اشاره:
امام زمان (عج الله تعالی فرجه)، ادامه دهنده راه پیامبر (صلی الله علیه و آله ) و تحققبخش اصول رسالتهاى الهى او است. آن حضرت، تعالیم پیامبر (صلی الله علیه و آله ) را در بخشهاى گوناگون زندگى، عینیت بخشیده و جامه عمل مى پوشاند؛ چرا که او عصاره نبوت و احیاگر سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله ) است: و مجدّداً لما عطّل من احکام کتابک و سنن نبیک…۱
رسول اعظم (صلی الله علیه و آله ) درباره سیره آخرین وصى خود، حضرت مهدى(عج) مى فرماید: یقیم الناس على ملتى و شریعتى و یدعوهم الى کتاب الله عزوجل۲؛
مردم را بر شیوه و شریعت من بر مى انگیزد و آنان را به کتاب خداى عزوجل فرا مى خواند.
راه و روش پیامبر (صلی الله علیه و آله )، سرلوحه برنامههاى حضرت است و این تنها یادگار همه انبیا و اولیا، وارث این معارف و تعالیم، و مجرى سازشناپذیر آنها است.
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
چون مهدى قیام کند، به مسجدالحرام رود و رو به کعبه و پشت به مقام ابراهیم بایستد و دو رکعت نماز گزارد؛ آنگاه فریاد برآورد:
اى مردمان! منم یادگار آدم، و یادگار ابراهیم، و یادگار اسماعیل، و یادگار محمد (صلی الله علیه و آله )….۳
در سلام به امام موعود آمده است: السلام علیک یا بقیه الله فى ارضه۴؛
سلام بر تو اى ذخیره خدا در زمین!.
این تعبیر، روشنگر راه و رسالت امام موعود (عج) و وارث پیامبر (صلی الله علیه و آله ) است. او ذخیره و یادگار همه نیکان و صالحان و اولیاى الهى است که در خطى که خدا ترسیم کرده،گام بر مى دارد و در سراسر زمین، خواستها و آرمانهاى همه درسآموزان مَدرس وحى را تحقق مى بخشد.
از این رو، شناخت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله )، پیشدرآمد شناخت حجت است. در دعایى که امام صادق (علیه السلام) به زراره تعلیم فرموده، آمده است:
اللهم عرّفنى نفسک فانک إن لمتعرّفنى نفسک، لم اعرف نبیک. اللهم عرّفنى نبیک فانک ان لمتعرفنى نبیک، لم اعرف حجّتک. اللهم عرّفنى حجتک فانک ان لمتعرّفنى حجتک، ضللت عن دینی.۵در این دعا، شناخت امام و حجت، در گرو شناخت رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) معرفى شده است؛ در نتیجه، اگر پیامبر (صلی الله علیه و آله ) شناخته نشود، امام و حجت، شناخته نخواهد شد، و اگر کسى حجت الهى زمان خود را نشناسد، گمراه خواهد بود.
امام صادق (علیه السلام) مى فرماید:
کسى که به همه امامان اقرار کند و امام مهدى(عج) را انکار نماید، مانند کسى است که به همه انبیا اقرار کند؛ و نبوت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله ) را انکار نماید.۶
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) مى فرماید:
هر کس قائم از اولاد من را در دوران غیبتش انکار کند، به مرگ جاهلیت مرده است.۷
در روایت دیگرى، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله )، حضرت مهدى(عج) را صاحب پرچم محمدى (صلی الله علیه و آله ) و دولتش را دولت احمدى معرفى مى کند:
یظهر صاحب الرّایه المحمدیه و الدّوله الاحمدیه…۸
از مجموعه احادیث چنین بر مى آید که سنت حضرت مهدى (عج)، همان سنت و روش پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) است. حضرت مهدى (عج) برنامهها و اهداف آن حضرت را پى مى گیرد و با بهرهمندى از تعالیم محمدى، حکومت جهانى تشکیل مى دهد؛ چنانکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) فرمود: سنته سنّتى، یقیم الناس على مِلّتى و شریعتى و یدعوهم الى کتاب الله عز و جل.۹
بجا است در سال رسول اعظم (صلی الله علیه و آله )، به تبیین برخى ویژگى هاى مشترک پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) و امام مهدى(عج) بپردازیم:
۱. موعود پیامبران و کتب آسمانى گذشته
همان گونه که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) موعود پیامبران گذشته بود:
… وَمُبَشِّراً بِرَسُولٍ یأْتِى مِن بَعْدِى اسْمُهُ أَحْمَدُ…؛۱۰
و من (حضرت عیسى(علیه السلام) بشارت دهنده رسولى هستم که پس از من خواهدآمد و نام او احمد است.
همچنین در آیه دیگرى چنین آمده است:
الَّذِینَ یتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِى الأُمِّى الَّذِى یجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِندَهُمْ فِى التَّوْرَاه وَالإِنْجِیلِ…۱۱ ؛
کسانى که از پیامبر امى که او را نوشته شده در نزد آنها در تورات و انجیل مى یابند، پیروى مى کنند.
حضرت مهدى نیز موعود ادیان گذشته وانبیاى پیشین است. قرآن مجید به صراحت این نکته رابیان کرده است که:
وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِى الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُهَا عِبَادِى الصَّالِحُونَ؛۱۲ همانا ما در زبور پس از تورات چنین نوشتیم که زمین را بندگان صالح من به میراث خواهند برد.
۲. شکوفا کردن عقل وفکر مردم
امیرالمؤمنین على (علیه السلام) درباره نتایج بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله ) مى فرماید:
یثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ۱۳؛
براى آنان، گنجینههاى خردها را استخراج کنند.
امام باقر (علیه السلام) درباره قیام حضرت مهدى(عج) مى فرماید:
إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ اللَّهُ یدَهُ عَلَى رُءُوس الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ کَملتْ بِهِ أَحْلَامُهُمْ۱۴؛
زمانى که قائم ما به پا خیزد، خدا دستان آن حضرت را بر سر بندگان خدا مى گذارد، در نتیجه عقلهاى مردم مجتمع شده (نیرومند مى گردد) و آرزوهاى آنان به واسطه آن کامل مى شود.
۳. یکسانى پرچم و زره
پرچم مهدى(عج) پرچم رسول الله(صلی الله علیه و آله ) و زره او، زره آن حضرت است.
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
کانى بالقائم على نجف الکوفه و قد لبس درع رسول الله (صلی الله علیه و آله )… فینشر رایه رسول الله۱۵؛ گویا قائم (عج) را بر بلنداى کوفه مى بینم که زره رسول الله را بر تن کرده،… و پرچم آن حضرت را به اهتزاز درآورده است.
۴. همسانى میقات دعوت و قیام
همانگونه که بعثت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) در شهر مکه بوده و پایههاى اصلى اسلام، آنجا شکل گرفته است، آغاز دعوت و قیام حضرت مهدى(عج) نیز شهر مکه خواهد بود.
حذیفه، درباره مهدى(عج) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) چنین روایت مى کند: انه یبایع بین الرکن و المقام اسمه احمد و عبدالله و المهدی…۱۶؛ همانا او بین رکن و مقام با مردم بیعت مى کند. نام او احمد، عبدالله و مهدى است.
۵. شناخت مردم از روى علامت ها
امیرالمؤمنین على (علیه السلام) درباره آیه انَّ فى ذلک لآیاتٍ للْمتوسِّمین فرمود:
رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) مردم را با نشانههایشان مى شناخت حقیقت ایمان یا کفر و… و من و امامان از نسل من، متوسمین تا روز قیامتند (یعنى حقیقت مردم را از روى نشانهها مى شناسند)۱۷.
۶. تطهیر و پاکسازى
از اهداف پیامبران، پاک ساختن فرد و جامعه از آلودگى هاى فکرى و عملى است.
خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَه تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِم بِهَا؛۱۸
پیامبر از مردم زکات بگیر که به وسیله آن، آنان را پاک کنى و رشد دهی.
در حدیثى قدسى درباره حضرت مهدى(عج) چنین آمده است:
و لاطهِّرنَّ الارض بِآخِرهم من أعدائى و لأملکته مشارق الارض و مغاربها؛۱۹ همانا زمین را به وسیله آخرین آنها از لوث دشمنانم پاک خواهم ساخت و او را بر مشرق و مغرب زمین فرمانروایى خواهم داد.
۷. پیامبر (صلی الله علیه و آله ) و مهدى(عج) از بزرگان اهل بهشت
رسول خدا(صلی الله علیه و آله ) فرمود:
نحن بنو عبد المطلب ساده أهل الجنه رسول الله و حمزه سید الشهداء و جعفر ذو الجناحین و على و فاطمه و الحسن و الحسین و المهدى(علیه السلام)؛۲۰
ما فرزندان عبدالمطلب بزرگ اهل بهشت هستیم، رسول خدا، حمزه سیدالشهداء، جعفر طیار، على، فاطمه، حسن، حسین و مهدی.
۸. هر دو، خاتم هستند
پیامبر(صلی الله علیه و آله ) و مهدى(عج) هر دو خاتمند، یکى خاتم الانبیا و دیگرى خاتم الاوصیا: مَّا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکُمْ وَلَکِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیینَ.۲۱
رسول خدا(صلی الله علیه و آله ) فرمود:
ألا إنّ خاتم الأئمه منا القائم المهدی۲۲؛
آگاه باشید که خاتم امامان، از ما است که قائم و مهدى است.
۹. اجراى عدالت
از اهداف مهم رسالت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) و همه پیامبران، اجراى عدالت و مساوات بوده است:
لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط؛۲۳ ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها، کتاب ]آسمانی[ و میزان نازل کردیم، تا مردم، عدالت را برپا کنند.
از اهداف اساسى قیام حضرت مهدى (عج) نیز برپایى عدالت است: فیملأها عدلاً و قسطاً کما مُلئت ظلماً و جوراً.
۱۰. رحمت
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله ) و اهل بیت(علیه السلام)، مظهر و تجلى رحمت گسترده الهى اند:
و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین؛
و تو را نفرستادیم، مگر رحمتى براى جهانیان.۲۵
در حدیث لوح جابر، در کلام فاطمه زهرا (س)، از امام مهدى رحمه للعالمین تعبیر شده است. در زیارت آل یاسین نیز آمده است: و الغوث و الرحمه الواسعه؛ سلام بر تو اى فریادرس و رحمت گسترده الهی.
۱۱. ظلم ستیزى
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله ) پیش از اسلام، با عدهاى از جوانمردان مکه، پیمان حلف الفضول را براى یارى ستمدیدگان بست، و زمانى دیگر درباره آن فرمود:
شهدته و ما احب ان لى به حمر النعم و لا یزیده الاسلام الاشده۲۶؛
من در پیمان حلف الفضول حاضر بودم و دوست ندارم که در عوض آن شتران سرخ موى به من داده شود و اسلام بر آن عهد و پیمان جز تأکید نیفزود.
حضرت مهدى(عج) نیز براى یارى ستمدیدگان تاریخ بهپا مى خیزد و زمین را پر از عدل و داد مى سازد. آنسان که در همه عرصهها، عدالت نهادینه شده و ستم، رخت بر مى بندد. نهادهاى قدرت و قانون جهان، دیگر حامى ستمکاران و قدرتمندان نخواهند بود؛ دیگر با حمایت اربابان زور و زر، شیعیان جنوب لبنان قتل عام نخواهند شد، و زنان و کودکان بى گناه زیر آوارهاى قانا ناله سرنخواهند داد؛ همانگونه که حضرت امام حسین(علیه السلام) درباره رسالت امام مى فرماید: ویامن المظلومون من عبادک۲۷.
واجعله اللهم مفزعاً لمظلوم عبادک و ناصراً لمن لایجد له ناصراً غیرک.۲۸
پى نوشت:
۱. شیخ عباس قمى، مفاتیحالجنان، دعاى عهد.
۲. شیخ صدوق، کمالالدین، ج۲، ص۴۱۱.
۳. علامه مجلسى، بحارالانوار، ج۵۱، ص۵۹.
۴. مفاتیحالجنان، زیارت آل یس.
۱. سید بن طاووس، جمال الاسبوع، ص۳۱۴؛ کلینى، اصول کافى، ج۱، ص۲۳۷.
۲. کمال الدین، ج۲، باب۲۹، ح۵.
۳. مجلسى، بحارالانوار، ج۷، ص۲۰.
۴. کمال الدین، ج۱، ص۵۳۴.
۵. کمال الدین، ج۲، ۴۱۱.
۱۰. سوره صف: ۶.
۱۱. سوره اعراف: ۱۵۷
۱۲. سوره انبیاء: ۱۰۵.
۱۳. نهج البلاغه، خطبه۱.
۱۴. کلینى، اصول کافى، ج۱، ص۲۵.
۱۵. بحارالانوار، ۵۲، ص۳۲۸.
۱۶. شیخ طوسى، الغیبه، ۴۵۴.
۱۷. بحارالانوار، ج۱۷، ص۱۴۷.
۱۸. سوره توبه: ۱۰۳.
۱۹. کمال الدین، ج۱، ص۲۵۵.
۲۰. شیخ صدوق، امالى، ص۴۷۵.
۲۱. سوره احزاب: ۴۰.
۲۲. بحارالأنوار، ص۳۷، ج۲۱۳.
۲۳. سوره حدید: ۲۵.
۲۴. صافى گلپایگانى، منتخب الاثر، ص۲۴۷.
۲۵. سوره انبیاء: ۱۰۷.
۲۶. ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۴، ص۱۲۰.
۲۷. بحارالانوار، ج۹۷، ص۷۹.
۲۸. مفاتیحالجنان، دعاى عهد.
منبع: مجتبى کلباسى