اگر مقصود از سیر و سلوک آداب خاص صوفیان باشد، که معتقدند سالک باید به صلاح و صواب دید مرشد و راهنما برای تهذیب نفس و تزکیه آن در خانقاه مشغول ریاضت های سخت گردد. تا جایکه تازه واردان را به گدایی و دریوزگی وا می دارند و گاهی چنان سخت و دشوار می دانند که گفته است: «سلوک عبارت است از راهی دور و دراز که مانند کندن کوه عظیم است با نوک سوزن و در آن طریق هزاران خطر و حجاب است.»(۱)
اینگونه سلوک نه تنها نیازمند به مرشد و راهنما ندارد که باعث انحراف شخص سالک نیز می گردد. و او را از راه راست و خط انبیاء ـ علیهم السّلام ـ و ائمه معصومین ـ علیهم السّلام ـ منحرف نموده و به راه شیطان می برد. زیرا جریان تصوّف یک جریان التقاطی است که بخشی را از تعلیمات انبیاء ـ علیهم السّلام ـ گرفته و بخشی را از ارباب ریاضت مانند مرتاضان هندی و رهبانان مسیحی و کلبیون یونانی.»(۲) و با دخل و تصرفهایی که نموده اند، این فرقه را بوجود آورده اند، که در طول تاریخ اسلام باعث انحرافات زیادی در جوامع اسلامی شده است.
ریاضت به معنای تربیت در بینش اسلامی عبارت از سیر و سلوک و عمل به دستورات اسلام و توجه به حلال و حرام آن و اطاعت مطلقه از خاتم انبیاء ـ صلّی الله علیه و آله ـ و اهل بیت اطهارش ـ علیهم السّلام ـ می باشد. لذا در روایات اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ شریعت و دستورات اسلام به عنوان ریاضت معرفی شده است, چنانکه امام علی ـ علیه السّلام ـ می فرماید: الشریعه ریاضه النفس»(۳) «شریعت، ریاضت و پرورش نفس است» و بوعلی سینا فیلسوف بزرگ اسلامی عبادت را ریاضت نفس معرفی نموده و گفته است: به وسیله عبادت می توان قوای نفس را رام و مطیع کرد، تا در هنگام توجه به حضرت حق مزاحمت نکند بلکه مشایعت نمایند.(۴)
حاصل آنکه عمل به دستورات اسلام، آنچنانکه رهبران دینی و مرشدان واقعی دستور می دهند باعث کمال انسانی است اما راه و روش های اختراع شده و بدعت آمیز و تبعیت از مرتاضین غیر اسلامی نه تنها نفس را رام و تربیت ننموده و عقل را حاکم بر بدن و رفتار انسان نمی گرداند و به درجه مطلوب نمی رساند، بلکه چه بسا انسان را به بیراهه کشانده و در وادی ضلالت و گمراهی قرار دهد و آنگاه نه تنها به کمال راه نیافته بلکه از حد انسانهای عادی نیز تنزل کرده و چه بسا مصداق اولئک کالانعام بل هم اضل(۵) قرار گیرد. در اینکه همه انسانها در رسیدن به سعادت و کمال لایق خود نیازمند به راهنما بوده و تنها با راهنمایی عقل نمی توان بمقصد رسید، شکی نیست، نیاز انسانها به راهنما و مرشد در پیمودن راه سعادت و کمال بیش از نیازمندی آنان به راهنما در سفرهای مادی است. زیرا راه رسیدن به کمال و سعادت بس طولانی و دارای گردنه های صعب العبور است که انحراف از مسیر همان و سقوط در قعر جهنم و هلاکت ابدی همان.
بنابراین وجود مرشد و راهنمای معصوم و آگاه به تمام استعدادها و نیازمندی های انسان برای رساندن انسان به کمال، امری ضروری و حتمی خواهد بود تا انسان در پرتو رهنمود های او و تبعیت از دستورات او بکمال نهایی خویش برسد و گرنه رسیدن به مقصد امری محال و غیر ممکن خواهد بود.
همین معنا وقتی در عرفان شیعه مطرح می شود مقصود این است که طی این مسافت پرخطر زیر نظر یک انسان آگاه به مسایل اصیل اسلامی و متدین کامل به دستورات پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ و ائمه ـ علیهم السّلام ـ انجام گیرد تا مبادا انحراف در مسیر اصلی اسلام و خط ولایت اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ پیدا شود، زیرا انحراف در مسیر هدایت همان ضلالت و سقوط در قعر جهنم همان.(۶)
در زمان غیبت که دست رسی به امام معصوم ـ علیه السّلام ـ برای همه ممکن نیست بهترین مرشد و راهنما مراجع بزرگ تقلید شیعه می باشند, زیرا این بزرگواران از همه کس عالم تر به معارف ناب اسلامی هستند و اگر کسی بخواهد به کمال انسانیت که قرب الی الله است، صعود نماید جز عمل به رساله های مراجع شیعه و تبعیت از آنها راهی وجود ندارد و سیر و سلوک و مرشد و راهنمایی که صوفیان از آن دم می زنند کاملا مردود و راهی است که به ضلالت ختم می شود. و هیچگاه مورد تایید فقهای اسلامی نبوده است.
پی نوشت:
۱. کی منش، عباس، پرتوی عرفان، ۲:۵۸۶، تهران، سعدی، ۱۳۶۶ ه.
۲. مکارم شیرازی، جلوه حق، ص ۱۸، قم، دارالفکر، ۱۳۳۹ ه.
۳. ری شهری، میزان الحکمه، ۴:۲۰۷، قم، مکتب الاعلام السلامی، ۱۳۶۳ ه.
۴. ابن سینا، انتشارات و تنبیهات، ۳: نمط نهم، فصل ۳، ص ۳۷۰، قاهره، دارالمعارف، ۱۹۷۵ میلادی.
۵. سوره اعراف، آیه ۱۷۹٫
۶. طاهری، حبیب الله، آداب سیر و سلوک، ص ۱۷۰، قم، جامعه مدرسین، هفتم، ۱۳۸۰ ه.
منبع: نرم افزار پاسخ ۲ مرکز مطالعات حوزه.