خشونت در خانواده-2

خشونت در خانواده-۲

۱۴۰۰-۰۸-۲۵

146 بازدید

نظریه‌هایی درباره خشونت

اریک فروم معتقد است که انسان دارای نوعی از پرخاشگری بالقوه و ذاتی است که اساساً در پاسخ به تهدید علایق حیاتی او به طور اعم بروز می‌کند. این خشونت برای حفظ زیست، دفاعی ضروری است ولی نوع دیگر آن غریزی نیست بلکه تحت تاثیر یادگیری و محیط فرهنگی و اجتماعی انسان است.

فلاسفه و دانشمندان هر یک به فراخور دیدگاه خود انسان را تعریف کرده‌اند. بر اساس این تعاریف؛ یکی از ویژگی‌های او را در نظر گرفته‌اند مانند تفکر، نطق، اجتماعی بودن، خنده و… در یکی از تعاریف، الیوت ارنسون می‌گوید: انسان، حیوان پرخاشگر و ستیزه‌جوست. با این تعریف این سؤال مطرح می‌شود آیا واقعا ًپرخاشگری در انسان فطری است و در ذات او موجود است؟ یادگیری تا چه حد در پرخاشگری مؤثر است؟

ژان ژاک روسو می‌گوید: انسان در محیط طبیعی، موجودی مهربان، شاد و خوب است. قیود اجتماعی او را مجبور به پرخاشگری و فساد می‌کند این نظریه و نمونه‌های دیگر به جنبه اکتسابی یادگیری پرخاشگری تأکید دارند همچنانکه فرزند خانواده خشن هرگز مهربان و صبور نخواهد بود.

«حسن هرگز نمی‌توانست با فرزندش با مهربانی رفتار کند تمام وظایف خود را انجام می‌داد ولی توأم با خشونت و پرخاشگری. بررسی زندگی دوران کودکی حسن نشان می‌دهد که او نزد نامادری خشن پرورش یافته و هرگز جز پرخاشگری رفتاری دیگر را نیاموخته است.»

بسیاری از اندیشمندان از جمله پروفسور عدل معتقد بوده‌اند که انسان در محیط طبیعی خشن و بی‌رحم است و تنها برقراری نظم و تربیت در جامعه می‌تواند او را مهار کند و یا سبب تصعید غرایز طبیعی پرخاشگرانه او بشود.نوربرت الیاس، جامعه شناس آلمانی در کتاب فرآیند تمدن (۱۹۳۹) چنین بیان می‌کند که در تمدنهای ابتدایی بشری، استفاده از زور و اجبار عاملی بود که افراد در جامعه را مجبور به قبول حقوق و حد و مرز زندگی دیگران می‌کرد.

این تعریف از متدین بودن را می‌توان تا حد قابل قبولی به مفهوم «تقوا» منطبق دانست که در ادیان الهی نسبت به آن تأکید بسیار شده است. نتیجه اینکه متدین بودن و تقوا داشتن عامل مهمی در رعایت حقوق، مدارا و پرهیز از رفتار خشونت‌آمیز با دیگران است. واقعیت نیز چنین است که شخص هنگامی از روش‌های خشونت گرایانه استفاده می‌کند که نتوانسته باشد دیگران را تحمل کند و در مواجه شدن با دیگران برای رعایت و تحمل دیگری، ترمزهای درونش عمل نکنند.

نوربرت الیاس معتقد است که خشونت، پدیده‌ای است که در فرآیند اجتماعی شدن آموخته می‌شود و از آنجایی که عدم خشونت‌ورزی به سطح تمدن جامعه و رشد فرهنگ احترام به شخصیت و عقاید دیگران و روش‌های زندگی و شیوه‌های رفتاری دیگری و شکل گیری فرهنگ دموکراسی در جامعه مربوط است به نظر می‌رسد که محو خشونت ممکن نیست مگر آنکه در همه نهادهای رسمی و غیررسمی (مانند مدرسه و خانواده) خرد و کلان جامعه تغییر و تحولی بنیادین و مستمر و پایدار صورت گیرد، تنها در این صورت فرهنگ خشونت‌ورزی جای خود را به مدارای اجتماعی خواهد سپرد.

خشونت در تلویزیون

▪ از آنجایی که تلویزیون به عنوان تنها سرگرمی در دسترس خانواده‌ها همواره حضور دارد، شایسته است که خانواده‌ها نکته‌های زیر را رعایت نمایند:
▪ برنامه‌های مشخصی را تعقیب کنند که عاری از خشونت باشد.
▪ برای جایگزینی تلویزیون از وسایل مورد علاقه کودکان مثل پازل، بازیهای فکری، مداد شمعی، مداد رنگی، کاغذ، کتاب و مجلات استفاده نمایند.
▪ تمام رسانه‌های حاوی خشونت را نفی نموده و این اصل را به عنوان قانون خانوادگی بپذیرند که در خانه جایی برای خشونت وجود ندارد چه در فیلم‌های ویدئویی، چه در بازی‌های کامپیوتری، برای فعالیت‌های روزانه برنامه‌ریزی کرده و کودکان را به انجام فعالیت‌های دیگر تشویق کنند و به گروه‌های مخالف نمایش خشونت در تلویزیون بپیوندند. چون امروزه استفاده از شیوه‌های خشونت‌آمیز در رسانه‌های گروهی به امری بدیهی تبدیل شده و خشونت عریان از طریق تلویزیون، سینما و رایانه به نمایش گذاشته می‌شود به طوری که در بازیهای رایانه‌ای، فرد به تعداد آدم‌هایی که به قتل می‌رساند امتیاز کسب می‌کند. این خود باعث نهادینه شدن خشونت در نظام شخصیتی- رفتاری افراد می‌شود.

خشونت علیه زنان

یکی از بارزترین خشونت‌ها در جامعه امروزی، خشونت علیه زنان است به طوری که یافته‌های مطالعاتی حاکی از آن است که در ایران نیز مانند سایر جوامع جهان خشونت علیه زنان مشکل‌آفرین شده است. زنانی که در معرض خشونت قرار می‌گیرند انواع شکل‌های سوء رفتار را در زندگی فردی و اجتماعی خود تحمل می‌کنند.

بارداری، تحصیلات عالیه و دسترسی به منابع مالی و استقلال اقتصادی و کسب درآمد، زنان را در مقابل سوء رفتار و خشونت حفاظت نمی‌کند. حتی در مواردی، زنان تحصیل کرده و دارای استقلال اقتصادی بهای بیشتری بابت خشونت می‌پردازند که از نظرها پنهان است. با وجود این یافته‌های مطالعاتی، هنوز تعریف مانع و جامعی از خشونت علیه زنان به دست نیامده است. آیا خشونت در کتک خوردن خلاصه می‌شود؟ و یا زن آزاری از موارد شناخته شده خشونت در خانواده محسوب می‌شود.

پزشکی قانونی از جمله مراجع مهمی است که روزانه با شکایت زنانی که از ایراد ضرب و جرح توسط شوهرانشان شاکی هستند مواجه می‌باشد.

در شرح حالی که پزشکان قانونی در بدو معاینه از قربانیان زن‌آزاری می‌گیرند این نتیجه به دست آمده است که مردهای همسر آزار، غالباً افرادی با شخصیت پرخاشگر هستند در حالی که تعدادی از آنها به هنگام ابتلا به بیماری روانی معمولاً از نوع افسردگی اقدام به کتک زدن همسر خود می‌کنند و سایر خصوصیات چنین مردانی عبارت است از حسادت بیمارگونه و افراط در میگساری، همچنین این افراد در کودکی، خشونت‌های خانوادگی را تجربه کرده‌اند.

خشونت علیه کودکان

خشونت متقابل والدین نسبت به یکدیگر، گاهی اوقات به رفتار با فرزندان نیز تعمیم داده می‌شود و آنها قربانی روابط خشونت و فضای خشونت‌آمیز در محیط خانواده می‌شوند. به هر حال خشونت، خشونت می‌آفریند و در یک رابطه متقابل، ابعاد و اشکال پیچیده‌تری می‌یابد.

کودکانی که در چنین محیط خانوادگی رشد می‌کنند و شخصیتشان شکل می‌گیرد، خشونت را می‌آموزند. آنها یاد می‌گیرند که هر گاه با رفتار و گفتار کسی مخالف باشند، او را مورد تهدید قرار دهند، یا او را به زور وادار به انجام عملی کنند و یا حتی با او برخوردی فیزیکی صورت دهند. ناراحتی و نارضایتی از دیگری معمولاً با این نمادها ابراز می‌شود.

کودکی که رفتار خشونت‌آمیز را در چنین خانواده‌ای که مدارا و تحمل دیگری در آن معنایی ندارد، می‌آموزد و در مراحل بعدی زندگی خود آن را به کوچه می‌کشاند. خشونت در نظام ذهنی و شخصیتی او تبدیل به امری مشروع می‌شود. او می‌آموزد که هرگاه حق را به جانب او ندهند، به دیگران پرخاش و حمله کند و اگر نظر او را نپذیرند حتی دیگران را مورد ضرب و شتم قرار دهد. در دومین مرحله، کودک وارد مدرسه می‌شود.

در این محیط، اشکال دیگری از خشونت را مشاهده و تجربه می‌کند که انجام ندادن تکالیف منجر به تنبیه او می‌شود و شخصیت او در هنگام تنبیه آسیب می‌بیند و در یک رابطه متقابل، مترصد فرصت می‌ماند تا خشونتی را که نسبت به او روا داشته شده را علیه دیگری به کار گیرد.

خشونت در تقسیم‌بندی اجتماعی

هر گاه در جامعه یک گروه از گروه دیگر متمایز و تفکیک شود، فاصله اجتماعی رخ می‌دهد و این امر عواقب دیگری با خود به همراه می‌آورد. افرادی که خود را در گروه خودی قرار می‌دهند، اعمال خشونت را در مورد گروه بیرونی، امری مشروع و طبیعی تلقی می‌نمایند و نسبت به سایرین، خود را محق می‌دانند همانند تماشاگران تیم فوتبال که هر کدام گروه خود را خودی و گروه دیگری را بیرونی می‌خوانند.

عواقب چنین تقسیم‌بندی را بارها بین تماشاگران شاهد بوده ایم. برخوردهای خشونت‌آمیز حتی در بیرون از زمین فوتبال، خرد کردن شیشه اتومبیل‌ها، پاره کردن روکش صندلی‌ها به طوری که درگیری دو گروه فوتبال، کشته نیز بر جای نهاده است.

به طور کلی در جوامع توسعه نیافته، از لحاظ سیاسی، این معضل خود را بیشتر نشان می‌دهد. در جوامعی که فرهنگ گفت و شنود و بحث دو طرفه و تبادل نظر دموکراتیک وجود نداشته و یا قوت ندارد، روابط نابرابر قدرت نیز عامل اعمال خشونت از جانب اشخاص دارای قدرت بیشتر نسبت به اشخاص دارای قدرت کمتر روا می‌شود و نارضایتی گروه مقابل نیز از طریق رفتار خشونت‌آمیز ابراز می‌گردد.

پیشنهاد

پیشنهادهای ذیل راهکارهایی عملی را ارائه می‌دهند که می‌توان در مورد آنها برنامه‌ریزی کرد:

▪ به پزشکان، پرستاران، نیروی انتظامی و مدیران مدارس اختیار داده شود که در موارد مشاهده کودکان تحت خشونت واقع شده گزارش بدهند و نیروی کافی نیز برای پیگیری وجود داشته باشد.
▪ فرهنگ سازی از طریق رسانه‌های گروهی، بالا بردن سطح آگاهی مردم از حقوق جزایی و آشنا کردن آنان از عواقب عملشان می‌تواند راه حلی برای جلوگیری از ارتکاب جرم باشد.
▪ کنترل بر رسانه‌های اجتماعی تا آنجا که به کارگیری خشونت را به حداقل برسانند.
▪ برای محو خشونت در همه نهادهای رسمی و غیررسمی تغییر و تحولی بنیادین و مستمر و پایدار صورت گیرد.
▪ تبدیل فرهنگ خشونت به مدارای اجتماعی.
▪ آگاه‌سازی جامعه از عواقب رفتار خشونت‌آمیز.
▪ عاری‌سازی جامعه از کینه و نفرت و جایگزینی عطوفت و مهربانی.

سخن آخر

اگر خیلی زود فکری به حال خشونت نکنیم، با معضل وحشتناکی رو به رو خواهیم شد. اگر می‌خواهیم کاری بکنیم باید سرمایه گذاری و برنامه‌ریزی کنیم. اگر امروز شروع کنیم شاید ۱۰ سال آینده اولین نمودهای آن را ببینیم. امروز خانواده‌ها به جای این که محل امن باشند محل خشونت گردیده و این معضل به طور جدی وجود دارد. ساده‌ترین راه این است که فرد فرد اعضای جامعه خود را در مقابل این که کسی تحت خشونت است، مسئول بدانند.

 منابع

۱-همشهری شماره ۲۹۰۵، جامعه شناسی خشونت اثر دکتر بهروز مرادی.
2-فرقانی رئیسی، شهلا، شناخت مشکلات رفتاری در کودکان و نوجوانان، نشر معاونت آموزش و پرورش.
3- آزاد ارمکی، تقی و بهار مهری، بررسی مسائل اجتماعی، نشر جهاد سال ۷۷.
4-ماکارنکو. آ،راه زندگی ترجمه محمد یونیده انتشارات نگاه.

منبع: ویستا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *