حُمرانبن اَعْیَن بن سُنسُن شیبانى، محدّث امامى قرن دوم. کنیهاش را ابوالحسن و ابوحمزه ذکر کردهاند. وى در زمره تابعین بود . حمران، برادر زرارهبن اَعین و ظاهراً بزرگترین فرزند خانواده اَعیَن است حمران از اصحاب و راویان امام محمدباقر و امام جعفرصادق علیهماالسلام بود و امام چهارم، علىبن حسین علیهالسلام، را نیز درک کرد و روایاتى به نقل از وى از آن حضرت یافت مىشود
حضرت امام باقر علیه السلام به او فرموده: که تو از شیعه مایى در دنیا و آخرت و حضرت امام صادق علیه السلام بعد از رحلت او فرموده: «ماتَ وَاللّهِ مُؤمِنا؛ به خدا قسم! به حالت ایمان از دنیا رفت» و وقتى به حضرت صادق علیه السلام عرض کرد: «ما شیعیان چه مقدار کم میباشیم؛ لَوِاجْتَمَعْنا عَلى شاهٍ مااَفَنَیْناهاَ» فرمود: میخواهید من عجیبتر از این شما را خبر دهم؟ گفتم: بلى، فرمود: مهاجر و انصار رفتند و اشاره به دست خود فرمود مگر سه نفر، و مراد آن حضرت از این سه نفر: سلمان، ابوذر، مقداد است.
چنانچه در روایت امام باقر علیه السلام است: «اِرتَدَّ النّاسُ اِلاّ ثَلثَهٌ: سَلْمانُ وَ اَبُوذَرٍ وَالْمِقدادُ، قال الرّاوى فَقُلْتُ: عَمّارُ! قالَ علیه السلام: کانَ حاصَ حَیْصَهً ثُمَّ رَجَعَ ثُمَّ. قال علیه السلام: اَنْ اَرَدْتَ الَّذى لَمْ یَشُکَّ وَلَمْ یَدْخُلْهُ شَىءٌ فَالْمِقْدادُ».
در روایت دیگر است که حضرت امام صادق علیه السلام احوال حمران را از بکیر بن اعین پرسید، بکیر عرض نمود: که امسال حج نیامده با آن که شوق شدیدى داشت که خدمت شما برسد ولکن سلام بر شما رسانیده، حضرت فرمود: بر تو و بر او سلام باد! حمران مؤمن است از اهل جنت که مرتاب نخواهد شد هرگز نه به خدا نه به خدا،
در روایت آمده است که موالى حضرت صادق علیه السلام نزد آن حضرت مناظره مینمودند و حمران ساکت بود. حضرت فرمود: اى حمران! چرا تو ساکتى تکلم نمیکنى؟ عرض کرد: اى آقاى من! من قسم خوردهام که تلکم نکنم در مجلسى که شما در آن جا باشید، فرمود: من اذن دادم تو را در کلام، تکلم کن.
و حسن بن على بن یقطین از مشایخ خود روایت کرده که حمران و زراره و عبدالملک و بکیر و عبدالرحمان اولاد اعین، تمامی مستقیم بودند و چهار نفر ایشان در زمان حضرت صادق علیه السلام وفات کردند و از اصحاب حضرت صادق علیه السلام بودند، و زراره تا زمان حضرت امام کاظم علیه السلام بود و امام کاظم را ملاقات کرد
روایت است که حمران هرگاه با اصحاب مینشست پیوسته با ایشان از آل محمد علیهم السلام روایت میکرد، پس هرگاه ایشان از غیر آل محمد چیزى میگفتند ایشان را رد میکرد به همان حدیث از اهل بیت علیهمالسلام تا سه دفعه چنین میکرد اگر به همان حال باقى میماندند برمیخاست و میرفت
منبع:
حاج شیخ عباس قمی, منتهی الآمال، قسمت دوم، باب نهم: در تاریخ حضرت صادق علیه السلام
دانشنامه جهان اسلام ، موسسه دائره المعارف الفقه الاسلامی ،ج ۱۴ ص ۶۵۲۹