یکی از مهمترین ویژگیهای دین اسلام که به عنوان آخرین دین برای هدایت و سعادت بشر تا روز قیامت معرفی شده، مسئله «جامعیت» آن است.
بر اساس حکم عقل واضح است که دین خاتم نمی تواند ناقص باشد، چرا که خاتمه دادن به ادیان با دینی که کامل نیست باعث نقض غرض در هدایت بشر به سوی سعادت واقعی است۱.
از سوی دیگر کمال دین ملازم با جامعیت آن است و هیچ گاه نمی تواند دینی را بدون آنکه جامع باشد کامل دانست. بنابراین اکنون که سلسله انبیاء و شرایع به نقطه پایان خود رسیده است می باید احکام و تعالیم لازم برای هدایت بشر به طور کامل در اسلام بیان شده باشد.
به تعبیر دیگر، ثبات و جاودانگی شریعت اسلام مستلزم آن است که استکمال فردی و اجتماعی انسان با همین معارف و احکام و قوانینی که قرآن تشریع کرده است صورت پذیرد و به بیشتر از آن نیازی نباشد.۲
حاصل آنکه دلیل بر خاتمیت دین، جاودانگی و کمال دین اسلام می باشد و لازمه جاودانگی و کمال دین آن است که آن، دین جامع و جهان شمول باشد چرا که در غیر این صورت جاودانه نخواهد بود و نقض غرض می شود.
علاوه بر آن، مردم در بسیاری از شؤون و ابعاد حیات خویش طرح و برنامه کامل و جامع برای هدایت و سعادت واقعی خود نخواهند داشت و به گمراهی و سرگردانی و جهل گرفتار می شوند و این خود با هدف خلقت و هدف ارسال رُسل و انزال کتب منافات خواهد داشت و با حکمت الهی سازگار نخواهد بود.
اما مراد از جامعیت به طور خلاصه و صریح آن است که دین اسلام که متکفل تأمین سعادت واقعی دنیا و آخرت مردم است، برنامه ها و ساز و کارهایی دارد که به تمام شؤون و نیاز های دنیوی و اخروی بشر اعم از فردی و اجتماعی، پاسخ مثبت می دهد .
به گونه ای که در همه ابعاد و مقولات اجتماعی و فرهنگی، تربیتی، اقتصادی، سیاسی و عبادی راهکار های نظری و عملی را در سطح کلان و جزئی ارائه می دهد.
خداوند متعال در قرآن (که خود معجزه خالده دین خاتم است) می فرماید: «ما فَرَّطنا فی الکتاب من شیء»۳
ما در قرآن هیچ چیزی را فرو گذار نکردیم. و یا می فرماید: «و کتاب آسمانی را بر تو نازل کردیم که روشن گر همه چیز است»۴ امام باقر ـ علیه السّلام ـ در این رابطه می فرماید: «به راستی خدای تبارک و تعالی، چیزی که امت بر آن نیازمند باشند وانگذاشته و آن را در کتابش نازل کرده و برای رسولش بیان کرده است»۵.
شایان ذکر است، مقصود از جامعیت دین این نیست که در همه عرصه های زندگی مادی و معنوی همه مسائل نظری و عملی را به تفصیل بیان کرده است و دیگر هیچ احتیاجی به تعلیم و تعلم و کار و تلاش فکری در شناخت انسان و جهان و ابعاد مختلف زندگی نداریم.
بلکه مقصود آن است که در راستای هدف و رسالت خود، رؤس کلی همه معارف لازم را برای تحقق این هدف در اختیار بشر قرار داده است.۶ به گونه ای که بشر با تطبیق آن اصول کلی به صورت نظام مند بتواند همه معارف و رهنمون های مورد نیاز را برای رسیدن به سعادت دنیا و آخرت خویش به دست آورد.۷
اما راز و سرّ این مسئله که دین اسلام توانسته چنین ادعائی داشته باشد چیست؟
در پاسخ به چند امتیاز مهم برنامه ها و قوانین دین اسلام اشاره می کنیم:
- ۱. قوانین و احکام اسلام با مقتضیات فطرت هماهنگ است
از آنجا که فطرت و نهاد انسان و ساختمان وجود بشر در همه افراد و همه زمانها یکنواخت است، لذا اگر محور جعل قانون قرار بگیرد هرگز مقتضیات زمان و تحولات صنعتی مایه دگرگونی چنین قوانینی نمی گردد.
اسلام قوانین خود را بر اساس فطرت بنا کرده و قدر مشترک انسان را در تمام قرون و اعصار در نظر گرفته و قانون گذاری نموده است و این خود بزرگترین رمز جامعیت و ثبات و جاودانگی برنامه های دین اسلام است.
قرآن این حقیقت را این چنین بیان می کند: «فاقم وجهک للدین حنیفا فطره الله التی …»۸ بسوی این دین رو کن (و از باطن به سوی حق باز گرد) دینی که فطرت خدائی است که مردم را بر آن آفریده است و خلقت خدا تغییر ناپذیر است.
از این رو هرگاه در تشریع قوانین، طبع تغییر ناپذیر انسان در نظر گرفته شود (طبعی که قدر مشترک تمام انسان ها است و در همه ادوار و در تمام شرایط موجود است) احکام و دستورات آن بر اساس فطرت بنا نهاده شده باشد، دیگر تغییر و تحولات و پیشرفتها و تکنولوژی بر قوانین تأثیر گذار نخواهد بود و در این جهت میان انسان عصر حجر و عصر فضا فرقی نیست.
چرا که در پرتو شناسائی نیاز های وجودی و شناسائی مصالح و مفاسد طبیعت مشترک انسانها، قوانینی متناسب آن وضع می شود.۹ لذا دینی که بر اساس فطرت بنا نهاده شده باشد برای تمام نیاز های اصلی و واقعی فطری و غریزی بشر طرح و برنامه جامع و کاملی دارد.
- توجه اسلام به روح و اهداف و معانی زندگی انسان
اسلام در تشریع احکام و برنامه های خویش به معانی و حقایق روح زندگی انسان توجه کرده است نه به ظواهر و پوسته آن، از این رو به دور از هر گونه تعصب و سخت گیری بر شکل و ظاهر زندگی؛ هرگز با مظاهر توسعه و علم و تمدن مخالفت نورزیده است.۱۰ بلکه با تشویق به عوامل توسعه تمدن، یعنی علم، کار، تقوا، اراده و همت و استقامت، خود نقش عامل اصلی پیشرفت تمدن را به عهده گرفته است.۱۱
از همین روی قوانین و تعالیم اسلام با تمام چهره های تمدن صحیح انسانی اعم از گذشته و حال و آینده همخوانی و سازگاری دارد. چرا که هرگز به شکل و ظاهر قضایا نپرداخته و توجه بیشتر خود را به روح و معنی معطوف داشته است.
مثلاً در اسلام مسئله عفت و پوشش و حجاب برای زن یک مسئله ضروری است، ولی هرگز زنان را در انتخاب نحوه پوشش به شکل خاصی مقید نکرده است و دست او را در این انتخاب باز گزارده است، تا همه تمدن ها به شیوه و فرهنگ خاص خودشان آن را انتخاب بکنند.۱۲
بی توجه به روح و اهداف عالیه برنامه ها و تعالیم دین خود سبب فراگیری و جامعیت آن خواهد شد.
- میانه روی در تشریع و توجه به همه نیاز های بشر
از آنجا که انسان مرکب از جسم و روح و ماده و معنی است، فرامین و تشریعات دین اسلام به هر دو بُعد انسان توجه داشته است لذا در حالی که به خواسته ها و ارزش های معنوی و عبادی آدمی احترام می گذارد و او را تشویق به رعایت کردن مسائل عبادی و اخلاقی می کند، در همان حال به خواسته های دنیوی و لذائذ مشروع آن توجه داشته و از آن غفلت نورزیده است.
بدین جهت یکی از علل جامعیت دین اسلام آن است که دین متعادل و وسطی است و در هیچ مورد افراط و تفریط را بر نمی تابد. «و کذلک جعلناکم اُمه وسطا»۱۳ ما همچنان شما را امت میانه قرار دادیم. توضیح آنکه حیات انسان دارای سه بُعد کلی است: ۱. عقل و تفکر ۲. طبیعت و غریزه ۳. احساس و عاطفه بر این اساس نیازهای آفرینشی انسان عبارتند از: ۱. نیاز های عقلانی و اخلاقی از قبیل عدالت، راستی، معرفت و … ۲.
نیاز های طبیعی و غریزی از قبیل خوراک، پوشاک، ازدواج و … ۳. نیاز های عاطفی و احساسی از قبیل انس و الفت، محبت و دوستی و تعاون و …
از بررسی قوانین و تعالیم اسلامی این مطلب به روشنی بر می آید که دین اسلام همه زوایای وجود و حیات انسان را مورد اهتمام و اعتنا قرار داده و از بیان هیچ نکته و مسأله ای فرو گذار نکرده است و این خود نشانه جامعیت اسلام است.۱۴
از باب نمونه نسبت به تمایلات عالی و نیاز های عقلانی می توان گفت: تعقل و تفکر و رشد عقلانی و فکری بشری در اسلام جایگاه بسیار برجسته ای دارد تا آنجا که قرآن کریم کسانی را که از خرد ورزی بی بهره اند بدترین جنبندگان می داند و می فرماید: «انّ شرَّ الدَّواب عند الله الصُّم البکم الذین لایَعقلوُن»۱۵ و یا در هدف رسالت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ می فرماید: «انما بُعثتُ لاُتَمِمَ مکارمَ الاخلاق»۱۶.
یا در مورد تمایلات اجتماعی و نیاز های غریزی مثل مسئله ازدواج آیات و روایات فراوانی در مورد فضیلت و ارزش آن وارد شده است از جمله می فرماید: «هیچ بنیانی همچون بنیان ازدواج نزد خداوند محبوبتر نیست»۱۷.
بنابراین اسلام با واقع بینی خاص خود، انسان را آنچنان که هست مورد بررسی قرار داده و در تشریع احکام و تعالیم دینی خود به یک طرف توجه ننموده است، زیرا به خوبی تشخیص داده است که انسان موجود یک بُعدی نیست.۱۸
- قوانین اسلام از ضمانت اجرای کامل برخوردار است
دین اسلام بر خلاف دیگر قوانین به بیان یک سری مقررات خشک و خالی صِرف، بسنده نکرده است بلکه علاوه بر قوای انتظامی و نظامات مادی، از ضمانت های اجرائی خاصی برخوردار است؛
از جمله برای اجرای نیروی بازدارنده از گناهان و تخلفات به ایجاد تأسیس نظارت عمومی و پرورش ایمان و اعتقاد به خدا و روز رستاخیز، اهتمام خاصی داشته است. همچنین برای مجازات متخلفان، کیفر و پاداش های دنیوی و اخروی بسیار مؤثری را وعده داده است.۱۹
پس همواره احکام و قوانین اسلام زنده و پویا و کار آمد است و نقصی ندارد همچنین مسئله اجتهاد و نقش کلیدی عقل و …۲۰ سبب جامعیت و جهان شمولی دین اسلام گشته است.
پی نوشت ها
- ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، شریعت در آینه معرفت، مرکز نشر اسراء، چاپ دوم، ۱۳۷۸، ص۲۱۴.
- طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، انتشارات اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۳۹۲، ج۲، ص۱۳۳.
- انعام/۳۸.
- نحل/۸۹.
- کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۵۹، کتاب فضل العلم، باب ۱۸، حدیث ۲.
- ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، جامعیت و کمال دین، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، ۱۳۷۹، ص۱۵ـ۱۶.
- ر.ک: واعظی، احمد، جامعه مدنی ـ جامعه دینی، تهران، پژوهش فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۷۷، ص۹۸.
- روم/۳۵.
- ر.ک: سبحانی، جعفر، الهیات و معارف اسلامی، قم، نشر مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ سوم، ۱۳۷۲، ص۲۹۴ـ۲۹۸.
- ر.ک: مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ نهم، ۱۳۵۹، ص۱۰۰؛ همچنین ر.ک: سبحانی، جعفر، الاللهیات، المرکز العالمی للدارسات الاسلامیه قم، ۱۴۱۲، ج۳، ص۴۰۶ـ۴۰۷.
- مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، ص۱۰۰.
- ر.ک: سبحانی، جعفر، الهیات و معارف اسلامی، ص۲۹۲ـ۲۹۳؛ همچنین ر.ک: سبحانی، جعفر، الالهیات، ج۳، ص۳۹۸ـ۴۱۲.
- بقره/۱۴۳.
- ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، جامعیت و کمال دین، ص۳۹ـ۵۰.
- انفال/۲۲.
- روم/۲۱.
- حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۳.
- سبحانی، جعفر، الهیات و معارف اسلامی، ص۳۰۲.
- ر.ک: همان، ص۳۰۴ـ۳۰۵.
- ر.ک: مطهری، مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، تهران، تهران، ۱۳۶۲، ص۱۲۰ـ۱۳۵؛ همچنین ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، عقاید استدلال، انتشارات نصایح، چاپ اول، ۱۳۸۰، ج۲، ص۷۵ـ۸۵.
منبع: اندیشه قم