آیا روایات طینت، با عدالت خداوند تنافی دارد؟

۱۳۹۶-۱۰-۱۲

278 بازدید

در روایت طینت که گفته شده کارهای خیر غیرشیعیان به حساب شیعیان نوشته می شود و کسانی که اهل ولایت نیستند از کارهای خود نفعی نمی برند سئوال این است که آیا این کلمه با عدل خداوند سازگار است و یا اصلاً روایت سندی معتبر دارد و یا به آیه ای از قرآن بر می گردد.

پاسخ:

طینت از ماده «طین» به معنای گِل، مشتق شده است. کلمه «طین» در قرآن‌ مجید نیز آمده است که در این میان، چندین‌بار به صورت نکره درباره خلقت انسان به‌ کار رفته است؛ مانند‌ «هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ‌ طِینٍ‌».

مسئله طینت از مسائل مهم و پیچیده است و روایات در این زمینه به گونه‌ای است که برخی از علما، آنها را متشابه و معضل دانسته‌اند.  اگرچه با توجه به کثرت این روایات، در صدور آن نمی‌توان تردید کرد، بررسی معنا و مفهوم آنها می‌تواند در حل این معضل راه‌گشا باشد.
روایات طینت، با مضامین گوناگونشان بر این دلالت دارند ‌که ریشه سعادت‌مندان و شقاوت‌مندان ـ که از آن به طینت تعبیر می‌شود ـ گوناگون است. سرشت اهل سعادت از عالم نور، بهشت، علّیین، سرزمین پاک و آب شیرین و گوارا می‌باشد و سرشت اهل شقاوت از عالم تاریکی، آتش، سجّین، سرزمین شوره‌زار ناپاک و آب تلخ است.
در این‌جا به یکی از این روایات اشاره می‌کنیم؛ امام سجاد (علیه‌السّلام) فرمود: «خداوند، دل‌ها و پیکرهای پیامبران را از طینت علیین آفرید و دل‌های مؤمنان را هم از آن طینت آفرید و پیکرهای مؤمنان را از پائین‌تر از آن آفرید و دل‌ها و پیکرهای کافران را از طینت سجّین آفرید؛ آن‌گاه این دو طینت را ممزوج ساخت؛ به همین جهت گاهی از مؤمن، کافر متولد شود و گاهی کافر، مؤمن می‌زاید و به همین سبب، به مؤمن، گناه و بدی و به کافر ثواب و نیکی می‌رسد؛ پس دل‌های مؤمنان به آنچه از آن آفریده شده‌اند گرایش دارند و دل‌های کافران نیز به آنچه از آن آفریده شده‌اند تمایل دارند». مسئله طینت از مسائل مهم و پیچیده است و روایات در این زمینه به گونه‌ای است که برخی از علما، آنها را متشابه و معضل دانسته‌اند. اگرچه با توجه به کثرت این روایات، در صدور آن نمی‌توان تردید کرد، بررسی معنا و مفهوم آنها می‌تواند در حل این معضل راه‌گشا باشد.
روایات طینت، با مضامین گوناگونشان بر این دلالت دارند ‌که ریشه سعادت‌مندان و شقاوت‌مندان ـ که از آن به طینت تعبیر می‌شود ـ گوناگون است. سرشت اهل سعادت از عالم نور، بهشت، علّیین، سرزمین پاک و آب شیرین و گوارا می‌باشد و سرشت اهل شقاوت از عالم تاریکی، آتش، سجّین، سرزمین شوره‌زار ناپاک و آب تلخ است.
در این‌جا به یکی از این روایات اشاره می‌کنیم؛ امام سجاد (علیه‌السّلام) فرمود: «خداوند، دل‌ها و پیکرهای پیامبران را از طینت علیین آفرید و دل‌های مؤمنان را هم از آن طینت آفرید و پیکرهای مؤمنان را از پائین‌تر از آن آفرید و دل‌ها و پیکرهای کافران را از طینت سجّین آفرید؛ آن‌گاه این دو طینت را ممزوج ساخت؛ به همین جهت گاهی از مؤمن، کافر متولد شود و گاهی کافر، مؤمن می‌زاید و به همین سبب، به مؤمن، گناه و بدی و به کافر ثواب و نیکی می‌رسد؛ پس دل‌های مؤمنان به آنچه از آن آفریده شده‌اند گرایش دارند و دل‌های کافران نیز به آنچه از آن آفریده شده‌اند تمایل دارند».

روایاتی که می فرمایند: خداوند روز قیامت خوبی های بدان را از آنها می گیرد و به خوبان می دهد و بدی های خوبان را از آنان می گیرد و به بدان می دهد، به این معنی است که  شخص کافر، اگر خوبی هم داشته باشد، از او گرفته و به مومن داده می شود. علامه طباطبایی (ره ) درباره ی این روایات می گوید: خوبی ها و بدی ها، امور اعتباری نیست ، بلکه ریشه در تکوین و ریشه در سنت های الهی دارد؛ یعنی ، اطاعت و فرمانبرداری در حقیقت شهد و معصیت و گناه در واقع سم است . به عبارت دیگر خوبی ها و بدی ها حقیقی است و این حقیقت به صورت دستورات و احکام اعتباری (باید و نباید) در آمده است . بنابراین باید سنخیتی بین فرد و عمل او باشد. حال که چنین است ، همه حسنات و خوبی ها به مومن باز می گردد، زیرا خداوند اصل همه خیرها است و مومن حقیقی ، ایمان به خدا دارد. تمام بدی ها نیز به کافر باز می گردد؛ زیرا دوری و انکار خداوند منشاء تمام تبهکاری ها و بدی ها است . کافر به آخرت معتقد نیست و برای آخرت کار نمی کند. او برای دنیا و حداکثر مردم کار می کند و خداوند – تبارک و تعالی – نیز کار خوب او را در همین دنیا تلافی می کند؛ مثلا” نام او را در دنیا بلند می کند، مراکز و مؤسسات به نام او می شود و… و اما او با آخرت ارتباط ندارد. بنابراین در قیامت (یوم تبلی السرائر)، کافر بی ارج و قرب است : ((اولئک الذین کفروا بایات ربهم و لقائه فحبطت اعمالهم فلا نقیم لهم یوم القیامه وزنا”؛ آنان کسی اند که به آیات پروردگارشان و دیدار او کافر شدند، به همین جهت ، اعمالشان حبط و نابود است ، از این رو روز قیامت ، میزانی برای آنها بر پا نخواهیم کرد))، (کهف ، آیه ۱۰۵). در این جا توصیه می شود آیات ۱۰۳ و ۱۰۴ (معرفی چهره این گروه ) و آیه ۱۰۶ (بیان عاقبت آنها را) در این سوره با دقت تلاوت فرمایید. همچنین آیه ۲۳ سوره ((فرقان )) (اعمال آنان همچون ذرات غبار پراکنده در هوا است ) را مطالعه فرمایید. آری کافر هر کار خیری انجام دهد، بی ثمر و بدون فایده است و بهره ی اخروی ندارد؛ زیرا قیامت ظرف ظهور حقایق است و این حقایق و امور خیریه به صاحبان اصلی آنها – که مؤمنان و در رأس آن پیامبران و اولیا هستند – باز می گردد با توجه به تاریخ بشر، به دست می آید که هر کار خوبی که در عالم واقع می شود، به برکت خوبان به ویژه انبیا و اولیای الهی – است . پس باید در قیامت هم به آنان برگردد و هر کار بدی هم که در عالم واقع می شود، به دلیل سنت های غلطی است که بدان و کافران بر پا کرده اند، و در قیامت این بدی ها، به ایشان باز می گردد. بنابراین : اولا” بدی و خوبی امور حقیقی است ؛ ثانیا” قیامت ظرف ظهور حقایق است ؛ ثالثا” حقیقت کافران بدی و دوری از خدا است و حقیقت مومنان خوبی و نزدیکی به خداست است ؛ رابعا”، تمام خوبی ها به مومنان و تمام بدی ها به کافران باز می گردد. و این عین عدل است که هر چیزی را سر جای خودش قرار دادن است.

 در پایان گفتنی است که این سخن ، بدین معنا نیست که مومنان از عمل صالح دست بکشند؛ زیرا شرط ایمان دو چیز است : اول ایمان به خدا و دوم عمل صالح و کردار نیک . قرآن می فرماید: ((الا الذین امنوا و عملوا الصالحات ؛ ایمان به زبان فایده ای ندارد))، (عصر، آیه ۳). هم چنین می فرماید: ((و من الناس من یعبد الله علی حرف ؛ برخی از مردم ، خدا را تنها با زبان می پرستند))، (حج ، آیه ۱۱). آری مومنی که قلبا” ایمان دارد و در عمل نیز صاحب کردار نیک است ، مشمول روایات مذکور می شود.

 منابع :

۱. تفسیر المیزان ، ج ۸، ص ۹۵ به بعد، ج ۸، ص ۱۱۹ به بعد (ترجمه فارسی آن )، بحث روایی مختلط بغیره .
۲. اصول کافی ، ج ۲، کتاب ایمان و کفر، بابهای ((طینه المؤمن و الکافر))، ((فی ان الصبغه هی الاسلام ))، صص ۳ – ۱۴ (متن عربی با توضیحات مرحوم علامه طباطبایی در ذیل صفحه ۳ و ۴). ۳. اصول کافی ، ج ۱، ص ۱۵۰، (متن عربی با توضیحات مرحوم علامه طباطبایی ، ذیل روایات باب المشیئه و الاراده ).
۴. التحقیق فی کلمات القرآن ، ج ۷، ص ۱۵۸ و ۱۵۹.
منبع:  نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاهها