حق مالک و برده در رساله حقوق امام سجاد (علیه السلام)

حق مالک و برده در رساله حقوق امام سجاد (علیه السلام)

۱۴۰۱-۰۹-۲۳

398 بازدید

در گذشته، برده داری امری رایج بوده است. امام سجاد (علیه‌ السلام) نیز بدین منظور در رساله حقوق خود، حق مالک، برده و حقوق مربوط به آن را بیان کرده است. هرچند امروز فرهنگ برده داری در دنیا از بین رفته است ولی حقوقی که در این رابطه از سوی امام سجاد (علیه‌ السلام) بیان شده قابل توجه است و بیانگر عدالت ورزی دین اسلام و نگرش عادلانه آن در مسئله برده داری است.

متن حدیث از رساله حقوق

وَ أَمَّا حَقُّ سَائِسِکَ بِالْمِلْکِ فَنَحْوٌ مِنْ سَائِسِکَ بِالسُّلْطَانِ إِلَّا أَنَّ هَذَا یمْلِکُ مَا لَا یمْلِکُهُ ذَاکَ تَلْزَمُکَ طَاعَتُهُ فِیمَا دَقَّ وَ جَلَّ مِنْکَ إِلَّا أَنْ تُخْرِجَکَ مِنْ وُجُوبِ حَقِّ اللَّهِ وَ یحُولَ بَینَکَ وَ بَینَ حَقِّهِ وَ حُقُوقِ الْخَلْقِ فَإِذَا قَضَیتَهُ رَجَعْتَ إِلَى حَقِّهِ‏ فَتَشَاغَلْتَ بِهِ وَ لا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ.‏[۱]

وَ أَمَّا حَقُّ رَعِیتِکَ بِمِلْکِ الْیمِینِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ خَلْقُ رَبِّکَ وَ لَحْمُکَ وَ دَمُکَ‏ وَ أَنَّکَ تَمْلِکُهُ لَا أَنْتَ صَنَعْتَهُ دُونَ اللَّهِ وَ لَا خَلَقْتَ لَهُ سَمْعاً وَ لَا بَصَراً وَ لَا أَجْرَیتَ لَهُ رِزْقاً وَ لَکِنَّ اللَّهَ کَفَاکَ ذَلِکَ ثُمَّ سَخَّرَهُ لَکَ وَ ائْتَمَنَکَ عَلَیهِ وَ اسْتَوْدَعَکَ إِیاهُ لِتَحْفَظَهُ فِیهِ وَ تَسِیرَ فِیهِ بِسِیرَتِهِ فَتُطْعِمَهُ مِمَّا تَأْکُلُ وَ تُلْبِسَهُ مِمَّا تَلْبَسُ وَ لَا تُکَلِّفَهُ مَا لَا یطِیقُ فَإِنْ کَرِهْتَهُ خَرَجْتَ إِلَى اللَّهِ مِنْهُ وَ اسْتَبْدَلْتَ بِهِ وَ لَمْ تُعَذِّبْ خَلْقَ اللَّهِ وَ لا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ‏.[۲]

وَ أَمَّا حَقُّ الْمُنْعِمِ عَلَیکَ بِالْوَلَاءِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ أَنْفَقَ فِیکَ مَالَهُ وَ أَخْرَجَکَ مِنْ ذُلِّ الرِّقِّ وَ وَحْشَتِهِ إِلَى عِزِّ الْحُرِّیهِ وَ أُنْسِهَا وَ أَطْلَقَکَ مِنْ أَسْرِ الْمَلَکَهِ وَ فَکَّ عَنْکَ حِلَقَ الْعُبُودِیهِ وَ أَوْجَدَکَ رَائِحَهَ الْعِزِّ وَ أَخْرَجَکَ مِنْ سِجْنِ الْقَهْرِ وَ دَفَعَ عَنْکَ الْعُسْرَ وَ بَسَطَ لَکَ لِسَانَ الْإِنْصَافِ وَ أَبَاحَکَ الدُّنْیا کُلَّهَا فَمَلَّکَکَ نَفْسَکَ وَ حَلَّ أَسْرَکَ وَ فَرَّغَکَ لِعِبَادَهِ رَبِّکَ وَ احْتَمَلَ بِذَلِکَ التَّقْصِیرَ فِی مَالِهِ فَتَعْلَمَ أَنَّهُ أَوْلَى الْخَلْقِ بِکَ بَعْدَ أُولِی رَحِمِکَ فِی حَیاتِکَ وَ مَوْتِکَ وَ أَحَقُّ الْخَلْقِ بِنَصْرِکَ وَ مَعُونَتِکَ وَ مُکَانَفَتِکَ فِی ذَاتِ اللَّهِ‏ فَلَا تُؤْثِرْ عَلَیهِ نَفْسَکَ مَا احْتَاجَ إِلَیکَ.[۳]

وَ أَمَّا حَقُّ مَوْلَاکَ الْجَارِیهِ عَلَیهِ نِعْمَتُکَ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّ اللَّهَ جَعَلَکَ حَامِیهً عَلَیهِ وَ وَاقِیهً وَ نَاصِراً وَ مَعْقِلًا وَ جَعَلَهُ لَکَ وَسِیلَهً وَ سَبَباً بَینَکَ وَ بَینَهُ فَبِالْحَرِی أَنْ یحْجُبَکَ عَنِ النَّارِ فَیکُونُ فِی ذَلِکَ ثَوَابٌ مِنْهُ‏ فِی الْآجِلِ وَ یحْکُمُ لَکَ بِمِیرَاثِهِ فِی الْعَاجِلِ إِذَا لَمْ یکُنْ لَهُ رَحِمٌ مُکَافَأَهً لِمَا أَنْفَقْتَهُ مِنْ مَالِکَ عَلَیهِ وَ قُمْتَ بِهِ مِنْ حَقِّهِ بَعْدَ إِنْفَاقِ مَالِکَ فَإِنْ لَمْ‏ تَقُمْ بِحَقِّهِ خِیفَ عَلَیکَ أَنْ لَا یطِیبَ لَکَ مِیرَاثُهُ‏ وَ لا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ.‏[۴]

ترجمه حدیث

حق مالک در رساله حقوق

اما حق کسی که بر تو تملک دارد مثل حق سلطان است، جز اینکه مالک حق ویژه ای دارد که او ندارد و حق ویژه او تو را به اطاعت در هر کم و بیش ملزم می نماید، در صورتی که حق او با حق واجب خداوند در تضاد نباشد و بین تو و حق خدا حایل نباشد. اگر چنین شود حق خداوند مقدم است و آنگاه که حق خدا را انجام دادی نوبت ادای مالک فرا می رسد و باید بدان مشغول شوی و حول و قوه ای جز از طرف خدا نیست.[۵]

حق برده در رساله حقوق

و اما حق زیردست مملوکت (برده) این است که بدانی او آفریده پروردگار تو است و هم گوشت و هم خون توست. تو مالک او نیستی به خاطر آفرینش، بلکه خدا او را آفریده است، تو آفریننده گوش و چشم او نیستی و روزی او در دست تو نیست. همه اینها را خداوند کفایت کرده و بر عهده گرفته است.

سپس او را مسخر تو قرار داده و تو را بر او امین ساخته، او را به دست تو ودیعت سپرده تا تو آن امانت را حفظ کنی و با روش او با وی رفتار کنی. پس باید از هر چه خود می خوری به او بخورانی و از هر چه خود می پوشی به او بپوشانی و بیش از توان به او تکلیف نکنی و اگر از او اکراه داری خود را از مسئولیت الهی نسبت به او بیرون بری و با دیگری عوض کنی و خلق خدا را مورد شکنجه و آزار قرار ندهی و حول و قوه ای جز از طرف خدا نیست.[۶]

حق آزاد کننده برده در رساله حقوق

اما حق مولای تو که تو را آزاد کرده این است که بدانی او برای تو مال خود را انفاق کرده تا تو را از ذلت و خواری بردگی و وحشت آن برهاند و به عزت و سرافرازی آزادی، انس و آرامش برساند. تو را از بند اسارت ملکیت رهایی بخشد و قید بندگی را از تو بگشاید تا نسیم روح نواز آزادگی تو را بنوازد و تو را از زندان مقهوریت آزاد نموده و مشکلات را از تو دفع نماید و زبان انصاف تو را بگشاید و دنیا را به کامت شیرین کند.

تو را مالک خویشت گردانیده و بند اسارت از دست و پایت باز کرده تا برای عبادت پروردگارت آسوده کند و در این راه نقصان مالش را پذیرا شده است. پس بدان که پس از خویشاوندان، او نزدیک ترین مردم در زندگی و مرگ به تو است و شایسته ترین افراد برای یاری دادن و کمک کردن و پشتیبانی نمودن؛ پس به هنگام احتیاج و نیاز وی، خود را مقدم مدار.[۷]

حق برده آزاد شده در رساله حقوق

و اما حق بنده ای که به وسیله تو از نعمت آزادی بهره مند شده این است که بدانی خداوند تو را حامی، نگهبان و یاور او قرار داده و او را میان خود و تو واسطه کرده است، پس شایسته است که به وسیله همین واسطه تو را از آتش عذاب مصون دارد و این پاداش آینده تو است و همچنین اگر او وارثی نداشته باشد، به ازای مالی که برای آزادی او هزینه کرده ای و بعد از آزادی نیز حقوق او را رعایت نموده ای، وارث او هستی و اگر بعد از آزادی، این حقوق را رعایت نکنی، بیم آن می رود که آن میراث برای تو گوارا نباشد.[۸]

شرح و توضیح

عوامل بردگی

بردگی در طول تاریخ اسباب و عوامل فروانی داشته؛ نه تنها اسیران جنگی و بدهکارانی که قدرت بر پرداخت بدهی خود نداشتند، به صورت برده در می آمدند، بلکه زور و غلبه نیز مجوز برده گرفتن و برده داری بود. کشورهای زورمند، نفرات خود را با انواع سلاح ها به ممالک عقب افتاده آفریقایی و مانند آن می فرستادند و گروه گروه از آنها را گرفته، اسیر کرده و با خود می بردند.

دین اسلام مقابل تمام این مسائل ایستاد و تنها در یک مورد اجازه برده گیری داد و آن در مورد اسیران جنگی بود و البته آن هم جنبه الزامی نداشت بلکه آیات قرآن و احادیث معصومین (علیهم السلام) بر طبق مصالح اجازه آزادی اسیران را بدون قید و شرط و یا با پرداخت فدیه داده است.

در آن زمان زندان ها یا اردوگاه هایی نبوده که اسیران را در آنجا نگه داری کنند و راهی جز تقسیم برای نگهداری آنان وجود نداشته و بدیهی است که با وجود چنین شرایطی هیچ دلیلی نداریم که امام مسلمانان حکم بردگی درباره اسیران را بپذیرد.[۹]

تلاش اسلام برای ریشه کن کردن برده داری

امام سجاد (علیه‌ السلام) بر طبق این شرایط در رساله حقوق، حق مالک، حق برده، حق آزاد کننده و حق برده آزاد شده را بیان کرده تا از ظلم و اجحاف جلوگیری شود.

در دین اسلام برای آزادی بردگان راه های متعددی معین شده و سعی و تلاش اسلام بر این بوده است که به هر بهانه ای، برده از اسارت آزاد گردد و مانند انسان های دیگر به زندگی خود بپردازد.

حدیثی که از رساله حقوق درباره رفتار با بردگان نقل شده عینا همان مطلبی است که در حدیثی از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده است:

«هم إِخْوَانُکُمْ‏ جَعَلَهُمُ‏ اللَّهُ تَحْتَ أَیدِیکُمْ فَمَنْ کَانَ أَخُوهُ تَحْتَ‏ یدِهِ فَلْیطْعِمْهُ مِمَّا یأْکُلُ وَ لْیکْسُهُ مِمَّا یلْبَسُ وَ لَا یکَلِّفْهُ مَا یغْلِبُهُ فَإِنْ کَلَّفَهُ مَا یغْلِبُهُ فَلْیعِنْهُ [۱۰]؛ اینان برادران شمایند که خدا آنها را زیردست شما کرده و هر که برادرش زیردست او است باید به او بخوراند از هر چه می خورد و به او بپوشاند از آنچه می پوشد و به او تکلیف بیش از قدرتش نکند و اگر تکلیف بیش از قدرت کرد، کمکش کند».

به همین دلیل در اسلام انسان فروشی از منفور ترین معاملات به حساب می آید. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در این رابطه فرموده است: «شَرُّ النَّاسِ‏ مَنْ‏ بَاعَ‏ النَّاس‏؛ بدترین مردم کسی است که انسان فروشی می کند.»[۱۱]

نتیجه گیری

حقوقی که در رساله حقوق امام سجاد (علیه‌ السلام) درباره مالک و برده بیان شده ناظر به دوران و زمانی است که فرهنگ برده گیری رایج بوده است. امام سجاد (علیه‌ السلام) این حقوق را برای رعایت نظم از یک سو و برای نفی ظلم از برده ها از سوی دیگر بیان کرده است. حقوقی که در رساله حقوق بیان شده کاملا معقول و غیر قابل خدشه است. چه اینکه در دین اسلام برای ریشه کن کردن برده داری، تلاش های زیادی انجام گرفته است.

پی نوشت ها

[۱] .  تحف العقول‏، ص ۲۶۱.

[۲] . تحف العقول، ص۲۶۲.

[۳] . تحف العقول، ص۲۶۴.

[۴] . تحف العقول، ص.۲۶۴

[۵] . شرح رساله حقوق امام سجاد (علیه السلام)، ص ۲۳۱.

[۶] . شرح رساله حقوق امام سجاد (علیه السلام)، ص ۲۳۲.

[۷] . شرح رساله حقوق امام سجاد (علیه السلام)، ص ۲۳۲.

[۸] . شرح رساله حقوق امام سجاد (علیه السلام)، ص ۲۳۳.

[۹] . شرح رساله حقوق امام سجاد (علیه السلام)، ص ۲۳۴.

[۱۰] . بحار الانوار،  ج۷۱، ص ۱۴۱.

[۱۱] . الکافی، ج۵، ص ۱۱۴.

منابع

  1. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول‏، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، قم، جامعه مدرسین، چ۲، ۱۴۱۴ق.
  2. حیدری نراق، علی محمد، شرح رساله حقوق امام سجاد (علیه السلام)، قم، انتشارات مهدی نراقی، چ۷، ۱۳۸۶ش.
  3. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چ۴، ۱۴۰۷ق.
  4. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، مصحح: جمعى از محققان‏، بیروت، دار احیاء التراث العربی‏، چ۲، ۱۴۰۳ق.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *