« تفسیر القرآن الکریم( شبّر)»، اثر سید عبدالله شبّر( ۱۲۴۲ ق)، با تحقیق دکتر حامد حفى داود، یکى از تفسیرهاى ارزشمند معروف و مختصر قرآن، به زبان عربى مىباشد که به نام مؤلف آن، معروف شده است.
ساختار
کتاب با مقدمه محقق آغاز و مباحث، دربردارنده تفسیر تمام سور قرآن کریم بوده که به ترتیب از سوره« حمد» آغاز و تا سوره« ناس» ادامه یافته است.
گزارش محتوا
در مقدمه محقق، ضمن ارائه زندگىنامه مرحوم شبر، به مطالب زیر پرداخته شده است: اعجاز قرآن از جهات مختلف، جمع قرآن در مصحف واحد، قرائات مختلف، تفسیر قرآن( مقدمه، ص ۳).
از جمله ویژگىهاى بارز این تفسیر، بحثهاى ادبى آن مىباشد. نکات ادبى قابل اشاره در این تفسیر گرانبها، عبارتند از:
-
لغت:
الف)«أ لم تر إلى الملأ…»(بقره/ ۲۴۶)؛ نویسنده، کلمه« الملأ» را به« جماعه الأشراف( اشرافیان)» معنى کرده است.
ب)«إن شرّ الدواب…»(انفال/ ۵۵)؛ وى در ذیل کلمه« الدواب» چنین نگاشته است:« ما دبّ على الأرض»؛ یعنى آنچه( هر جاندارى) که بر روى زمین بجنبد و حرکت کند.
ج)«و ما ذلک على الله بعزیز»(ابراهیم/ ۲۰، فاطر/ ۱۷)؛ نیز کلمه« عزیز» را در این آیه، به معناى« صعب»( سخت و دشوار) گرفته است( علیزاده، میرزا، آشنایى با تفسیر شبر( ۱)، ص ۱۷۱).
-
صرف:
الف)«و المطلقات یتربصن بأنفسهنّ ثلاثه قروء»(بقره/ ۲۲۸)؛ کلمه« قروء» بر اساس مفاد آیه که بیانگر طهر و پاکى( از عادات ماهانه) است، مىبایست« أقراء» باشد؛ زیرا آیه مبیّن جمع قله مىباشد که در زبان عربى، بر سه تا ده اطلاق شده است. وزنهاى این جمع، چهار وزن است که هیچکدام بر وزن« فعول» نیست. مرحوم شبر در توجیه صرفى این کلمه گفته است:« آوردن کلمه« قروء» که بیانگر کثرت است و حالآنکه جمع در آیه، جمع قلت مىباشد و صیغهاش مىبایست« أقراء»( بر وزن أفعال) مىبود، بدین سبب است که هریک از دو جمع قلت و کثرت بهجاى همدیگر به کار مىروند و در این آیه آوردن« قروء» بر« أقراء» ترجیح داده شده است»( همان، ص ۱۷۲).
ب) نکته صرفى دیگرى که در این آیه هست، این است که یک حکم الهى که باید صورت انشایى داشته باشد، بهگونه خبرى بیان شده است؛ زیرا کلمه« یتربصن» خبر براى« المطلقات» است و مىباید به صیغه امر بیان شود. مرحوم شبر در این باره، نوشته است:« معناى جمله خبرى، امر و فرمان است و دلیل آوردن خبر بهجاى انشاء براى تأکید( بر حکم الهى) است»( همان).
ج) مىدانیم که اگر کارى در زمان گذشته رخ دهد، باید براى بیان آن کار از فعل گذشته استفاده کرد. اما در قرآن آیهاى داریم که خداوند مىفرماید ما در گذشته فرمانى دادیم و همان زمان هم امتثال شد، ولى انجام دادن آن را با فعل مضارع بیان فرموده است، مانند آیه:«کن فیکون»(یس/ ۸۲). مرحوم شبر نوشته است که:« اینکه بهجاى فعل ماضى، از فعل مضارع استفاده شده است، به سبب آن است که« فیکون» حکایت حال ماضى است»( همان).
-
نحو:
برخى از آیات قرآن در نگاه نخست، برخلاف قواعد نحوى است؛ ازاینرو، مفسران توجیهاتى براى این گونه آیات بیان نمودهاند. مرحوم شبر نیز بهعنوان مفسرى ژرفاندیش، دیدگاههاى ادبى خود را در ذیل این گونه آیات، بیان کرده است( همان، ص ۱۷۳).
-
معانى:
الف)«إیاک نعبد و إیاک نستعین»(فاتحه/ ۵)؛ مرحوم شبر در ذیل این آیه، چندین نکته ادبى بیان مىکند که ذیلا از نظرتان مىگذرد:
– تقدیم مفعول: ۱. للحصر[ براى حصر]؛ ۲. لتقدمه تعالى فی الوجود[ بهخاطر تقدم خداوند در وجود]؛ ۳. للإشعار بأن العابد و المستعین ینبغی أن یکون نظرهما بالذات إلى الحق[ به جهت اشاره به این نکته که عابد و مستعین، باید نظرشان بالذات به حق باشد].
– تکرار ضمیر: ۱. للتنصیص على تخصیص کل منهما به تعالى[ براى تصریح نمودن بر مخصوص نمودن هریک از عبادت و استعانت به خداوند]؛ ۲. لبسط الکلام مع المحبوب[ براى بهدرازا کشاندن سخن با دوست].
– تقدیم« نعبد» بر« نستعین»: ۱. لتوافق الفواصل[ براى هماهنگ شدن سجع آیات با یکدیگر]؛ ۲. لأن تقدیم الوسیله قبل طلب الحاجه أدعى إلى الإجابه[ چون پیشکش کردن وسیله پیش از درخواست حاجت، اجابت را بیشتر فرامىخواند و نزدیکتر مىسازد] و…( همان، ص ۱۷۵).
-
بیان:
الف)«و ضرب الله مثلا قریه… فأذاقها الله لباس الجوع و الخوف…»(نحل/ ۱۱۲)؛ مرحوم شبر در ذیل بخش دوم این آیه نکته بیانى آن را که استعاره است چنین مىنگارد:« أستعیر الذوق لإدراک أثر الشده و اللباس لما غشیهم منها و أوقع الإذاقه علیه نظرا إلى المستعارله و هو الإدراک؛ أى عرفها الله على أثر لباس الجوع و الخوف»[( همان، ص ۱۷۷).
یکى دیگر از ویژگىهاى تفسیر شبر، پرداختن به مسائل کلامى است. مفسر، ذیل آیات اعتقادى، به فراخور حجم تفسیر، دیدگاههاى کلامى خویش را بیان کرده است. برخى از این بحثها عبارتند از:
الف) امامت و رهبرى:«یا أیها الذین آمنوا أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و أولی الأمر منکم»(نساء/ ۵۹)؛ مرحوم شبر بر این باور است که این آیه، بر وجود اولى الامر در هر زمانى دلالت دارد و پیروى از اولى الامر، به سبب دانش و برترى و عصمتشان، واجب است. همچنین سبب و دلیل تکرار فعل« أطیعوا» را بیان کرده است( همان، آشنایى با تفسیر شبر( ۲)، ص ۱۷۴).
ب) رجعت: رجعت از عقاید معروف شیعه است که آیات زیادى بر آن دلالت دارد، ولى در باره دلالت برخى از آنها، میان مفسران اختلاف است. مرحوم شبر در ذیل برخى از این آیهها، به مسئله رجعت اشاره نموده است، از جمله:«یوم نحشر من کل أمه فوجا ممن یکذب بآیاتنا فهم یوزعون»(نمل/ ۸۳)؛ که ایشان معتقد است بر رجعت دلالت دارد( همان، ص ۱۷۵).
ج) بداء: مرحوم شبر ذیل آیه«یمحو الله ما یشاء»(رعد/ ۳۹) مىنویسد: خداوند امورى را که از پیش ثابت و استوار بوده است، مانند روزى، گاه جان سپردن، خوشبختى و بدبختى را مىزداید و آنچه از این امور را که قرار نبوده ثابت و پابرجا باشد، استوار و پابرجا مىکند( همان، ص ۱۷۷).
د) تقیه: مرحوم شبر در ذیل آیه:«لایتخذ المؤمنون الکافرین أولیاء من دون المؤمنین و من یفعل ذلک فلیس من الله فی شیء إلا أن تتقوا منهم تقاه»(آلعمران/ ۲۸)، مىفرماید: موالات و دوستى با کافران هنگامى است که مسلمانان از کافران بترسند و درعینحال، کینه آنان را در دل خویش پنهان نمایند. این همان تقیهاى است که امامان بدان اعتقاد دارند( همان، ص ۱۷۸).
ویژگى دیگر تفسیر شبر، بحثهاى علوم قرآنى آن است. ازآنجاکه این موضوع نیز گسترده و داراى عناوین گوناگونى است، به یادکرد برخى از مباحث، بسنده مىشود:
الف) مکى، مدنى…: نویسنده در آغاز هر سوره، مکى، مدنى، آیاتى که استثنا شدهاند و نیز ترتیب نزول سوره را نوشته است( همان).
ب) ویژگى منحصربهفرد این تفسیر، آوردن قرائتهاى گوناگون است که مفسر آنها را بهصورت پانوشت آورده است؛ ازاینرو، بیشتر پاورقى صفحات این تفسیر، به بیان قرائات مختلف اختصاص یافته است و این خدمت بزرگى به دانش تجوید است. البته این تفسیر، بر اساس قرائت عاصم از حفص است( همان، ص ۱۷۹).
ج) مؤلف، اسباب نزول آیات را آنجا که لازم دانسته، آورده و بدین وسیله از آنها براى تبیین و تفسیر آیات کمک گرفته است، مانند آیه ۵۱ سوره نساء و آیه ۶۷ سوره مائده( همان).
د) ناسخ و منسوخ: مرحوم شبر در ذیل ۱۹ آیه از ۹ سوره، مسئله نسخ را مطرح کرده است( همان، ص ۱۸۱).
یکى دیگر از ویژگىهاى این تفسیر، مباحث و دیدگاههاى فقهى نویسنده است که در ذیل آیات الأحکام نوشته است. گزیدهاى از این مباحث، چنین است:
الف) نماز میانى( صلوه وسطى): فقیهان مسلمان در اینکه نماز میانى، کدامیک از نمازهاى پنجگانه است، با هم اختلاف دارند و دیدگاه فقهى مرحوم شبر، در این مسئله، مانند دیدگاه مشهور فقیهان شیعى است و آن این است که مقصود، نماز ظهر است( همان، ص ۱۸۳).
ب) آیه ستر یا مرزهاى پوشش: مرحوم شبر ذیل آیات مطرحشده در این زمینه، زینتى که نامحرم نباید آن را ببیند، زیورها( گوشواره، گردنبند، بازوبند و النگو)، لباسهاى زیر( لباس خانه و خواب) و آرایش صورت( اصلاح و آرایش) مىداند و اضافه نموده است که نهتنها آشکار نمودن اندامهایى که زینت مىشوند حرام است، بلکه آشکار کردن خود زینت به شیوه برتر، حرام و نارواست( همان، ص ۱۸۵).
وضعیت کتاب
فهرست سوره ها و دلیل الآیات، در انتهاى کتاب آمده است.
پاورقىها بیشتر به بیان قرائتهاى مختلف اختصاص یافته است.
منابع
- متن کتاب.
- علیزاده، میرزا« آشنایى با تفسیر شبّر( ۱)»، پایگاه مجلات تخصصى نور، نشریه: علوم و معارف قرآن، تابستان ۱۳۷۵، شماره ۲( ۲۰ صفحه، از ۱۵۹ تا ۱۷۸).
- علیزاده، میرزا« آشنایى با تفسیر شبّر( ۲)»، پایگاه مجلات تخصصى نور، نشریه: علوم و معارف قرآن، پاییز ۱۳۷۵، شماره ۳( ۲۳ صفحه، از ۱۷۳ تا ۱۹۵).
منبع مقاله: کتابشناسی جامع تفاسیر نور