رابطه فرقه خوارج با اهل سنت

۱۴۰۱-۰۱-۲۵

253 بازدید

اشاره:

برخی ممکن است تصور کند که فرقه خوارج از انشعابات اهل سنت است. در حالی که فرقه خوارج را نمی‌توان از انشعابات فرقه اهل سنت به‌حساب آورد. زیرا در زمان پدید آمدن فرقه خوارج مذهبی تحت عنوان اهل سنت وجود نداشته است. از سوی دیگر خوارج یک فرقه تکفیری بوده که اهل سنت و شیعه و تمام فرقه‌های را تکفیر می‌کرده است. این مقاله بیان این مطلب اختصاص داده شده است.

هنگامی‌که بی‌درنگ بعد از رحلت پیامبر اسلام‌(صلی‌الله علیه و آله) در سقیفه بنی ساعده ابوبکر به‌عنوان خلیفه تعیین گردید،[۱] گروهی از مردم در برابر امام علی‌(علیه‌السلام) قرار گرفتند که عنوان خاصی نداشتند؛ بلکه به‌ «طرفداران خلفا» (عمر و ابوبکر) معروف بودند. این گروه، بنا بر قول ابو حاتم رازی، بعد از کشته شدن عثمان در زمان معاویه و بعدازآن، به «عثمانیه» نامیده شدند. شیعیان علی(علیه‌السلام) در این زمان به نام «علویه» شهرت داشتند تا اینکه در زمان عباسیان، نام علویه و عثمانیه نسخ گردید و علویه به نام پیشین خود، یعنی شیعه برگشت و بر دیگران، اسم اهل سنّت گذاشته شد و این اسم تا امروز ادامه دارد.[۲]

بنابراین، در زمان به وجود آمدن خوارج، مذهبی تحت عنوان «اهل سنّت» وجود نداشت و مذهب عثمانی، در این زمان در برابر مذهب علوی و شیعه قرار داشت. عثمانیه، اصطلاح سیاسی و نام فرقه‌ای است که بستر تاریخی آن به کشته شدن عثمان و حوادث پس‌ازآن بازمی‌گردد. اوّلین نمود تفکر عثمانی و تقابل سیاسی ـ نظامی آن با تفکر علوی، در جنگ جمل در سال ۳۶ق بود که به شکست انجامید. در تفکر عقیدتی فرقه عثمانیه، خلافت سه خلیفه اوّل مطرح بوده و خلافت امام علی‌(علیه‌السلام) موردقبول نبوده است؛ اما نوع افراطی آن، در ناصبی‌ها ظاهر می‌شد که با سب و لعن امیر مؤمنان‌(علیه‌السلام) و اهل‌بیت‌(علیه‌السلام) همراه بود.[۳]

فرقه خوارج که خلافت عثمان را مشروع نمی‌دانست و دشمن فرقه عثمانی بود، در جنگ صفین از میان لشکر امام علی‌(علیه‌السلام) سر برآورد.

خوارج، جمع خارجی، و از خروج به معنای سرکشی و طغیان گرفته‌شده است. گروه خوارج را بدان جهت به این نام خوانده‌اند، که از فرمان علی ـ علیه‌السلام ـ سرپیچی کرده، بر ضد او شوریدند. البته آنان خود را «شراه» می‌خواندند که معادل فارسی آن فروشندگان است، این عنوان را بدین علت انتخاب کردند که می‌گفتند: ما جان خویش را برای پاداش اخروی فدا می‌کنیم، این نام گرفته‌شده از این آیه است:«وَ مِنَ النَّاسِ مَن یشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَءُوفُ  بِالْعِبَاد»[۴]ِ (از مردم کسانی هستند که نفس خود را به جهت خوشنودی خداوند می‌فروشند و درراه او فدا می‌کنند.[۵]  خوارج را (مارقه) یا (مارقین) نیز نامیده‌اند.

فرقه خوارج در سال ۳۷ هجری در جریان جنگ صفین پس از داوری حکمین بین حضرت علی ـ علیه‌السلام ـ و معاویه به وجود آمد.[۶] آنان عده‌ای از سپاهیان حضرت علی ـ علیه‌السلام ـ بودند که در آغاز از معاویه و عمرو عاص فریب خورده و با پیشنهاد حکمیت از طرف معاویه موافقت کردند، و امام ـ علیه‌السلام ـ را به قبول آن وادار کردند. ولی پس از صدور رأی حکمین، آنان که تازه به اشتباه خود پی برده بودند، به‌جای آن که خود را نکوهش کنند و از امام عذر بخواهند، مرتکب اشتباه بزرگ‌تری شده، و شعار «لا حکم الا لله» یعنی فرمانی جز فرمان خدا نیست، را سر دادند.[۷] و حکمیت را موجب شرک و کفر اعلان کردند.[۸] ازاین‌رو از امام خواستند که از کرده خود توبه کند و عهدنامه آتش‌بس را نقض کرده، جنگ با معاویه را از سر گیرد.[۹]

شعار این فرقه این بود که: «لا حُکمَ اِلاّ لِلّهِ؛ حکومتی، جز حکومت ‌خدا نیست.» امیر مؤمنان، علی(علیه‌السلام) در پاسخ به این کلام فرمود: «کَلِمَهُ حَقٍ‏ أُرِیدَ بِهَا بَاطِلٌ‏؛ این، کلمه‌ای حق است که از آن، باطل اراده شده است.»[۱۰] مرکز این فرقه در «حروراء»، روستایی در پشت کوفه بود. به همین جهت، به خوارج، حَروری می‌گفتند.[۱۱]

در عصر حاضر فرقه اباضیه که پیروان عبدالله بن اباض هستند[۱۲]  بازمانده از خوارج است که در کشور عمان و مناطقی از شمال آفریقا حضور دارند، خاندان سلطنتی کنونی عمان نیز اباضی مذهب اند.[۱۳]

پی نوشت:

[۱]. محمدبن‌اسماعیل بخاری، صحیح بخاری، ج ۲، ص ۲۹۱، بیروت، دارصعب، بی تا.

[۲]. علی ربانی گلپایگانی، فرق و مذاهب کلامی، ص ۱۶۸، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی

[۳]. محمدرضا هدایت‌پناه، جریان‌شناسی فکری معارضان قیام کربلا، ص ۱۲ ـ ۱۶، قم، مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه، اول، ۱۳۸۲ ش.

[۴] . البقره، ۲۰۷.

[۵] . مشکور، محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامی، ص ۱۸۶، بنیاد پژوهش­های اسلامی، مشهد، ۱۳۸۴.

[۶]. دینوری، اخبار الطوال، ترجمه محمود مهدی دامغانی، ص ۲۳، نشر نی، چاپ چهارم، ۱۳۷۱ ش.

[۷]. اخبار الطوال، ص ۲۳.

[۸]. همان، ص ۲۴۷.

[۹]. همان، ص ۲۵۲.

[۱۰]. محیی‌الدین یحیی‌بن‌شرف نووی، المجموع شرح المهذب «مع تکمله السبکی والمطیعی»، ج ۱۹، ص ۲۱۸. بیروت، دارالفکر، بی‌تا.

[۱۱]. محمدی ری‌شهری، دانشنامه امام حسین‌(ع) بر پایه قرآن و حدیث و تاریخ، ج ۳، ص ۳۱۱، سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، اول،۱۳۸۸ ش

[۱۲]. شهرستانی، عبدالکریم، ملل و نحل، ج۱، ص ۱۱۷، دار المعرفه، بیروت.

[۱۳]. برنجکار، رضا، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، ص ۳۱، قم،  مؤسسه فرهنگی طه. بی‌تا.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *