شعر شیعی و شعرای شیعه در عصر اول عباسی

۱۳۹۸-۰۶-۲۱

728 بازدید

اشاره:

تشیع از آغاز عصر عباسیان، سال ۱۳۲ق، تاپان غیبت صغری، ‌سال ۳۲۹ق، از گسترش بیشتری، نسبت به عصر امویان برخوردار بود؛ این مسئله علل و عواملی داشت. اتحاد هاشمیان اعم از عباسیان و علویان در عصر بنی امیه؛ به پایان رسیدن عصر اموی و روی کار آمدن عباسیان سبب ایجاد ‌فرصت برای امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) برای تربیت شاگرد در رشته‌ها و علوم متفاوت و مهاجرت و پراکنده شدن سادات و علویان در سرزمین‌های مختلف اسلامی از مهم‌ترین علل گسترش تشیع، ‌در عصر عباسیان بشمار می آیند.

درباره ی ادبیات شیعی، تاکنون پژوهش های بسیاری به زبان فارسی و عربی سامان یافته است. نامدارترین اثر در این زمینه – به زبان فارسی – کتاب «ادبیات و تعهد در اسلام» نوشته ی استاد محمدرضا حکیمی است که آشنایی و اُنس ایشان با ادب فارسی و عربی و دانشوری ایشان در حوزه ی معارف شیعی، پژوهشی اثرگذار و مثال زدنی را به یادگار نهاده است. ادبیات انقلاب در شیعه (دکتر صادق آئینه وند)، رجزهای یورشی (دکتر غلامرضا رحمدل)، و تک نگاری هایی چونان دعبل خزاعی (مصطفی قلی زاده)، ابوفراس حمدانی (محمد باقر پورامینی)، سید حمیدی (محمد صحتی سردرودی) و سُدیف شاعر انقلاب کربلا (محمدباقر خالصی) دیگر پژوهش هایی هستند که به زبان فارسی منتشر شده هریک جنبه ها و دامنه هایی از این رویکرد ادبی – اعتقادی را بازگو می کنند؛ رویکردی که در آن ادبیات با باورها و ارزش های مکتب گره می خورد و امروزه – درست یا غلط – ذیل عنوان «ادبیات ملتزم یا متعهد» بازشناخته می شود و طیفی گسترده از آثار ادبی با گرایش های متفاوت و حتی متضاد را در بر می گیرد.

کتاب «شعر شیعی و شعرای شیعه در عصر اول عباسی» از جدیدترین پژوهش هایی است که در این مقوله منتشر شده است. این پژوهش با تأکید بر این واقعیت شکل گرفته که اغلب کتاب هایی که در زمینه ی شعر شیعی نوشته شده، به دست کسانی بوده که با معتقداتِ شیعی سرستیز داشته اند یا دست کم از شورِ همدلی بی بهره بوده اند، «از این رو اُنسی با افکار و اشخاص شیعی نداشته و یا انس کمی داشته اند […] آنچه در کتاب های ادب عرب درباره ادب شیعه نوشته شده، ناقص و احیاناً غیرواقعی و تعصب آلود است و اصولاً محیط و جو مسلط بر آن اجازه نمی داده است که نویسندگان کتاب های تاریخ ادب عربی بتوانند اطلاعات درستی از شیعه اثنی عشری به دست بیاورند. از این رو برخی شیعه را حزب سیاسی و برخی شیعه را فقط در چهره شیعیان اسماعیلی دیده اند، از آن جهت که فاطمیان اسماعیلی مذهب، مدت ها بر کرسی حکومت مصر مستولی بوده اند، گاه نیز زیدیه با غلاه را مصداق شیعه پنداشته اند».

عصر عباسی ۵۲۳ سال است که از سال ۱۳۲ هجری قمری آغاز شده، تا سال ۶۵۶ ه. ق به طول می انجامد؛ آغاز آن با روی کار آمدن ابوالعباس سفاح و پایان آن با قتل آخرین خلیفه ی عباسی(المعتصم) به دست هلاکو خان مغول.

نویسنده در انتخاب عصر اول عباسی برای پژوهش شعر شیعی به دو نکته اشاره می کند؛ «عصر اول عباسی (از سقوط بنی امیه در سال ۱۳۲ ه.ق تا آغاز خلافت متوکل در سال ۲۳۲ ه.ق) از دوران های مصیبت بار تاریخ شیعه است و در آن زمان، لب به مدح و ثنای اهل بیت(علیه‌السلام) گشودن و دفاع از حریم آنان کردن و بر غاصبان و ظالمان تاختن، کار آسانی نبوده است.. .اما انتخاب عصر اول عباسی و نه عصور قبل از آن، بدان جهت است که نسبت به عصر اموی و عصر رسالت و خلفای راشدین کارهایی صورت گرفته و نسبت به عصر عباسی کمتر کار شده است.»

کتاب در پنج بخش تدوین شده است؛ بخش اول، پیرامون ادب و ادبیات و پیوند سیاست و مذهب با آن، بخش دوم؛ پیرامون عصور تاریخی ادب عربی، دوره های عباسی، ویژگی های عصر اول عباسی و خدمات شعرای اهل بیت(علیه‌السلام)، بخش سوم؛ پیرامون شعر و شاعری، بخش چهارم؛ پیرامون شیعه، و بخش پنجم گزیده ای از شعرای شیعه و شیعه گرا در عصر اول عباسی و نمونه ی آثار آنان.

در بخش نخست، مولف بین ادب سیاسی و ادب مذهبی از لحاظ انگیزه و غایت و هدف فرق می گذارد، با یادآوری این نکته که «با اعتقاد به اینکه دیانت عین سیاست است، شعر مذهبی و شعر سیاسی، به ویژه در مذهب شیعه، رابطه ای تنگاتنگ دارند، زیرا شیعه اثنی عشری مدعی حکومت جهانی است و منتظر چنین حکومتی نیز هست، بنابراین لازم است آمیختگی ادب سیاسی و ادب مذهبی را هم مطمح نظر قرار دهیم.»

در این نکته می توان چند و چون کرد؛ زیرا بسیاری از ایدئولوژی های غیر دینی و یا غیرشیعی در قرن اخیر همین خصلت را داشته اند، که مدعی حکومت جهانی بوده و به موعودی از سنخ خویش نوید داده اند. بنابراین تفاوت ها را باید در ناحیه ی دیگری جست و چنین خصلتی وجهِ فارق و ممیزه ی شعر و ادبیات شیعی نیست.

نویسنده، نقطه ی آغاز شکل گیری ادب شیعی را ماجرایی می داند که در سقیفه ی بنی ساعده ساخته و پرداخته شد؛ در کنار فِرَق دیگری که شعر سیاسی ملتزم به خویش را پدید آوردند و در این میان به این نکته اشاره می کند که در برخی از فرقه های متفاوت با شیعه، چون خوارج ادبیات قدرتمندی رقم خورده که تحلیل ویژگی های آن جالب توجه است؛ او تفاوت فاحش ادب شیعی با ادب خوارج، ادب اَموی، ادب زبیری، ادب عباسی و امثال آن را ادله ی محکم و استوار شیعه بر حقانیت موضع و راه خود می داند. که با عنایت به تاریخ خونبار صدر اسلام و عصر اَموی و عصر عباسی، عواطف شاعران شیعه در سه ناحیه ی خشم، خون و عشق جوشش یافت؛ خشم شاعران به دلیل ستمی که بر اهل بیت(علیه‌السلام) رفت، شعری در هجا و اجتماع و نقیضه پردازی را پدید آورد، اندوه و حزن نسبت به آلام و مصایب خاندان نور سوگ سرایی و مرثیه پردازی را دامن زد، و عشق و محبت خاندان به خاطر فضایل و مناقب بی شمار ایشان منقبت سرایی و ستایش گری از موضوعات مختلفی که شعر شیعی به آنان می پردازد، چنین یاد شده است؛ «خلافت و اقامه دلیل در مورد آن، سقیفه، شورا و قضیه عثمان، داستان فدک، جنگ جمل و صفین و نهروان، جایگاه و فضایل امام علی(علیه‌السلام) در عهد پیامبر و در جنگ های آن زمان، شهادت امام علی(علیه‌السلام) و امام حسن و امام حسین و سایر امامان(علیه‌السلام) و ستمی که بر آنان رفته، مدایح اهل بیت(علیهم السلام) و مناقب ایشان، داستان مهدی موعود(عج‌الله فرجه) و انتظار فرج، هجو عباسی ها و اموی ها و سایر مخالفان و دشمنان اهل بیت(علیهم السلام)، داستان توابین و موضوعات دیگر.»

در بخش دوم کتاب، پس از بررسی دوره های تاریخی ادبیات عرب، از ویژگی های عصر عباسی سخن می رود و با استناد به روایت نویسندگان تاریخ ادبیات نظیر طه حسین، حنّا الفاخوری، عمر فرّوخ، جرجی زیدان و حسن زیّات، سیمای عمومی شعر دوره ی عباسی چنین تصویر می شود؛ شعری در خدمت فسق و فجور، در وصف مجالس می گساری، هوس رانی و بی بند و باری، چاپلوسی ها مبالغه آمیز و باطل، به منظور کسب مال و یا هجوهایی در همین زمینه، وصف بوستان ها و شکارگاه ها، در فضایی که شاعران «نه تنها به ارضای تمایلات نفسانی و به گمراهی کشاندن دیگران اصرار داشتند، بلکه تظاهر به کفر و زندقه نیز در میان جماعتی از آنان معمول و شایع شد.»

گرچه «ابونواس» شاعر مشهور و نمونه ی مثالیِ این دوره از ادب عربی عنوان می شود اما تأکید بر این است که این رسم و راه اکثریت قریب به اتفاق شعرای آن زمان بوده است. سپس با ذکر نمونه هایی تقابل دو طیف از شاعران – اشاره وار- ذکر می کند؛ شاعران درباریِ ستایشگر زر و زور و شاعرانِ آزاد مرد و داربردوشی چون دعبل خزاعی که سرودن شعرشان امضای سند آوارگی ها و حرمان های خونبار بوده است؛ «شعر این بزرگواران» اولاً سند تاریخی معتبر و مهمی است برای شیعه امامیّه و صحّت انتخاب او، ثانیاً دارای نور و معنویتی است که در تهذیب نفوس تأثیر ویژه دارد، ثالثاً از نظر فنی و ارزش ادبی، دارای مرتبه ای از جمال و ظرافت است که قابل مقایسه با سایر آثار شعری دوره مورد بحث نیست.»

در بخش سوم کتاب، مفهوم شعر از نظر لغوی و تعریف منطقی آن، با اشاره به آیه ی شریفه ی: «وَ الشُّعَراءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغاوُون‏» شعر متعهد داخل در مفهوم حکومت و موعظه حسنه دانسته شده و برکارآمدی آن تأکید می شود. سپس نمونه هایی از مواضع پیامبر(صلی‌الله علیه و آله) و ائمه(علیهم السلام) در قبال شعر و شاعران ملتزم که مشتمل بر تقدیر و سپاسی از آنان است، ذکر می شود.

در بخش چهارم پس از بررسی مفهوم شیعه و روند تاریخی شکل گیری مکتب تشیع، نویسنده شاعران شیعه و شاعران شیعه گرا را تفکیک می کند. توجه به این تفکیک خالی از لطف نیست؛ به بیان مولف دسته ی نخست باورمندان به شیعه بوده و دسته ی دوم اگرچه به اصول و مبانی عقیدتی شیعه به خصوص در مسأله ی امامت اعتقاد نداشته اند اما تحت تأثیر فضل و کمالات و معنویت و مظلومیت اهل بیت(علیه‌السلام) به سرودن شعر پرداخته اند؛ ابواسود دوئلی (۶۹۳ ه.ق) و سید اسماعیل حمیری (۱۷۳ – ۱۰۵ ه.ق) از گروه نخست اند، و امام شافعی (پیشوای مذهب شافعی (۲۴۰ – ۱۵۵ ه.ق) از گروه دوم یعنی محبان اهل بیت، که اشعار فراوان و پرشوری در تکریم حضرت علی(علیه‌السلام) و اهل بیت(علیه‌السلام) دارد؛ ابونواس (م ۱۹۸ه.ق) نیز که شاعر خمرّیات است از همین گروه شاعران بر شمرده می شود که شیعه نیستند. اما در مناقب اهل بیت(علیه‌السلام) اشعاری سروده اند.

در بخش پنجم کتاب – به اجمال – از چند شاعر برگزیده ی شیعه و شیعه گرا در عصر اول عباسی سخن می رود و نمونه ی آثار آنان مرور می شود؛ اجمال قضیه را از مقایسه ی فصول اول و چهارم این بخش با تک نگاری هایی چون سید حمیری (محمد صحتی سردرودی) و دعبل خزاعی (مصطفی قلی زاده) – که در آغاز این مقاله از آنان یاد شد – می توان دریافت که به تفصیلی در خور و نثری روان و ترجمه ی اشعار و متون عربی مورد استناد، به شعر و زندگی سید حمیری و دعبل خزاعی پرداخته اند و البته به رغم فضل تقدم، در این پژوهش – حتی – اشاره ای به کوشش آنان نشده است!

در این بخش از نُه شاعر سخن می رود؛ سید اسماعیل حمیری، منصور نمری، عبدی کوفی، دعبل خُزاعی، دیک الجن حمصی، اتوتمّام طائی، ابن رومی، ابوالعناهیه محمد بن ادریس شافعی که شعرشان دل در گرو مضامین شیعی دارد، چه خود شیعه باشند یا نباشند.

این بخش هر چند مختصر و مجمل است، به دلیل نقل زندگی و شعر شاعرانِ یاد شده خواندنی تر و پرشورتر از دیگر بخش های کتاب است. شاید خواندنی ترین قسمت آن زندگی سید حمیری باشد که از سوی حضرت امام صادق(علیه‌السلام) سید شاعران خوانده شده است. سید حمیری در خاندانی نشو و نما یافت که از خوارج بودند. و ابتدا مذهب کیسانی را برگزید که به امامت محمد حنفیّه باور دارند و سپس در مرحله ای دیگر به مذهب جعفری گروید. اِعراض سید از فرقه ی خوارج و گرویدن به تشیع، آغاز آوارگی ها و حِرمان های بسیار برای او بوده و این بیانگر آن است که او با درآمیختن معرفتی ژرف با عشقی پرسوز برای شعر باورمندش هزینه های گران پرداخته است؛ «تشیع سید، موجب درگیری او با والدینش شد و بناچار اغلب اوقات را در خارج خانه سپری می کرد و در مساجد وقت می گذراند.

دخترش عباسه نقل می کند که پدرم می گفت: «من کودک بودم و می شنیدم که پدر و مادرم امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) را لعن می کنند، پس از آنها دوری می جستم و در بیرون منزل گرسنه می ماندم و با همان حال در مساجد، شب را به روز می رساندم تا سر انجام وقتی که از گرسنگی بی تاب می شدم، به خانه برمی گشتم و غذایی می خوردم و دوباره بیرون می آمدم.»

فصلِ دِعبل نیز به تبع زندگی پرجوش و خروش او فصلی پرشور است. در این فصل به کینه ی تاریخ نویسان و نویسندگان تاریخ ادبیات عرب اشاره می شود؛ «نویسندگان تاریخ ادب به علت این که دعبل شیعه مخلص بوده […] به او با چشم کینه و بغض می نگرند […[ و هجویات او را برای تکسب و توأم با وقاحت و فحش می دانند و این عناوین را، با عنوان تشیع او، همراه می کنند و بدین وسیله می خواهند از شاعری که عمر خود را اغلب به دربه دری، دفاع از عقیده خود و حمایت از حق اهل بیت(علیه‌السلام) گذرانیده است، انتقام بگیرند. ولی از جست وجو در مجموع نوشته های آنها و تدبر در اشعار بلند دعبل، چیزی جز فتوّت و اخلاص او به اهل بیت (علیه‌السلام) نمی یابیم.»

نمونه های دیگری نیز از این دست کم لطفی ها در فصول مربوط به دیگر شاعران – از جمله درباره ی ابن رومی – بیان می شود که از نقاط برجسته ی این کتاب است.

آنچه که در بخش پایانی کتاب «شعر شیعی و شعرای شیعه» جای خالی آن به روشنی مشهود است؛ ترجمه ی ابیات و برگزیده است که فقط به متن عربی بسنده شده، که در پژوهش هایی این چنین – که به مخاطب ایرانی عرضه می شود – ترجمه ی آن ضروری است، هرچند لازمه ی ترجمه ی شعر عربی – به خصوص شعر کلاسیک آن – دانش عربی وسیع و صرف حال و مجال بسیار است. بنابراین دوستداران را به ترجمه ی فارسی کتاب گرانسنگ الغدیر (علامه امینی) ارجاع می دهیم و نیز کتاب هایی که در آغاز نام برده شدند، به ویژه به کتاب ادبیات و تعهد در اسلام (استاد محمدرضا حکیمی) که ترجمه ی شیوای بخشی از اشعار مورد استناد کتاب حاضر در آنجا آمده است.

واپسین سطور کتاب «شعر شیعی و شعرای شیعی» ذکر مظلومیت شعر شیعی است که به عنوان یکی از دستاوردهای مهم پژوهش حاضر بر شمرده می شوند: «همان گونه که حق اهل بیت گرامی رسول خدا(صلی‌الله علیه و آله) ضایع گردیده و آن پرچم داران عدل و انصاف، مورد ظلم و بی انصافی فراوان واقع شده اند، شعرای شیعه نیز، چه در زندگی و چه پس از مرگشان مورد تضییع حق و ستم قرار گرفته اند. در زندگی، محرومیت از مزایای اجتماعی، تبعید و آوارگی و در نهایت مرگ مظلومانه و یا شهادت را پذیرا شده اند و پس از مرگ نیز از تعصب و عناد راویان و تاریخ ادب نویسان به دور نمانده اند، در مواردی نام آنان از ردیف شاعران حذف شده و در مواردی با کلمات زشت و توهین آمیز از آنان یاد کرده اند. و در مواردی از ارائه آثار و اشعار زیبا و شکوهمندشان به دلیل اینکه مفاهیم شیعی داشته خودداری شده است».

ذکر یک دو نکته را در پایان این مرور لازم می دانم؟

مؤلف در ابتدای کتاب چند شعر از سروده های خویش را آورده که نشان از عواطف و عشق ورزی ایشان به ساحت اهل بیت(علیه‌السلام) است و انشاء الله به عنایت آن پاک ترینان نواخته شوند، اما با توجه به موضوع و ساختار کتاب بهتر بود که به عنوان پیوستی در پایان کتاب آورده شوند یا حتی به کتابی دیگر و جایگاهی مناسب تر منتقل شوند.

دیگر این که مطالب بخش نخست – به نوعی – چکیده بخش های دیگر کتاب است که در آن بخش ها با تفصیلی بیش تر بازگفته می شوند. منطقی تر به نظر می رسد که مطالب خاص این بخش ذیل عناوین مرتبط در بخش های دیگر توزیع می شد و کتاب در چهار بخش ترتیب می یافت. به علاوه، شاید بهتر آن بود که بخش سوم، به عنوان بخش نخست در آغاز کتاب قرار می گرفت تاروالی منطقی تر پدید می آمد.

و نکته ی آخر اینکه جای خالی فهرست اعلام در پایان کتاب دیده می شود.

در پایان باید تأکید کنیم که به رغم اغتنام و ارزشمندی تألیف هایی نظیر کتاب حاضر، ضرورت پژوهش های دامنه داری در مقوله ی شعر و ادب شیعی هنوز احساس می شود، پژوهش هایی که با تفصیل و تحلیل به زندگی و شعر شاعران باورمندِ این عرصه بپردازد؛ از صدر اسلام تاکنون، به علاوه، گزینه ای از ارزشمندترین سروده های آنان را با ترجمه ای مقبول و زیبا به زبان فارسی عرضه کند. چنین پژوهش هایی هم غبار فراموشی از شعر و یاد و نام شاعرانِ شیعی را می زداید، هم پیش روی شاعران امروز و دوستداران ادبیات پنجره هایی به باغ های معطّر ادب آیینی می گشاید.

منبع: سایت حوزه نت.

نوشته: دکتر محمد شیخ الرئیس کرمانی.