زکات و رشد معنوی

زکات و رشد معنوی

۱۴۰۰-۰۷-۲۷

409 بازدید

 یکی از اعمال  شرعی در دین مبین اسلام زکات است. زکات که بر دو نوع است یکی زکات  مال و دیگری زکات فطره بر هر کس بالغ ، عاقل و آزاد با شرایطی که در کتابهای فقهی و رساله های توضیح المسائل بیان شده واجب است.[۱]

خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ[۲]  از اموالشان صدقه‏ اى بگیر تا بدین وسیله آنان را پاک سازى و رشدشان دهى، و براى آنان دعا کن، زیرا دعاى تو برایشان موجب آرامش است، و خدا شنوا و داناست.

کلمه «تطهیر» به معناى برطرف کردن چرک و کثافت از چیزى است که بخواهند پاک و صاف شود و آماده نشو و نماء گردد و آثار و برکاتش ظاهر شود. . کلمه «تزکیه» به معناى رشد دادن همان چیز است، بلکه آن را ترقى داده خیرات و برکات را از آن بروز دهد، مانند درخت که با هرس کردن شاخه‏ هاى زائدش، نموش بهتر و میوه ‏اش درشت ‏تر مى ‏شود. کلمه «صل» از«صلاه» و به معناى دعا است، و از سیاق استفاده مى ‏شود که مقصود از این دعا، دعاى خیر به جان و مال ایشان است، هم چنان که از سنت چنین به یادگار رسیده که آن جناب در برابر کسى که زکات مى‏ داده چنین دعا مى‏ کرده که: خدا به مالت خیر و برکت مرحمت فرماید. در جمله‏«إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ» کلمه«سکن» به معناى چیزى است که دل را راحتى و آرامش بخشد، و منظور این است که نفوس ایشان به دعاى تو سکونت و آرامش مى‏ یابد، و این خود نوعى تشکر از مساعى ایشان است، هم چنان که جمله‏ «وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» مایه آرامشى است که دل هاى مکلفینى که این آیه را مى‏ شنوند و یا مى‏ خوانند بوسیله آن سکونت مى‏ یابد.

این آیه شریفه متضمن حکم زکات مالى است، که خود یکى از ارکان شریعت و ملت اسلام است، هم ظاهر آیه این معنا را مى‏ رساند و هم اخبار بسیارى که از طرق امامان اهل بیت علیهم السلام و از غیر ایشان نقل شده است.

در آیه بعدی که می فرماید: «أَ لَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ یَقْبَلُ التَّوْبَهَ عَنْ عِبادِهِ وَ یَأْخُذُ الصَّدَقاتِ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»[۳] با استفهام انکارى مردم را به دادن زکات تشویق می کند، زیرا مردم اگر زکات مى ‏دهند بدین جهت مى‏ دهند که رسول خدا صلی الله علیه و آله و یا عامل و مامور وصول آن حضرت از ناحیه خدا مامور به گرفتن آنست، لذا در این آیه به عنوان تشویق مى ‏فرماید: مگر نمى ‏دانید که این صدقات را خدا مى‏ گیرد؟ و گرفتن رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم گرفتن خداست، پس در حقیقت گیرنده آن خود خداست. وقتى خداى تعالى بفرماید:«مگر نمى ‏دانند که خدا صدقاتشان را مى‏ گیرد، مردم تحریک شده، با شوق و اشتیاق دیگرى صدقات را مى‏ پردازند و مشتاقند که با پروردگارشان معامله کنند و با او مصافحه نموده، با دستان خود دستش را لمس نمایند، و خدا از عوارض اجسام منزه است.

اینکه توبه را با دادن صدقه ذکر کرده، براى این است که صدقه نیز خاصیت توبه را دارد، توبه پاک مى‏ کند، صدقه هم پاک مى ‏کند، و دادن صدقه توبه‏اى است مالى، هم چنان که در میان همه کارها، توبه به منزله صدقه است، یعنى صدقه از اعمال است و لذا جمله‏ «وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ» را به صدر آیه عطف کرد، و در نتیجه در یک آیه جمع کرد میان توبه و تصدق، و میان دو اسم از اسامى خودش، یعنى تواب و رحیم، و خلاصه از آیه برآمد که تصدق و دادن زکات خود نوعى توبه است.[۴]

از آنچه بیان شد این نتیجه به دست می آید دادن زکات مانند توبه موجب رشد معنوی انسان می شود کسی که از گناهش در درگاه الهی تائب شده درون او پاک گشته و به سوی معنویت و خداوند نزدیک می شود و این نزدیک شدن همان رشد معنوی است که نصیب زکات دهنده می شود.

در شأن نزول آیه آمده است که برخى از متخلفان از جنگ تبوک، نادم شدند و در قبال خطاى خویش، پیشنهاد کردند که تمام اموالشان را به عنوان صدقه بپردازند. بنابراین گرفتن صدقه (زکات) از خطاکاران نادم از سوى حاکم اسلامى باید به منظور تطهیر روح و تکامل معنوى آنان باشد. زیرا پرداخت صدقه و زکات، مایه تطهیر (پاکى روح از آلودگى) و تزکیه (رشد معنوى‏) انسان است. تطهیر نفس و پاک کردن آن از آلودگی ها و موانع روحى، زمینه رشد و تکامل معنوى انسان است. از این رو تطهیر و تکامل روحى و معنوى جامعه، هدف اصلى برنامه ‏هاى اجتماعى و اقتصادى اسلام است. افز.ن بر آن پرداخت صدقه (زکات)، تضمین‏ کننده پاکى جامعه و شکوفایى اقتصاد آن است برعکس دلبستگى به مال و عدم تمایل به پرداخت صدقه (زکات) نشانه آلودگى روح و عدم تکامل معنوى انسان است‏. از مفهوم آیه برداشت مى‏ شود که: تطهیر و تزکیه مورد نظر تنها با پرداخت زکات حاصل خواهد شد. بنابراین آنان که در نتیجه دلبستگى، از پرداخت آن سرباز مى‏ زنند، آلوده ‏اند و رشد نخواهند یافت. [۵]

دادن زکات به نفع خود پرداخت کننده زکات است . از امام علی علیه اسلام نقل شده که فرمود: «یجبر الإمام النّاس على أخذ الزّکوه من أموالهم لأنّ اللّه عزّوجلّ قال: «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَهً …؛[۶] یعنی امام، مردم را مجبور مى کند که‏ از اموال آنان زکات گرفته شود؛ زیرا خداى عزو جل فرموده:از اموال آنان صدقه بگیر …» بنابرای ان گرفته صدقه به دستور خداوند است. از امام صادق علیه السلام روایت شده است: « من زعم أنّ الإمام یحتاج إلى ما فى أیدى النّاس فهو کافر إنّما النّاس یحتاجون أن یقبل منهم الإمام قال اللّه عزّوجلّ: «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها»[۷]؛ یعنی هر کس که گمان کند، امام به آنچه در دست مردم است نیاز دارد، او کافر است؛ بلکه مردم نیاز دارند که امام صدقه را از آنها قبول کند. خداى عز و جل فرمود: از اموال آنان صدقه بگیر، تا بدین وسیله آنان را تطهیر و تزکیه کنى».[۸]

پی نوشت:

[۱] . علامه حلی، تبصره المتعلمین فی أحکام الدین ( فارسی )،( مترجم : شعرانی )، ج۱ص۱۰۴، تهران، اسلامیه، چ۶، ۱۳۸۵ش.

[۲] . سوره توبه، ۱۰۳.

[۳] . توبه، ۱۰۴.

[۴] . رک: سید محمد حسین طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان‏، ج۹، ۵۱۲-۵۱۳، ترجمه موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسین حوزه علمیه قم، چ۵، ۱۳۷۴ش.‏

[۵] . رک: اکبر هاشمی رفسنجانی،  تفسیر راهنما، ج۷، ص ۱۹۵، قم، بوستان کتاب، چ۵، ۱۳۸۶ش.

[۶] . محمد باقر مجلسی، بحارالأنوار، ج ۹۳، ص ۸۶، ح ۷.

[۷] . محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافى، ج ۱، ص ۵۳۷، ح ۱.

[۸] . رک: اکبر هاشمی رفسنجانی،  تفسیر راهنما، ج۷، ص ۱۹۷، قم، بوستان کتاب، چ۵، ۱۳۸۶ش.

نویسنده: حمیدالله رفیعی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *