اشاره:
شیعیان در قلب عالم ساکنند* شیعیان در کوه غیبت کاهنند
شیعیان سوداگران نیتند * زارعان اشک و مظلومیتند
شیعیان شب را تنفس کردهاند* شیعیان در خون تجسّس کردهاند
ما از اوّل در «هدایت» بوده ایم* مردمى اهل «ولایت» بوده ایم
پس زمین جغرافیاى آه ماست* پس زمان تاریخ ثاراللّه ماست
با غروب خورشید وجود پیامبر اکرم(ص) و پدید آمدن ماجراى غم انگیز «سقیفه»، مسیر سعادتبخش خلافت رسولُ اللّه(ص) دگرگون شد، «امامت» به «حکومت» و سپس به «سلطنت» تبدیل گردید و جمع بیشمارى از افراد جامعه که به دور از هر گونه قدرت تحلیل و شناخت حقایق بودند، دل به امواج حوادث سپردند تا زندگى مادى و روزمره خود را سپرى کنند و خود را از ناهمواریهاى گوناگون در راه آرمانگرایى رهایى بخشند.
در این میان جمعى از مسلمانان عدالتخواه و آزاده همچون ابوذر، سلمان، مقداد، عمار، امسلمه، امایمن، اسماء و بنیهاشم … پیرامون امام على ابنابیطالب(ع)، نخستین یار و یاور رسول گرامى اسلام و جانشین شایسته آن حضرت گرد آمدند و هسته مرکزى «تشیع» به عنوان «پیروان راستین ولایت» را تشکیل دادند.
تنشهاى مختلفى بین گروههاى هوادار «حکومت وقت» و شیعه که پیروان «حق مطلق» بود، آغاز گردید ولى شیعیان به پیروى از رهبر خود امام علی(ع) و در پرتو رهنمودهاى آن حضرت به موازات حفظ اصول عقیدتى خود، همواره مدافع سرسخت کلیت اسلام ناب محمدى، وحدت صفوف مسلمین، ارزشها و آرمانهاى عظیم و رفیع الهى ـ انسانى و جهانى آخرین پیامآور آسمانى بودند.
امام علی(ع) خود به خاطر مصلحت اسلامى ـ نه اسلام مصلحتى ـ و با توجه به شرایط عینى جامعه آن روز که بقاى اساس اسلام بستگى تام و تمام به برخورد صحیح و اصولى با آن شرایط داشت، نه تنها براى احقاق حق خود به ستیزهجویى برنخاست، بلکه براى بیعت نکردن خویش دست به شمشیر نبرد تا دشمنان دیرینه اسلام، نقطه ضعفى در جامعه نوبنیاد اسلامى نبینند و در تضعیف و تخریب ارکان بعثت و رسالت توفیقى نیابند.
این بینش شایسته ـ اما پر رنج و اندوه ـ موجب گردید که آن پیشواى بینظیر با صبر و بردبارى ویژهاى، سالیان بسیار از حق مشروع خود صرفنظر کند و تا زمانى که مردم به درِ خانه او جمع نشدند و با اصرار بسیار تقاضاى بیعت نکنند، خلافت ظاهرى را نپذیرد.
در نگاه صاحب نظران و آشنایان با شیوه ارزشمند امام علی(ع)، سیرهاى در ۲۵ سال سکوت حضرت میبینیم که براى هر یک از ما بهترین و آموزندهترین درسهاست. او روشى بسیار منطقى و معقول که شایسته بزرگوارى چون او بود برگزید؛ براى احقاق حق خویش از هیچ کوششى خوددارى نکرد و از همه امکانات موجود براى احیاء اصل امامت استفاده کرد اما هرگز از شعار «یا همه یا هیچ» پیروى ننمود، بلکه اصل:«ما لا یدرک کُلّه لا یترک کله؛
آنچه تمام آن درک نمیشود، همه آن را نباید رها کرد و به هر مقدارى که به دست آمد باید بسنده کرد»، را مبناى کار خویش قرار داد. از اینرو «مصلحت اسلام» را ترک قیام و برتر از آن همکارى و همگامى با خلفا میدید و به خوبى به آن عمل میکرد.۲
پس از شهادت امام علی(ع)، دیگر پیشوایان معصوم(ع) نیز همواره مصالح والاى اسلام و مسلمین را بر هر خواسته دیگرى ترجیح میدادند و حتى حاضر شدند با فداکارى و ایثار چشمگیرى که به خاطر «مصلحتى برتر» انجام میگرفت، چند صباحى با مخالفان و غاصبان «پیمان صلح» بندند و ولایتعهدى ظاهرى را بپذیرند تا در اولین فرصت به احقاق حق بپردازند و یا دست کم از خدشه و لرزه بر بنیاد رسالت در مقابل دشمن مشرک، جلوگیرى کنند.
شیعیان، شناخت شرایط شایسته، رهنمودهاى پیشوایان
رهنمودهاى قاطع و صریح امامان براى «شیعیان» هر عصر راه و روش روشنى ترسیم میکرد تا در امروز و فرداى جامعه اسلامى، خطمشى سیاسى ـ اجتماعى و فرهنگى جامعى وجود داشته باشد و در کنار حفظ آرمانهاى آسمانى و ارزشهاى والاى شیعى همراه با امام و حجت خدا، هرگز صف شیعیان از صفوف اکثریت جامعه جدا نشود و شیعیان به طور فعال، پرنشاط و پرشتاب براى پیشبرد اصل اسلام و مصالح مسلمین کوشا باشند. از اینرو در صحنههاى مختلف و در نبردهاى آزادیبخش بر ضد نظامهاى طاغوتى عصر خویش شرکت میکردند و در این راه از بذل جان و مال دریغ نمینمودند.
درک شرایط و حوادث آن زمان به گونهاى بود که چون در جنگ صفین مردم شام به امام علی(ع) دشنام میدادند، آن حضرت یاران خود را از ناسزاگویى و مقابله به مثل باز میداشت و میفرمود:
«اِنّى لا اُحِبُّ اَنْ تکونوا سبّابین …؛۳ من دوست ندارم که شما دشنامگو باشید، اگر اعمال آنان را توصیف کنید،
سخن بهترى
همانا سعادت و رستگارى همه خوبیها و نیکبختیها حقیقت رستگارى و خوشبختى در کسى است که على را در دوران زندگى و پس از شهادت او دوست داشته باشد.
گفتهاید و عذر رساترى دارید به جاى آنکه به آنها دشنام دهید، بگویید:
«خدایا خونهاى ما و خونهاى آنان را از ریخته شدن حفظ کن و میان ما و آنان را اصلاح نما و آنها را از گمراهى نجات بخش تا آنکه به «حق» نادان است، آن را بشناسد و آنکه شیفته عداوت و گمراهى است دست بردارد و به سوى حق باز گردد.»
چنین شیوه شایستهاى در سیره و سخن فاطمه زهرا(س):
پدرم، نگاهى به على کرد. سپس با اشاره به او فرمود:
این مرد و پیروان او در بهشت خواهند بود.
دیگر امامان ـ علیهمالسلام ـ مشاهده میشد تا همیشه و در هر حال شیعیان افرادى آرمانخواه، جامعنگر و پرجاذبه براى تمامى اقشار محسوب شوند.
امام صادق(ع)، رییس مذهب شیعه جعفرى، در سخن معرفتآفرین شیعیان خویش را به ارائه الگوهاى رفتارى براى جذب مخالفان توصیه میکرد تا هماره تربیتیافتگان مکتب جعفرى، باعث افتخار و سربلندى نه شکست و سرافکندگى باشند. آن حضرت به دوستان و پیروان خود میفرمود:
صِلُوا عشائرکم و اشهدوا جنائزهم و عودوا مرضاهم و ادّوا حقوقهم فان الرجل منکم اذا ورع فى دینه و صدق الحدیث و ادى الامانه و حسن خلقه مع الناس قیل هذا جعفرى فیسرّنى ذلک و یدخل منه السّرور و قیل هذا ادب جعفر … ۴
با قبیلههاى خود رفت و آمد داشته باشید، بر مرده آنان نماز بخوانید، مریضان آنها را عیادت کنید و حقوقشان را ادا نمایید. همانا فردى از شما هنگامى که صاحب تقوا و ورع در دین خود و صداقت در گفتار و رفتار خویش باشد، اداى امانت کند و صاحب حُسن خلق با مردم باشد، گفته میشود، این «جعفری» است، پس این سخن مرا مسرور و شادمان میکند که میگویند: این ادب جعفر است که پیروان او آموختهاند و عمل میکنند … ».۵
ویژگیهاى والاى شیعیان؛ دفتر معرفتى از سوى معصومان
حقانیت شیعیان، حساسیت دشمنان آنان، جاذبه حیرتآور مکتب و جامعیت بسیار آموزههاى شیعیان موجب گردیده بود که از آغاز تمایز تفکر شیعى، پیشوایان بصیر و معصوم علیهمالسلام لحظهاى از ساماندهى، پرورش روحى معنوى، حفظ بنیانهاى ارزشى و تقویت جاذبههاى اجتماعى آنان غافل نشوند و همواره در رشد و شکوفایى شیعیان آموزهها ارائه دهند.
آشنایى با آینده جامعه اسلامى از سوى رسولاکرم(ص) سبب شده بود که آن حضرت، خود سخنان آغازین این نهضت فکرى را بر زبان جارى کند، از اینرو تعریف «شیعه» علاوه بر «پیرو»، به معناى دوستان راستین حضرت علی(ع) و پیروان ولایتمدار آن حضرت، نخست از سوى آن حضرت تدوین شد که:
یا علی! شیعتک هم الفائزون یوم القیامه؛۶ علی! شیعه تو همانا رستگار و سعادتمند در روز قیامت خواهند بود.
و یا در دیگر سخنان خود به نقش پرارزش امام علی(ع) و شیعیان او در آینده و تأثیر این فعالیتهاى ناب و گرانبار در روز قیامت و هنگام پاداش در محضر خداوند اشاره میکرد و میفرمود:
«یا علی! هذا حبیبى جبرئیل یخبرنى عن اللّه عزّ و جلّ انه قد اعطى محبک و شیعتک سبع خصال: الرّفق عند الموت و الانس عند الوحشه و النور عند الظلمه و الأمن عند الفزع و القسط عند المیزان و الجواز على الصّراط و دخول الجنه قبل سائر الناس بثمانین عاما؛۷
اى علی! این حبیب من جبرئیل اکنون از سوى خداوند بزرگ مرا آگاه کرد که هفت ویژگى به دوستان، محبّان و شیعیان تو عطا میکند:
«آسانى هنگام مرگ، اُنس وقت وحشت، نور و روشنایى در ظلمت، آسایش هنگام جان کندن، قسط نزد میزان، عبور بر صراط، ورود به بهشت پیش از دیگران به مدت هشتاد سال.»
این خط سیر فرهنگى موجب گردید که بسیارى از جاهلان و غافلان، نسبت به حقانیت شیعه و عظمت امامان آنان، آگاه و هشیار شوند و پایان حیات خویش را آغاز روشنى و هدایت قرار دهند.
تأثیرى اینچنین ثمربخش موجب گردید که دیگر پیشوایان شیعه با اقتدا به رسولاکرم(ص)، شیرینى شناخت و دلنشینى معرفت ناب شیعى را در ذائقه جانهاى پاکان سرازیر سازند و از سوى دیگر افزون بر پایندگى و بالندگى شیعیان، بر غناى ارزشهاى الهى آنان بیفزایند.
امیر مؤمنان علی(ع) به عنوان «امام» شیعیان به هنگام بررسى صفات آنان میفرمود:
«به درستى که خداوند پس از آگاهى بر زمین ما را برگزید و براى ما، شیعیان را جهت یارى و نصرت ما انتخاب کرد، کسانى که با شادى و شادمانى ما خرسند میشوند و با حزن و اندوه ما غمگین، در راه ما جان خود را ایثار و مال خویش را نثار میکنند، همانا آنان از ما هستند و به سوى ما میآیند و با ما در بهشت خواهند بود.»۸
و در سخنى دیگر امام(ع)، شیعیان خویش را با این ویژگیها معرفى میکند:
«شیعیان ما عارفان به خدا، عاملان به اوامر الهى، اهل فضایل و صفات نیک، گویندگان سخنان صواب و صحیح، داراى غذایى اندک و لباسهایى متوسط هستند. کسانى که شیوه آنان تواضع است … و داراى حلم و بردبارى، تهجد و عبادت در شبها، اشک دیدگان از خوف خدا و عفت باطن هستند.
اینان پاکترین پیروان من و برادر عزیز و گرامى من هستند. چقدر دوست دارم آنان را ببینم.»۹
فاطمه زهرا(ع) و ارزشهاى والاى شیعیان امیرمؤمنان(ع)
هر گلى در انتظار چیدنست
هر گیاهى شیعه روییدنست
شیعه هر شب میچکد از چشم یاد
شیعه عاشق میشود هر بامداد
شیعه بودن چیست؟ بغض منفجر
شیعه یعنى یک نگاه منتظر
زخم شیعى خدعه قُطامههاست
زخم شیعى در زیارتنامههاست
فاطمه زهرا(ع) که خود وجودى قدسى و آسمانصفت داشت، پیروى خردمند و شیعهاى دردمند بود که در کنار آفتاب ولایت علوى همراه و همدل بود. او گرچه از ستودگان الهى بود اما هماره زبان به ستایش امیر مؤمنان و شیعیان پرارزش آن حضرت داشت و در دفاع از ولایت و امامت کوتاهى نمیکرد تا این راه پر نور به دور از تیرگیها و تاریکیهاى جهالتها و غفلتها، روشنیبخش بیکران انسانها در طول تاریخ باقى و برقرار باشد. روزى آن حضرت باور قلبى خود را نسبت به مقام و موقعیت دنیوى و اخروى شیعیان امیر مؤمنان علی(ع) به گونهاى جامع و جمیل این گونه بیان فرمود:
«اِنَّ السّعید، کُلَّ السعید، حَقَّ السعید، مَنْ اَحَبَّ علّیا فى حیاته و بعد موته؛۱۱ همانا سعادت و رستگارى، همه خوبیها و نیکبختیها، حقیقت رستگارى و خوشبختى در کسى است که على را در دوران زندگى و پس از شهادت او، دوست داشته باشد.»
و در گفتارى گرانبار و ماندگار، جلوهاى چشمنواز از عظمت و عزت شیعیان امیر مؤمنان علی(ع) را از قول رسول خدا(ص) ترسیم کرد:
«پدرم فرمود: هنگامى که مرا به معراج بردند، وارد بهشت شدم، کاخى از دُرّ سفید میان خانه دیدم که درى آراسته با دُر و یاقوت داشت و بر آن پردهاى آویخته بود. پرده را کنار زدم، دیدم بر روى در نوشته شده است:
«لا اله اِلاّ اللّه محمدٌ رسولُ اللّه عَلى وَلى القوم؛ نیست خدایى جز اللّه، محمد فرستاده پروردگار است، على سرپرست امّت است.»
بر روى پرده نیز این عبارت به چشم میخورد:
«بخٍ بخٍ من مثل شیعه علی؟!؛ مبارک باد مبارک باد! چه کسى مثل شیعه على است.»۱۲
ابهت شخصیت شیعیان در سراى جاودان در آینه سخن دیگرى از زهراى مرضیه(ع) پدیدار میشود که فرمود:
«اِنَّ ابى نظر الى على و قال هذا و شیعته فى الجنّه؛۱۳ پدرم، نگاهى به على کرد. سپس با اشاره به او فرمود:
این مرد و پیروان او در بهشت خواهند بود.»
و در موقعى دیگر رو به علی(ع) کرد و فرمود:
«یا اباالحسن! اَما اِنَّکَ و شیعتک فى الجنّه؛۱۴ اى علی! همانا تو و شیعیان و پیروان تو در بهشت الهى خواهید بود.»
شیعیان، شرایط و شایستگیها
ارزشها و شایستگیهاى شیعیان امیرمؤمنان(ع)، صحیفه اى آسمانى و پرسعادت است که هر یک از آنان را به اوج احترام و عظمت پرواز میدهد و از چگونگى امروز و فرداى خویش باخبر میسازد تا در کنار سختیها و تلخیهاى پایمردى و استقامت در راه عشق و شیدایى نسبت به ولایت، اندیشههایى روشن و قلبهایى روشنگر در باره ابعاد عزّت و عظمت فرجام خویش به دست آورند و هرگز احساس یأس و خستگى نکنند.
از اینرو رسول اکرم(ص) خود این مشعل فروزان از فرزانگى شیعیان را برافروخت و با سخنان گرانبار خود راهى پر نوید و پر امید گشود و فرمود:
«علی! تو و شیعیانت بر حوض کوثر قرار میگیرید، و تو دوستان و محبانت را سیراب میکنى و دشمنانت را از آن منع مینمایی.
تو و شیعیانت روز درد و رنج و هنگام فزع اکبر در سایه عرش الهى آرامش و آسایش خواهید داشت.۱۵
شیعیان تو در قیامت با چهرهاى برافروخته، سپید و نورانى فراخوانده میشوند.۱۶
تو و شیعیان تو در امنیت کامل در روز قیامت خواهید بود، امیدوار به رحمت الهى به گونهاى که، طلب شفاعت میکنید و مورد پذیرش پروردگار قرار میگیرد.۱۷
یا علی! تو در بهشت خواهى بود و شیعیان و دوستداران شیعیان تو نیز در سراى رحمت الهى خواهند بود.۱۸
برترین افراد و مردم، تو و شیعیان تو هستند در حالى که راضى و مرضى از پروردگار خویشاند.۱۹
علی! بشارت بده به شیعیانت … شیعیان تو برگزیدگاناندذ و اگر تو و آنان نبودید براى خدا دینى باقى نمیماند.۲۰
شیعیان تو در قیامت بر منبرهایى از نور حضور دارند، چهرههایشان در اطراف من پر نور و سپید است، فرداى قیامت آنان همسایگان من خواهند بود.۲۱
اى علی! شیعیان تو حزبُ اللّه هستند و حزب اللّه همانا غالب و پیروزند.»۲۲
نکته ارزشمند و قابل توجه براى هر یک از شیعیان آن است که در کنار «پاداشهاى شایسته»، «مسؤولیتها برجستهای» نیز براى شیعیان وجود دارد که از سوى پیشوایان معصوم(ع) در زمانهاى مختلف بیان شده است تا «گفتار»، «رفتار» و «پندار» هر یک از شیفتگان ولایت، همسو با امام خود شود و همگان از چنین الگوهایى درس «چگونه زیستن؟» بیاموزند.
امام صادق(ع) مى فرمایند:
شیعه على کسى است که در لذّات مادى زندگى داراى پاکدامنى و پرهیزگارى باشد از تلاش و کوشش روزافزونى بهره برد اخلاص در اعمال خویش به دست آورد خوف از فرجامِ اعمال خود داشته باشد.
این نگرش جامع سبب گردیده است که در بسیارى از سخنان معصومان(ع) با عبارت «شیعهُ علی»؛ «شیعه على بنابیطالب باید …» صفاتى قدسى ترسیم شود تا هر روز در پى کمال و تکامل باشند و در فرصتهاى مختلف «سنخیت و همرنگى تمام عیاری» با امام خویش به دست آورند. آموزههایى همچون: «شیعه على کسى است که در لذّات مادى زندگى داراى پاکدامنى و پرهیزگارى باشد، از تلاش و کوشش روزافزونى بهره برد، اخلاص در اعمال خویش به دست آورد، خوف از فرجامِ اعمال خود داشته باشد.۲۳
امتحان کنید شیعیان ما را هنگام نماز که چگونه بر اوقات صلاه دقت و محافظت دارند و بسنجید آنان را نسبت به اسرار ما که آیا آنها را از دشمنان حفظ میکنند و بیازمایید شیعیان را در باره اموالشان، که آیا اهل بذل و بخشش به برادرانشان هستند یا نه؟۲۴
شیعیان ما کسانى هستند که به راستى پیروى کنند از ما و در اعمال ما تابع و پیرو ما باشند.۲۵
شیعیان ما کسانیاند که اهل تقواى الهى و اطاعت از او باشند و هماره متواضع و خاشع بوده، اداى امانت نمایند و ذکر خداوند را بسیار بر زبان و دل جارى سازند.۲۶
نیست از شیعیان ما کسى که معراج، سؤال در قبر، آفرینش بهشت و جهنم و شفاعت را انکار کند.»۲۷
فاطمه زهرا(ع)؛ مسؤولیتهاى بسیار و برجسته شیعیان
یکى از شیعیان امیر مؤمنان علی(ع) در شهر مدینه، همسر خود را خدمت دخت رسول خدا(ص) فرستاد و با طرح این پرسش که: آیا من از شیعیان شما هستم؟ از چگونگى پیروى خود و سنجش عیار آن از نظر زهراى مرضیه(س) جویا شد. حضرت(س) در جملهاى کوتاه، معیارى روشنگر براى آن فرد و دیگر افرادى که در پى درک این حقایق هستند بیان کرد و فرمود:
«اِنْ کُنْتَ تعمل بما امرناک و تنتهى عمّا زجرناک عنه فانت من شیعتنا و الاّ فَلا؛ ۲۸ اگر به آنچه به شما امر میکنیم عمل میکنى و از آنچه شما را برحذر میداریم، دورى مینمایى، از شیعیان ما هستى و اِلاّ نه!»
او پس از پاسخگویى حضرت زهرا(ع)، مضطرب و نگران نسبت به آینده خود گردید و با توجه به ضعفها، عصیانها و سستیهاى عبادى خویش در مراحل مختلف زندگى، دچار نوعى نومیدى و یأس گردید و گفت:
«اى واى بر من که براى همیشه در آتش دوزخ الهى قرار خواهم داشت!»
همسر او درد و اندوه وى را خدمت فاطمه(ع) مطرح کرد و از آن بانو چارهجویى نمود. آن حضرت(ع) فرمود:
«از قول من به همسرت بگو چنین نیست که او قضاوت کرده است. شیعیان ما از بهترین افراد اهل بهشتند و همه دوستان ما و دوستان دوستان و دشمنان دشمنان ما همه در بهشت خواهند بود.
آری! کسى که با قلب و زبان تسلیم ما اهل بیت شود اما از اوامر ما سرپیچى کند و نواهى ما را احترام نگذارد، از شیعیان واقعى ما نخواهد بود. گرچه این گروه نیز پس از پاک شدن از گناهان و تحمل مشکلات روز قیامت
و قرار گرفتن در طبقات بالاى جهنم و چشیدن عذاب در زمانى اندک، اهل بهشت خواهند بود و ما به خاطر دوستى آنان با ما، نجاتشان میدهیم و آنها را نزد خود انتقال خواهیم داد.»۲۹
این نگرش مهربانانه فاطمه زهرا(ع) موجب گردید که در آخرین روزهاى زندگانى ـ پس از غسل و عوض کردن لباسهاى خود ـ رو به قبله نشیند، دستها را به سوى آسمان بلند کند و اینچنین بفرماید:
«الهى و سیدى اسألک بالذین اصطفیتهم و ببکاء ولدى فى مفارقتى ان تغفر لعصاه شیعتى و شیعه ذرّیتی؛۳۰ پروردگارا! سرورا! به حق پیامبرانى که آنها را برگزیدى و به گریههاى فرزندانم در فراق من، از تو میخواهم که شیعیان من و شیعیان فرزندان مرا ببخشایی!»
آن بانوى لبریز از عشق و عرفان و اطاعت و عبادت به خوبى از سخن پدر عزیز خویش در باره درجات ولایت شیعیان امیر مؤمنان(ع) آگاهى داشت که روزى خطاب به علی(ع) فرمود:
«اى علی! تو در بین امّت من، همانند «قل هو اللّه» در قرآن میمانی! اگر کسى تو را دوست داشته باشد و با زبان اقرار کند، یک سوم ایمان را داراست و هرگاه زبان و قلب او آغشته به عشق تو باشد، دوسوم ایمان را داراست و چون با زبان و قلب دوست داشته باشد، با قلم، قدم و عمل تو را یارى کند، تمامى ایمان را دارا خواهد بود، چنان که خواندن یک بار «قل هو اللّه احد» برابر با قرائت ثلث قرآن است و دو بار، دوسوم قرآن و سه بار، تمامى قرآن!!»۳۱
فاطمه(ع) با مشاهده رفتارى که با علی(ع) شد سخنى سراسر سوز و معرفت از اعماق وجود بر زبان جارى کرد تا شیعه بودن خود را در جلوههاى گفتار، پندار و رفتار ترسیم سازد:
«روحى لروحک الفداء و نفسى لنفسک الوقاء یا اباالحسن! ان کنت فى خیر کنتُ معک و ان کنت فى شرّ کنتُ معک؛۳۲
جانم فداى تو باد و جان و روح من سپر بلاهاى جان تو، اى اباالحسن. همواره با تو خواهم بود؛ اگر در خیر و نیکى به سر میبرى با تو خواهم زیست و یا اگر در سختى و بلاها گرفتار شدى باز هم با تو خواهم بود.»
حیدر در دل و جان من است
مهر حیدر دین و ایمان من است
مهر حیدر کارصد موسى کند
مهر حیدر مرده را احیا کند
مهر حیدر ریسمانى محکم است
مهر حیدر دستگیر عالم است
مهر حیدر گوهرى بس قیمتى است
دُرّ «اتممتُ علیکم نعمتی» است.۳۳
پی نوشت:
۱ ـ کفشهاى مکاشفه، ص۳۱۵ ـ ۳۱۷ (با گزینش).
۲ ـ نک: استاد شهید مطهرى، یادنامه علامه امینى، از انتشارات مؤسسه رسالت قم، ص۲۳۶ ـ ۲۳۷.
۳ ـ بحارالانوار، ج۳۲، ص۵۶۱؛ شرح نهجالبلاغه ابنابیالحدید، ج۸، باب ۱۹۹، ص۲۳.
۴ ـ اصول کافى، ج۲، ص۶۳۶.
۵ ـ شیعه، علامه طباطبایى، مقدمه، ص۱ ـ ۵.
۶ ـ ر.ک: بحارالانوار، ج۶۸، ص۷ و ص۱۳۵.
۷ ـ بحارالانوار، ج۶۸، ص۹.
۸ ـ غرر الحکم و درر الکلم.
۹ ـ بحارالانوار، ج۷۸، ص۲۹ و ج۶۸، ص۱۷۷.
۱۰ ـ احمد عزیزى، کفشهاى مکاشفه، ص۳۱۵ ـ ۳۱۷.
۱۱ ـ بحارالانوار، ج۳۸، ص۱۰۸؛ مقتل الحسین(ع)، ص۴۶؛ ذخایر العقبى، ص۹۲؛ ریاض النضره، ج۲، ص۲۱۴.
۱۲ ـ بحارالانوار، ج۶۸، ص۷۷.
۱۳ ـ ینابیع الموده.
۱۴ ـ المناقب، خوارزمى، ص۶۷؛ غایه المرام، ص۵۸۲؛ ینابیع الموده، ص۲۵۷؛ تاریخ بغداد، ج۱۲، ص۲۸۹.
۱۵ ـ بحارالانوار، ج۷، ص۱۷۹.
۱۶ ـ همان، ص۱۸۲.
۱۷ ـ همان، ص۲۴۱.
۱۸ ـ همان، ج۲۵، ص۲۶۴.
۱۹ ـ همان، ج۳۵، ص۳۴۵.
۲۰ ـ همان، ج۳۶، ص۳۴۷؛ ر.ک: بحارالانوار، ج۳۹، ص۳۰۷.
۲۱ ـ همان، ج۳۷، ص۲۷۲ و ج۳۸، ص۲۴۸ و ج۳۹، ص۱۸.
۲۲ ـ همان، ج۶۸، ص۴۱.
۲۳ ـ امام صادق(ع)، بحارالانوار، ج۶۸، ص۱۸۷.
۲۴ ـ امام صادق(ع)، همان، ج۷۴، ص۳۹۱.
۲۵ ـ امام عسکری(ع)، تنبیه الخواطر، ص۳۴۷.
۲۶ ـ امام باقر(ع)، تحف العقول، ص۲۱۵.
۲۷ ـ امام صادق(ع)، بحارالانوار، ج۶۹، ص۹.
۲۸ ـ تفسیر ـ منسوب به ـ امام حسن عسکری(ع)، ص۳۰۸ و ۲۴۸؛ لئالى الاخبار، ج۵، ص۱۵۶، بحارالانوار، ج۶۵، ص۱۵۵.
۲۹ ـ همان. گویند شخصى به نام حاجب شعرى اینچنین سرود: حاجب اگر محاسبه حشر با على است من ضامنم هر چه که خواهى گناه کن علی(ع) به خواب او آمد و فرمود شعر خود را اصلاح کن و بگو: حاجب اگر محاسبه حشر با على است شرم از رخ على کن و کمتر گناه کن (داستانها و پندها، ج۳، ص۱۱۵).
۳۰ ـ کوکب الدّرى، ج۱، ص۲۵۴؛ ذخائر العقبى، ص۵۳.
۳۱ ـ ر.ک: امالى شیخ مفید، ص۴۰۲؛ امالى شیخ صدوق، ص۴۷۱؛ بحارالانوار، ج۴۸، ص۱۸.
۳۲ ـ کوکب الدّرى، ج۱، ص۱۹۶.
۳۳ ـ غلامرضا سازگار.
احمد لقمانى