شیخ محمد هادى تهرانى‏ (ره)

۱۳۹۸-۰۹-۲۱

157 بازدید

شیخ محمدهادی تهرانی؛ فقیه و اصولی قرن سیزدهم قمری، که به گفته برخی وی خواهر زاده علامه محمدباقر مجلسی و برادر زاده وحید بهبهانی بوده است، تحصیلات خود را در شهرهای تهران،اصفهان، نجف و کربلا به اتمام رسانید و تالیفات چندی از جمله تفسیر آیه النور، ذخائر النبوه فی احکام الخیار و رساله الحق و الحکم از خود به یادگار گذارد از جمله حوادث مهم زندگانی وی بحث انتساب تکفیربه ایشان است که این مساله در زمان حیات او، از سوی برخی درباره‌اش عنوان شد.

زندگی‌نامه

تهرانی در ۲۰ رمضان ۱۲۵۳ق در خانواده‌ای روحانی در تهران به دنیا آمد. پدرش، محمدامین، مشهور به «واعظ» بود.[۱] او در تألیفات خود، از جمله در مَحجّه العلماء، چندین بار مجلسی اول (ملامحمدتقی) را جدّ خود، مجلسی دوم (ملامحمدباقر) را دایی و وحیدبهبهانی را عموی خود معرفی کرده است.[۲] برخی، برای توجیه چگونگی این انتساب‌ها سخنانی گفته‌اند[۳]
درگذشت

شیخ هادی در ۱۰ شوال ۱۳۲۱ق (۸ دی ۱۲۸۲ش) در ۶۸ سالگی درگذشت و در حجره جنوب غربی صحن حرم حضرت علی(ع)، در کنار قبر سیدجواد عاملی (متوفی ۱۲۲۶) صاحب مفتاح الکرامه، دفن شد[۴]. شیخ تنها دختری به نام فاطمه داشت که در جوانی درگذشت.[۵]

تحصیلات

شیخ هادی پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی در تهران، به حوزه علمیه اصفهان که در آن زمان بزرگترین حوزه علمیه در ایران بود رفت و نزد سیدمحمدباقر خوانساری صاحب روضات الجنات و سید محمدهاشم خوانساری صاحب مبانی الاصول، سید حسن مدرس، ملاعلی نوری و سیدمحمد شهشهانی به فراگیری علوم منقول و معقول پرداخت، سپس به تهران بازگشت و پس از مدتی راهی عراق شد و در دهه سوم عمر خود در نجف محضر شیخ مرتضی انصاری (متوفی ۱۲۸۱) را درک کرد و پس از وفات وی به کربلا رفت و از درس شیخ عبدالحسین طهرانی معروف به شیخ العراقین که گفته می‌شود دایی او بوده است، استفاده کرد. وی پس از وفات شیخ العراقین در ۱۲۸۶ق، به نجف بازگشت و مدتی نزد میرزامحمدحسن شیرازی درس خواند، سپس خود حوزه درس مستقلی تشکیل داد.

شاگردان

شیوایی بیان، عمق تحقیق، تیزبینی و خوش سبکی او شاگردان فراوانی به حوزه‌اش جذب کرد.[۶] برخی از شاگردان وی عبارت بوده‌اند از:

  1. شیخ شریف (شریف جواهری ؛ متوفی ۱۳۱۴)، نواده صاحب جواهر
  2. میرزا صادق آقا تبریزی(متوفی ۱۳۵۱)، از مراجع تقلید تبریز و مروج افکار و آثار استادش
  3. شیخ عبدالکریم حائری یزدی، مؤسس حوزه علمیه قم
  4. آقاشیخ علی اصغر خطایی
  5. آقاشیخ فیاض الدین سرخه‌ای زنجانی (فیاض زنجانی)، صاحب ذخائر الامامه فی الخمس
  6. شیخ محسن کوه کمَری گَرگَری
  7. میرسیدعلی نجف آبادی
  8. آقامیرزا یوسف آقا مجتهد (متوفی ۱۳۳۷)
  9. شیخ علی بن شیخ محمدرضا (کاشف الغطاء؛ متوفی ۱۳۵۰)، از نوادگان شیخ جعفر کاشف الغطاء[۷]

ویژگی‌های علمی و آرای شیخ هادی

ویژگی‌های علمی

استقلال رأی و بیم نداشتن از کثرت و عظمت مخالفان یکی از مهمترین ویژگی‌های علمی شیخ هادی بود؛ برای نمونه او در محجه العلماء، آرای استادش شیخ مرتضی انصاری را با صراحت و گاه تعبیرات تند (مثلاً زَعَمَ، توهَّمَ) نقد کرد که در محیط علمی آن روز نجف تنش‌هایی به وجود آورد.[۸]

برخی از آرای شیخ هادی

شیخ هادی گاهی در فقه، اصول فقه و فلسفه آرایی خلاف آرای مشهور ابراز می‌کرد که بعضی از آنها از آرای منحصر به فرد اوست. او همانند اخباریها و بر خلاف اصولیها، روایات کتب اربعه شیعه را معلوم الصدور و حجیت آنها را قطعی می‌داند. از نظر وی اجماع حجت به شمار نمی‌آید، و به طور کلی اتفاق آرا کاشف از رأی امام نیست ؛ باب علم علاوه بر باب علمی (ظنون خاصی که علم به حجیت آنها داریم، مانند خبر واحد)، در هر زمان مفتوح است[۹]. شیخ هادی در دو رساله خود الحق الیقین و تحقیق الماهیه و الوجود وجود ذهنی را انکار می‌کند و در مسئله اصالت وجود یا ماهیت، بر خلاف مشائیان و اشراقیان، قائل به اصالت و اتحاد هر دوست[۱۰]

تألیفات

شیخ هادی در فقه، اصول، تفسیر، کلام و فلسفه تألیفاتی داشته است. تعداد آثار او را ۵۶ عنوان و گاه بیشتر ذکر کرده‌اند، زیرا در بعضی موارد از یک اثر با چند عنوان یاد شده است. بسیاری از آثار شیخ هادی به همت شاگردان وی چاپ شده است. برخی از مشهورترین آثار وی اینهاست:

آثار منثور

  1. تفسیر آیه النور که در ۱۲۹۹ در تهران چاپ شده و در ۱۳۷۱/ ۱۳۲۸ش نیز با عنوان اشعه نور در تهران ترجمه و چاپ شده است:
  2. ذخائر النبوه فی احکام الخیار
  3. رساله فی المواسعه والمضایقه
  4. الرضوان فی الصلح
  5. کتاب البیع
  6. وسیله النجاه که رساله فارسی عملیه اوست و در ۱۳۰۱ چاپ شده است.
  7. کتاب الاجتهاد و التقلید
  8. رساله الحق و الحکم که اولین رساله مستقل در بیان تفاوت بین حق و حکم است و در ۱۳۲۱ تألیف و در ۱۳۳۰ چاپ شده است.
  9. رسالاتی در موضوعات متفاوت فقهی و اصولی و جز اینها[۱۱]

آثار منظوم

شیخ هادی بعضی مطالب علمی را به نظم در می‌آورده است ؛ از جمله آثار منظوم اوست:

  1. منظومه فی الغناء[۱۲]
  2. اُرجوزه فی الصلح
  3. ارجوزه فی النحو (منظومه الفیه)
  4. منظومه فی الکلام[۱۳]

حوادث مهم زندگی شیخ هادی

از مهمترین حوادث زندگی شیخ هادی، ماجرای تکفیر اوست، ازاینرو گاهی از او با عنوان شیخ هادی «مکفَّر» یاد کرده‌اند؛ زمینه اصلی این تکفیر، سخنان تند و گاه جسارت آمیز وی در نقد آرای عالمان امامیه و برخی آرای شاذ بوده است.[۱۴] در عین حال، ماجرای مذکور به صورت رسمی صورت نگرفت. به گزارش موسوی اصفهانی[۱۵] در مجلس ترحیم یکی از علمای نجف، یکی از اطرافیان میرزا حبیب الله رشتی (متوفی ۱۳۱۲)، فقیه و شارح بزرگ آرای شیخ انصاری، در حضور او، تعبیری به کاربرد که به منزله تکفیر شیخ هادی بود. میرزاحبیب اللّه سکوت کرد و اینطور تلقی شد که وی این مواجهه را قبول دارد. در همان حال شیخ محمدحسین کاظمی (متوفی ۱۳۰۸)، مؤلف هدایه الانام و از همشاگردی‌های شیخ هادی، این تکفیر را نفی کرد که مانع خدشه‌دار شدن شخصیت شیخ هادی شد.[۱۶]

با اینهمه، تبلیغات شدید مخالفان شیخ هادی، مؤثر افتاد، به گونه‌ای که فقط چند تن از فقها، همچون شیخ محمدحسین کاظمی و ملامحمد ایروانی (فاضل ایروانی ؛ متوفی ۱۳۰۶)، از وی دفاع کردند، حتی فقیه بزرگی همچون میرزای شیرازی که در آن زمان زعامت و مرجعیت عامه شیعیان را برعهده داشت و در سامرا به سر می‌برد، چاره‌ای جز سکوت ندید. شاگردان شیخ نیز از دور او پراکنده شدند و فقط حدود پانزده تن مخفیانه در درس او حاضر می‌شدند. در هجوم دوباره به شیخ هادی، فقط تعداد اندکی از فقها، همچون شیخ آقارضا همدانی (متوفی ۱۳۲۲) و شیخ محمد طه نجف (متوفی ۱۳۲۳)، مشارکت نداشتند[۱۷]، اما فوت پدر شیخ هادی و شرکت تعدادی از بزرگان نجف در مراسم نماز وی، به بازسازی وجهه شیخ در میان مردم کمک فراوان کرد.[۱۸]

پی نوشت:

  1. صفری فروشانی، ص ۱۳۹
  2. دوانی، ص ۲۸۱
  3. تهرانی، ۱۳۲۸ش، مقدمه مصطفوی، ص د و؛ دوانی، ص ۲۸۱-۲۸۴.
  4. امین، ج ۱۰، ص ۲۳۳؛ حرزالدین، ج ۳، ص ۲۲۸
  5. تهرانی، ۱۳۲۸ش، مقدمه مصطفوی، ص ح ؛ دوانی، ص ۲۸۵.
  6. حرزالدین، ج ۳، ص ۲۲۵-۲۲۶؛ موسوی اصفهانی، ج ۱، ص ۱۶۶؛ تهرانی، ۱۳۲۸ش، مقدمه مصطفوی، ص و ز، ی بج ؛ دوانی، ص ۹۳
  7. صفری فروشانی، ص ۱۴۵-۱۴۶
  8. امین، ج ۱۰، ص ۲۳۳؛ صفری فروشانی، ص ۱۴۰.
  9. تهرانی، ۱۳۲۸ش، مقدمه مصطفوی، ص کد.
  10. صفری فروشانی، ص ۱۴۷؛ تارا، ص ۲۴۰.
  11. امین، ج ۱۰، ص ۲۳۳؛ تهرانی، مقدمه مصطفوی، ص ید کج ؛ صفری فروشانی، ص ۱۴۶۱۵۱، ۱۵۸؛ نیزرجوع کنید به موسوی اصفهانی، ج ۱، ص ۱۶۷؛ منزوی، ج ۳، ص ۲۶۰۲۲۶۰۳.
  12. مختاری و صادقی، ج ۲، ص ۱۰۵۵۱۰۶۲
  13. امین، ج ۱۰، ص ۲۳۳؛ تهرانی، ۱۳۲۸ش، مقدمه مصطفوی، ص یح، کج.
  14. برای نمونه رجوع کنید به تهرانی، ۱۳۲۱، ص ۱۷، ۱۳۶۱۳۷، ۱۶۷، ۱۷۶، ۱۹۳، ۲۱۵؛ دوانی، ص ۲۸۵.
  15. همان، ج ۱، ص ۱۶۷ ۱۶۸
  16. نیزرجوع کنید به امین، ج ۱۰، ص ۲۳۳؛ برای اطلاع بیشتررجوع کنید به صفری فروشانی، ص ۱۴۰۱۴۴.
  17. امین، ج ۱۰، ص ۲۳۳.
  18. حرزالدین، ج ۳، ص ۲۲۶.

فهرست منابع

  1. جواد تارا، تحقیقات و اشارات، قم ۱۳۸۵
  2. محمدهادی تهرانی، اشعه نور: ترجمه و تفسر آیه نور، ترجمه حسن بن محمدرحیم مصطفوی تبریزی، تهران ۱۳۲۸ ش
  3. محمدهادی تهرانی، محجه العلماء، چاپ سنگی تهران ۱۳۲۱
  4. محمدبن علی حرزالدین، معارف الرّجال فی تراجم العلماء و الادباء، قم ۱۴۰۵
  5. علی دوانی، شرح حال و آثار و افکار آیت اللّه بهبهانی، تهران ?(۱۳۹۶)
  6. نعمت الله صفری فروشانی، «رساله حق و حکم و شرح حال شیخ محمدهادی تهرانی»، نامه مفید، سال ۱،ش ۴ (زمستان ۱۳۷۴)
  7. رضا مختاری و محسن صادقی، غنا، موسیقی، قم ۱۳۷۶۱۳۷۷ ش
  8. علینقی منزوی، فهرس اعلام الذریعه الی تصانیف الشیعه، تهران ۱۳۷۷ ش
  9. محمدمهدی موسوی اصفهانی، احسن الودیعه، او، تتمیم روضات الجنات، بغداد ?(۱۳۴۸)