تفسیر القرآن الکریم( شبّر)

۱۴۰۱-۰۱-۲۵

159 بازدید

« تفسیر القرآن الکریم( شبّر)»، اثر سید عبدالله شبّر( ۱۲۴۲ ق)، با تحقیق دکتر حامد حفى داود، یکى از تفسیرهاى ارزشمند معروف و مختصر قرآن، به زبان عربى مى‏باشد که به نام مؤلف آن، معروف شده است.

ساختار

کتاب با مقدمه محقق آغاز و مباحث، دربردارنده تفسیر تمام سور قرآن کریم بوده که به ترتیب از سوره« حمد» آغاز و تا سوره« ناس» ادامه یافته است.

گزارش محتوا

در مقدمه محقق، ضمن ارائه زندگى‏نامه مرحوم شبر، به مطالب زیر پرداخته شده است: اعجاز قرآن از جهات مختلف، جمع قرآن در مصحف واحد، قرائات مختلف، تفسیر قرآن( مقدمه، ص ۳).

از جمله ویژگى‏هاى بارز این تفسیر، بحث‏هاى ادبى آن مى‏باشد. نکات ادبى قابل اشاره در این تفسیر گران‏بها، عبارتند از:

  1. لغت:

الف)«أ لم تر إلى الملأ…»(بقره/ ۲۴۶)؛ نویسنده، کلمه« الملأ» را به« جماعه الأشراف( اشرافیان)» معنى کرده است.

ب)«إن شرّ الدواب…»(انفال/ ۵۵)؛ وى در ذیل کلمه« الدواب» چنین نگاشته است:« ما دبّ على الأرض»؛ یعنى آنچه( هر جاندارى) که بر روى زمین بجنبد و حرکت کند.

ج)«و ما ذلک على الله بعزیز»(ابراهیم/ ۲۰، فاطر/ ۱۷)؛ نیز کلمه« عزیز» را در این آیه، به معناى« صعب»( سخت و دشوار) گرفته است( علیزاده، میرزا، آشنایى با تفسیر شبر( ۱)، ص ۱۷۱).

  1. صرف:

الف)«و المطلقات یتربصن بأنفسهنّ ثلاثه قروء»(بقره/ ۲۲۸)؛ کلمه« قروء» بر اساس مفاد آیه که بیانگر طهر و پاکى( از عادات ماهانه) است، مى‏بایست« أقراء» باشد؛ زیرا آیه مبیّن جمع قله مى‏باشد که در زبان عربى، بر سه تا ده اطلاق شده است. وزن‏هاى این جمع، چهار وزن است که هیچ‏کدام بر وزن« فعول» نیست. مرحوم شبر در توجیه صرفى این کلمه گفته است:« آوردن کلمه« قروء» که بیانگر کثرت است و حال‏آنکه جمع در آیه، جمع قلت مى‏باشد و صیغه‏اش مى‏بایست« أقراء»( بر وزن أفعال) مى‏بود، بدین سبب است که هریک از دو جمع قلت و کثرت به‏جاى همدیگر به کار مى‏روند و در این آیه آوردن« قروء» بر« أقراء» ترجیح داده شده است»( همان، ص ۱۷۲).

ب) نکته صرفى دیگرى که در این آیه هست، این است که یک حکم الهى که باید صورت انشایى داشته باشد، به‏گونه خبرى بیان شده است؛ زیرا کلمه« یتربصن» خبر براى« المطلقات» است و مى‏باید به صیغه امر بیان شود. مرحوم شبر در این باره، نوشته است:« معناى جمله خبرى، امر و فرمان است و دلیل آوردن خبر به‏جاى انشاء براى تأکید( بر حکم الهى) است»( همان).

ج) مى‏دانیم که اگر کارى در زمان گذشته رخ دهد، باید براى بیان آن کار از فعل گذشته استفاده کرد. اما در قرآن آیه‏اى داریم که خداوند مى‏فرماید ما در گذشته فرمانى دادیم و همان زمان هم امتثال شد، ولى انجام دادن آن را با فعل مضارع بیان فرموده است، مانند آیه:«کن فیکون»(یس/ ۸۲). مرحوم شبر نوشته است که:« اینکه به‏جاى فعل ماضى، از فعل مضارع استفاده شده است، به سبب آن است که« فیکون» حکایت حال ماضى است»( همان).

  1. نحو:

برخى از آیات قرآن در نگاه نخست، برخلاف قواعد نحوى است؛ ازاین‏رو، مفسران توجیهاتى براى این گونه آیات بیان نموده‏اند. مرحوم شبر نیز به‏عنوان مفسرى ژرف‏اندیش، دیدگاه‏هاى ادبى خود را در ذیل این گونه آیات، بیان کرده است( همان، ص ۱۷۳).

  1. معانى:

الف)«إیاک نعبد و إیاک نستعین»(فاتحه/ ۵)؛ مرحوم شبر در ذیل این آیه، چندین نکته ادبى بیان مى‏کند که ذیلا از نظرتان مى‏گذرد:

– تقدیم مفعول: ۱. للحصر[ براى حصر]؛ ۲. لتقدمه تعالى فی الوجود[ به‏خاطر تقدم خداوند در وجود]؛ ۳. للإشعار بأن العابد و المستعین ینبغی أن یکون نظرهما بالذات إلى الحق‏[ به جهت اشاره به این نکته که عابد و مستعین، باید نظرشان بالذات به حق باشد].

– تکرار ضمیر: ۱. للتنصیص على تخصیص کل منهما به تعالى‏[ براى تصریح نمودن بر مخصوص نمودن هریک از عبادت و استعانت به خداوند]؛ ۲. لبسط الکلام مع المحبوب‏[ براى به‏درازا کشاندن سخن با دوست‏].

– تقدیم« نعبد» بر« نستعین»: ۱. لتوافق الفواصل‏[ براى هماهنگ شدن سجع آیات با یکدیگر]؛ ۲. لأن تقدیم الوسیله قبل طلب الحاجه أدعى إلى الإجابه[ چون پیش‏کش کردن وسیله پیش از درخواست حاجت، اجابت را بیشتر فرامى‏خواند و نزدیک‏تر مى‏سازد] و…( همان، ص ۱۷۵).

  1. بیان:

الف)«و ضرب الله مثلا قریه… فأذاقها الله لباس الجوع و الخوف…»(نحل/ ۱۱۲)؛ مرحوم شبر در ذیل بخش دوم این آیه نکته بیانى آن را که استعاره است چنین مى‏نگارد:« أستعیر الذوق لإدراک أثر الشده و اللباس لما غشیهم منها و أوقع الإذاقه علیه نظرا إلى المستعارله و هو الإدراک؛ أى عرفها الله على أثر لباس الجوع و الخوف»[( همان، ص ۱۷۷).

یکى دیگر از ویژگى‏هاى تفسیر شبر، پرداختن به مسائل کلامى است. مفسر، ذیل آیات اعتقادى، به فراخور حجم تفسیر، دیدگاه‏هاى کلامى خویش را بیان کرده است. برخى از این بحث‏ها عبارتند از:

الف) امامت و رهبرى:«یا أیها الذین آمنوا أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و أولی الأمر منکم»(نساء/ ۵۹)؛ مرحوم شبر بر این باور است که این آیه، بر وجود اولى الامر در هر زمانى دلالت دارد و پیروى از اولى الامر، به سبب دانش و برترى و عصمتشان، واجب است. همچنین سبب و دلیل تکرار فعل« أطیعوا» را بیان کرده است( همان، آشنایى با تفسیر شبر( ۲)، ص ۱۷۴).

ب) رجعت: رجعت از عقاید معروف شیعه است که آیات زیادى بر آن دلالت دارد، ولى در باره دلالت برخى از آن‏ها، میان مفسران اختلاف است. مرحوم شبر در ذیل برخى از این آیه‏ها، به مسئله رجعت اشاره نموده است، از جمله:«یوم نحشر من کل أمه فوجا ممن یکذب بآیاتنا فهم یوزعون»(نمل/ ۸۳)؛ که ایشان معتقد است بر رجعت دلالت دارد( همان، ص ۱۷۵).

ج) بداء: مرحوم شبر ذیل آیه‏«یمحو الله ما یشاء»(رعد/ ۳۹) مى‏نویسد: خداوند امورى را که از پیش ثابت و استوار بوده است، مانند روزى، گاه جان سپردن، خوشبختى و بدبختى را مى‏زداید و آنچه از این امور را که قرار نبوده ثابت و پابرجا باشد، استوار و پابرجا مى‏کند( همان، ص ۱۷۷).

د) تقیه: مرحوم شبر در ذیل آیه:«لایتخذ المؤمنون الکافرین أولیاء من دون المؤمنین و من یفعل ذلک فلیس من الله فی شی‏ء إلا أن تتقوا منهم تقاه»(آل‏عمران/ ۲۸)، مى‏فرماید: موالات و دوستى با کافران هنگامى است که مسلمانان از کافران بترسند و درعین‏حال، کینه آنان را در دل خویش پنهان نمایند. این همان تقیه‏اى است که امامان بدان اعتقاد دارند( همان، ص ۱۷۸).

ویژگى دیگر تفسیر شبر، بحث‏هاى علوم قرآنى آن است. ازآنجاکه این موضوع نیز گسترده و داراى عناوین گوناگونى است، به یادکرد برخى از مباحث، بسنده مى‏شود:

الف) مکى، مدنى…: نویسنده در آغاز هر سوره، مکى، مدنى، آیاتى که استثنا شده‏اند و نیز ترتیب نزول سوره را نوشته است( همان).

ب) ویژگى منحصربه‏فرد این تفسیر، آوردن قرائت‏هاى گوناگون است که مفسر آن‏ها را به‏صورت پانوشت آورده است؛ ازاین‏رو، بیشتر پاورقى صفحات این تفسیر، به بیان قرائات مختلف اختصاص یافته است و این خدمت بزرگى به دانش تجوید است. البته این تفسیر، بر اساس قرائت عاصم از حفص است( همان، ص ۱۷۹).

ج) مؤلف، اسباب نزول آیات را آنجا که لازم دانسته، آورده و بدین وسیله از آن‏ها براى تبیین و تفسیر آیات کمک گرفته است، مانند آیه ۵۱ سوره نساء و آیه ۶۷ سوره مائده( همان).

د) ناسخ و منسوخ: مرحوم شبر در ذیل ۱۹ آیه از ۹ سوره، مسئله نسخ را مطرح کرده است( همان، ص ۱۸۱).

یکى دیگر از ویژگى‏هاى این تفسیر، مباحث و دیدگاه‏هاى فقهى نویسنده است که در ذیل آیات الأحکام نوشته است. گزیده‏اى از این مباحث، چنین است:

الف) نماز میانى( صلوه وسطى): فقیهان مسلمان در اینکه نماز میانى، کدام‏یک از نمازهاى پنج‏گانه است، با هم اختلاف دارند و دیدگاه فقهى مرحوم شبر، در این مسئله، مانند دیدگاه مشهور فقیهان شیعى است و آن این است که مقصود، نماز ظهر است( همان، ص ۱۸۳).

ب) آیه ستر یا مرزهاى پوشش: مرحوم شبر ذیل آیات مطرح‏شده در این زمینه، زینتى که نامحرم نباید آن را ببیند، زیورها( گوشواره، گردن‏بند، بازوبند و النگو)، لباس‏هاى زیر( لباس خانه و خواب) و آرایش صورت( اصلاح و آرایش) مى‏داند و اضافه نموده است که نه‏تنها آشکار نمودن اندام‏هایى که زینت مى‏شوند حرام است، بلکه آشکار کردن خود زینت به شیوه برتر، حرام و نارواست( همان، ص ۱۸۵).

وضعیت کتاب‏

فهرست سوره‏ ها و دلیل الآیات، در انتهاى کتاب آمده است.

پاورقى‏ها بیشتر به بیان قرائت‏هاى مختلف اختصاص یافته است.

منابع ‏

  1. متن کتاب.
  2. علیزاده، میرزا« آشنایى با تفسیر شبّر( ۱)»، پایگاه مجلات تخصصى نور، نشریه: علوم و معارف قرآن، تابستان ۱۳۷۵، شماره ۲( ۲۰ صفحه، از ۱۵۹ تا ۱۷۸).
  3. علیزاده، میرزا« آشنایى با تفسیر شبّر( ۲)»، پایگاه مجلات تخصصى نور، نشریه: علوم و معارف قرآن، پاییز ۱۳۷۵، شماره ۳( ۲۳ صفحه، از ۱۷۳ تا ۱۹۵).

منبع مقاله: کتابشناسی جامع تفاسیر نور

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *