یکی از موضوعات بسیار مهم در اسلام، موضوع خانواده است. خانواده، سنگ بنای اجتماع میباشد و تنها با خانوادههای سالم، استوار و صالح، میتوان انتظار جامعهای سالم، استوار و صالح را داشت. از مجموع موضوعات و معارف اسلامی چنین برمیآید که در میان نهادهای اجتماعی، خانواده در تربیت و تکامل آدمی بزرگترین نقش و وظیفه را بر عهده دارد.
اسلام میخواهد زن و مرد در کمال صفا و صمیمیت و حسن نیت در جوار هم زندگی کنند و محیط خانه از هر جهت برای تربیت نسل خوب و شایسته آماده باشد. برای نیل به این هدف والا، مقررات و قوانینی برای اعضای خانواده در روابط متقابل بین آنها وضع شده که بر اساس معیارهای قرآنی در سه محور قابل بررسی است:
۱- وظایف متقابل زن و شوهر نسبت به هم
۲- وظایف پدر و مادر در برابر فرزند
۳- وظایف فرزند در برابر والدین
قرآن، برخی پدران، مادران و فرزندان نمونه را به عنوان الگوهای برتر معرفی مینماید که عبارتند از: ابراهیم، زکریا، لقمان، شعیب، نوح، یحیی، عیسی، مریم، مادر موسی، مادر یحیی، مادران اسماعیل و اسحاق (علیهمالسلام) و…..
در این مقاله، برخی ویژگیهای خانواده برتر اسلامی از دیدگاه قرآن و سنت معرفی میگردد و در خلال آن به تبیین برخی وظایف مهم اعضای خانواده در روابط متقابل آنها با یکدیگر با استعانت از آیات قرآنی و احادیث ائمه معصومین (علیهمالسلام) همراه با معرفی برخی الگوهای شایسته قرآنی پرداخته میشود.
مقدمه
ازدواج، پیمان مقدّسی است بین زن و مرد، برای مشارکت و همکاری آن دو در امر تشکیل خانواده که حفظ کیان آن با اراده و خواست طرفین و در سایه قراردادی به نام عقد صورت میگیرد.
به تعبیر دیگر، خانواده یک نهاد حقوقی است که اعضای تشکیلدهندهی آن به وسیله رشته زناشوئی، خون یا فرزندخواندگی با یکدیگر پیوند مییابند و در یک مجموعه واحد با هدف مشترک زندگی میکنند.
خانواده، مهمترین نهادی است که جامعه را تغذیه نموده و در سلامت و عدم سلامت، در شرافت و انحراف آن، در سازگاری و نابهنجاری آن مؤثر است. از این رو دولت و ملت به حمایت از این بنیان مقدّس که اساس اجتماع است وظیفهمندند. چرا که خانواده، نخستین پایگاه تربیت است و هیچ بنیادی مؤثرتر از آن در جنبهی سرنوشتسازی و رشد و تربیت انسان وجود ندارد. محیط خانواده، در تشکیل شخصیت انسان بسیار مؤثر است.
سنتها، الگوها و ضوابط و قوانین آن در کودک اثر دارد. خانواده عامل انتقال فرهنگ، تمدن، ادب و سنن است و اهمیت آن همیشگی است و برای دوام و بقای جامعه و تمدن و فرهنگ، راهی جز آن وجود ندارد.(۲)
خانواده، همچون زمین کشت است، اگر خاک آن مناسب رشد گیاه باشد، گیاهان و محصولات خوب و سالمی را میرویاند، ولی اگر خاک آن نامناسب باشد قطعاً محصول خوب و مرغوبی را تولید نخواهد کرد:
(وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِی خَبُثَ لاَ یَخْرُجُ إِلاَّ نَکِدًا کَذَلِکَ نُصَرِّفُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَشْکُرُونَ) (۳) (سرزمین پاک به اذن پروردگار، گیاهش بیرون میآید و از سرزمین ناپاک جز گیاه اندک و بیفایده بیرون نمیآید).
خانواده ایدهآل اسلامی
یکی از موضوعات بسیار مهمی که در اسلام به آن پرداخته شده، خانواده است. در محیط خانوادهای که بر اساس معیارهای قرآنی تشکیل شده باشد، آرامش و آسایش جسم و جان انسان تأمین میگردد و در صفا و صمیمت و همفکری و همدردی و هماهنگی آن، زنگارهای پریشانی و خستگیهای عصبی و جسمی زدوده میشود و زن و شوهر میتوانند با اتحاد و تعاون و یکیشدن نیرومندتر و مستحکمتر حرکت کنند.
زن و شوهر با الهام از قوانین حیاتبخش اسلام، میتوانند محیط خانواده را آکنده از عشق و صفا کنند و کانون پرمهری را برای فرزندان فراهم آورند. فرزندان این نوع خانوادهها نیز، انسانهایی دلسوز و مهربان و عنصرهای پر کار و متعهد و هدفمند در جامعه میباشند. در این صورت روح مودت و محبت بر اعضای خانواده حاکم بوده و از نشاط و سلامتی و هم آهنگی در پیشرفت برخوردار خواهند بود.
به گفته قرآن، خانوادهای که در آن انس و الفت باشد، خدمت به یکدیگر نیز باشد، خانوادهای که پایبند به اصول و ارزشهای دینی باشد و همواره ذکر دعا و قرآن در آن باشد و از نام خدا با عظمت یاد شود، خداوند بنیان چنین خانه و خانوادهای را مستحکم میسازد. این خانهها با عظمت و با برکت شده و اهل آن همچون ستارهای در آسمان هستی میدرخشند:
(فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَ الْآصَالِ * رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَهٌ وَ لَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقَامِ الصَّلَاهِ وَ إِیتَاء الزَّکَاهِ یَخَافُونَ یَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصَارُ * لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَ یَزِیدَهُم مِّن فَضْلِهِ وَ اللَّهُ یَرْزُقُ مَن یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ) (۴)
(آن نور، در خانههایی است که خدا رخصت داد ارجمندش دارند و نامش در آنجا یاد شود و او را هر بامداد و شبانگاه تسبیح گویند.
مردانی که هیچ تجارت و خرید و فروختی از یاد خدا و نمازگزاردن و زکات دادن بازشان ندارد، از روزی که دلها و دیدگان دگرگون میشوند هراسناکند. تا خدا نیکوتر از آنچه کردهاند جزایشان دهد، و از فضل خود بر آن بیفزاید و خدا هر که را خواهد بیحساب روزی دهد).
و به عکس، آن خانههایی که در آنها عداوت باشد، ناسازگاری باشد، ذکر نماز و قرآن و دعا نباشد، در آن خانههایی که گناه جاری باشد، آن خانهها همواره تاریک بوده و نور الهی در آنها نمیتابد.(۵) این خانهها و افراد آنها مورد تأیید اسلام نبوده و با آرمانهای اسلامی هماهنگی و همخوانی ندارد.(۶)
وظایف متقابل زوجین در خانواده اسلامی
در بحث مسائل خانواده و حقوق زوجین نسبت به هم، برخی همسران تصور میکنند که حقوق یکی از آنها نسبت به دیگری بیشتر است، در حالی که کلام آسمانی و احادیث خاندان عصمت و طهارت گویای این حقیقت است که زن و مرد(زن و شوهر) هر کدام وظایف مخصوص به خود را دارد.
اگرچه آن دو در رابطه با بندگی خدا و صفات لازمه آن به یک چشم نگریسته میشوند و پاداش آنها فقط به اعمال آنها ربط دارد؛ و از آنجایی که این دو انسان از لحاظ آفرینش و احساسات و تمایلات متفاوت هستند، علاوه بر حقوق مشترک، حقوق خاص جنس خود را هم خواهند داشت و این دلیل برتری یکی بر دیگری نیست:
(إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْقَانِتِینَ وَ الْقَانِتَاتِ وَ الصَّادِقِینَ وَ الصَّادِقَاتِ وَ الصَّابِرِینَ وَ الصَّابِرَاتِ وَ الْخَاشِعِینَ وَ الْخَاشِعَاتِ وَ الْمُتَصَدِّقِینَ وَ الْمُتَصَدِّقَاتِ وَ الصَّائِمِینَ وَ الصَّائِمَاتِ وَ الْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحَافِظَاتِ وَ الذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیرًا وَ الذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَهً وَ أَجْرًا عَظِیمًا) (۷)
(خدا برای مردان مسلمان و زنان مسلمان و مردان مؤمن و زنان مؤمن و مردان اهل طاعت و زنان اهل طاعت و مردان راستگوی و زنان راستگوی و مردان شکیبا و زنان شکیبا و مردان خداترس و زنان خداترس و مردان صدقهدهنده و زنان صدقهدهنده و مردان روزهدار و مردانی که شرمگاه خود حفظ میکنند و زنانی که شرمگاه خود حفظ میکنند و مردانی که خدا را فراوان یاد میکنند و زنانی که خدا را فراوان یاد میکنند، آمرزش و مزدی بزرگ آماده کرده است).
مطابق با این آیه شخصیت زنان و مردان هر یک به طور مستقل و در جایگاه ویژهی خود تبیین گردیده است. آن دو در مقام بندگی یکسانند و هیچ یک بر دیگری برتری ندارد.(۸)
اسلام میخواهد زن و مرد در کمال صفا و حسن نیت زندگی کنند و محیط خانه از هر سو برای آرامش، تولید و تربیت نسل آماده باشد. شک نیست چنین زمینهای نیازمند این است که هر یک خود را وابسته به هم بدانند، به هم مطمئن باشند و جز در مرز رضای هم گام بر ندارند و از عواملی که باعث فراق و جدایی، اضطراب و آشفتگی خانواده است جلوگیری به عمل آورده و آن دو در کنار هم گامهای استوار را برای ساختن بنیان خانواده و جامعه بردارند و غم خوار یکدیگر و محروم اسرار هم باشند. قرآن همین را به زیبائی به تصویر میکشد:
(هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَ أَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ) (۹) (آنها پوشش شمایند و شما پوشش آنهایید).
در واقع این تمثیل نشانگر آن است که زن و شوهر نسبت به یکدیگر بسیار نزدیکند و هر یک از آن دو، موجب حفظ عفت و پوشش دیگری است. همان طور که لباس انسان را از برهنگی و بیعفتی حفظ میکند.
در واقع همان طور که لباس هر فرد مایه وقار و آراستگی اوست، همسر نیز مایه وقار و آراستگی فرد در زندگی اجتماعی است.(۱۰) در خانواده قرآنی همسران وسیله تکون و آرامش یکدیگرند و دوستی و رحمت در میان آنها حاکم میباشد: (وَ مِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَ جَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّهً وَ رَحْمَهً) (۱۱) (و از نشانههای قدرت اوست که برایتان از جنس خودتان همسرانی آفرید. تا به ایشان آرامش یابید و میان شما دوستی و مهربانی نهاد).
اگر در مفهوم این آیه مبارکه دقیق شویم، میبینیم صحبت از آرامش در سایه ازدواج و صحبت از رأفت و محبت میان همسران است. لذا بهترین تجلی گاه مودت و رحمت خانواده است و قرآن روی آن توقف کرده است.
یکی از عوامل وجود مودت و رحمت در خانواده هم کفو بودن و رعایت مسائل اخلاقی و ارزشهای انسانی است. ارزش یک زن و کمال او در زن بوده و کامل بودن او در جنبههای زنانگی و ارزش و کمال یک مرد کامل بودن او در جنبههای مردانگی است. حال به بحث پیرامون وظایف اصلی زوجین نسبت به هم میپردازیم که اسلام آنها را به زوجین در جهت حفظ و بقای خانواده و استحکام آن توصیه میکند.
(الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَ بِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ) (۱۲) (مردان سرپرست و قیم زنانند به آن جهت که خداوند بعضی را به بعضی برتری داده است و به آن جهت که آنها از مال خود برای خانواده نفقه میدهند.)
مطابق این آیه شریفه یکی از وظایف مرد مسئولیت سرپرستی خانواده و تأمین نفقه آن است. از این رو زنان در امر سرپرستی خانواده و مسئولیت اقتصادی خانواده و تأمین نفقه و مخارج زندگی پس از همسران خود قرار دارند.
وظیفهی مهم دیگر مرد داشتن رفتاری شایسته و پسندیده در برابر زن و حسن معاشرت با اوست: (وَ عاشِروُهُنَّ بِالمَعْرُوفِ) (۱۳) (با زنان به نیکویی رفتار کنید).
و اما وظایف اصلی زن به قرار ذیل است:
(فَالصَّالِحَاتُ قَانِتاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَیْبِ) (۱۴) (زنان صالح در برابر شوهران خود، مطیع و متواضعاند و در غیاب آنها حافظ مال و ناموس آنهایند).
مطابق این آیه شریفه، زن دو وظیفه مهم در برابر شوهر دارد:
۱- این که در برابر او متواضع باشد. «قنوت» در مقابل «نشوز» است. یعنی وظیفه زن در مقابل شوهرش تمکین است و نباید از این وظیفه سرباز زند و با آن مخالفت کند در واقع وظیفه اصلی زن این است که در امر تمکین برای همسرش همواره مطیع و متواضع باشد.
۲- این که در غیاب شوهر حافظ مال و ناموس او باشد و عفت و پاکدامنی را در حضور و غیاب وی رعایت کند.
اکنون چارچوب وظایف مرد و زن مشخص است و اگر طرفین به وظایف خود آشنا باشند و از آن تخلف نکنند و توقع اضافی از هم نداشته باشند، اختلافات اساسی در زندگی ایجاد نمیشود.
دو وظیفه زن عبارت است از «قنوت» و «حفظ» و دو وظیفه عبارت است از «انفاق» و «معاشرت به معروف»(۱۵) زن و مرد متعهّد و مسئول طالب این هستند که با مشاهده ثمرهی وجود خویش، خود را بر مسند پر افتخار مادری و پدری بنگرند و مسئولیت تربیت انسانهایی صالح و ارزشمند را بر عهده گیرند و از این رهگذر به وجود خویشتن و آرمانهای خود امتداد بخشند. در چنین خانوادهای والدین به همان اندازه در تربیت اولاد خود مسؤلیت دارند که فرزندان آنان در مورد حقوق والدینشان مسئول میباشند.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میفرماید: «یلزم الوالدین من عقوق الولد ما یلزم الولد لها من العقوق»(۱۶) (والدین در برابر حقوق فرزند به همان اندازه مسئولیت دارند که فرزند در برابر حقوق پدر و مادر مسئول میباشد).
وظایف پدر و مادر در برابر فرزند
پدران و مادران در امر تربیت فرزندان، مسئولیت خطیری را بر عهده دارند و در این رابطه باید پاسخگو باشند. در واقع فرزندپروری از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و آن، زمینهساز بسیاری از رشدها و گاهی نیز انحطاطها میشود.
کارکرد خانواده تأمین نیازهای فرهنگی، اخلاقی، عاطفی، اقتصادی و انضباطی فرزندان و زمینهسازی برای رشد او در شرایط مطلوب اجتماعی و آمادهسازی برای پذیرش مسئولیتهای فردی و اجتماعی است.
والدین وظیفه دارند موجبات آگاهی کودک را جهت پرهیز از آلودگیها و نابسامانیها فراهم آورند و تقویت روح مقاومت در برابر سختیها و مفاسد و آلودگیها برای او موجبات دوری از رسواییها، ذلت و حقارتها باشند.(۱۷)
از این رو، پدر و مادر باید به طور همه جانبه مراقب فرزندان خویش باشند و وظایف سنگین و خطیر خود را در برابر ایشان انجام دهند: (یُوصِیکُمُ اللهُ فِی أوْلَادِکُمْ) (۱۸) (خدا درباره فرزندانتان به شما سفارش میکند).
انسان همواره آرزومند داشتن فرزندی صالح بوده و یکی از افتخارات هر پدر و مادری این میباشد که فرزندی شایسته و دینمدار به جامعه تحویل نماید. امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: «من سعاده الرجل الولد الصالح»(۱۹) (سعادت و خوشبختی انسان، به داشتن فرزندی صالح و شایسته است).
در واقع داشتن چنین فرزندانی، موجب خرسندی و روشنی چشم میشود. در اواخر سوره فرقان نیز با آیاتی در وصف «عبادالرحمن» که از دیدگاه قرآن انسانهای کامل هستند، از خواستههای قلبی آنها داشتن چنین فرزندانی را ذکر میکند: (وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَ ذُرِّیَّاتِنَا قُرَّهَ أَعْیُنٍ) (۲۰) (و آنان که میگویند: ای پروردگار ما! از همسران و فرزندان ما دلهای ما را شاد گردان).
از وظایف مهم پدر و مادر در برابر فرزند عبارت است از:
۱- تفاهم و توافق در پرورش تربیت کودک
یکی از وظایف مهم مادر و پدر در برابر فرزندان، حفظ تعادل و هماهنگی و دوستی و تفاهم بین خودشان است. باید توجه داشت که رمز موفقیت یک خانواده در وصول به اهداف و آرمانها وجود توافق و تفاهم بین زوجین است و اگر میان دو همسر تفاهم و توافق نباشد، در تربیت فرزند و ثمرهی هستی آن دو نیز چندان موفقیتی نخواهد بود.
حال اگر میان دو همسر تفاهم و توافق نباشد ولو این که یکی از طرفین وظیفهشناس باشد و به وظیفه تربیتی خویش عمل کند، چندان تأثیر مثبتی بر روی فرزند نخواهد، گذارد، چرا که دیگری با اخلاق و رفتار نا صحیح خود زحمات طرف دیگر را خنثی میکند. هماهنگی والدین خودساخته، احتمال شکست تربیتی آنها را بسیار ضعیف میسازد و ناهماهنگی آنها این احتمال را به شدت قوت میبخشد. حال در این رابطه به داستان حضرت نوح (علیهالسلام) و فرزند گمراهش اشاره میشود.
حضرت نوح هر چه تلاش میکند که پسرش را از ضلالت نجات دهد نمیتواند. از این رو، وقتی به درگاه خدا ناله و اصرار میکند به او اعلام میشود که او از خانواده تو نیست: (إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صَالِحٍ) (۲۱) (او از خاندان تو نیست، او عملی است ناصالح).
پسر حضرت نوح در گرداب گمراهی میافتد و به دنبال آن به هلاکت میرسد با این که پدری صالح و شایسته داشت. اما از آنجایی که مادرش زنی غیر مکتبی و گمراه بود و پسر تحت تأثیر مادر و تربیت ناصحیح او قرار گرفته و به علت عدم تفاهم در شیوهی تربیتی بین زوجین، فرزندی ناصالح بار آمده و در نهایت به هلاک میرسد:
(ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ کَفَرُوا اِمْرَأَهَ نُوحٍ وَ اِمْرَأَهَ لُوطٍ کَانَتَا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَیْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ یُغْنِیَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَیْئًا) (۲۲)
(خدا برای کافران مَثَل زن نوح و زن لوط را میآورد که هر دو در نکاح دو تن از بندگان صالح ما بودند و به آن دو خیانت ورزیدند و آنها نتوانستند از زنان خود دفع عذاب کنند).
ادامه دارد…