تهدیدات علیه خانواده و از بین رفتن کرامات انسانی

تهدیدات علیه خانواده و از بین رفتن کرامت انسانی

۱۴۰۰-۰۳-۲۷

524 بازدید

علیرغم این که خانواده ایرانی هنوز مثال زدنی و نمونه است، طی سال‌های اخیر با ظهور الگوهای رفتاری جدید در فضاهای شهری ایران، رعایت کرامت و ارزش‌های انسانی با تهدید مواجه شده است…

۲۵ذی الحجّه در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران، روز خانواده و تکریم بازنشستگان نام گذاری شده است. علت انتخاب این روز، نزول آیه «هل اتی» در سوره الانسان که راجع به خانواده و استحکام پایه‌های آن است، عنوان شده است. سوره هل اتی در روز ۲۵ ذیحجه در شأن اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد که پس از سه روز روزه و انفاق افطار خود، از طرف خداوند اطعام شدند.

به این بهانه مروری بر وضعیت کنونی خانوده در ایران و به ویژه تهدیداتی که با کمک دشمنان سعی می‌کنند از هر سو بنیان خانواده را متزلزل کنند، ضرورت دارد، چرا که خانواده یکی از سرمایه‌های ارزشمند جامعه ایران است و از این رو یکی از اهداف اصلی مورد نظر دشمن است.

وابستگی به خانواده به عنوان یک ارزش همواره در چارچوب الگوهای فرهنگی حاکم بر جامعه اسلامی و ایرانی مورد توجه بوده است. روابط خویشاوندی و ارتباطات عمیق میان اعضای خانواده، عطوفت و مهر بین آنها، جایگاه ارزشمند پدر و مادر در خانواده و همچنین تعهد از سوی دو طرف به حفظ زندگی مشترک، برخی از ویژگی‌های این نهاد مقدس را تشکیل می‌دهند.

بر این اساس، روابطی که افراد در خانواده دارند بر مبنای تکریم و گرامی داشتن یکدیگر است. در این نگاه همسر و فرزندان افرادی با ارزش، شریف و دارای کرامت ذاتی اند. نتیجه چنین روابطی نیز خانواده بالنده و کارآمد خواهد بود. اما علی رغم اینکه خانواده ایرانی هنوز مثال زدنی و نمونه است، طی سال‌های اخیر با ظهور الگوهای رفتاری جدید در فضاهای شهری ایران، رعایت کرامت و ارزش‌های انسانی با تهدید مواجه شده است.

الگوهایی که مفهوم ازدواج و خانواده را با عنوان زندگی مشترک زن و مرد تغییر داده و دامنه آن را گسترده‌تر کرده است. گسترش روابط جنسی آزاد و قانونی شمردن هم ‌خانگی یا هم زیستی مشترک و هم جنس ‌بازی، تمایل به زندگی تک نفره و برپایی جشن برای گسیخته شدن روابط مشروع و بنیاد خانواده، تنها گوشه‌ای از رفتارهای جدیدی است که هیچ مقاربتی با فرهنگ اسلامی و ایرانی نداشته و در واقع یک نوعی اهانت به ارزش‌های انسانی است. در تمام این الگوها هدف از برقراری رابطه، بهره‌برداری شخصی بوده و تحقیرآمیز است.

رواج مفهوم سینگل و خانواده‌های تک نفره

بر اساس آمار و اطلاعاتی که سازمان ثبت احوال کشور اعلام می‌کند و همچنین تجربه‌هایی که اگر نه در همه شهرهای ایران، اما دست کم در تهران برای خیلی‌ها آشناست، تنها زیستی در ایران رو به افزایش است.

دختر و پسرهایی که به سن ازدواج رسیده اند، اما مجرد مانده و بعد از مدتی، زندگی در یک خانه مستقل از خانه پدری را آغاز کرده اند، یا پس از تشکیل خانواده، طلاق گرفتند و یا همچنین با از دست دادن پدر و مادر خود تنها زندگی می‌کنند. تنهایی چایی می‌نوشند، تلویزیون تماشا می‌کنند، کتاب می‌خوانند و وقتی به خانه می‌رسند، چراغ خانه هایشان خاموش است.

اضطرار یا انتخاب هر دلیلی که منجر به تنهازیستی آنها شده است؛ مهم، شکل‌گیری سبک جدیدی از زندگی است که به گفته جامعه شناسان نشان دهنده بزرگتر شدن «من» در آدم ها، تقویت فردگرایی و در نتیجه ازدواج گریزی است. «من» درونی که آنقدر بزرگ شده که تنها خودش را دوست دارد، تحمّل می‌کند و اجازه نمی‌دهد «ما»یی شکل گیرد و این برخلاف فطرت انسان است.

از گرایش‌های فطری انسان تشکیل خانواده در معنای حقیقی آن به معنای پیوند شرعی زن و مرد است. بی‌تردید یکی از مهمترین انگیزه‌های این پیوند غریزه جنسی و تظاهرات حیاتی آن است.

غریزه جنسی که از ابتدای تولد به صورت نهفته در وجود آدمی قرار دارد، در دوره نوجوانی و جوانی به ظهور و بروز می‌رسد. این غریزه از مسائل منفور و مکروه حیات نبوده و بلکه اسلام آن را مایه رشد، کمال و دوام و بقای نسل انسان می‌داند، اما در صورتی که در طریق صحیح خود قرار گیرد. لذا هیچ کس از داشتن این غریزه و گرایش به جنس مخالف مبرا نبوده و سرکوب آن پیامدهای روانی و رفتاری ناگواری را به دنبال خواهد داشت. از جمله این پیامدها، گسترش روابط غیرشرعی خواهد بود.

از سوی دیگر سرکوب گرایش‌های اجتماعی منجر به گسترش افسردگی و انزوا می‌شود؛ افرادی که به زندگی مجردی تن می‌دهند با افزایش زندگی مجردی انسان‌ها از هم دور شده، سرمایه برای جامعه سالم کم می‌شود و روابط کاهش پیدا می‌کند. زمانی می‌رسد که به دلیل آن که جوان‌ها به صورت مجردی زندگی می‌کنند، خواهر و برادری نخواهند داشت. این گونه مسائل بسترساز جامعه‌ای منزوی، انسان‌های بی‌نشاط و در خود فرورفته می‌شود.

زوج‌های بدون فرزند

بر اساس آمارها ۱۴.۴ درصد خانواده‌های ایرانی بدون فرزند هستند. بررسی‌ها درباره مهم ترین دلایل نخواستن فرزند نشان می‌دهد، عدم توانایی برای تامین هزینه‌های فرزند دیگر، تعداد مورد نظر فرزندان، تداخل فرزندآوری با علایق، تفریحات و برنامه‌های کاری و تحصیل، نگرانی نسبت به آینده فرزندان، مهم ترین دلیل نخواستن فرزند عنوان شده است. [۱]

این درحالیست که دین اسلام به اهمیت خانواده و فرزندداری عنایت ویژه‌ای کرده است و ترس از فرزندآوری به هر دلیلی از جمله فقر و مشکلات اقتصادی بر خلاف روح ایمان و فلسفه اسلام است. به‌طوری‌که قرآن در این باره در آیه ۱۵۱ انعام می‌فرماید: «لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَ إِیَّاهُمْ(۲)؛ فرزندانتان را از بیم فقر نکشید، ما شما و آن‌ها را روزی می‌دهیم.»

برای مسئله سخت بودن تربیت فرزند هم در قرآن کریم راهکارهایی ارائه شده است و دستورات کاملاً عملی و حتی به‌ صورت الگوی کاملاً قابل لمس برای تربیت فرزندان بیان کرده است. لذا کاهش تمایل به فرزندآوری نتیجه غلبه تمایلات رفاه‌طلبانه است که با تغییر ارزش‌ها و رفتارهای انسانی و اولویت یافتن لذت به جای تولید مثل و تربیت فرزندان منجر به کاهش جمعیت و پیامدهای مخرب آن می‌شود.

پیدایش الگوی هم خانگی

هم‌ خانگی بدون ازدواج یا ازدواج سفید، پدیده‌‌ای است که دختر و پسر بدون پیوند رسمی به عنوان هم ‌خانه با یکدیگر زندگی می‌ کنند. الگویی از رابطه که تنها با معیار سودمندی و منفعت ارزش گذاری می‌شود. هم خانه یا پارتنر تا زمانی ارزش هم زیستی و وفاداری دارد که منفعتی داشته باشد و رضایتی ایجاد کند، و نباید هیچ قید و بندی افراد را به حفظ و تداوم رابطه وادار کند. هر گونه قانونی که باعث وفاداری و پایبندی به همسر خارج از قاعده فایده و سود شود، باید کنار گذاشته شود.

روابط در شرایط آزاد و به صورت سفید و صرفا در چارچوب رضایت طرفین شکل می‌گیرد و پایان می‌یابد. هر یک از طرفین رابطه می‌توانند به محض عدم رضایت از زندگی زناشویی، به رابطه خود پایان داده و رابطه سودمند دیگری را آغاز کنند. این چرخه می‌تواند بدون شکل گیری خانواده باثبات در کل حیات یک شخص تکرار شود، به گونه‌ای که تاریخ زندگی یک فرد شامل دوره‌های از هم باشی با افراد مختلف باشد.

جدای از مفاسد و عدم تعهد طرفین نسبت به یکدیگر در این نوع رابطه، یکی از پیامدهای این الگوی رفتاری، از بین رفتن نقش‌هایی است که در چارچوب خانواده ایرانی که از دیرباز به نشانه‌های آرامش زوجین تعبیر شده است. زن در فرهنگ هم خانگی، جایگاه مادری و همسری را ندارد و تنها به یک شریک جنسی تنزل می‌یابد، که همان طور که گفته شد هر چند وقت یکبار ممکن است شریک جنسی خود را تغییر دهد. و مرد هم دیگر مرد زندگی نخواهد بود، بلکه تنها فردی است که برای تأمین نیازهای خود به سراغ ارتباط‌های موقت می‌رود.

نکته مهم دیگر این است که در این روابط انگیزه اصلی از هم خانگی، تنها انگیزه جنسی و شهوت‌رانی است که از قاموس انسانیت به دور است. برای مثال فرزندان این افراد که خارج از چارچوب ازدواج متولد می‌شوند، به سبب تربیت ناقص و نگاه بدی که نسبت به آنها وجود دارد، بر اوضاع اجتماعی جامعه اثر نامطلوبی می‌گذارند.

جشن طلاق

زمانی ازدواج و مراسم‌های عروسی مهمترین کارکرد خانواده‌های ایرانی بودند، اما این روزها در تهران و برخی دیگر از شهرهای ایران پدیده‌ای جدید با نام «جشن طلاق» در حال گسترش است. زوج‌هایی که از همدیگر با مراسم جشن جدا می‌شوند همانند عروسی کارت‌هایی برای دوستان و مهمانان می‌فرستند و حتی برای مراسم طلاق خود کیک سفارش می‌دهند. امری که بنا به نظر روانشناسان غربی باعث آرامش خاطر دو طرف شده و پیامدهای روحی طلاق را بر زوجین و فرزندان کاهش می‌دهد. اما آیا به واقع این گونه است؟

هر چند زن و مرد در اصل خلقت مساوی هستند، اما در مزاج و نوع خلقت با هم متفاوت آفریده شده‌اند. و همان‌گونه که از نظر جسم متفاوتند از نظر نوع صفات روحی نیز متفاوت خلق شده اند و این تفاوت برای ادای وظیفه است که به عهده هر یک از زن و مرد گذاشته شده است. بر همین اساس می‌توان گفت کمتر زنی پیدا می‌شود که بعد از طلاق احساس آرامش داشته باشد و عواطف اش جریحه دار نشود. لذا جشن طلاق نیز یکی دیگر از پدیده‌های نوظهور مغایر با کرامت انسانی است.

فرجام سخن

هر چند مواردی که ذکر آن گذشت، هنوز در جامعه ما فراگیر نشده است، اما بیانگر این حقیقت اند که به صورت نگران کننده‌ای تهدیدات علیه خانواده که همانا مأمن کرامت انسانی است افزایش یافته و ناب ترین وجوه حیات بشری یعنی ازدواج و تشکیل خانواده تحت تأثیر رفتارهای ضدارزشی قرار گرفته است. افزایش آمار زنان خیابانی، گسترش خانه‌های تک نفره و مجردی، کنار رفتن اخلاق از روابط زن و مرد، افزایش مانکن‌های زنده که در خیابان‌ها عرض اندام می‌کنند، بیش از هر چیزی نتیجه کم رنگ شدن دین داری و افزایش فردگرایی و بی‌توجهی به منافع و مصالح جمعی است.

اما راهکار چیست؟ و چگونه می‌توان در برابر تهدیدات موجود ایستادگی کرد و نهاد خانواده را در برابر آنها ایمن ساخت؟

حقیقت آن است که زمینه‌ها همیشه منجر به پیامدهای قطعی نمی‌شوند. به عنوان مثال همه افراد در شرایط زمینه ساز الزاماً به رفتارهای جدید چون هم خانگی روی نمی‌آورند. قدرت انتخاب سوژه‌ها را نباید از نظر دور داشت. لذا مراقبت از قلمرو شخصیت فرد و حفظ کرامت انسانی، همچنان بزرگترین امکان رهایی پیش روی ما خواهد بود.

در واقع اگر هدف از برقراری زوجیت و تشکیل خانواده به تعبیر قرآن، به سکونت رسیدن اعضاست، لازم است همه رفتارها و تعاملات در راستای تحقق این هدف باشد. در این میان احیای الگوی اصیل اسلامی در امر ازدواج مبتنی بر مودت، رحمت، ساده زیستی و … ، نقد فرهنگ لیبرالیسم اخلاقی و همگرایی نهادهای فرهنگی و اجتماعی در پرورش هویت اسلامی می‌تواند باعث رهایی از الگوهای خارج از چارچوب ازدواج رسمی شود.

جامعه ایران طبق سنت تاریخی و آموزه‌های دینی، هیچ گاه نمی‌تواند بدون خانواده پایدار بماند و از این رو دفاع از خانواده باید در سطح یک مسئله بسیار کلان کشور دیده شود و اقدامات لازم از آموزش خانواده محوری در دوران کودکی گرفته تا تسهیل راه‌های ازدواج و… همواره باید در دستور کار باشد. جامعه ایران با وجود بسیاری از تهدیدات در طول تاریخ به حیات خود ادامه داده است و این استقامت به دلیل وجود خانواده بوده است؛ خانواده‌هایی که هیچ گاه بی‌دین نبوده‌اند و اساسا ساختار خانواده در ایران همواره دین را یکی از ارکان خود دانسته است.

پی‌نوشت‌ها

۱- ۴۰ درصد زوج‌های تهرانی تمایل به بچه دار شدن ندارند، مریم بابایی، روزنامه اعتماد(۱۷/۴/۱۳۹۲)

۲- سوره اسراء/۳۱

منبع: پایگاه بصیرت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *