جریان یمانی و استناد به خبر واحد سنی و ادعای تواتر آن در احادیث شیعی

۱۴۰۱-۰۱-۲۹

522 بازدید

فهرست محتوا

اشاره:

پیروان احمدالحسن از شگردهای مختلفی برای مدعای خود استفاده می کنند. آنان در این راستا به خواب و استخاره و امثال این امور گرفته تا احادیث ضعیف و غیر قابل اعتنا پناهنده شده نتا شاید کسانی را که از نظر علمی در سطح پایین قرار دارند به سوی احمدالحسن جذب کنند. در این مقاله به یکی از این شگردهای این جریان اشاره شده است.

شگرد دیگر طرف‌داران احمد حسن برای فریب دادن مخاطبان خود، ارائۀ آمار چندده حدیث از کتاب‌های شیعه است، به گونه‌ای که مخاطب گمان کند ادعای آن‌ها پشتوانه‌ای بسیار قوی از روایات شیعه را دارد؛ در حالی که با رندی کامل برای اثبات مدعای خود دست به دامان منابع اهل‌سنت شده‌ و با تک‌روایتی سنی می‌خواهند ادعای مهم خود را ثابت کنند.

به عنوان نمونه، طرف‌داران احمد حسن در بحث پرچم‌های سیاه برای این‌که به خواننده القا کنند که روایات مورد استنادشان خدشه‌ناپذیر است، ابتدا مدعی تواتر روایات پرچم‌های سیاه می‌شوند و پس از ارائه فهرستی بلندبالا از این روایات، دغل‌کارانه به مخاطب القا می‌کنند که محتوای مورد ادعای آنان نیز تواتر دارد.

می‌نویسند:

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): إِذَا رَأَیْتُمْ الرَّایَاتِ السُّودَ قَدْ جاءت من قبل خُرَاسَانَ فَأْتُوهَا فَإِنَّ فِیهَا خَلِیفَهَ اللَّهِ الْمَهْدِیَّ؛[۱] (ابن‌حنبل، بی‌تا: ج۵، ۲۷۷)

رسول خدا(ص) فرمود: هنگامی که دیدید پرچم‌های سیاه از طرف خراسان خارج شدند خود را به آن‌ها برسانید، چون که مهدی خلیفۀ خدا در میان آن‌هاست.

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): یَقْتَتِلُ عِنْدَ کَنْزِکُمْ ثَلَاثَهٌ کُلُّهُمْ ابْنُ خَلِیفَهٍ، ثُمَّ لَا یَصِیرُ إِلَی وَاحِدٍ مِنْهُمْ، ثُمَّ تَطْلُعُ الرَّایَاتُ السُّودُ مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ فَیَقْتُلُونَکُمْ قَتْلًا لَمْ یُقْتَلْهُ قَوْمٌ. ثُمَّ ذَکَرَ شَیْئاً. فَقَالَ: إِذَا رَأَیْتُمُوهُ فَبَایِعُوهُ وَ لَوْ حَبْواً عَلَی الثَّلْجِ فَإِنَّهُ خَلِیفَهُ اللَّهِ الْمَهْدِی.‏[۲]

پیامبر خدا(ص) فرمود: نزد گنج شما سه تن کشته می‌شوند که همه فرزندان خلیفه هستند و بعد از آن‌ها آن منصب به هیچ‌یک آنان نمی‌رسد، تا آن‌گاه که پرچم‌های سیاه از سمت مشرق پدید آید و شما را طوری به قتل رسانند که هیچ قومی را بدان وضع نکشته باشند. سپس راوی چیزی گفت که من حفظ نکردم.‏ آن‌گاه فرمود: چون او را ببینید با وی بیعت کنید هرچند به رفتن از روی برف باشد؛ چه وی مهدی خلیفۀ خداست.

طرف‌داران احمد حسن چنین استدلال می‌کنند که بر اساس روایات متواتر، پرچم‌های سیاه پیش از ظهور امام مهدی(عج)برافراشته خواهد شد و از آن‌جا که روایات یادشده بر حضور مهدی(عج)در میان پرچم‌های سیاه دلالت دارد پس آن مهدی‌ای که در میان پرچم‌های سیاه است غیر از امام مهدی(عج)معهود است. بنابراین پیش از ظهور امام مهدی(عج)مهدی دیگری خواهد بود و به اعتقاد احمد حسن وی هموست.

در حالی که حدیث دوم دلالت ندارد که مهدی در پرچم‌های سیاه است و ضمیر «رأیتموه» و «بایعوه» به «رایات» برنمی‌گردد؛ زیرا اولاً رایات مؤنث است و اگر مرجع ضمیر رایات بود، باید از واژۀ «رایتموها» و «بایعوها» استفاده می‌شد. ثانیاً تعبیر روایت «فإن فیها خلیفه الله» نیست تا بگوییم مهدی در پرچم‌های سیاه است، بلکه تعبیر روایت «فإنه خلیفه الله» است. بنابراین مرجع ضمیر «فإنه» شخصی است که در ادامۀ روایت از آن سخن گفته شده و راوی آن را نقل نکرده است (ثم ذکر شیئاً). بنابراین مقصود روایت دوم نمی‌تواند مستند احمد حسن باشد.

از این‌رو، تنها یک روایت بر حضور مهدی در پرچم‌های سیاه دلالت دارد و احمد حسن در این زمینه یک روایت بیشتر در اختیار ندارد؛ آن هم روایتی از اهل‌سنت که برای ما و احمد حسن که خود را یک شیعه می‌داند، فاقد حجیت است. البته ظاهراً کفگیر او آن‌قدر به ته دیگ خورده که چاره‌ای جز دست و پا کردن دلیل از لابه‌لای کتاب‌های اهل‌سنت نداشته است.

گفتنی است ترفند دیگر طرف‌داران احمد حسن برای فریب افرادی که اطلاع کمی از کتب حدیثی دارند، این است که وقتی می‌خواهند برای دو روایت نخست منبع ذکر کنند به منابع شیعه همچون الملاحم و الفتن سید بن طاووس و کشف الغمه که این روایات را به نقل از منابع سنی نقل کرده‌اند آدرس می‌دهند تا به مخاطب چنین القا کنند که این روایات از منابع شیعی است و عالمان شیعی آن را در کتاب‌هایشان نقل کرده‌اند، در حالی که گفتیم این روایات از اهل‌سنت است.

از آن‌چه گذشت دریافتیم که اگر فرضاً روایات پرچم‌های سیاه را متواتر بدانیم و بپذیریم که آن‌ها مربوط به دوران پیش از ظهورند و ناظر به جریان ابومسلم خراسانی نیستند _ که هر دو مطلب از سوی برخی از نویسندگان انکار شده است[۳] _ آن‌چه می‌توان دربارۀ آن ادعای تواتر کرد، اصل خروج پرچم‌های سیاه پیش از ظهور امام مهدی(عج)است. اما وجود یک مهدی در میان پرچم‌های سیاه، مستندی جز یک روایت _ آن هم روایتی سنی _ ندارد. بنابراین از متواتر بودن روایات پرچم‌های سیاه نمی‌توان چنین استنباط کرد که وجود یک مهدی پیش از ظهور هم متواتر و انکارناشدنی است.

باز می‌نویسند:

اکنون آیه‌ای را ذکر می‌کنیم که در آن به قیام وصیّ امام مهدی(عج)پیش از ظهور امام زمان(عج)اشاره می‌کند:

مَلْعُونِینَ أَیْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِیلًا * سُنَّهَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّهِ اللَّهِ تَبْدِیلًا؛[۴] آن‌ها ملعون هستند هر کجا یافت شوند، گرفته و به سختی کشته خواهند شد * سنت خداوند است که در پیشینیان نیز بوده است و هرگز در سنت خداوند تبدیل و تغییر نخواهی یافت.

سنت خداوند که در پیشینیان نیز بوده و هرگز درسنتش تغییری نیست. دشمنان خداوند بعد از رسول الله(ص) توسط مهدی به هلاکت می‌رسند و این مهدی، همان وصیّ امام مهدی(عج)است که از خراسان یا مشرق قیام می‌کند. امیر المؤمنین(ع) فرمود: «پس نظر کنید به اهل‌بیت پیامبرتان؛ اگر سکوت کردند، سکوت کنید، و اگر از شما یاری خواستند، آن‌ها را یاری کنید. پس خداوند فتنه‌ها را توسط مردی از ما اهل‌بیت از میان می‌برد. پدرم فدای فرزند بهترین کنیزان! کسی که به آن‌ها جز شمشیر بی‌ملاحظه ندهد که به مدت هشت ماه شمشیر بر دوشش است، تا جایی که قریش گویند: اگر از فرزندان فاطمه(س) بود به ما رحم می‌کرد. خداوند او را بر بنی‌امیه مسلط می‌کند تا این‌که آن‌ها را دگرگون و نابود سازد. “آن‌ها ملعون هستند؛ هر کجا یافت شوند، گرفته و به سختی کشته خواهند شد * سنت خداوند است که در پیشینیان نیز بوده است و هرگز در سنت خداوند تبدیل و تغییر نخواهی یافت”.»[۵]

طبق این آیه و تفسیر امام علی(ع) متوجه می‌شویم آن کسی که فتنه‌ها را از بین می‌برد و بنی‌امیه را نابود می‌سازد و خداوند او را بر آن‌ها مسلط می‌کند، کسی است که شمشیر را هشت ماه بر دوشش حمل می‌کند و با توجه به حدیث بعدی متوجه می‌شویم که این شخص، حضرت صاحب الزمان(عج)نیستند؛ بلکه فرزند امام مهدی(عج)هستند که پیش از امام مهدی(عج)قیام می‌کنند؛ امام علی(ع) فرمود: «… و مردی پیش از او (مهدی) از فرزندانش به اهل مشرق خروج می‌کند. او شمشیر را هشت ماه بر دوشش حمل می‌کند.»[۶]

پس برایمان روشن شد که این شخص، فرزند امام مهدی(عج)است که پیش از ایشان قیام کرده و به مدت هشت ماه شمشیر را بر دوششان حمل می‌کنند.»

در حالی که متن روایت اخیر که به آن استناد شده بدین صورت است:

حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مَرْوَانَ، عَنِ الْهَیْثَمِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ، عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ قَالَ: «یَخْرُجُ رَجُلٌ قَبْلَ الْمَهْدِیِّ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ بِالْمَشْرِقِ، یَحْمِلُ السَّیْفَ عَلَی عَاتِقِهِ ثَمَانِیَهَ أَشْهُرٍ، یَقْتُلُ وَیُمَثِّلُ وَیَتَوَجَّهُ إِلَی بَیْتِ الْمَقْدِسِ، فَلَا یَبْلُغُهُ حَتَّی یَمُوتَ.»[۷]

… علی(ع) می‌فرماید: و مردی از اهل‌بیت آن حضرت به اهل شرق خروج کرده در مدت هشت ماه شمشیر را بر دوش خود گرفته می‌کشد و انتقام می‌کشد و متوجه بیت‌المقدس می‏شود و پیش از این‌که به بیت‌المقدس برسد می‏میرد.

استدلال به این روایت از زوایای مختلفی قابل نقد است:

۱. این روایت مرسل و از کتاب فتن ابن حماد است. وی نویسنده‌ای سنی‌مذهب است و کتاب او حتی از نظر اهل‌سنت نیز معتبر نیست. بنابراین طرف‌داران احمد حسن اعتقاد به وجود یک مهدی پیش از امام مهدی را از روایات اهل‌سنت اخذ کرده‌اند و البته _ چنان‌که گذشت _ آنان برای این‌که این واقعیت از دید مخاطب مخفی بماند، این روایت را نه از منبع اصلی، که از کتاب سید بن طاووس نقل کرده‌اند، در حالی که با مراجعه به کتاب یادشده معلوم می‌شود سید بن طاووس آن را از فتن ابن‌حماد آورده است.

۲. با توجه به متن روایت معلوم می‌شود که طرف‌داران احمد حسن آن را تحریف کرده‌اند؛ چرا که تعبیر روایت «رجل من اهل‌بیته» است، در حالی که آنان این عبارت را به این صورت ترجمه کرده‌اند: «مردی از فرزندانش»، با این‌که مردی از اهل‌بیت اعم از فرزند است، چنان‌که امام علی(ع) از اهل‌بیت پیامبر گرامی اسلام(ص) است، ولی فرزند آن حضرت نیست. این تحریف برای این بوده است که این حدیث با ادعای احمد حسن که خود را فرزند امام مهدی می‌داند هماهنگ شود.

۳. بر اساس فرمایش امام در ادامۀ همین روایت، مردی که پیش از ظهور امام مهدی هشت ماه شمشیر بر دوش می‌گذارد، به سمت بیت‌المقدس حرکت کرده و پیش از رسیدن به آن‌جا می‌میرد، در حالی که احمد حسن مدعی است می‌خواهد پس از پایان یافتن حیات امام مهدی زنده بماند و جانشن آن حضرت شود؛ اما طرف‌داران احمد حسن این بخش از روایت را بیان نکرده‌اند تا مخاطب به کلاهی که می‌خواهند بر سرش بگذارند پی نبرد.

۴. ابن‌طاووس _ که طرف‌داران احمد حسن روایت را از کتاب او آدرس داده‌اند _ در ادامۀ این روایت می‌نویسد: «من روایت را به همین صورت دیدم، اما در آن اشکال وجود دارد[۸].» بنابراین حتی سید بن طاووس نیز این حدیث را خالی از اشکال نمی‌دانسته است. با این حال، روشن نیست طرف‌داران احمد حسن چگونه می‌خواهند یک مسئلۀ اعتقادی _ آن هم مسئله‌ای همچون امامت و مهدویت _ را بر این پایۀ متزلزل بنا نهند.

پی نوشت

[۱] . ابن‌حنبل، احمد بن محمد، المسند، ج۵، ص۲۷۷،بیروت، دار صادر، بی‌تا.

[۲] . حاکم نیشابوری، محمّد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ص۴۶۳، -۴۶۴، تحقیق: یوسف عبدالرحمن المرعشلی، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا.

[۳] . صدر، سید محمد، موسوعه الامام المهدی، بی‌جا، دارالکتاب الاسلامی، چاپ دوم، ۱۴۲۷ق؛ صادقی، مصطفی، تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.

[۴] . احزاب: ۶۱-۶۲

[۵] . مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج۵۱، ص۱۲۱، بیروت، مؤسسه الوفاء، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.

[۶] . ابن طاووس، علی بن موسی، الملاحم و الفتن، ص۶۶، باب ۱۳۳،  اصفهان، مؤسسه صاحب‌الامر(عج)، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.

[۷] . مروزی، نعیم بن حماد، کتاب الفتن، ص۱۹۸، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ق.

[۸] . الملاحم و الفتن، ص۱۳۹٫

منبع: آینده روشن (برگرفته از  مقاله نقد و بررسی آراء مدعیان مهدویت: با تکیه بر آراء احمد الحسن نوشته نصرت الله آیتی)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *