آیا تکامل برزخی واقعیت دارد؟

۱۳۹۶-۰۵-۱۱

186 بازدید

شبهه

وهابی­ها مدعی است کسی که از دنیا می ­رود، دیگر هیچ بهره ای از زنده ها به آنها نمی ­رسد.

مفهوم‌شناسی

برزخ به معنای حائل و فاصله میان دو چیز است و در اصطلاح فاصله بین دنیا تا برانگیخته شدن در روز قیامت است که از مرگ و قبض روح آدمی آغاز می‌شود تا برپایی قیامت ادامه دارد.عالم مثال واسطه‌ای بین عالم عقل و عالم ماده است که به جهت رهایی از ماده مشابه عالم عقل بوده و مجرد است و از جهت شکل‌ها و اندازه‌ها و رنگ‌ها مشابه عالم ماده و مثال آن می‌باشد از این‌رو برزخ و حائل بین دو عالم است و از همین روی تجرد آن را تجرد برزخی مثالی می‌گویند.

واژه برزخ در قرآن کریم، سه بار تکرار شده اما تنها در آیه۱۰۰ سوره مومنون به معنای اصطلاحی به ‌کار رفته است. در این آیه، خداوند پس از بیان نابجا بودن درخواست برخی افراد که هنگام‌رویارویی با مرگ، خواهان بازگشت به دنیا می‌شوند، اعلام می‌کند که اینان تا روز قیامت در برزخ به سر خواهند بُرد.
در روایات واژۀ برزخ به معنای مرحله واسطه دنیا و آخرت به‌کار رفته است؛ چنانکه در حدیثی از امام صادق(ع) پس از بیان این مطلب که همۀ شیعیان (حقیقی) در آخرت با شفاعت پیامبر(ص) و اوصیائش وارد بهشت می‌شوند، آمده است: واللهِ اَتَخَوّفُ علیکم فی‌البرزخ (ترجمه: سوگند به خدا بر شما در برزخ می‌ترسم) . سپس در پاسخ راوی که دربارۀ برزخ پرسید، فرمود: القبرُ منذُ حین موته الی یوم القیامه (ترجمه: (برزخ) همان قبر است از هنگام مرگ تا روز قیامت.)
بنا بر آنچه در سایر روایات آمده، مقصود از قبر، باغی از باغ‌های بهشت (برزخی) یا گودالی از گودال‌های جهنم (برزخی) است؛ نه همین قبر خاکی که تن آدمی در آن آرمیده است.

در روایات آمده «هر کس بمیرد، قیامت او برپا می‌شود»؛ و به همین جهت، عالَم برزخ را «قیامت صغری» نیز می‌نامند. همچنین، به جهت شباهتش به قیامت، آن را عالَم مثال نیز نامیده‌اند. همچنین به جهت این که برزخ همچون قبر، در پیِ زندگی دنیا است، به عالم برزخ، «عالم قبر» و «عالم خیال» نیز گفته شده است.

پاسخ شبهه

یکی از مسایلی که در مسأله برزخ مطرح است جریان تکامل برزخی است، یعنی انسان در عالم برزخ از برکات و خیراتی که بعد از مرگ نصیب او می‌شود بهره‌ مند می‌گردد و چه بسا از نسل انسان فرد مؤمنی به دنیا بیاید و برای انسان طلب آمرزش کند که در این صورت اگر فرد صالح بوده درجات بیشتری نصیب او می‌شود و اگر انسان معصیت کار بوده سبب تخفیف یا‌ آمرزش گناهان او خواهد شد. لذا در روایات اسلامی اصرار شده که برای اموات باید طلب آمرزش نمود و یا به یاد آنها کارهای نیک انجام داد.

قرائت فاتحه، اقامه‌ی نماز قضا به نیابت اموات و یا نماز مستحب و هدیه ثواب آن به اموات و هم چنین زیارت، صدقه، یا هر گونه خیرات دیگری که برای اموات انجام می‌گیرد، در واقع نوعی «هدیه» است که از طرف بازماندگان در دنیا برای رفتگان و اموات ارسال می‌گردد و به آنها نیز می‌رسد.

از پیامبر اکرم (ص) روایت شده که فرمودند :‌»

هر جمعه ارواح مومنین مقابل خانه هایشان می‌آیند و هر یک با آواز حزین و گریه‌٬ فریاد می‌زند‌٬ ای اهل و اولاد من‌! ای پدر و مادر من !‌ای خویشان من به ما مهربانی کنید و با آنچه ما برای شما گذاشتیم که اکنون حساب و کتاب و عذابش برای ماست و نفعش برای شما برای ما نیز درهمی یا قرص نانی یا جامه و لباسی هدیه و خیرات کنید تا خداوند از لباس‌های بهشتی به شما بپوشاند . آن گاه رسول خدا (ص) گریه کرد تا حدی که دیگر قدرت بر سخن گفتن نداشت. سپس فرمود : این برادران مرده شما می­ گویند: وای بر ما اگر از آنچه که در دست ما بود در راه خدا انفاق می ­کردیم الآن به شما محتاج نبودیم. آن گاه با حسرت و پشیمانی بر می­ گردند. در خاتمه فرمودند: زود برای مردگانتان صدقه بفرستید.»[۱]

امام صادق(ع)فرمود:

پس از آنکه آدمی از دنیا می رود اجری عایدش نمی گردد الا از سه راه.اول صدقه ای که آن را در ایام حیات خود به جریان انداخته و پس از مرگ تا قیامت جریان داشته باشد مانند موقوفاتی که ارث برده نمی شوند.یا سنت خوبی که پایه گذاری نموده و بعد از او مورد عمل دیگران است.یا فرزند صالحی که وی را به شایستگی تربیت نموده و برای او استغفار می نماید. [۲]

صدقه جاریه معنی وسیعی دارد که حدیث ذیل یکی از آن موارد است.ابن عباس می گوید:

رسول اکرم (ص)فرمود :هفت عامل است که اگرشخصی یکی از آنها را به جای گذاشته باشد،پس از مرگ ثوابش در پرونده عملش ثبت می گردد.کسی که درخت مثمری غرس کند،چاهی حفر کند،قناتی را جاری سازد،مسجدی را بنا کند،قرآنی بنویسد، علمی از خود به جای گذارد و فرزند صالحی تربیت کندکه برایش استغفار نماید.

بنابراین کسی که از خود سنت حسنه ای یا صدقه جاریه یا فرزند صالحی به جای گذاشته تا زمانی که آثار آن خیر باقی و در جریان است نتایج و فوایدش در برزخ عاید وی می گردد،یا ان اجر باعث تخفیف عذاب ویا اتمام ان می شود،یا نعمتش افزون ویا مقامش بالا می رود.

پی نوشت ها:

[۱] . مفاتیح٬ ص۹۰۷

[۲] . محمد بن على‏ابن بابویه، جامعه مدرسین‏، قم‏،  ۱۳۶۲ ش‏، ص ۱۵۱٫