خودکشی-بخش اول

۱۳۹۴-۱۲-۲۲

246 بازدید

یکى از مشکلات و اختلالات روانى و اجتماعى، «خودکشى» و رفتارهاى خودتخریبى است. این پدیده به شدت در دین مقدس اسلام نهى شده و حرام است و انجام‌دهنده آن، از رحمت الهى به دور خواهد بود. عوامل بسیارى از جمله یأس و ناامیدى، بى‌هدفى، شکست‌ها، افسردگى و… موجب خاموشى شمع خود مى‌گردد که ما برخى از راه‌کارهاى پیشگیرى از آن را بیان خواهیم کرد.

پیشگیرى از خودکشى و رفتارهاى خودتخریبى

در اهمیت پیشگیرى از خودکشى، همین بس که بر خلاف آسیب‌هاى اجتماعى دیگر، تنها راه مقابله با این آسیب اجتماعى، پیشگیرى است و درمان به معناى علاج واقعه بعد از وقوع آن در مورد خودکشى منتفى است. بنابراین تنها یک راه فراروى ما وجود دارد و آن پیشگیرى جهت کند کردن روند سریع خودکشى و به نزدیک صفر رسانیدن موارد آن در بین جوامع بشرى است.

عمل به توصیه‌ها و راه‌کارهاى ذیل باعث مى‌شود که افراد نه تنها دست به خودکشى نزنند بلکه هیچگاه اقدام به خودکشى هم در زندگى خود نداشته باشند. (پیشگیرى اولیه)

همچنین به افرادى که به دلایلى اقدام به خودکشى کرده‌اند امّا در این راه به هدف خود نرسیده‌اند، کمک مى‌کند که زندگى طبیعى و سرشار از امید و نشاطى را شروع کنند و هرگز اقدام گذشته خود را تکرار ننمایند. (پیشگیرى ثانویه)

فهرست توصیه‌ها و راه‌کارها

۱- تقویت ارتباط با خدا

۲- امیدوارى

۳- کنترل خشم

۴- صبر و استقامت

۵- حسن ظن به خدا

۶- توکل

۷- نشاط و شادابى

۱ـ تقویت ارتباط با خدا

لحظه و ساعت خودکشى، لحظه اعراض و روى‌گردانى از حضرت حق است. لحظه گسستن از خداست. لحظه غربت و تنهایى انسان است. لحظه‌اى است که به دلیل ناسپاسى، خداوند انسان را رها مى‌کند و به حال خود وا مى‌نهد. امان از لحظه‌اى که خداوند انسان را به خود واگذارد.

خداوند مهربان مى‌فرماید: اگر به یاد من باشید و ارتباط خود را با من قطع نکنید و در لحظاتى که صحنه گناه آماده است، به خاطر من خود را آلوده نسازید، در لحظات دشوار شما را نجات مى‌دهم، دست شما را مى‌گیرم و روزى و نعمت خویش را از جایى که به ذهنتان خطور نمى‌کرد، بر شما ارزانى مى‌دارم.

به راستى آیا براى بشر، سزاوار بلکه ممکن است که از خدا قهر کند و از او فرار کند؟ با خودکشى از چه کسى و از چه چیزى مى‌توان فرار کرد؟ آیا از حکومت و مملکت خدا مى‌توان پاى بیرون نهاد (و لا یملکن الفرار من حکومتک) آیا از خود مى‌توان فرار کرد؟

انسانى که حقیقتاً و قلباً به خدا و دین و مذهب معتقد باشد، هیچ گاه دست به خودکشى نمى‌زند؛ چرا که خودکشى، بزرگترین گناه و بدترین توهین به خداست. تولستوى مى‌گوید: «داشتن اعتقادات مذهبى، باعث بازدارى فرد از خودکشى مى‌گردد. ایمان یعنى آگاهى از معناى زندگى انسانى، همین آگاهى است که مانع مى‌شود انسان خود را از بین ببرد و به زندگى ادامه دهد. این نیروى زندگانى است»[۱]

در سایه شناخت خدا و ارتباط با او دل‌ها آرام مى‌شود، زندگى معنى‌دار مى‌گردد، لحظات عمر پربار و دل‌انگیز مى‌گردد، زندگى شیرین مى‌شود.

راه‌هاى تقویت ارتباط با خدا

۱ـ به نماز اهمیت دهیم که به فرموده خداوند والاترین ذکر است.

۲ـ با قرآن مأنوس باشیم و در آیات آن تدبر کنیم.

۳ـ با مؤمنان واقعى که دوستان خدایند در ارتباط باشیم.

۴ـ در تزکیه نفس و پاکسازى درون از اغیار، تلاش کنیم.

۵ـ هر از چند صباحى در گوشه‌اى خلوت و دور از سر و صدا و هیاهوى زندگى با او به نجوا بپردازیم.

۶ـ با دعاهایى همچون کمیل، مناجات شعبانیه، عرفه، ابو حمزه ثمالى، مناجات خمس عشر، افتتاح، زیارت جامعه کبیره و زیارت عاشورا مأنوس باشیم آن را بفهمیم و فرازهایى از آن را حفظ کنیم و دائم در قنوت نمازها و سجده‌ها و در زمانى که متوجه خدا شدیم آن‌ها را زمزمه کنیم.

۷ـ با دیوان اشعار شعراى سوخته دل و عارف آشنا باشیم و اشعار نغز و دلنشین آنان را دائماً براى خود تکرار کنیم.

۸ـ به اماکن مقدسه و زیارتگاه‌ها که محل تجلى نور خدا و اولیاى اوست سر بزنیم خصوصاً به زیارت خانه دوست(حج) مشرف شویم.

۹ـ ضعف و نیاز و کوچکى خود و قدرت و غنا و بزرگى خداوند را لحظه‌اى از یاد نبریم.

۱۰ـ خداوند را مولى و دوست خود بدانیم او را زیباترین، مهربان‌ترین و دوست داشتنى‌ترین کس بدانیم.

۱۱ـ دوستى و ایمان خود را عملاً و در صحنه زندگى، با انجام خواسته‌هاى او و جانفشانى در راه او ثابت کنیم.

۱۲ـ با دوستان او دوست و از دشمنانش بیزار باشیم.

۱۳ـ از توبه و انابه و استغفار و اشک غفلت نکنیم.

۱۴ـ توفیق انس و ارتباط با او را از خود او درخواست کنیم.

۲ـ امیدوارى

یکى از عوامل عمده ارتکاب رفتارهاى خودتخریبى، نومیدى است. نومیدى از خدا و قدرت و رحمت او، نومیدى از آینده بهتر، نومیدى از برطرف شدن مشکلات و تنگناها و بالاخره نومیدى از خود و اجتماع. مولاى متقیان حضرت امام على (علیه السلام) مى‌فرمایند: «نومیدى، صاحبش را به کشتن مى‌دهد»[۲]

یکى از زیباترین و کارآمدترین خصوصیات هر انسانى، ویژگى امیدوارى است، امید، روح زندگى است. امید، اکسیر زندگى و آب حیات است. بدون آن، انسان محکوم به فناست. نومیدى، بستر شکست و سقوط است و امید، زمینه‌اى براى یافتن راه نجات و حرکت به سوى آینده روشن‌تر. انسان عاقل، هیچگاه نومید نیست چون نومیدى، دیوانگى است.

راه‌هاى تقویت امید

۱ـ در هیچ شرایطى ناامید نشویم. روزگار، آبستن حوادث شیرین هم هست.

دور گردون گر دو روزى بر مراد ما نرفت * دائماً یکسان نباشد حال دوران غم مخور

«حافظ»

۲ـ دائم به خود بگوییم «ستون تا ستون، فرج است» «پایان شب سیه، سپید است» در هیچ موقعیتى نومید نشویم خصوصاً اگر طرف ما، مستقیماً خود خدا باشد.

۳ـ اگر غرق در گناهیم و شرمسار، نگران نباشیم، درِ توبه باز است و خدا مشتاق راز و نیاز. چرا نومید شویم در حالى که خداوند مى‌فرماید: «اگر آن دسته از بندگانم که از من روى‌گردان شده‌اند، مى‌دانستند چقدر مشتاق بازگشت آنان هستم، از فرط خوشحالى قالب تهى مى‌کردند».[۳]

برخى فکر مى‌کنند که فقط خودشان غرق گناهند در حالى که اگر خداوند پرده را بالا بزند و اسرار را فاش کند، پرونده کم و بیش سیاه همه بندگان آشکار مى‌شود. آنچه اهمیت دارد نومید نشدن از درگاه الهى و توبه و بازگشت است و گرنه کیست که شرمنده خدا نباشد. «اى پیامبر! به آن دسته از بندگانم که در گناه زیاده روى کرده‌اند بگو که از رحمت الهى نومید مباشید چرا که خدا همه گناهان شما را خواهد بخشید».[۴]

۴ـ امیدوارى را از امامان معصوم (علیهم السلام) یاد بگیریم. حضرت امام سجاد (علیه السلام) در دعاى شریف ابو حمزه به خداى متعال عرض مى‌کند:

«اى خدا! اگر گردنم را به زیر زنجیر قهرت ببندى و عطایت را از میان همه خلق، از من دریغ نمایى و در چشم بندگانت رسوایى‌ام را آشکار سازى و فرمان دهى که مرا به آتش دوزخ کشند و بین من و نیکان جدایى افکنى، باز هم رشته امیدم را از تو قطع نخواهم کرد و از امیدى که به عفو و بخششت دارم، منصرف نمى‌شوم و محبتت از دلم بیرون نخواهد رفت. من هرگز عطا و بخشش‌ها و پرده‌پوشى‌هاى تو را بر من در دنیا فراموش نخواهم کرد…».[۵]

۵ـ در موقعیت‌هایى که جاى هیچ گونه امیدى نیست، امیدوارتر باشیم.

مطلب فوق، مضمون حدیثى است که از سه نفر از بزرگان دین یعنى نبى اکرم اسلام(صلى الله علیه و آله و سلم)، امام على (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) نقل شده است.[۶]

سرّ و فلسفه این توصیه این است که در مواقعى که به حسب ظاهر و به حساب روال عادى و طبیعى، جاى هیچ گونه امیدى نیست، انسان از اسباب، نومید مى‌شود و متوجه مسبب‌الاسباب مى‌گردد. از همه گسستن و به خدا پیوستن که همان حالت اضطرار و دعاى خالص است، یکى از مواقع استجابت دعاست. ما انسان‌ها معمولاً تا بدین درجه از اضطرار نرسیم یا اصلاً متوجه خدا نیستیم و یا خدا را در عرض و در کنار سایر اسباب مى‌بینیم و دعایمان نیز مشرکانه است لذاست که طرفى نمى‌بندیم.

۶ـ هر زمانى که مشکلات و تنگناها به نهایت خود رسید، آنگاه منتظر امداد غیبى باشیم. امیر مؤمنان على (علیه السلام) مى‌فرمایند: «زمانى که مشکلات به نهایت رسید، گشایش و پیروزى فرا مى‌رسد».[۷] «زمانى که زندگى بر انسان سخت مى‌شود، کامیابى و موفقیت براى انسان از هر زمان دیگرى نزدیکتر است».[۸]

زمانى که زندگى دشوار شد و مشکلات از هر طرف هجوم آوردند و طاقت به طاق رسید، شاید مشکل ما حل شده باشد امّا خود، خبر نداشته باشیم. زنى به خاطر رهایى از سرکوفت‌هاى مادر شوهر و خواهر شوهر خود، مبنى بر این که اجاق تو کور است و مى‌خواهیم براى فلانى زن بگیریم، دست به خودسوزى زد ضمن درمان بدن نیم سوخته زن، پزشکان تشخیص دادند که خانم، دو ماهه حامله است!

۷ـ انسان با ایمان هرگز نومید نمى‌شود چرا که نومیدى به فرموده خداوند از خصوصیات کافران و گمراهان است. «از رحمت و نصرت من مأیوس نگردید چرا که تنها کافران از رحمت و یارى من نومیدند»[۹] آرى تنها کافران هستند که ایمان ندارند به این که خداوند حاضر و ناظر آنهاست و مى‌تواند غبار غم و نومیدى را از چهره آنان بزداید.

بنابراین نومیدى، نوعى کفر عملى است که این امر از ساحت انسان با ایمان به دور است.

۳ـ کنترل خشم

یکى از زمینه‌هاى مساعد جهت اقدام به خودکشى، حالت خشم و عصبانیت است. انسان گاهى چنان غضبناک و خشمگین مى‌شود که عنان اختیار از کف مى‌دهد و ممکن است دست به هر کار ناشایستى بزند. توصیه بزرگان این است که در این حالت، باید نهایت تلاش در جهت کنترل خویشتن نمود. به راستى عصبانیت چیست؟ چه عوارضى دارد؟ چگونه مى‌توان در این حالت، خود را کنترل کرد؟

پیامبر اکرم(صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود: خشم آتشى است که توسط شیطان در اندرون انسان افروخته مى‌شود.[۱۰]

امام صادق (علیه السلام) فرمود: «خشم و غضب، کلید تمامى بدیهاست»[۱۱]

حضرت امام على (علیه السلام) فرمود: «غضب، آتشى است افروخته، کسى که آن را کنترل کند، آن آتش را خاموش کرده و هر کس آن را رها کند، اولین کسى که با آن آتش مى‌سوزد، خود اوست».[۱۲]

همواره به یاد داشته باشیم که پرخاش کردن، از کوره به در رفتن، اون روى سگ خود را بالا آوردن، داد و هوار کشیدن، نه تنها مشکلى را حل نمى‌کند که قضیه را بغرنج‌تر مى‌سازد. انتقام از خود و دیگران و عقده‌گشایى، بدترین و خطرناکترین شیوه برخورد با مشکل است. اگر اراده کنیم، مى‌توانیم خود را کنترل کنیم آنگاه با خونسردى و درایت، معقولانه‌ترین راه را براى از بین بردن مشکل انتخاب کنیم.

راه‌هاى کنترل خشم

این راه عمدتاً توصیه بزرگان دین است که از لابلاى احادیث استخراج شده است. در هنگام عصبانیت سعى کنیم به توصیه‌هاى زیر عمل کنیم:

۱ـ در تورات آمده است که‌ اى فرزند آدم! هنگامى که خشمگین مى‌شوى مرا به یادآور تا در آن هنگام که من خشمگین شدم از تو یاد نمایم.[۱۳]

۲ـ با گسترش میزان آگاهى و معرفت و وصل شدن به دریاى الوهیت، داراى صفت شرح صدر شویم یعنى دریا دل شویم. ظرفیت خود را افزایش دهیم. آنچنان کم‌ظرفیت نباشیم که با هر نسیمى متلاطم گردیم.

۳ـ به هنگام خشم از شر شیطان به خدا پناه بریم و شیطان را لعنت کنیم.

۴ـ اگر مى‌توانیم صحنه را ترک کنیم و گرنه در صورت ایستاده بودن فوراً بنشینیم و اگر نشسته‌ایم فوراً دراز بکشیم.

۵ـ سکوت کنیم و دست به هیچ اقدامى نزنیم.

۶ـ با آب سرد وضو بگیریم یا غسل کنیم و یا استحمام نماییم.

۷ـ خونسرد باشیم و عاملى که باعث ناراحتى و خشم ما شده است را به عنوان یک واقعیت هر چند تلخ بپذیریم. آنگاه براى رفع مشکل یا جبران خسارت، با آرامش تصمیم بگیریم. این توصیه به معنى تسلیم شدن نیست به معنى اقدام عاقلانه و گام برداشتن در روشنایى است.

۴ـ صبر و استقامت

در مجموعه معارف دینى، صبر، از جایگاه والایى برخوردار است از دیدگاه بزرگان دین، کسى که صبر ندارد دین ندارد. ایمان همان صبر است. صبر، همان شجاعت است. صبر و ظفر، همواره در کنار یکدیگرند. ارزشمندترین نوع صبر، وادار کردن خود به صبر و شکیبایى است. صبر به منزله سر براى پیکره دین و ایمان است. اجر و پاداش صابران، بى‌حد و اندازه است.

صبر، علامت قدرت و عظمت و عزت است و بى‌تابى و جزع، نشانه ضعف و حقارت و ذلت. شاید کمتر کسى باشد که نخواهد صابر و با استقامت باشد امّا به راستى چگونه مى‌توان صابر بود و این صفت را در خود تقویت نمود؟

ادامه دارد…