شرح دعای روز نهم ماه رمضان
• دعای روز نهم ماه مبارک رمضان •
أَللّهُمَّ اجْعَلْ لى فیهِ نَصیباً مِنْ رَحْمَتِکَ الْواسِعَهِ وَ اهْدِنى فیهِ لِبَراهینِکَ السّاطِعَهِ وَ خُذْ بِناصِیَتى اِلى مَرْضاتِکَ الْجامِعَهِ بِمَحَبَّتِکَ یا أَمَلَ الْمُشْتاقینَ؛
«خدایا امروز، مرا از رحمت گسترده خویش، نصیبى قرار بده، و به برهان ها و دلیل هاى روشن و تابناک خویش، هدایتم کن، و پیشانى مرا به سوى خشنودى هاى جامع خود بگیر و ببر، به حق دوستى و محبّت خود، اى آرزو و آرمان مشتاقان».
در کمین «فرصت»ها
هست حق را نفحاتى دلجوى
که کند سوى بشر، گه گه روى
بوَد از نفحه حق در ایّام
ماه مهمانى حق، ماه صیام
رمضان ماه خداوند بود
ماه آزادى و پیوند بود
ماه عشق است و خلوص و ایمان
ماه وحى است و نزول قرآن
موسم ناله و نجوا باشد
ماه بیدارى دلها باشد
هرکه بیناتر و هشیارتر است
گوهر وقت، نگهدارتر است
فرصت از دست، گریزان باشد
راه، چون برق، شتابان باشد
سایه ابر بود فرصت ها
سایه باقى نبود، در یک جا[۱]
فرصت ها همچون ابر، گذرانند
رحمت حق، همیشه به سوى بندگان جارى است. امّا گاهى لحظه هاى نورانى و شفاف و سراسر برکت و رحمت، وجود دارد. فرصت هایى گرانبها پیش مى آید که از «لحظات اللّه» است، روزهایى مغتنم، که از «ایّام اللّه» است. هشیارى و بیدارى لازم است تا از آنها بهره جست. رمضان، یکى از این فرصت هاست.
در حدیث قدسى است: «آگاه باشید که در ایّام روزگارتان، خدا را نفحه ها و لحظه هایى مبارک است، آگاه باشید، در کمین و متعرّض آن لحظه ها باشید…»[۲]
مبادا که رمضان بگذرد و انسان از رحمت گسترده خدایى بهره اى به دست نیاورد. فیض، از مبدأ فیّاض الهى مى جوشد. قابلیّت و آمادگى باید تا در ما هم تجلّى یابد. برکت ها و رحمت ها، از سوى پروردگار به سوى مردم و به طرف زمین «نازل» مى گردد. این ماییم که باید ظرف وجودى و ظرفیّت معنوى خویش را زیر آبشار ریزان فیض قرار دهیم.
«در چنین ماه، که از چشمه نور
آیه هایى روشن
جلوه هایى جانسوز
تا سحرگاه، فرو مى ریزد،
و سحرها همه نورانى و خوب
و نَفَس ها همه سوزان، همه گرم
واى بر من اگر از ریزش فیض
بهره هایى نبرم
ورنه افسانه سرد است و سراب
این همه شور و شرم»[۳]
حیات برهانى
لحظات این ماه، همه نورانى است. همه لحظه ها، لحظه قدر است و ارزش آفرینى. حیات بشر، نیز باید با الهام از خرد و اندیشه، در سایه «آیات» و «بیّنات» و با الهام از «براهین ساطعه» و استدلالات روشن و تابنده، نورانى گردد.
زیستن بدون برهان عبث است و حیات غیر متّکى به منطق، پوچ است. جهان، جهان منطق و برهان و نشانه است. عالم، سراسر آیه است، راهنماست. نظم شگفت حاکم بر جهان، عجایب خلقت الهى، ابعاد پیچیده وجود انسان، اختلاف زبان ها، رنگ ها، قیافه ها، سرانگشتان، شب و روز و نور و ظلمت، مرگ و میر و پدیده حیات و مرگ، دریا و باران و موج و رویش گیاه و آمد و شد فصل ها، همه نشانه قدرت الهى است.
قرآن همه این ها را «آیه» مى داند. نشانه و برهان بر وجود خدا و راهنماى ایمان است. دیده، باید کور باشد تا نبیند. گوش، باید کر باشد تا نغمه جانبخش حیات را از ذرّه ذرّه عالم نشنود.
چه مى توان کرد؟ گاهى انسان ها، چشم و گوش بسته مى شوند و دیده بصیرت را به روى این جهان مى بندند، آنگاه، حتى خورشید را هم دیدن نمى توانند و از دیدن آفتاب، کور مى شوند. از خدا خواسته ایم تا ما را به سوى این برهان هاى روشن و تابناک، رهنمون گردد تا راه زندگى را با چراغ روشن برهان طى کنیم و مقصد را گم نکنیم.
بنده اى تسلیم و خاضع
انسان، در پناه «ولایت» زندگى مى کند. یا ولایت اللّه، یا ولایت شیطان. اگر انسان از مدار «حق» دور شود و از شعاع «ولایت اللّه» خارج گردد، وارد قلمرو ولایت و سیطره شیطان مى گردد. از جاذبه «خدا» اگر دور شویم، گرفتار «نفس» و «هوى» و «ابلیس» و «وسوسه شیطان» خواهیم شد. پس، باید «مسلمان» بود. یعنى «تسلیم حق» شد. دل به خدا سپرد، عنان اختیار در کف اراده و خواسته او قرار داد، پیشانى نیاز در آستان او بر خاک سایید، رضاى او را در نظر داشت، براى او کار کرد، عبد خالص او بود و اطاعت از فرمانش کرد.
از خدا خواسته ایم که پیشانى ما را ـ که رمز خضوع و تسلیم است ـ برگیرد و به سوى موجبات رضاى خویش بکشد. او، خودش ولىّ ما باشد و خودش به ما راه نشان بدهد. او که به بندگان، محبت دارد، آفریده هاى خود را دوست دارد، ساکن خانه دل هاى مشتاقان است، آرزومندان، محبّت او را سرمایه حیات مى کنند و عشقش را، ره توشه حرکت در مسیر رسیدن به «لقاءاللّه» مى سازند. مى خواهیم که ما را به بندگى بپذیرد و توفیق عبودیّت، عنایت کند.
پی نوشت ها
[۱] ـ بهجتى شفق سرود سحر، ص ۱۳۵؛
[۲] ـ اِنّ للّه فى ایّام دَهرِکم نَفحاتٌ، اَلا فترصّدوا لها؛ بحارالانوار، ج ۷۴ ص ۱۶۶؛
[۳] ـ از نویسنده.
منبع: سینای نیاز؛ جواد محدثی