پس از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار جمهوری اسلامی ایران، روش اداره کشور و مبنای مشروعیت قدرت سیاسی تغییر کرد. این تغییر ناشی از جهانبینی توحیدی و گستره تئوریک اسلام، یعنی حاصل نگرش خاص نسبت به مفاهیم و پدیدههای اجتماعی بود که نفوذ قدرت خداوند را در حیات اجتماعی علاوه بر حیات فردی مطرح نمود.
الگوی اجتماعی نقش و پایگاه زن در جامعه اسلامی از جمله مسائل اجتماعی است که بر اساس این مبنا قابل بررسی است. مقاله حاضر که تلخیصی از کتاب “الگوی اجتماعی، نقش و یا نگاه زن مسلمان در جامعه اسلامی بر اساس دیدگاه حضرت امام خمینی(ره)” است، در این چارچوب نگارش یافته است.
مقدمه
در تاریخ معاصر در جهان غرب، همراه با رشد و پیشرفت علوم تجربی، دانش فنی و تکنولوژی، نظام فرهنگی و اجتماعی نیز دستخوش تغییراتی وسیع شد.
این موضوع در تفکرات و فعالیتهای علمی، فرهنگی رنسانس ریشه داشت و به عبارت دیگر، در اروپا پس از قرون وسطی، فرهنگی به وجود آمد که زمینه انقلاب صنعتی، رشد سرمایهداری و پیدایش پدیدههای مختلف اجتماعی بر مبنای این فرهنگ را پدید آورد.
این فرهنگ که دارای بار سنت “یهودی، مسیحی” بود به لحاظ مشکلات جوامع اروپایی با کلیسا پیدایش تضاد میان مقامات روحانی کلیسا با دانشمندان و پژوهشگران و نیز به دلیل پیدایش افکار مادیگرانه و گسترش آنها در این دوران، از داخل جریان سکولاریزاسیون(غیر دینی شدن) عبور نمود و بدین ترتیب، فکر و عمل دینی اهمیت اجتماعی خود را از دست داد.
به دلایلی چون رواج و اشاعه ایدهها و افکار خصوصا با رشد و گسترش وسایل ارتباط جمعی و همچنین گسترش پدیده استعمار در اشکال نظامی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی… فرهنگ مذکور در نقاط مختلف دنیا و از آن جمله در کشورهای اسلامی رسوخ نمود و تمام جوامع را – البته با شدت و ضعفهایی – تحت تاثیر قرار داد.
در این اوج، در کشورهای مسلمان پدیده ترقیخواهی به وجود آمد، این فکر، اروپا را نمونه پیشرفت و الگوی کشورهای مسلمان معرفی نمود، به طوری که سید حسن تقیزاده، مشروطهخواه ایرانی در روزنامه کاوه در سال ۱۹۱۷ نوشت: تنها راه نجات مردم ایران، اقتباس راه و روش اروپائیان و تقلید از زندگی آنهاست.
از طرفی اکثر قریب به اتفاق حکومتهای جوامع اسلامی از اواخر قرون نوزدهم و اوایل قرن بیستم خصوصا پس از جنگ دوم جهانی(مانند آتاتورک در ترکیه و رژیم پهلوی در ایران) با کمک جوامع سرمایهداری غرب، اقدام به مدرنیزه کردن کشورهای خود بر اساس پذیرش ارزشهای غربی به جای ارزشهای اسلامی و جدا نمودن دین از زیست اجتماعی نمودند.
این جریان بر نظام رفتاری و ارزشهای جوامع اسلامی تاثیر بسیار گذاشت. حیات فردی و اجتماعی زنان و نظام خانواده، از جمله این تاثیرپذیرفتگان است. “کتابهایی در حوزه مطالعات مربوط به زنان مسلمان بر اساس تئوری مدرنیزاسیون یا نقطه نظرات مارکسیستی نوشته شد…
بسیاری از این مطالعات، الگوی وظایف ایدهآل زنانه در غرب را به عنوان معیار برای مطالعه زنان مسلمان به کار بردند، و با وضعیت بد آنها همدردی کردند و مدرنیزه شدن و غربی شدن زندگی آنها را، راه رهایی آنها از مشکلات معرفی نمودند”(۱)
به این ترتیب از این دوران، آنچه از طرف نویسندگان و گویندگان خارجی حتی داخلی(در مواردی) به عنوان معیار و معرف پایگاه و نقش زن مطرح میشد، عمدتا همان معرفها و معیارهای جوامع غربی و عدم توجه به الگوی فرهنگی و زمینه اجتماعی، تاریخی کشورهای اسلامی بود.
در ایران به عنوان کشوری اسلامی چنین روندی از نظر فکری و نیز در عمل توسط رژیم پهلوی دنبال میشد. تا این که انقلاب اسلامی به منزله واقعهای بیمانند و غیر منتظره برای دو جهان غرب و شرق به وقوع پیوست. جامعهای مذهبی که تمام اقشار و به ویژه توده مردم آن بر اساس جهانبینی توحیدی و ایدئولوژی اسلامی به پا خاستند.
جهان از نقش فعال و پیشرو زنان مسلمان در این انقلاب دچار شگفتی شد. انقلاب اسلامی زنان را به عنوان بخشی برجسته و تعیینکننده در کنار مردان ملاحظه کرد. این زنان، نیرو و استحکامشان را از گستره تئوریک اسلام الهام گرفتند.
اسلام دینی که خصوصیترین بخش زندگی آنان تا مشارکت سیاسی – اجتماعی و نقشهای دیگرشان را برنامهریزی و هدایت میکند.
پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران، منشاء مشروعیت قدرت سیاسی تغییر کرد و نگرشی خاص نسبت به مفاهیم و پدیدههای اجتماعی مطرح شد که نفوذ قدرت خداوند را در حیات اجتماعی علاوه بر حیات فردی طرح نمود.
این نوع نگرش طبیعتا در بررسی مدل اجتماعی پایگاه و نقش زن در جامعه اسلامی نیز تعیینکننده است.
بدین معنی که پایگاه و نقش انسان(زن و مرد) به طور اعم و زن به طور اخص در جامعه اسلامی مبتنی بر جهانبینی توحیدی، با نگرش خاص به انسان به عنوان مخلوق خداوند و خلیفه صاحب کرامت خدا در زمین با سایه گسترده ولایت معصومین(علیهم السلام) بر حیات این انسان در طول تاریخ، با پایگاه و نقش انسان به طور اعم و زن به طور اخص در جامعهای(غرب) که در آن اندیشههای خداگرایانه مغلوب اندیشههای سکولاریستی، غیر دینی و مادیگرانه شده و انسان در انجام تمایلات خویش به هر شکل آزاد است.
فردگرایی و سودگرایی حاکم و بازار محور نهایی زندگی انسان است، از اساس در کلیه سطوح متفاوت است و حتی نقشهای مشابه و یا ظاهرا مشابه مانند مشارکت سیاسی یا فعالیت اقتصادی در این دو نوع جامعه و به عبارتی در این دو فرهنگ هدفهای یکسانی را تعقیب نمیکنند و ارزشهای تعیینکننده نقش و پایگاه زن در این دو نوع جامعه متفاوت است.
ولی فقیه در جامعه اسلامی ایران، عهدهدار سرپرستی و هدایت انسانها و جامعه به طرف رشد و تعالی بر مبنای فرهنگ اسلام است و بنیانگذار نظام اسلامی ایران از جهت عملی و نظری حضرت امام خمینی(ره) بوده و ایشان در زمینه مسائل مختلف اجتماعی از جمله در مورد موضوع مورد بحث دیدگاه خود را بیان نمودهاند.
این نکته حایز اهمیت بسیار است که ایشان علاوه بر آشنایی دقیق و جامع به فرهنگ و تاریخ اسلام، نسبت به مسائل مبتلابه جوامع اسلامی و حتی دیگر جوامع بشری آشنایی بینظیری داشتند.
از آنجا که نقش زنان و نحوه حضور و مشارکت آنها در اجتماع در تاریخ معاصر از مسائل و محورهای مورد بحث بوده است و از طرفی با مطرح شدن الگوی وظایف ایده آل زن در نظام سرمایهداری و مادی غرب در جوامع اسلامی، در تعیین الگوی پایگاه و نقش زن در جامعه اسلامی از ضروریات این عصر بوده و حضرت امام خمینی(ره) نظر خود را در این زمینه بر اساس مبانی و اصول فرهنگ اسلام بیان نمودهاند. این مقاله به اختصار به تبیین نظر ایشان در این زمینه میپردازد:
الف) نقش سیاسی، اجتماعی زنان
۱. حضور زنان در انقلاب اسلامی ایران
الف: نقش مستقیم سیاسی زنان در انقلاب اسلامی ایران
۱. نقش اساسی زنان در جنبشهای صد ساله اخیر(مشروطه و تنباکو)
به طوری که مشخص است، این معرف، مربوط به نقش زنان در انقلاب اسلامی نیست، اما این دو جنبش در تاریخ معاصر ایران اتفاق افتاده و در مبارزه با استبداد و استعمار در ابعاد مختلف حایز اهمیت است و از طرفی حضرت امام خمینی(ره) نقش زنان در جنبش مشروطه و تنباکو را مانند نقش آنها در انقلاب اسلامی مفید و مثبت در جهت مصالح کشور و اسلام میدانند و آن را در مقابل نقش منفی زنان در رژیم پهلوی که در جهت نابودی کشور و اسلام بود، قرار میدهند.
حضرت امام(ره) در جایی فرمودهاند: “ابر جنایتکاران که ادامه حیات خویش را در اسارت ملتها به ویژه ملتهای اسلامی میدانند در این سدههای اخیر که راهشان به کشورهای اسلامی نفتخیز و ثروتمند باز شد دریافتند که تنها قشر مذهبی است که میتواند خار راهی در راه استثمار آنان باشد و دیدند که حکم نیم سطر یک مرجع مذهبی مورد علاقه مردم دارای چنان قدرتی است.
دولت انگلیس و دربار قدرتمند قاجار را به زانو درآورد و نیز دریافتند که زنان در آن نهضت نقش اساسی داشتند و متوجه شدند که در مشروطه و پس از آن نیز زنان به ویژه قشر متوسط محروم آنان هستند که میتوانند با قیام خود، مردان را به میدان بکشند و احساس کردند که تا این عوامل به قوت خود باقی هستند.
نقشههای آنان نقش بر آب است و لازم دیدند برای دست یافتن به این کشورها و مخازن سرشار آنها “پایههای مذهب” و “رهبری مذهبی “و “قشرهای مذهبی” سست شود… تا آن که رضاخان را برای خدمت یافته و به قدرت رساندند… کسانی که آن زمان را به یاد دارند میدانند این خائن تبهکار با دستیاری عمال بیوطنش با اینان چه کردند.
برای پیروزی هر چه سریعتر نقشههایشان چه راههایی را برای انحراف و مصرفی نمودن و به فساد کشیدن بانوان مظلوم در پیش گرفتند. کافی است نسل حاضر که آن روزگار سیاه را درک نکردهاند به کتابها، شعرها، نوشتهها، نمایشنامهها، تصنیفها، روزنامهها، مجلهها مراجعه و از آنان که دیدهاند از مراکز فحشا و قمارخانهها و شراب فروشیها و سینماهای آن زمان بپرسند.(۲)
۲. قیام و مبارزات زنان در نهضت اسلامی ایران
بیداری ملت و قیام زنان بر ضد رژیم پهلوی و تظاهرات و ایستادگی آنها در میدان مسلسلها و تانکهای دژخیمان رژیم پهلوی درحالی که حتی فرزندان خود را در آغوش داشتند در عین رعایت حجاب اسلامی موجب پیروزی ملت ایران و نهضت اسلامی شد و بدین ترتیب نقشه شیطانی غرب و وابستگان وی در گمراه و دچار آسیب کردن زنان، نقش بر آب شد.
زنان در این حرکت خویش الگوهای اسلامی یعنی حضرت فاطمه(سلام الله علیها) و حضرت زینب(علیها السلام) را تبعیت نمودند و این آنها را در عرض بانوان و سربازان صدر اسلام قرار داد.
حجاب زنان مسلمان در انقلاب اسلامی اگر چه به عنوان عاملی برای مقابله(Resisting) بود، اما در واقع هویت زن مسلمان(Identity) را تشکیل میداد. لذا برای کسب استقلال خویش از قید شیئیت، ملعبه بازیها و شهوتپرستیها و فساد رایج در جامعه آن زمان از شروط اساسی و اولیه محسوب میشد.
۳. قیام و مبارزات زنان و مردان در نهضت اسلامی ایران
زنان و مردان ایران در جریان انقلاب اسلامی متحول شده و روحیاتشان تغییر نمود و این باعث استقامت و پایمردی بیشتر آنها و پیروزی انقلاب شد. پس با تغییر تعلقات روحی زنان و مردان و سپس با تغییر ذهنیت آنها در جریان انقلاب اسلامی فکر و عمل دینی در حیات فردی و اجتماعی و همچنین مبارزه با طرحها و برنامههای استبداد داخلی و استعمار خارجی در این راستا در نزد آنها اهمیت یافت. و از این رو عملکرد عینی آنان در این مسیر منجر به پیروزی انقلاب اسلامی شد.
۴. نقش شهادتطلبی زنان در نهضت اسلامی و حکومت اسلامی در حصول پیروزی
روحیه شهادتطلبی و جانفشانی زنان موجب ناتوانی قوای بیگانه در مقابله ملت ایران و به ثمر رسیدن نهضت اسلام شد. در واقع پیدایش روحیه شهادتطلبی، همان تغییر در روحیات و تعلقات روحی است که در عینیت جامعه، در تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی… جامعه نقش تعیینکنندهای دارند.
۵. قیام و مبارزات زنان دوشادوش مردان در نهضت اسلامی ایران
زنان در پرده عفاف همصدا با مردان و دوشادوش آنها در نهضت اسلامی مشارکت داشتند و موجب بیمه کردن پیروزی برای اسلام و انقلاب شدند. نکته قابل توجه این که، در گذشته یعنی در دوران پهلوی، دوشادوشی زنان و مردان در جامعه، در چارچوب فرهنگ وارداتی غرب طرح و اعمال میشد.
و کشف حجاب یا به عبارتی بیحجابی و عدم رعایت موازین اسلامی در روابط بین زن و مرد، از اصول تفکیکناپذیر این همدوشی بود، به علاوه مسیر و جهت آن نیز فرق میکرد. اما در انقلاب اسلامی این دوشادوشی در صحنه سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و… دقیقا در چارچوب ایدئولوژی اسلامی است، لذا حفظ موازین شرعی در روابط زن و مرد و عایت حجاب از اصول تفکیکناپذیر آن است.
ب. پیشقدم بودن و رهبریت زنان در قیام و مبارزات انقلاب اسلامی ایران
زنان در انقلاب اسلامی پیشقدم بوده و در مقایسه با مردان، آنها در انقلاب نقش اول را ایفا کردهاند.
۱ – حضور زنان در انقلاب اسلامی ایران، اسباب شجاعت مردان
بیان کردیم زنان ایران مستقیما در صف اول مبارزه و قتال در جریان نهضت اسلامی ایران قرار داشتند. و حالا این نکته را نیز بدان میافزاییم که قیام زنان ایران به ویژه قشر متوسط و محروم در کلیه حوادث تاریخی و نهضتهای صد ساله اخیر به ویژه در انقلاب اسلامی موجب به میدان آمدن مردها و تشجیع آنها شده است و از این رو باز هم زنان در صف اول نهضت قرار داشته و پیشقدم هستند.
پس زنان الهامدهنده، تعلیمدهنده و مایه عبرت مردان بودهاند از این رو خط، سهم و نقش آنها در انقلاب بیشتر بوده است. از آنجا که به فرموده حضرت امام(ره): انقلاب اسلامی از نفوس تحول یافته زنان و مردان برخاسته است.
میتوان گفت، تحول روحی در زنان نه تنها عملکرد فکری و عینی آنها را در صحنههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی انقلاب و نظام اسلامی تعیین میکنند، در تحول روحی و در عملکرد ذهنی و بالاخره عملکرد عینی مردان در صحنههای مختلف انقلاب و نظام اسلامی نقشی تعیینکننده دارد.
از این روست که امام فرمودهاند: “زنان تقویتکننده و شجاعکننده ملتها” هستند. البته این امر در نقش انحطاطی زنان نیز صادق است، بدین معنی زمانی که زنان خود را ملعبه هوسبازیهای لذت پرستان و مادیگرایان قرار داده و خود را در حد یک شی پایین آورند، در سقوط روحی و فکری و رفتاری مردان و کلیه اقشار جامعه نقش تعیینکنندهای دارند.
۲ – نقش ایثار مادران شهدا در انقلاب اسلامی ایران
حضور مثبت زنان در نقش مادران، همسران و خواهران در انقلاب اسلامی در تحول روحی و ذهنی و رفتار عینی فرزندان، شوهران و برادران موثر افتاد و به حفظ و گسترش روحیه انقلابی، در کانون خانواده توسط زنان و مادران انجامید، که خود عاملی بسزا در پیروزی نهضت اسلامی محسوب میشود.
ج: حق و سهم زنان در انقلاب اسلامی ایران(نقش مستقیم و غیر مستقیم)
بر اساس نظر حضرت امام(ره) زنان نسبت به مردان بر ملتها حق بیشتری دارند و انقلاب اسلامی ایران نیز بیشتر رهین منت بانوان است تا مردان، بدین سبب ایشان فرمودهاند: “پیروز و سرافراز باد نهضت اسلامی زنان معظم ایران. ”
۲ – نقش سیاسی – اجتماعی زنان در جامعه اسلامی(جمهوری اسلامی ایران)
۱. فعال بودن زنان در مسائل سیاسی، اجتماعی در جمهوری اسلامی ایران
ورود زنان به صحنههای سیاسی، اجتماعی و طرح این مسائل توسط آنها در اثر تحول فکری و روحی ایجاد شده در آنان در جریان انقلاب بوده است. که در مورد آن سخن گفتیم. شرکت زنان در قلمرو امور سیاسی، اجتماعی جامعه و آزادی آنها در این امور همقدم با مردان و دیگر اقشار جامعه و حتی پیشقدم نسبت به دیگران به اهداف زیر است:
در جهت عدم تعهد نسبت به ابرقدرتها – به هدف اسلام و عمل به تکلیف شرعی خویش – برای اداره مملکت و امور کشور به ست خود – جنگ با ابرقدرتها و قوای شیطانی – رواج و گسترش اخلاق اسلامی و اعمال صالحه…
از طرفی وجود بینش سیاسی و آگاهی در این امور و علاقه به مسائل سیاسی، اجتماعی و مشارکت زنان در این زمینه موجب آسیب ناپذیری ملت و پیروزی آن و ابطال نقشههای دشمنان نسبت به مردان و زنان در به فساد کشیدن آنها و پیشبرد اهداف اسلام میشود.
اما عنصر اساسی حرکت سیاسی، اجتماعی زنان رعایت حجاب و مسائل مبتنی بر آن مانند عدم آمیزش و اختلاط غیر شرعی زنان و مردان است. اهمیت این نکته از آنجا ناشی میشود که در تاریخ معاصر بیحجابی و آزادی روابط زنان و مردان عنصر تفکیکناپذیر پیشرفت و حرکت سیاسی، اجتماعی زنان قلمداد میشد.(۳)
۲. مشارکت زنان در ساختن جامعه و سازندگی کشور و لزوم آن
جامعه و کشور تنها به دست مردان آباد و ساخته نمیشود، بلکه زنان با مردان در سازندگی کشور معنای واقعی آزاد بودن برای زنان و مردان یک جامعه است، نه آزادی در مراکز عیش و عشرت و آمیزشهای غیر شرعی.
ازطرفی مشارکت زنان ایران در سازندگی کشور مثلا شرکت در جهاد سازندگی، موجب گسترش موج سازندگی در سراسر کشور و تحریک و ازدیاد قوای مردان در این امور میشود، علاوه بر این آنان با تربیت جوانان توانا برای انجام سازندگی و عمران کشور گام دیگری در سازندگی برمیدارند و اهداف آنان در این سازندگی قطع وابستگی کشور در تمام ابعاد – ریشه کن نمودن فقر و استضعاف – ساختن کشور و خرابههای دوران پهلوی و بقای جامعه اسلامی میباشد.
۳. حق رای و مشارکت زنان در انتخابات و لزوم آن
شرکت زنان در رفراندومها و رای دادن و رای گرفتن و انتخاب شدن برای ورود به مجلس، برای آنها همانند مردان یک حق سیاسی است که باید در جهت استقلال کشور و آزادی آن و تحقق اسلام حقیقی به کار گرفته شود. که مشارکت فعالانه، آزادانه و مشتاقانه زنان در رفراندومها در جمهوری اسلامی ایران موجب حصول پیروزی نمونه برای جمهوری اسلامی در دنیا شده است.
حضرت امام(ره) ورود زنان به مجلس در جمهوری اسلامی با ورود آنها به مجلس در رژیم پهلوی را متفاوت میدانند. در این مورد ایشان فرمودهاند: “امروز غیر روزهای سابق است، امروز باید خانمها وظایف اجتماعی خودشان را و وظایف دینی خودشان را باید عمل بکنند .
و عفت عمومی را حفظ بکنند و روی آن عفت عمومی کارهای اجتماعی و سیاسی را انجام بدهند، نه مثل سابق که فرض کنید اینها یک زنی را هم وارد کردند در مجلس، اما چه زنی بود چکار میخواست بکند؟ حالا هم وارد شدند بعضی خانمها در مجلس، این ورود غیر آن ورود است، آن یک ورودی بود این هم یک ورود آنها مجالس داشتند، روز زن داشتند، روزی که برای کشف حجاب بود…(۴)
۴. جهاد مالی و امداد اجتماعی زنان در نهضت و حکومت اسلامی
جهاد مالی و پیشقدم بودن زنان مسلمان در این امر، برای مستضعفین، مستمندان و آوارگان و نیز خدمت به بیماران و معلولان یکی دیگر از بخشهای فعالیت زنان در جمهوری اسلامی است. و ارزش فعالیتهای زنان در این زمینه از ارزش فعالیتهای مردان در این امور بیشتر است و یکی از بهترین تحولات ناشی از انقلاب اسلامی است.
۵. لزوم فعال بودن زنان در مسائل سیاسی، اجتماعی در جمهوری اسلامی ایران
اسلام میخواهد زنان مانند مردان به انجام کارهای اساسی و جدی مبادرت ورزند. از این رو بر زنان است که در مقدرات اساسی مملکت اسلامی دخالت کنند چه از طریق غیر مستقیم یعنی با تربیت جوانان توانا برای اسلام و مملکت و چه به طور مستقیم، یعنی با مشارکت در کلیه امور سیاسی اجتماعی جامعه و پیشقدم بودن در این امور جهت آزادی و استقلال کشور، استقرار و تداوم حکومت اسلامی، طرفداری از مظلومان، احیای سنت الهی به تبع خاندان اهل بیت(علیهم السلام) و حفظ ارزشهای انسانی.
مجاهدات الگوها و رهبرانی چون حضرت زهرا(سلام الله علیها) و حضرت زینب(علیها السلام) در واقع این گونه وظایف و مسئولیتهایی برای زنان مسلمان ایجاد میکند.
۶. نقش اساسی و ویژه زن در جامعه
اگر چه تعداد فراوانیهای این معرف کم است اما با توجه به معانی و قیدها و اوصافی که در گفتار حضرت امام(ره) درباره نقش اساسی و ویژه زن در جامعه وجود دارد، میزان اهمیت این معرف بسیار است.
زنان سرچشمه صلاح و یا فساد در هر جامعهای هستند و لذا نقش آنها در جامعه بالاتر از نقش مردان است. زیرا آنها علاوه بر این که خود در تمام ابعاد سیاسی – اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی فعال هستند.
قشرهای فعال را نیز در دامن خود تربیت میکنند، آنها میتوانند انسانهایی تربیت نمایند که دارای استقامت و برخوردار از ارزشهای والای انسانی باشند و یا درمقابل انسانهایی سست عنصر و غیر انسان تربیت کنند، پس هم صلاح جامعه و هم فساد آن در دست زنان است. و در یک جامعه اسلامی زنان متعهد اساس آن ملت و جامعه هستند.
با عنایت به این مطلب و سایر مباحث این بخش نقش اول و اساسی زنان در مسائل مختلف سیاسی – اجتماعی تضمینکننده حفظ و تکامل ساخت سیاسی – اجتماعی جامعه اسلامی ایران است. حضرت امام(ره) نقش زن در جامعه اسلامی را سازنده و در جوامع غیر اسلامی و فاسد تخریبی میدانند.
از این رو در جامعهای که مناسبات اجتماعی آن مفاسد بیشمار اخلاقی، روحی برای افراد آن جامعه به بار میآورد، نقش زنان نیز چون در این چارچوب صورت میپذیرد و با مفاسد اخلاقی، روحی درمیآمیزد، بنابراین تخریبی است. این دلیل اساسی علت مخالفت حضرت امام با وظایف سیاسی، اجتماعی زنان در رژیم پهلوی و موافقت ایشان با این وظایف و فعالیتها در جمهوری اسلامی(جامعه اسلامی) است.
از این رو در کلام ایشان میبینیم که گفته شده: از دخالت زنها در اجتماع مستلزم مفاسد بیشمار زنان پهلوی ابراز انزجار کنید و یا فرمودهاند: احترام به حیثیت اجتماعی و اخلاقی زنان موجب ممانعت اسلام از حضور و اختلاط مخالف با عفت زنان در مجلس رژیم پهلوی است و یا این که درست کردن زنان به شکل عروسک و فرستادن آنها به ادارات موجب از فعالیت افتادن مردان و رژیم پهلوی شد و از طرف دیگر ایجاد تقابل بین وظایف خانوادگی و نقش مادری با وظایف اجتماعی و بیارزش کردن شغل مادری در زمان پهلوی در این راستا قرار دارد.
پینوشتها
۱٫ Hussain, Freda, The Ideal andThe Contextual Realities of Muslim women, in Muslim women, ed. Freda Hussain London, Croom Helm, 1984, p.1.
۲. امام خمینی، صحیفه نور – ج ۱۶ – ث ۱۲۶ – ۱۲۵.
۳. برای اطلاع بیشتر میتوان به کتاب “الگوی اجتماعی نقش و پایگاه زن در جامعه اسلامی بر اساس دیدگاه حضرت امام خمینی(س) فصل مربوطه مراجعه نمود.
۴. امام خمینی – صحیفه نور – ج ۱۳ – ص ۷۰ – ۱۲۵