حکومت آل بویه

حکومت آل بویه

۱۳۹۶-۱۱-۱۶

174 بازدید

اشاره:

آل بویه، سلسله‌ای ایرانی‌ و شیعه، منسوب به بویه معروف به ابوشجاع که در خلال سال‌های ۳۲۲ تا ۴۴۸ق/۹۳۳-۱۰۵۶م، بر بخش بزرگی از ایران و عراق و جزیره تا مرزهای شمالی شام حکومت داشتند. حکومت آل بویه برای تقویت و رونق مراسم شیعه امامیه اهتمام فراوان ورزید و مراسم عزاداری امام حسین (علیه السلام) در عاشورا و جشن ولایت حضرت علی (علیه السلام) در غدیر خم را با شکوه و عظمت برپا کرد. همچنین در پرتو حکومت این سلسله ایرانی، قبور ائمّه شیعه در عراق مرمّت و بازسازی شد و سنّت زیارت مشاهد شریفه، رو به گسترش بی‌سابقه نهاد.

شعائر دیگر شیعه امامیه همچون گفتن حَی عَلی خَیرِ الْعَمَلْ و اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا وَلی اللّه در اذان، استفاده از مهر نماز و تسبیحی که از تربت امام حسین (علیه السلام) ساخته شده بود، از دیگر نمادهای شیعه امامیه در عراق عهد آل بویه خوانده شده است.

سابقه تاریخی

در میانه سده سوم قمری (سده ۹م)، سلطه دیرینه خلافت عباسی با قیام‌های استقلال‌طلبانه‌ای در قلمرو خود روبه‌رو شد که به سهم خویش به ضعف تدریجی نفوذ سیاسی خلفای عباسی انجامید. این جنبش‌ها، در میان ایرانیان که از پیش فرصتی می‌جستند تا خود را از بند ستم عباسیان برهانند، با ظهور دولت‌های صفّاریان و سامانیان و زیاریان به اوج خود رسید.

جنبش‌های دیلمیاندر اوایل سده چهارم قمری (سده ۱۰م)، دیلمیان که هیچ گاه به اطاعت خلفا گردن ننهادند، جنبش‌های دیگری در شمال ایران آغاز کردند. آنگاه که ماکان بن کاکی، اسفارین شیرویه و مرداویج زیاری، هر یک لشکری بسیج کرده و از دیلم خروج کردند، علی و حسن، پسران ابوشجاع بویه، ماهیگیر دیلمی،[۱] به ماکان که فرمانبردار سامانیان بود پیوستند.علی خود از پیش در خدمت نصر بن احمد سامانی بود.[۲] پس از آنکه مرداویج بر گرگان و طبرستان چیره شد، اینان با جلب نظر ماکان[۳] به مرداویج پیوستند (۳۲۱ق/۴۴۷م). او آن دو را گرامی داشت و علی را به حکومت کرج گمارد، اما به زودی پشیمان شد[۴]. علی به پایمردی حسین بن محمد، ملقّب به عمید، که او را از مضمون نامه مرداویج مبنی بر جلوگیری از رفتن علی به کرج و فرمان بازگشت او آگاه ساخته بود، به سرعت وارد کرج شد[۵] و رشته کارها را به دست گرفت و با تصرف دژهای اطراف، نیرویی یافت که مایه بیمناکی مرداویج شد. افزون بر آن، مردانی که مرداویج برای دستگیری علی به کرج فرستاد، به او پیوستند و نیرویش فزونتر شد و او قصد تصرف اصفهان کرد. اگرچه در آغاز، سپاه محمد بن وشمگیر برادر مرداویج، واپس نشست. چندی بعد اَرَّجان و نوبندجان را تسخیر کرد و برادرش حسن را به تصرف کازرون فرستاد. حسن کازرون را گشود[۶] و مال بسیار گرد آورد. سپس لشکر محمد بن یاقوت را که دوباره امارت اصفهان یافته و مقابله با پسران بویه آمده بود، درهم شکست و به نزد علی بازگشت. اگرچه علی سال بعد به همراهی برادرانش حسن و احمد بر شیراز چیره شد و دولت مستقل خود را در آنجا پی افکند، ولی مورخان فتح ارجان (۳۲۱ق/۹۳۲م) را آغاز پایه‌گذاری دولت آل بویه دانسته‌اند. طی ۱۲ سال پس از آن، حسن و احمد نیز به ترتیب بر ری و کرمان و عراق چیره شدند و دولت آل بویه به ۳ شاخه بزرگ و یک شعبه کوچک در کرمان و عمان تقسیم شد.

نقش سکه‌های آل بویه به سبک سکه‌های خلفای عباسی ضرب شده‌اند؛ روی سکه، متن «لله محمد رسول الله»، نام خلیفه و در بعضی سکه‌ها نام فرمانروای دیلمی با القاب او آمده، در حاشیه سکه، «محمد رسول الله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون» حک شده و در پشت آن، «لا اله الا الله وحده لا شریک له» به همراه نام فرمانروای دیلمی و القاب او ذکر شده است..در حاشیه اول این سکه‌ها، عبارت «بسم الله ضرب هذا الدرهم» آمده و پس از آن محل ضرب سکه و سال آن حک شده است. در حاشیه دوم، عبارت «لله الامر من قبل و من بعد و یومئذ یفرح المومنین بنصرالله» دیده می‌شود.اغلب سکه‌های آل بویه قراردادی و رسمی و به سبک سکه‌های خلفای عباسی است، اما چون آل بویه خود را از نسل ساسانیان می‌دانستند، در حفظ آداب و رسوم ساسانیان اصرار داشتند. معمولا اعیاد و جشن‌های ایران باستان را با شکوه تمام برگزار نموده و در این جشن‌ها به ضرب سکه و مدال‌هایی از جنس زر و سیم اقدام می‌نمودند که تصویر پادشاه به سبک فرمانروایان ساسانی در روی آن نقش شده بود. خط روی بعضی از آن سکه‌ها نیز پهلوی ساسانی بود. تعدادی از این سکه‌ها و مدال‌ها در موزه‌های جهان موجود است؛ از جمله سکه سیمین رکن الدوله با تصویر فرمانروا، ضرب محمدیه (ری) به دو خط پهلوی و کوفی، سکه زرین عضدالدوله با تصویر فرمانروا، به خط پهلوی، ضرب شیراز در سال ۳۵۹ قمری و سکه عزالدوله ضرب بغداد. احتمالا این مسکوکات و مدال‌ها رایج نبوده و به عنوان یادبود و هدیه در اعیاد ضرب می‌شده‌اند.[۷]

فرمانروائی ۴۲۷ تا ۴۳۴ خورشیدی

اقدامات مذهبیآل بویه اقدامات زیادی در ترویج و گسترش مهمترین شعائر مذهبی شیعیان امامیه داشت. برخی از این اقدامات عبارتند از:    برگزاری مراسم روز عاشورا: دسته‌های عزاداری به شکلی که بعدها در دوره صفویه شکل نمایشی به خود گرفت، نخستین بار در سال ۳۵۲ قمری به وجود آمد. به دستور معزّالدوله، در عاشورای این سال عزای عمومی اعلام شد و از مردم خواسته شد که با پوشیدن جامه سیاه، اندوه خود را نشان دهند. بنا به نوشته مورّخانی همچون ابن کثیر، زنان با موی پریشان و چهره سیاه‌کرده از خانه‌هایشان خارج می‌شدند و بر سر و صورت می‌کوفتند و جامه بر تن می‌دریدند و در عزای امام حسین (علیه السلام) می‌گریستند.[۸] به احترام این روز، خرید و فروش ممنوع شد، قصّابان ذبح نکردند و صنف آشپز غذا نپختند و سقّاها از کار بازداشته شدند و چادرهایی در بازارها برپا شد.[۹] بنا به نوشته ابن الجوزی، در این روز گریه و شیون برای امام حسین (علیه السلام) و نوحه‌خوانی و برپایی ماتم برای آن امام برگزار شد.[۱۰]    برگزاری جشن عید غدیر: فرمانروایان آل بویه، به دلیل علاقمندی مذهبی خویش، به بزرگداشت واقعه غدیر خم به منزله عید بزرگ شیعیان پرداختند. به دستور معزالدوله، از سال ۳۵۲ قمری، برپائی جشن به مناسبت عید غدیر در بغداد آغاز شد.[۱۱] در سال‌های بعد نیز حکمرانان آل بویه نسبت به برگزاری جشن غدیر خم اهتمام داشتند.    گسترش سنت زیارت قبور ائمه شیعه: یکی دیگر از سنّت‌های شیعه که در زمان آل بویه مورد توجه فراوان قرار گرفت، زیارت قبور ائمّه شیعه بود. بدین منظور آنان نسبت به قبور ائمه مدفون در عراق اقداماتی انجام دادند؛ مرمّت و بازسازی قبور ائمّه (علیه السلام)، برپا کردن گنبد و بارگاه باشکوه بر مزار ایشان،[۱۲] اهدای نذورات و اختصاص موقوفات به این زیارتگاه‌ها، ایجاد تسهیلات برای زائران و تشویق مردم به سکونت در جوار این مکان‌های مقدّس و اعطای مستمری و صله به مجاوران این بارگاه‌ها.[۱۳]    نحوه اذان گفتن: یکی از نشانه‌های بارز شیعیان، گفتن عبارت حی علی خیر العمل در اذان است. با روی کار آمدن آل بویه در بغداد در سال ۳۵۶ قمری تا اوایل غلبه سلجوقیان، ذکر این فراز در اذان مرسوم شد.[۱۴]    ترویج استفاده از مهر و تربت امام حسین(علیه السلام): استفاده از مهر نماز، به‌خصوص مهری که از تربت امام حسین (علیه السلام) ساخته شده باشد، از نشانه‌های دیگر شیعیان امامیه محسوب می‌شود. در دوران آل بویه، افرادی بودند که از تربت امام حسین (علیه السلام) تسبیح و مهر تهیه می‌کردند و به مردم هدیه می‌دادند.[۱۵]

پی نوشت:

  1. ابن طقطقی محمدبن علی، تاریخ فخری، ۱۳۶۰ش، ج۱، ص۳۷۸.
  2. ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۹۹ق، ج۸، ص۴۸۳
  3. مسکویه، تجارب الامم، ۱۳۳۲ق، ج۱، ص۲۷۵.
  4. ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۹۹ق، ج۸، ص۲۶۷.
  5. ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۹۹ق، ج۸، ص۲۶۸.
  6. مقریزی،السلوک، ۱۹۴۲م، ج۱، ص۲۷.
  7. سکه‌های آل بویه به نقل از کتاب سکه‌های ایران از آغاز تا دوره زندیه (علی اکبر سرافراز- فریدون آور زمانی)
  8. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، موسسه جمال للطباعه و النشر، ج ۳، ص ۴۲۵؛ همدانی، تَکْمِله تاریخ الطبری، ۱۹۶۱م، ج۱، ص۱۸۳.
  9. ابن الجوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الأمم، ۱۳۵۸ق، ج۷، ص۱۵؛ ابو المحاسن، النجوم الزاهره، وزارهالثقافه والارشادالقومی، ج ۲، ص ۴۲۷.
  10. ابن الجوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الأمم، ۱۳۵۸ق، ج۷، ص۱۵.
  11. رجوع کنید به: ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج ۳، ص۴۲۵-۴۲۰.
  12. ذهبی، العبر من خبر من غبر، ۱۴۰۵ق، ص ۲۳۲.
  13. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، دارالکتب العلمیه، ج۱، ص۴۲۴.
  14. مقریزی، السلوک، ۱۹۴۲م، ج۴، ص ۱۸۴؛ابن الجوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، ۱۳۵۸ق، ج۸، ص۱۶۴؛ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، موسسه جمال للطباعه و النشر، ج۳، ص۴۶۰.
  15. ثعالبی، یتیمه الدهر، ۱۳۵۲ق، ج۳، ص۱۸۳.

منابع

  1. ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر، ۱۳۹۹ق.
  2. ابو المحاسن، یوسف ابن تغری البردی، النجوم الزاهره، مصر، وزارهالثقافه والارشادالقومی، بی تا.
  3. ابن الجوزی، عبدالرحمن، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، حیدرآباد دکن، دائرهالمعارف العثمانیه، ۱۳۵۸ق.
  4. ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، بیروت، موسسه جمال للطباعه و النشر، بی تا.
  5. ابن طقطقی، محمد بن علی، تاریخ فخری، ترجمه محمد وحید گلپایگانی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰ش.
  6. مسکویه، ابو علی احمد بن محمد، تجارب الامم و تعاقب الهمم، به کوشش آمدروز، بی جا، بی نا، ۱۳۳۲ق.
  7. ثعالبی، ابومنصور، یتیمهالدهر، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۳۵۲ق.
  8. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد او مدینه السلام منذ تاسیسها حتی سنه ۴۶۳ق، بیروت، دارالکتب العلمیه، بی تا.
  9. ذهبی، شمس الدین محمد، العبر من خبر من غبر، به کوشش ابوهاجر محمد، بیروت، دارالکتب، العربیه، ۱۴۰۵ق.
  10. مقریزی، تقی الدین احمد، السلوک، قاهره، لجنهتألیف والترجمهوالنشر، ۱۹۴۲م.
  11. همدانی، محمد بن عبدالملک، تکلمه تاریخ الطبری، به کوشش آلبرت یوسف کنعان، بیروت، المطبعه الکاتولیکیه، ۱۹۶۱م.