جلوه های رفتاری امام خمینی با کودکان و نوجوانان-۱

۱۳۹۴-۰۵-۱۵

225 بازدید

بازیگوشى کودکان

حمایت از آزادى و آمریت کودک خردسال در حدى که به خود کودک و دیگران زیان نرساند، نه تنها نکوهیده نیست‏ بلکه از دیدگاه تعلیم و تربیت اسلامى، مطلوب و پسندیده نیز می‏ باشد. لهذا نباید از شیطنت و عدم رعایت نظم و طاعت از ناحیه کودک خردسال، نگران بود.

رسول گرامى اسلام حضرت محمد (صلى الله علیه و آله و سلم)، همین نکته را به پدران و مادران یادآور می‏ گردد که اگر در فرزند خردسال خود، حالاتى خارج از حدود نظم و نزاکت و بیرون از مرز طاعت و انقیاد و بالاخره طغیان و سرگشى کودکانه مشاهده کردند، باید نسبت ‏به آینده او شادمان گردند، زیرا وجود حالت فعال و جوشان در کودک خردسال، نمایانگر فزونى خرد و اندیشه و کابرد بیش‏تر و فزاینده آن در بزرگسالى اوست.(۱)

پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم) می‏ فرماید: «عرامه الصبى فى صغره زیاده فى عقله فى کبره(۲)؛ شیطنت و لجاجت کودک به هنگام خردسالى، نشانه زیادى عقل و اندیشه او در بزرگسالى است.»

و یا صالح ‏بن عقبه روایت می‏‌کند که من از عبد صالح امام موسی‏ بن جعفر (علیه السلام) شنیدم که فرمود: «یستحب عرامه الغلام فى صغره لیکون حلیما فى کبره. ثم قال: لا ینبغى الا ان یکون هکذا؛(۳)

شایسته است، کودک به هنگام خردسالی، بازیگوش و پرتلاطم و متمرد باشد تا در بزرگسالی، صبور و شکیب گردد. سپس آن حضرت فرمود: سزاوار است که کودک خردسال، منحصرا این چنین بوده و بازیگوش و پرجنب و جوش باشد.»

اگر بازی گوشى و بازی‏‌طلبى کودک، سرکوب نشود و بتواند به وسیله بازی‌هاى متنوع، جسم و جان خود را شاداب و پرنشاط سازد، در بزرگ‏سالى از آدم‌هاى عصبى و تندخو و زود رنج و غیر طبیعی، نخواهد بود، بلکه آدمى معتدل و متین و توانمند خواهد بود.(۴)

امام خمینى(رحمه الله) نیز که آشنا به روحیات، حالات و مراحل رشد کودکان بودند، درباره شیطنت و بازی گوشى بچه‌ها می ‏فرمودند:

«بچه شیطون است، او باید شیطنت کند و بچه‌‏اى که یک گوشه بیفتد و بخواهد، چهار زانو بنشیند، این، بچه نیست،‏ بزرگ‏سال است، بچه نباید بنشیند و اگر یک‏جا نشست‏ شما باید ببینید چرا نشسته و اگر خوابید، ببینید چرا خوابیده؛ بچه باید شیطنت کند»(۵)

رام و مطیع بودن و آرام و ساکت‏ بودن کودک خردسال، نباید به خاطر این‏ که والدین در سایه چنین حالتى در کودکانشان، از آرامش و آسایش بیش‏تری برخوردار می‏ گردند این تصور را در آنها به وجود آورد که کودک خردسال آن‏ها، واجد سلامت و شخصیت مطلوبى می ‏باشد، بلکه چنین کودکى یا بیمار است و یا این‏ که سرانجام شخصی خواهد شد که سکوت و سازش و طاعت و تسلیم در برابر هر حق و ناحق، شیوه او خواهد گشت و چنین شخصى هرگز نمی ‏تواند حقوق خود را از محیط خویش بگیرید.(۶)

و نیز روایت ‏شده است که زیرک‌‏ترین کودکان، کودکانى هستند که از مدرسه و محل درس گریزانند، یعنى بازیگوش هستند.(۷) مجلسى دوم در ذیل این روایت، «عرامه‏» را به بد اخلاقى و شیطنت و بالاخره شدت علاقه کودک به بازى و فرار از مدرسه تفسیر کرده و اضافه می کند که این حالت در کودکان نشانه عقل و استقامت آن‏ها در بزرگ‏سالى است و باید کودک این چنین باشد. اما اگر کودکى مطیع و بی‏ جنب و جوش و به اصطلاح خوش اخلاق، آرام، سر به زیر و مانند بزرگ‏سالان عمل نماید، در بزرگ‏سالى کم ‏هوش و کم ‏استقامت است. چنان‏ که این امر نیز به تجربه رسیده است.(۸)

دکتر فریده مصطفوى درباره نوه‌‏هاى حضرت امام خمینى(رحمه الله) چنین می‏ گوید: «نوه ‌های آقا، همه شلوغ بودند، امام(رحمه الله) به دختر من که از شیطنت‏ بچه خود گله می‏ کرد می‏ گفتند: من حاضرم ثوابى که تو از تحمل شیطنت‏ حسین می‏ بری، با ثواب تمام عبادات خود عوض کنم.»(۹)

و باز در همین رابطه، خانم فرشته اعرابى نقل می‏ کند: «گاهى اوقات که من نزد امام(رحمه الله) می ‏رفتم و پسرم را نمی ‏بردم، می‏ گفتند حسین را نیاوردی؟ می‏ گفتم چون پسر من خیلى شیطونى و بدى می ‏کند. می‏ گفتند حسین بدى می ‏کند؟ خوب بچه باید بدی کند، تازه این‌ها بدى نیست، بچه باید این کار را بکند، شما اشتباه می ‏کنید، مگر بچه بدى می‏ کند؟ می‏ گفتم آخر فکر می‏‌کنم شما اذیت می‌شوید. می‌گفتند من از این‏ که شما بیایید و بچه‏ هایتان را نیاورید، اذیت می‌شوم.»(۱۰)

بنابراین طبق تعلیم و تربیت اسلام، هیچ پدر و مادرى حق ندارد روح بازی‏گوشی(شیطنت) و سرپیچى از اطاعت در دوران خردسالى کودک را در او سرکوب کند و به خاطر تامین آرامش و آسایش خاطر خویش، کودکان سرشار و لبریز از نشاط و جنب و جوش را به موجودی مطیع، آرام، خموده و افسرده دل مبدل سازند. والدین نباید ظرفیت‏‌ها و استعدادهاى کودکان خویش را که از طریق همین بازی‌هاى متنوع و بچه‌گانه به ظهور می‏ رسند، به خاطر آرامش و آسایش خویش، سرکوب نمایند.

علماى تعلیم و تربیت، خصوصا نظریه‏ پردازان روان‏شناسى بازى، به این نتیجه رسیده‌اند که بازی‌ها و تحرکات بچه‌گانه، موجب رشد و پرورش قواى جسمانی، عقلانی، روانی، اجتماعى و اخلاقى کودکان می‌باشد. بنابراین، وظیفه والدین است که با غنا بخشیدن به محیط تربیتى کودک، زمینه‏‌اى را فراهم نمایند تا استعدادهاى بالقوه و خدادادى کودک، شکوفا گردد.

راجرز درباره نیاز کودک به کنجکاوى و کشف اشیاء معتقد است که: کودک در درون خود، این استعداد و ادراک را دارد که در مورد اشیاء و چگونگى کارکرد آن‏ها، کنجکاوى داشته باشد، به همین دلیل، اسباب بازی‏‌هایش را می‌شکند و می‏‌خواهد درون اسباب‌بازی‌هایش را کشف کند و داخل آن را ببیند، این‏ گونه فعالیت‏‌ها براى کودک، بسیار رضایت‏‌بخش است چون به نیاز درونى پاسخ می‌دهد.

متاسفانه گروهى از والدین، پاسخ‌‏هایى به کودک می ‏دهند که با نیاز وى به کنجکاوى و میل به کشف اشیاء، در تضاد است، این پیام‌ها به صورت کلامى( تو بد هستی، اگر این‏ گونه عمل کنى دوستت نداریم و…) یا غیرکلامى(اخم کردن، رو ترش کردن، لب گاز گرفتن و …) ابراز می‏‌شوند.

کودک به خاطر تهدید و تحمیق‏‌هایى که از سوى والدین می‏ شود، از نیاز به کنجکاوى و کشف اشیاء به خاطر این‏ که نیاز اساسی‌ترى مثل محبت و توجه مثبت والدین را از دست ندهد، صرف‏ نظر می‌کند. این‏جا مساله سرآغاز تحریف از مسیر رشد فطرى و طبیعى کودک است، که آثار مخرب و زیان‏‌بارى بر روى سلامت روان‏ و رشد تشخصیی ‏کودک‏ خواهد گذاشت.

متاسفانه عده‌‏اى از والدین، کودکانى را می‏ پسندند که ساکت، آرام و مطیع باشند. این‏ گونه والدین، دوست دارند کودک خردسال آن‏ها، بزرگ‏سالى کوچک شده باشد، غافل از این‏ که کودک است ‏با تمام ویژگی‌های کودکى و هرگز بزرگ‏سالى کوچک شده نیست. کودک سالم از سلامت جسمی، ذهنی، عاطفى و روانى کافى برخوردار است، به طور طبیعى نیازهایى دارد که او را از بزرگ‏سالان جدا می‏‌کند؛ او به بازى و جست و خیز و ارتباط با هم‏سالان نیاز دارد و همه چیز را از دریچه‌هاى بازی می‌بیند.

از احادیث و روایات اسلامى چنین استفاده می ‏شود که وجود شیطنت و بازی‏گوشى و حالت فعال و پر جنب و جوش در کودک، ناشى از سلامت جسمی، ذهنی، عاطفى و روانى اوست و چنین کارهایى – به ویژه برای پسران که از تحرک و انرژى بیش‏ترى برخوردارند – امری طبیعى است و نباید موجب نگرانى والدین باشد بلکه باید با صبر و حوصله و تدبیر، این‏ گونه رفتارها را تحمل کنند، هر چند باید آن‏ها را در مسیر صحیح خود هدایت کنند، تا این رفتارهاى طبیعى آن‏ها به لاقیدی منتهى نشود.

مثلا درست است که کودک باید بازى کند اما باید یاد بگیرد که به دیگران صدمه نزند، حیوانات را نیازارد، براى همسایگان مزاحمت ایجاد نکند، در پارک‏ها، گل‏ها را پرپر نکند و… . تجربه نیز نشان داده است که این ‏گونه کودکان فعال و با نشاط و پرتحرک، اگرچه در دوران خردسالى، برای والدین خود مشکلات و ناراحتی‏ هایى ایجاد می‏ کنند، اما در بزرگ‏سالى، از هوش و استقامت ‏بیش‏تری برخوردارند.(۱۱)

طبق تحقیقى که توسط موسن و ساسمن(۱۹۸۰) و مرات بارت و دری برى(۱۹۸۱) انجام شده کودکانى که پرجنب و جوش و بی‏ قرار هستند، وقتى که بزرگ شدند و به مدرسه رفتند، لزوما بچه‏‌هاى شیطان و جنجال‌برانگیز نخواهند بود.(۱۲)

پیام‏‌ها و نتایج

۱- در تعلیم و تربیت اسلامى، حمایت از آزادى و بازی‏‌گوشى کودک، امرى پسندیده می‌باشد و از احادیث و روایات چنین استفاده می‌شود که وجود شیطنت و بازگوشى و حالت فعال و پر جنب و جوشى در کودک، نشانه سلامت جسمی، ذهنی، عاطفى و روانى اوست و چنین کارهایی، در هوش و استقامت او در بزرگ‏سالى تاثیر دارد.

۲- متاسفانه بعضى از والدین، کودکانى را می ‏پسندند که آرام، ساکت و مطیع باشند تا موجبات زحمت و ناراحتى آنان را فراهم نکنند، این‏ گونه والدین، توقع و انتظار دارند که کودکشان همانند بزرگ‏سالان رفتار نماید در صورتى که کودک آنان، میل و نیاز شدیدى به بازى و جست و خیز دارد و همه را از دریچه بازى می‌بیند.

۳- کودکانى که آرام و ساکت در گوشه‌اى بنشینند و مطیع و گوش به فرمان والدین باشند، به احتمال قوى مشکل دارند.

۴- وظیفه والدین است که بستر و فضاى مناسبى براى جست و خیز و آزادسازى انرژى عصبى و روانى کودکان فراهم نمایند و گرنه این انرژى، متراکم شده به صورت مخربى، خودش را نشان خواهد داد.

۵- از سیره عملى و دیدگاه‌هاى امام خمینى(رحمه الله) نیز چنین استنباط می‌کنیم که:

الف) طبیعت و ماهیت کودک را پاک و مثبت می‏‌دانستند.

ب) چون دارای سلامت روح و روان بودند، ادراکشان از جلوه‌هاى خداوندى، بر مبنای سلامت روان بوده و بر همین اساس، همه کودکان را که جلوه‌های خداوندی‏‌اند دوست داشته و کارهاى آنان را منطبق با فطرت و طبیعت می‌دانستند.

ج) با توجه به آگاهى که از خصوصیات و ویژگی‌هاى روحى و روانى کودکان داشتند، شیطنت و بازی‏گوشى آنان را امرى طبیعى و فطرى می‏‌دانستند.

د) ایشان حاضرند ثواب عبادات خود را(که بیش از پنجاه سال نماز شبشان ترک نشده و آن مناجات‌هاى عارفانه و عاشقانه‏‌اى که داشتند) با تحمل بازی‏گوشى کودک عوض نمایند.

و) دیدگاه و عملکرد ایشان، واقعا پیشرفته و در سطح بالایى است که با دیدگاه‏‌هاى روانشناسان معاصر هم جهت و هم‏سو است.

ه) ایشان، بهترین و مطمئن‏‌ترین الگوى رفتارى برای خانواده‏‌ها در عصر حاضرند.

همبازى شدن با کودکان

یکى از راه‌هاى پرورش شخصیت کودکان، شرکت بزرگ سالان در بازى آن‌هاست. موقعى که اولیا و مربیان خود را تا سر حد کودکى تنزل می‌دهند و با شرکت در بازى کودکان، آن‌ها را در کارهاى کودکانه یارى می‌دهند، روح و روان کودک سرشار از مسرت و شادى شده و اعتماد به نفس و احساس ارزشمندى در او تقویت می‌شود.(۱۳)با همبازى شدن با کودکان، می‌توانیم دنیا را از دریچه و زاویه اى که کودک نگاه می‌کند ببینیم و از این طریق می‌توانیم با کودک همدلى نموده و خودمان را به جاى او بگذاریم و دنیا را آن طورى که او می‌بیند، درک نماییم. وقتى که با کودک همبازى می‌شویم، رفتارها، احساسات، تفکرات تخیلات و تصورات کودک را بهتر پذیرفته و با طبیعى تلقى نمودن تمامى حالات کودک، برخورد صحیح‌ترى با او خواهیم داشت.والدین در ضمن بازى با کودکان، می‌توانند بسیار از مفاهیم دینى، اخلاقى، عاطفى، روانى و اجتماعى را به طور مستقیم و غیر مستقیم به آنان منتقل نمایند.پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: «من کان عنده صبى فلیتصاب له »؛۱۴) هر کس که کودکى نزد اوست، برایش کودکى کند.(خود را با عوالم او هماهنگ ساخته و رفتارى که در خور درک اوست پیش گیرد.)

و در جاى دیگر می‌فرمایند: «رحمت خداوند بر پدرى که در راه نیکى و نیکوکارى به فرزند خود کمک کند، یعنى به او احسان نماید و هم چون کودکى، رفیق دوران کودکى وى باشد و او را عالم و مؤدب بار آورد.»(۱۵)

سعدى نیز در رابطه با چگونگى برخورد با کودکان می‌گوید:

چونکه با کودک سر و کارت فتاد

پس زبان کودکى باید گشاد

ادامه دارد…

پی‌نوشت‏‌ها

۱- حجتى کرمانی، سید محمدباقر، سه گفتار پیرامون برخى از مسائل تربیتى اسلام، ص ۶۵

۲- بحارالانوار، ج ۴، ص ۳۷۸

۳- منبع ۲، ص ۳۷۹

۴- بهشتی، احمد، اسلام و بازى کودکان، ص ۸۵

۵- مجله آشنا، ص ۳۰ به نقل از روزنامه اطلاعات، شماره ۱۹۶۳۱

۶- حجتى کرمانی، پیشین، ص ۶۶

۷- بحارالانوار، ج ۴، ص ۳۷۹

۸- حجتى کرمانی، سید محمدباقر، اسلام و تعلیم و تربیت، ج ۱، ص ۲۵۲

۹- ستوده، امیررضا، پا به پاى آفتاب گفته ‏ها و ناگفته ‏ها از زندگى امام خمینى رحمه الله، ج ۱، ص ۱۰۷

۱۰- اعرابی، فرشته، مجله سروش، ص ۲۰

۱۱- سادات، محمدعلی، راهنماى پدران و مادران، ج ۲، ص ۶۱ تا ۶۳

۱۲- ماسن، هنرى و همکاران، رشد شخصیت کودک، ص ۱۶۵(ترجه مهشید یاسایی)

۱۳-محسن شکوهى یکتا، تعلیم و تربیت اسلامى(مبانى و روش ها)، ص ۱۹۷

۱۴-وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۲۰۲ و ۲۰۳

۱۵-مستدرک، ج ۲، ص ۶۲۶