در حدیث پرمحتوای دیگری از امیر مؤمنان علی علیه السلام آمده است: «انَّ الْامَلَ‏

یُذْهِبُ الْعَقْلَ، وَ یُکَذِّبُ الْوَعْدَ، وَ یَحِثُّ عَلَی الْغَفْلَهِ وَ یُورِثُ الْحَسْرَهَ؛ آرزوهای دراز عقل انسان را می‏برد و وعده آخرت را دروغ می‏شمرد و انسان را به غفلت وامی‏دارد و سرانجام آن، حسرت و ندامت است»![۱۲]

۱۲. این بحث را با روایت دیگری از رسول خدا صلی الله علیه و آله. به عنوان‏ «خِتَامُهُ مِسْکٌ» پایان می‏دهیم، در این حدیث آمده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سه عدد چوب را گرفت، یکی را پیش روی خود در زمین فرو کرد، دیگری را در کنار آن و سوّمی را در فاصله دورتر، سپس فرمود: آیا می‏دانید این چیست؟ عرض کردند: خدا و رسولش آگاه‏ترند، فرمود:

«هَذَا الْانْسَانُ! وَ هَذَا الْاجَلُ! وَ هَذَا الْامَلُ یَتَعَاطَاهُ ابْنُ آدَمَ وَ یَخْتَلِجَهُ الْاجَلُ دُونَ الْامَلُ!؛ این (چوب اول) انسان است و این (چوب دوم) سرآمد عمر است و این (چوب سوم که در نقطه دوری در زمین فرو شده بود) آرزوهای دراز انسان است، (آری) پیش از آنکه انسان به آرزوهایش برسد دست اجل گریبان او را خواهد گرفت»![۱۳]

در احادیث بالا که گلچینی بود از احادیث فراوانی که در منابع معروف اسلامی درباره طول امل آمده است به خوبی گستردگی خطرات و عواقب شوم این رذیله اخلاقی را نشان می‏دهد و ثابت می‏کند که آرزوهای دراز از بزرگترین دشمنان سعادت انسان و مانع قرب او در پیشگاه خداست.

آثار و پیامدهای طول امل‏

آرزوهای دراز و گاه بی پایان، آثار مخرّب فراوانی در زندگی معنوی و مادّی انسان دارد که گوشه‏هایی از آن در احادیث بالا و همچنین در آیاتی که در قرآن مجید در آغاز این بحث ذکر شد آمده است و به طور کلّی می‏توان گفت: طول امل پیامدهای خطرناک و مخرّب و سوء زیر را دارد.

۱. طول امل سرچشمه بسیاری از گناهان‏

یکی از بدترین آثار منفی طول امل و آرزوهای دراز این است که انسان را به انواع گناهان دعوت می‏کند، زیرا رسیدن به این آرزوها معمولًا از طریق مشروع غیر ممکن است، بنابراین گرفتاران این رذیله اخلاقی خود را ناگزیر می‏بینند که در کسب درآمدها چشم بر هم نهند و حلال و حرام را شناسایی نکنند و از غصب حقوق دیگران، خوردن اموال یتیمان، کم فروشی، رباخواری، رشوه و مانند این امور، ابا نداشته باشند.

به همین دلیل در حدیث معروف غرر الحکم آمده است: «مَنْ طَالَ امَلُهُ سَاءَ عَمَلُهُ؛ کسی که آرزویش دراز باشد عملش بد می‏شود»![۱۴]

و نیز آمده: «اطْوَلُ النَّاسِ امَلًا اسْوَئُهُمْ عَمَلًا؛ آن کس که آرزوهایش طولانی‏تر است عملش زشت‏تر خواهد بود».[۱۵]

و در نقطه مقابل آن آمده است: «مَنْ قَصَّرَ امَلُهُ حَسُنَ عَمَلُهُ؛ کسی که آرزویش کوتاه باشد عملش نیک خواهد بود»![۱۶]

هر سه حدیث بالا از مولا امیر مؤمنان علی علیه السلام است که جان به فدای سخنان نورانی و انسان سازش باد.

۲. طول امل یکی از اسباب مهمّ قساوت قلب‏

همان گونه که در آیات آغاز این بحث خواندیم قرآن مجید درباره یکی از اقوام پیشین می‏گوید: آنها کسانی بودند که می‏پنداشتند عمر طولانی دارند (و گرفتار آرزوهای دراز شده‏اند) و از این رو قلب‏های آنها قساوت یافت.

دلیل این مسئله روشن است؛ زیرا طول امل انسان را از خدا غافل می‏کند و به دنیا حریص می‏سازد و آخرت او را به دست فراموشی می‏سپارد و اینها همه اسباب سنگدلی و قساوت است.

به همین دلیل در حدیثی آمده است که خداوند به موسی علیه السلام فرمود: «یَا مُوسَی لَاتُطَوِّلْ فِی الدُّنْیَا امَلَکَ فَیَقْسُوا قَلْبَکَ، وَ الْقَاسِی الْقَلْبِ مِنِّی بَعِیدٌ؛ ای موسی! آرزوی خود را در دنیا طولانی نکن که قسیّ القلب خواهی شد و قسیّ القلب از من دور است».[۱۷]

همین معنی در حدیث دیگری از امام امیر مؤمنان علیه السلام آمده است که فرمود: «مَنْ یَأْمُلُ انْ یَعِیشَ ابَداً یَقْسُوا قَلْبُهُ وَ یَرْغَبُ فِی الدُّنْیَا؛ کسی که آرزو دارد جاودانه در این دنیا بماند قسیّ القلب می‏شود و راغب در دنیا می‏گردد».[۱۸]

۳. طول امَل سبب نسیان اجل‏

این اثر نیاز به شرح و بسط ندارد و به خوبی در زندگی آنها که گرفتار این رذیله اخلاقی هستند نمایان است که هرگز نه سخنی از مرگ بر زبان می‏رانند و نه در فکر آخرتند، بلکه دائماً در گرداب غفلت غوطه‏ورند.

حدیث معروفی که هم از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و هم از امیر مؤمنان علی علیه السلام نقل شده که می‏فرماید: «طُولُ الْامَلِ یُنْسِی الْآخِرَهِ؛ درازی آرزوها سبب فراموشی آخرت است» گواه صدق این مدّعاست.[۱۹]

در حدیث دیگری از مولا علی علیه السلام می‏خوانیم: «اکْثَرُ النَّاسِ امَلًا اقَلُّهُمْ لِلْمَوْتِ ذِکْراً؛ کسی که آرزویش از همه طولانی‏تر است از همه کمتر به یاد مرگ است».[۲۰]

۴. زندگی پررنج محصول دیگری از طول امل‏

بدیهی است هر قدر آرزوها طولانی‏تر باشد تهیّه مقدّمات بیشتری را می‏طلبد، همچنین صرفه‏جویی بیشتری برای حفظ اموال و ثروت‏ها جهت رسیدن به آن آرزوهای دور و دراز لازم است و نتیجه این دو، یک زندگی توأم با درد و رنج و سخت‏گیری بر خود و خانواده خود توأم با تلاش شبانه روزی بی رویّه خواهد بود.

به همین جهت در احادیثی که از امیر مؤمنان علی علیه السلام نقل شده است می‏خوانیم: «مَنْ کَثُرَ مُنَاهُ کَثُرَ عَنَائُهُ؛ کسی که آرزوهایش زیاد باشد، تعب و رنج او فزونی خواهد یافت».

و نیز می‏فرماید: «مَنِ اسْتَعَانَ بِالْامَانِیِّ افْلَسَ؛ کسی که از آرزوهای دراز کمک بگیرد فقیر و مفلس می‏شود (و زندگی فقیرانه‏ای خواهد داشت هر چند ثروتمند باشد)».

و نیز می‏فرماید: «الرَّغْبَهُ مِفْتَاحُ النَّصَبِ؛ تمایل به دنیا (و آرزوهای دراز) کلید درد و رنج است»![۲۱]

۵. طول امل و زندگی ذلّت‏بار

صاحبان آرزوهای دراز نه تنها در رنج و تعب دائم به سر می‏برند، بلکه ناچارند شخصیّت انسانی خود را نیز در هم بشکنند و برای رسیدن به مقصود خیالی در برابر هر کس و ناکس خضوع کنند و دست التماس به سوی این و آن دراز نمایند و به زندگی ذلّت‏بار تن در دهند. در حدیثی از امیر مؤمنان علی علیه السلام می‏خوانیم: «ذُلُّ الرِّجَالِ فِی خَیْبَهِ الْآمَالِ؛ خواری مردان در ناکامی آرزوهاست».[۲۲]

۶. محرومیّت از نعمتها

همان گونه که در بالا اشاره شد، کسانی که گرفتار آرزوهای دور و درازند و در دریای امانی غوطه‏ورند، غالباً به سراغ صرفه‏جویی و سخت‏گیری هر چه بیشتر در استفاده از مواهب حیات و زندگی می‏روند تا به آرزوهای دور و دراز خود برسند. به همین دلیل نسبت به همه کس حتّی خویشتن و زن و فرزند بخیل خواهند بود، همان بخلی که آنها را از بهره‏گیری از نعمت‏های الهی محروم می‏سازد و در عین برخورداری از امکانات فراوان، زندگی فقیرانه‏ای دارند.

در زمان خود افرادی را می‏بینیم که تحت عنوان‏ «تأمین آینده»! برای خود و فرزندان، گرفتار طول امل هستند و همین امر آنان را از مواهبی که در اختیار دارند محروم می‏سازد.

۷. طول امل و محروم بودن از درک حقایق‏

آرزوهای دراز همچون سرابی است که تشنگان را در بیابان زندگی به دنبال خود می‏کشاند و تشنه‏تر می‏سازد، بی آنکه به جایی برسند، این آرزوها چهره واقعیّت‏ها را به گونه‏ای دروغین نشان می‏دهد و انسان به خاطر آنها درک نمی‏کند کجاست و به کجا می‏رود؟ و وظیفه‏اش در برابر این سرنوشت چیست؟

از همین رو در حدیثی از امیر مؤمنان علی علیه السلام که سابقاً به آن اشاره کردیم آمده است: «الْامَانِیُّ تُعْمِی عُیُونَ الْبَصَائِرِ؛ آرزوهای دراز دیدگان بصیرت را نابینا می‏کند»![۲۳]

کوتاه سخن اینکه: کسی می‏تواند چهره زیبای حقیقت را آن گونه که هست ببیند و به سرچشمه زلال معرفت برسد که دیده عقل خود را با حجاب آرزوها نپوشاند و در میان ابرهای تیره و تار طول امل قرار نگیرد.

۸. طول امل سبب کفران نعمت است‏

بدیهی است آرزوهای دراز، انسان را به آن چه ندارد و شاید هرگز به آن نمی‏رسد دلبند می‏سازد، به همین دلیل آنچه را از نعمت‏های الهی در دست دارد کوچک می‏شمرد و نسبت به آن بی اعتناست و این کفران نعمت، پیامدهای شومی در دنیا و آخرت برای او دارد.

در حدیثی از مولای متّقیان امیر مؤمنان علی علیه السلام می‏خوانیم: «تَجَنَّبُوا الْمُنَی فَانَّهَا تُذَهِّبُ بِبَهْجَهِ نِعَمِ اللَّهِ عِنْدَکُمْ، و تُلْزِمُ اسْتِصْغَارَهَا لَدَیْکُمْ، وَ عَلَی قِلَّهِ الشُّکْرِ مِنْکُمْ؛ از آرزوهای دراز بپرهیزید که زیبایی نعمت‏های الهی را از نظر شما می‏برد و آنها را نزد شما کوچک می‏کند و به کمی شکر (و کفران نعمت) از سوی شما منتهی می‏شود»![۲۴]

اسباب و انگیزه‏های طول امل‏

عمده‏ترین چیزی که سبب آرزوهای دراز می‏شود جهل و بی‏خبری است، جهل نسبت به خویشتن و نسبت به دنیا و جهل نسبت به قدرت و لطف خدا و ثواب آخرت و عقبی‏، مجموعه این جهل‏ها انسان را به وادی آرزوهای دراز می‏کشاند.

توضیح اینکه: انسان به سبب بی‏خبری از وضع خویش و عدم توجّه به این حقیقت که هر لحظه ممکن است پایان عمر او فرارسد، یک لخته خون کوچک می‏تواند مجرای رگهای قلب یا مغز او را بگیرد و در یک لحظه، سکته قلبی یا مغزی بر او عارض شود یا حادثه‏ای همچون زلزله و آتش سوزی، تصادف در رانندگی، لغزیدن و بر زمین خوردن و ضربه مغزی شدن یا مانند اینها به زندگی او پایان دهد. آری بر اثر جهل به این امور گرفتار این پندار می‏شود که عمری طولانی دارد و سپس یک مشت آرزوهای دراز اطراف فکر او را احاطه می‏کند و به او اجازه نمی‏دهد به غیر آن بیندیشد.

همچنین جهل نسبت به ناپایداری و بی وفایی دنیا، دنیایی که نه بر صغیر رحم می‏کند و نه بر کبیر، نه بر جوان رحم می‏کند نه بر پیر، گاه پیش از آنکه پیری بمیرد صدها کودک و جوان از دنیا می‏روند و گاه پیش از آنکه مریض سخت جان دهد ده‏ها سالم در آغوش مرگ قرار می‏گیرند.

گاه سلاطین مقتدر در یک روز به ضعیف‏ترین افراد مبدّل می‏شوند و در زندان انفرادی جای می‏گیرند و گاه ثروتمندان غرق ناز و نعمت در یک شب فقیر و تهیدست می‏شوند و بر خاک سیاه می‏نشینند، آری جهل به این امور است که انسان را در گرداب طول امل می‏اندازد.

اینجاست که سلمان فارسی، شاگرد بزرگ مکتب وحی، می‏گوید: «ثَلَاثٌ اعْجَبَتْنِی حَتَّی اضْحَکَتْنِی: مُؤَمِّلُ الدُّنْیَا وَ الْمَوْتُ یَطْلِبُهُ، وَ غَافِلٌ لَیْسَ بَمَغْفُولٍ عَنْهُ، وَ ضَاحِکٌ مُلِئَ فِیهِ لَایَدْرِی اسَاخِطٌ رَبُّ الْعَالَمِینَ عَلَیْهِ امْ رَاضٍ عَنْهُ؛ سه کس مرا در شگفتی فرو برده تا آنجا که به خنده واداشته است: کسی که دنیا را آرزو می‏کند در حالی که مرگ در پی اوست و کسی که از اجل خویش غافل است در حالی که اجل از او غافل نیست و کسی که با تمام‏ وجودش می‏خندد در حالی که نمی‏داند پروردگار جهانیان از او راضی است یا نه»؟[۲۵]

در روایات اسلامی نیز اشاره‏های روشنی به این معنی شده است، مولای متّقیان علی علیه السلام می‏فرماید: «مَنْ ایْقَنَ انَّهُ یُفَارِقُ الْاحْبَابَ وَ یَسْکُنُ التُّرَابَ وَ یُوَاجِهُ الْحِسَابَ وَ یَسْتَغْنِی عَمَّا خَلَّفَ، وَ یَفْتَقِرُ الَی مَا قَدَّمَ کَانَ حَرِیّاً بِقَصْرِ الْامَلِ وَ طُولِ الْعَمَلِ؛ کسی که یقین دارد (به زودی) از دوستان جدا می‏شود و در زیر خاک مسکن می‏گزیند و با حساب الهی روبه‏روست و از آنچه بر جای گذاشته بی نیاز می‏گردد و به آنچه از پیش فرستاده محتاج می‏شود، سزاوار است که آرزو را کوتاه و اعمال صالح را طولانی کند»![۲۶]

در حدیث دیگری از همان حضرت می‏خوانیم: «اتَّقُوا خِدَاعَ الْامَالِ، فَکَمْ مِنْ مُؤَمِّلِ یَوْمٍ لَمْ یُدْرِکْهُ، وَ بَانِی بَنَاءٍ لَمْ یَسْکُنْهُ، وَ جَامِعِ مَالٍ لَمْ یَأْکُلْهُ؛ از فریب آرزوها بپرهیزید، چه بسیار کسانی که آرزو داشتند روزی را (در آغوش ناز و نعمت) بگذرانند و هرگز به آن نرسیدند، چه بسیار کسانی که خانه و قصری ساختند ولی هرگز در آن ساکن نشدند و چه بسیار کسانی که اموال زیادی اندوختند ولی هرگز از آن نخوردند»![۲۷]

گاه جهل به آخرت و نعمت‏های بی پایان آن سرای جاویدان که یک لحظه نگاه کردن به آنها به تمام دنیا می‏ارزد، سبب می‏شود که انسان به آرزوهای دراز در این جهان کشیده شود، حتّی گاه می‏شود بی خبری از لذّت زهد در دنیا و آزادگی از چنگال اسارت زرق و برق آن، انسان را به وادی طول امل می‏کشاند!

در حدیثی از امام باقر علیه السلام می‏خوانیم: «اسْتَجْلِبْ حَلَاوَهَ الزِّهَادَهِ بِقَصْرِ الْامَلِ؛ شیرینی زهد را با کوتاهی آرزوها به دست آر»![۴۴]

و گاه می‏شود انسان قدرت خدا را فراموش می‏کند و یا نسبت به آن جاهل و بی خبر است و نمی‏داند خدایی که از لحظه انعقاد نطفه در رحم مادر پیوسته به او روزی داده است، در حالی که هیچ کس دسترسی به او نداشته می‏تواند تا پایان عمر زندگی او را اداره کند و فرزندانش اگر دوست خدا باشند، خدا آنها را تنها نمی‏گذارد و اگر دشمن خدا باشند خدمت به آنها بی دلیل است.

آری جهل به این امور سبب می‏شود که زیر پوشش (تأمین آینده خود و فرزندان)، گرفتار آرزوهای دراز و طول امل گردد.

مجموعه این جهل‏ها و بی‏خبری‏ها (جهل به خویشتن، جهل به دنیا، جهل نسبت به خدا و قدرت بی مانند او و جهل نسبت به آخرت و مواهب بی پایانش) آدمی را در بیابان بیکران و برهوت خشک و سوزان آرزوها سرگردان می‏سازد.

درمان طول امل‏

همیشه برای علاج قطعی بیماریها به ریشه‏کن کردن اسباب آن باید پرداخت و تا اسباب بیماری ریشه‏کن نشود درمان‏ها سطحی و ناپایدار است و به تعبیر دیگر جنبه مسکّن را دارد.

با توجّه به این اصل اساسی و با توجّه به ریشه‏های درازی آرزوها به خوبی می‏توان نتیجه گرفت که برای زدودن آثار طول امل و از میان بردن آن باید به تفکّر و اندیشه پرداخت.

از یک سو باید انسان خود را به خوبی بشناسد و بداند موجودی است آسیب‏پذیر که فاصله میان مرگ و زندگی او بسیار کم است، امروز سالم است و پر نشاط، فردا ممکن است گرفتار سخت‏ترین بیماریها یا اندوه‏بارترین مصایب گردد، امروز قوی و غنی و قدرتمند است، فردا ممکن است از ضعیف‏ترین و فقیرترین افراد باشد و نمونه‏های آن صفحات تاریخ بشریّت را پر کرده است.

از سوی دیگر باید درباره بی اعتباری دنیا بیاندیشید که‏ «از نسیمی دفتر ایّام بر هم می‏خورد» و فراموش نکند نادر شاه قدرتمند

«شبانگه به دل قصد تاراج داشت»
«سحرگه نه تن سر، نه سر تاج داشت»!

آری با «یک گردش چرخ نیلوفری، نه نادرها به جا می‏مانند و نه نادری»!

از سوی سوّم به این حقیقت بیندیشد که ما اعتقاد به معاد و سرای آخرت و حساب و کتاب الهی و پاداش کیفر اعمال داریم و این جهان را منزلگاهی در مسیر یک سفر طولانی می‏دانیم و برنامه ما در این جهان آماده شدن و اندوختن زاد و توشه است نه اقامتگاهی برای همیشه ماندن!

و نیز اندیشه کند که حرص در اندوختن و ذخیره کردن اموال و برنامه‏ریزی برای رسیدن به آرزوها و آمال، هرگز مایه سعادت انسان نمی‏شود، بلکه دائماً او را به درد و رنج گرفتار می‏سازد.

و اندیشه کند که مهمترین آرامش، آرامش روح و وجدان است که آن از طریق تقوا و توکّل بر پروردگار فراهم می‏شود نه از طریق حرص و ولع و دنیاپرستی!

بهترین راه برای وصول به این هدف همان است که در حدیث نبوی معروف آمده است فرمود: «خُذْ مِنْ دُنْیَاکَ لِآخِرَتِکَ وَ مِنْ حَیَاتِکَ لِمَوْتِکَ، وَ مِنْ صِحَّتِکَ لِسُقْمِکَ، فَانّکَ لَاتَدْرِی مَا اسْمُکَ غَداً؛ از دنیایت برای آخرتت بهره گیر و از زندگانیت برای مرگ (و زندگی بعد از آن) و از تندرستیت برای زمان بیماری استفاده کن، چرا که نمی‏دانی فردا نام تو چیست (آیا تو را زنده می‏نامند یا جزء مردگان، سالم می‏گویند یا بیمار؟)».[۲۸]

عامل دیگر برای آرزوهای دراز هواپرستی و عشق به دنیاست، هر قدر از این علاقه کاسته شود دامنه آرزوها کوتاه‏تر می‏گردد و به عکس هر اندازه انسان دلبستگی بیشتر به دنیا پیدا کند، دامنه آرزوها گسترده ‏تر می‏شود.

برای رسیدن به این هدف، یعنی کوتاه کردن دامنه آرزوها یکی از مؤثّرترین راهها یاد مرگ است که پرده‏ها را از جلو چشم بصیرت انسان برمی‏گیرد و واقعیّت‏های زندگی را برای او آشکار می‏سازد.

به همین دلیل امیر مؤمنان علی علیه السلام در پایان خطبه ۹۹ از نهج البلاغه می‏فرماید: «الَا فَاذْکُرُوا هَادِمَ اللَّذَّاتِ، وَ مُنَغِّصَ الشَّهَوَاتِ، وَ قَاطِعَ الْامْنِیَّاتِ؛ به هوش باشید و به یاد چیزی بیفتید که لذّات را در هم می‏کوبد و شهوات را بر هم می‏زند و آرزوها را قطع می‏کند».

و در حدیث دیگری از نبیّ اکرم صلی الله علیه و آله می‏خوانیم که در ضمن سخنانش فرمود: «عُدَّ نَفْسَکَ فِی اصْحَابِ الْقُبُورِ؛ خود را جزء مردگان حساب کن (تا گرفتار طول امل نشوی)».[۲۹]

و نیز در نقطه مقابل این معنی از امیر مؤمنان علی علیه السلام نقل شده است که فرمود: «اکْثَرُ النَّاسِ امَلًا اقَلُّهُمْ لِلْمَوْتِ ذِکْراً؛ آنها که آرزوهایشان بیشتر است کمتر به یاد مرگ می‏افتند».[۳۰]

راه دیگر برای مبارزه با طول امل مطالعه پیرامون پیامدهای بسیار شوم آن است.

آری توجّه به این نکته که آرزوهای دراز سرچشمه بسیاری از گناهان و رذایل اخلاقی دیگر است و از علل مهمّ قساوت قلب و فراموشی آخرت و سبب زندگی پررنج و ذلّت‏بار و محرومیّت از مواهب و نعم الهی و از حجاب‏های ضخیم معرفت و آگاهی محسوب می‏شود، سبب می‏گردد که انسان به فکر علاج و درمان بیفتد و پیش از آنکه سیلاب طول امل کاخ سعادت او را ویران سازد به فکر چاره بیفتد، از دامنه آرزوهایش بکاهد و به صف خردمندان و سعادتمندان بازگردد و آرزوها را در حدّ معقول و شایسته مهار کند.

امیر مؤمنان علی علیه السلام می‏فرماید: «حَاصِلُ الْمُنَی الْاسَفُ وَ ثَمَرَتُهُ التَّلَفُ؛ حاصل آرزوهای دراز تأسّف است و ثمره آن تلف شدن (عمر و امکانات و سعادت انسان) می‏باشد»![۳۱]

در حدیث دیگری از همان حضرت می‏خوانیم: «احْذَرُوا الْامَانِیَّ فَانَّهَا مَنَایَا مُحَقَّقَهٌ؛ از آرزوهای دراز بپرهیزید که مرگ‏های مسلّم در آن نهفته است».[۳۲]

در اینجا دو نکته قابل توجّه است:

نخست اینکه در طبّ مادّی برای درمان بسیاری از بیماریهای جسمی و روانی به فکر جانشین می‏روند، یعنی خواسته‏هایی که انسان را به بیماری می‏کشاند به خواسته‏های برتری تبدیل می‏کنند که منتهی به سلامت او گردد، مثلًا کسی که علاقه زیادی به موادّ چربی و نشاسته‏ای دارد و سبب بیماری‏های گوناگون در او شده به استفاده از کمیّت قابل ملاحظه از میوه و سبزی سالم هدایت می‏کنند و یا افرادی که معتاد به موادّ مخدّرند، اعتیادهای سالمی برای آنها پیش‏بینی می‏کنند.

این نکته در بیماریهای اخلاقی نیز صادق است، به این ترتیب که معلّم اخلاق آرزوهای دراز مادّی را به آرزوهای معنوی نسبت به پاداش الهی در سرای آخرت تبدیل می‏کند و عشق به علم و دانش و معرفه اللَّه را جایگزین عشق به مال و جاه و مقام می‏سازد.

نکته دیگر اینکه آرزوها مراتبی دارد، گاه انسان آرزو می‏کند عمر بسیار طولانی یا جاویدان! داشته باشد، همان گونه که قرآن درباره گروهی از قوم یهود می‏فرماید: «… یَوَدُّ احَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ الْفَ سَنَهٍ …؛ (آنها چنان علاقه به دنیا دارند که) هر یک از آنها آرزو دارد هزار سال عمر کند»![۳۳]

اگر هزار سال به معنی تعداد باشد دلیل بر تقاضای عمر بسیار طولانی است و اگر عدد تکثیر باشد دلیل بر تقاضای عمر نامحدود است.

گروهی آرزوهایی در مراحل پایین‏تر دارند، آرزوی صد سال زیستن، پنجاه سال، ده سال یا کمتر، از روایات استفاده می‏شود که همه اینها جزء آرزوهای دراز محسوب می‏شود (البتّه در صورتی که هدف جنبه‏های مادّی و زرق و برق دنیا باشد، نه جنبه‏ های معنوی و الهی و کمک به پیشرفت جامعه انسانی).

از سوی دیگر امانی و آرزوها انواع مختلفی پیدا می‏کند، گاه آرزوها به سوی مسائل مادّی هدف‏گیری می‏کند و گاه مقام و گاه شهوات و گاه همه اینها.

تمام اقسام آرزوهای دور و دراز، زشت و نکوهیده است هر چند بعضی زشت‏تر از بعض دیگر محسوب می‏شود.

آرزوهای مثبت و سازنده‏

آخرین سخن در بحث طول امل پیرامون این مطلب است که همیشه آرزوها جنبه‏ منفی ندارد و نشانه انحطاط شخصیّت و سقوط اخلاقی نیست.

زیرا اگر آرزوها متوجّه ارزشهای والای انسانی باشد و یا جنبه مردمی و اجتماعی پیدا کند و در مسیر تکامل و پیشرفت واقعی انسانها و درجات کمال قرار گیرد و انسان را به تلاش و کوشش بیشتر در این راهها وادارد، بدون شک چنین آرزویی هر قدر طولانی بوده باشد، نه تنها نشانه پستی نیست که نشانه کمال انسان است.

اساساً همان گونه که در آغاز این بحث نیز اشاره شد امید و آرزو نسبت به آینده نیروی محرّک انسان برای تلاشها و کوششهاست و اگر چراغ پرفروغ امید و آرزو در دل انسان خاموش گردد، در واقع روح او می‏میرد، نشاط زندگی از او رخت برمی‏بندد و انسان را به موجودی سست و بی هدف و بی تلاش مبدّل می‏کند.

در واقع آرزو بر دو قسم است‏ «آرزوهای کاذب» که همچون سراب در بیابان زندگی ظاهر می‏شوند و تشنه کامان را به دنبال خود می‏کشانند و هر لحظه تشنه‏تر می‏سازند تا از شدّت تشنگی هلاک شوند.

و «آرزوهای صادق» و مثبت و سازنده که همچون آب حیات، گلستان وجود آدمی را سیراب و پرثمر می‏سازد و هر چه زحمت می‏کشد نشاط و معنویّت بیشتری می‏یابد.

این همان چیزی است که در قرآن مجید به آن اشاره شده است: «الْمَالُ وَ الْبَنُونَ زِینَهُ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَ الْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَوَاباً وَ خیْرٌ امَلًا؛ مال و فرزندان، زیور حیات دنیا هست و باقیات الصّالحات (ارزشهای پایدار و شایسته) نزد پروردگارت ثوابش بهتر و امید بخش‏تر است».[۳۴]

در این آیه به هر دو بخش از آرزوها اشاره شده است (دقّت کنید).

در روایات اسلامی نیز اشارات پرمعنایی به آرزوهای مثبت و سازنده دیده می‏شود از جمله در حدیثی از امام صادق علیه السلام می‏خوانیم: «انَّ الْعَبْدَ الْمُؤْمِنَ الْفَقِیرَ لَیَقُولُ یَا رَبِّ ارْزُقْنِی حَتَّی افْعَلَ کَذَا وَ کَذَا مِنَ الْبِرِّ وَ وُجُوهُ الْخَیْرِ، فَاذَا عَلِمَ اللَّهُ ذَلِکَ مِنْهُ بِصِدْقِ نِیَّتِهِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِنَ الْاجْرِ مِثْلَ مَا یَکْتُبُ لَهُ لَوْ عَمِلَهُ، انَّ اللَّهَ وَاسِعٌ کَرِیمٌ؛ گاهی بنده مؤمن تهی‏دست‏

می‏گوید: خداوندا! به من روزی عطا کن تا فلان کار خیر و نیک را بجا آورم، هرگاه خداوند در او صدق نیّت بداند (نه اینکه این آرزو پوششی برای رسیدن به هوا و هوسها باشد) تمام اجر و پاداشی را که در صورت رسیدن به این آرزو و انجام آن کارهای خیر استحقاق پیدا می‏کرد برای او نوشته می‏شود (هر چند هیچ یک را انجام نداده باشد) رحمت خداوند گسترده و کرمش بی‏پایان است».[۳۵]

اصولًا همّت انسان به اندازه آرزوهای مثبت اوست، هر قدر دامنه آنها گسترده‏تر باشد همّت او والاتر است و جالب اینکه از روایات اسلامی نیز به خوبی استفاده می‏شود که خداوند به مقدار این آرزوها به افراد با ایمان، اجر و پاداش می‏دهد، چرا که نشانه آمادگی روح و جسم آنها برای انجام هر چه بیشتر اعمال صالح است و حتّی از روایات استفاده می‏شود که اگر انسان آرزوی خوبی برای رضای خدا داشته باشد از دنیا بیرون نمی‏رود مگر اینکه خداوند او را به آرزویش می‏رساند، در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله می‏خوانیم: «مَنْ تَمَنَّی شَیْئاً وَ هُوَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ رِضاً، لَمْ یَخْرُجْ مِنَ الدُّنْیَا حَتَّی یُعْطَاهُ؛ کسی که آرزوی چیزی کند در حالی که رضای خداوند متعال در آن باشد از دنیا خارج نمی‏شود مگر اینکه به خواسته خود می‏رسد».[۳۶]

البتّه ممکن است در مواردی مصالحی ایجاب کند که انسان به آرزویش نرسد، چرا که اگر برسد آثار بدی مانند غرور و غفلت و عشق به دنیا و مانند آن در او ایجاد می‏شود.

خداوند با الطاف خفیّه‏اش او را از وصول به آرزویش بازمی‏دارد.

این بحث را با اشاره به نکته دیگری پایان می‏دهیم و آن اینکه: آرزوهای سازنده و بلند انسان را به سازندگی خویش دعوت می‏کند و سبب تکامل و ترقّی روحی او می‏شود، زیرا می‏داند تکیه بر جای بزرگان زدن بدون آماده ساختن اسباب بزرگی میسّر نیست و به گفته شاعر عرب:

اعَلِّلُ النّفس بالآمال ادرکُهَا
مَا اضْیَقَ الْعَیْشُ لَوْ لَا فُسْحَهُ الْامَلِ!

«خویشتن را به وسیله آرزوهای سازنده پرورش می‏دهم تا به آن برسم. چقدر میدان زندگی تنگ است اگر گستردگی آرزوها نباشد»

پی نوشت: 

[۱] . تفسیر قرطبی، جلد ۵، صفحه ۳۶۱۸؛ شبیه به همین معنی با کمی تفاوت در بحار الانوار، جلد ۷۰، صفحه ۱۶۴ نیز آمده است.

[۲] . بحار الانوار، جلد ۷۰ صفحه ۱۶۳، حدیث ۱۹.

[۳] . تصنیف غرر الحکم، صفحه ۳۱۲.

[۴] . بحار الانوار، جلد ۷۰، صفحه ۱۶۴.

[۵]. تصنیف غرر الحکم، صفحه ۳۱۲.

[۶] . همان مدرک.

[۷] . همان مدرک، صفحه ۳۱۳.

[۸] . نهج البلاغه، کلمات قصار، کلمه ۲۱۱ و ۳۴.

[۹] . تصنیف غرر الحکم، صفحه ۳۱۲، حدیث ۷۲۲۳.

[۱۰] . غرر الحکم، حدیث ۱۳۷۵.

[۱۱] . المحجّه البیضاء، جلد ۸، صفحه ۲۴۶.

[۱۲] . میزان الحکمه، جلد ۱، صفحه ۱۰۳( مادّه امل).

[۱۳] . میزان الحکمه، جلد ۱، صفحه ۱۰۴؛ المحجّه البیضاء، جلد ۸، صفحه ۲۴۵.

[۱۴] . بحار الانوار، جلد ۱، صفحه ۱۵۶.

[۱۵] . غرر الحکم، حدیث ۳۰۵۴.

[۱۶] . همان مدرک، جلد ۵، صفحه ۲۹۵( چاپ دانشگاه تهران).

[۱۷] . میزان الحکمه، جلد ۱، صفحه ۱۰۴( مادّه امل).

[۱۸] . همان مدرک.

[۱۹] . قبلًا در بخش احادیث گذشت.

[۲۰] .تصنیف الغرر، صفحه ۳۱۲، حدیث ۷۲۱۵.

[۲۱] . تصنیف الغرر، صفحه ۳۱۴.

[۲۲] . غرر الحکم، جلد ۲، صفحه ۴۰۵.

[۲۳] . غرر الحکم، حدیث ۱۳۷۵.

[۲۴] . تصنیف الغرر، صفحه ۳۱۴.

[۲۵] . المحجّه البیضاء، جلد ۸، صفحه ۲۴۶.

[۲۶] . بحار الانوار، جلد ۷۰، صفحه ۱۶۷.

[۲۷] . تصنیف غرر الحکم، صفحه ۳۱۳.

[۲۸] . تحف العقول، صفحه ۲۰۷.

[۲۹] . بحار الانوار، جلد ۷۴، صفحه ۱۲۲.

[۳۰] . بحار الانوار، جلد ۷۴، صفحه ۱۲۲.

[۳۱] . تصنیف غرر الحکم، صفحه ۳۱۲.

[۳۲] . تصنیف غرر الحکم، صفحه ۳۱۴.

[۳۳] . همان مدرک.

[۳۴] . بقره، ۹۶.

[۳۵] . کهف، ۴۶.

[۳۶] . بحار الانوار، جلد ۸، صفحه ۲۶۱.

[۳۷] . بحار الانوار، جلد ۶۸، صفحه ۲۶۱.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *