تفاوت پیامبر اولوالعزم و سایر پیامبران در دین اسلام

تفاوت پیامبر اولوالعزم و سایر پیامبران در دین اسلام

۱۴۰۲-۰۶-۰۶

3764 بازدید

بنا بر آموزه های دین مبین اسلام، خداوند دو نوع پیامبر را برای هدایت بشر فرستاده است که یک نوع آن پیامبر اولوالعزم است و نوع دیگر آن غیر اولوالعزم است.

بنا بر آنچه در قرآن کریم و احادیث معصومان (علیهم السلام) نقل شده پیامبران زیادی از سوی خداوند برای بشر فرستاده شده اند. در قرآن کریم فقط از ۲۶ پیامبر نام برده شده است اما بر طبق آنچه در احادیث آمده زمین در حدود ۱۲۴۰۰۰ پیامبر را در خود دیده است. از میان این تعداد پیامبر فقط پنج نفر آن پیامبر اولوالعزم بوده اند.

بعثت این انبیا، پشت سر هم و یکی پس از دیگری نبوده بلکه در بسیاری از مقاطع زمانی دو یا چندین پیامبر در یک زمان و حتی در یک منطقه در میان یک قوم حضور داشته اند.

مثلا حضرت موسی (علیه السلام) و حضرت هارون (علیه السلام) آن گونه که در قرآن کریم بیان گردیده در یک زمان پیامبر بودند منتهی حضرت موسی (علیه السلام) پیامبر اولوالعزم و پیامبر تشریعی و حضرت هارون (علیه السلام) پیامبر تبلیغی بوده است.

همچنین در زمان حضرت عیسی (علیه السلام) حضرت یحیی و زکریا (علیهماالسلام) نیز پیامبر بودند با این تفاوت که حضرت عیسی (علیه السلام) پبامر اولوالعزم و آنان پیامبر تبلیغی بوده و شریعت مستقل نداشته اند.

در این نوشتار ضمن اشاره به تفاوت بین پیامبر اولوالعزم و سایر انبیا علت تجمع چند پیامبر در یک زمان هم روشن می گردد.

هویت رسالت و نبوت

انبیا گروهی از افراد بشر هستند که دستورهای خدا را دریافت کرده و آن را به مردم ابلاغ می کنند و به عبارتی آن ها واسطه میان خداوند و سایر افراد بشر هستند.[۱]

نبوت به نبوت تشریعی و نبوت تبلیغی تقسیم می شود. بنابراین وظیفه پیامبران الزاما دو گونه است، یکی این‌که از جانب خداوند برای بشر قانون و دستورالعمل آورده اند و یکی این که مردم را به خدا و عمل به دستورالعمل های الهی آن عصر و زمان دعوت و تبلیغ می کرده اند.

غالب پیامبران فقط وظیفه دوم را انجام می داده اند و عده‌ای بسیار کمی از پیامبران که قرآن آن ها را «اولوالعزم» می خواند، قانون و دستورالعمل آورده اند. لذا پیامبران تشریعی که عددشان بسیار اندک است صاحب قانون و شریعت بوده اند.

پس پیامبر اولوالعزم پیامبری است که شریعت مستقل دارد. ولی پیامبران تبلیغی کارشان تعلیم و تبلیغ و ارشاد به تعلیمات پیامبر صاحب شریعت بوده است و اسلام که ختم نبوت را اعلام کرده، هردو نوع نبوت را خاتمه داده است.[۲]

اوصاف پیامبر اولوالعزم

قرآن پیامبر اولوالعزم را به لحاظ ویژگی های برجسته و وظایف شان بیش از دیگران ارج نهاده است. این گروه از پیامبران کتاب و شریعت مستقلی داشته اند و پیامبران معاصر و یا متاخر، از آنان تبعیت می کرده اند تا زمانی که یکی دیگر از پیامبر اولوالعزم به رسالت مبعوث می شد و شریعت نوینی می آورد.[۳]

خداوند متعال آن گاه که از کتاب های تشریعی و مجموعه قوانین یاد می کند، نام پنج پیامبر اولوالعزم را می برد.[۴] حضرت نوح (علیه السلام)، حضرت ابراهیم (علیه السلام)، حضرت موسی (علیه السلام)، حضرت عیسی(علیه‌السلام) و حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم).

پیامبر اولوالعزم صاحب کتاب و شریعت است و اما انبیای دیگر حافظان و نگهبانان شریعت پیامبر اولوالعزم بوده و  اگر چه دارای صحیفه یا زبور بوده اند ولی شریعت جامع را پیامبر اولوالعزم آورده اند که منحصر در پنج پیامبر است.[۵]

مطابق آیه شریفه «فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ»[۶] صبر و استقامت مهم ترین ویژگی آنان است و دارای شریعت مستقل بوده اند که غیر آنان از شریعت مستقل برخوردار نبوده اند. پس خداوند وقتی سخن از صحیفه حضرت داود (علیه السلام) به میان می آورد نام کتاب را بر آن نمی نهد، چون آن مجموعه مشتمل بر قوانین زندگی و حدود و کیفرها نبوده و تنها شامل پند و اندرز و نصیحت بوده است. لذا حضرت داود (علیه السلام) و امثال او دارای شریعت مستقل نبوده است.[۷]

تفاوت بین نبی و رسول

بین نبی و رسول نیز تفاوت وجود دارد. نبى عبارت است از کسى که براى مردم آنچه مایه صلاح معاش و معادشان است، یعنى اصول و فروع دین را بیان کند، البته این مقتضاى عنایتى است که خداى تعالى نسبت به هدایت مردم به سوى سعادتشان دارد، و اما رسول عبارت است از کسى که حامل رسالت خاصى باشد، مشتمل بر اتمام حجتى که به دنبال مخالفت با آن عذاب و هلاکت و امثال آن باشد، هم چنان که فرمود: «لِئَلَّا یکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّهٌ بَعْدَ الرُّسُلِ[۸]؛ تا بعد از آمدن رسول، دیگر مردم حجتى علیه خدا نداشته باشند».

از کلام خداى تعالى در فرق میان رسالت و نبوت بیش از مفهوم این دو لفظ چیزى‏ استفاده نمى ‏شود، و لازمه این معنا این است که رسول شرافت وساطت بین خدا و بندگان را دارد، و نبى شرافت علم به خدا و معارف خدایى را دارد.

از این رو انبیا بسیارند ولى خداى سبحان در کتاب خود نام و داستان همه را نیاورده هم چنان که خودش در کلام خود فرموده‏ «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِکَ، مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَیکَ، وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَیکَ[۹]؛ ما قبل از تو پیامبرانى گسیل داشتیم که داستان بعضى از آنان را برایت آوردیم، و از بعضى دیگر را نیاوردیم» و آیاتى دیگر نظیر این. [۱۰]

جمع شدن چند پیامبر در یک زمان و مکان

با توجه به اینکه انبیای الهی وظیفه تبلیغی دارند، پس وجود چندین نبی و یا پیامبر تبلیغی در یک زمان و حتی در یک مکان امکان پذیر است. آنچه در یک زمان و یک مکان قابل جمع نیست پیامبری است که دارای شریعت مستقل بوده و به اصطلاح پیامبر الوالعزم است که در یک زمان نمی تواند دو تا باشد.

پس وجود انبیای متعدد تبلیغی در یک زمان با هم منافات ندارد و هرکدام به سهم خود مبلغ شریعت پیامبر اولوالعزم میوحی باشد هر چند ممکن است که پیامبر تبلیغی هم‌عصر پیامبر اولوالعزم باشد مانند حضرت لوط (علیه السلام) که در زمان حضرت ابراهیم (علیه السلام) نبی و مبلغ شریعت آن حضرت بود.

از سوی دیگر وحی بر انبیا منحصر در ارسال شرایع نیست؛ بلکه غیر از شرایع امور دیگری نیز موضوع وحی را تشکیل می دهد. این گونه وحی به وحی تسدیدی و تادیبی یاد می شود که جدای از وحی تشریعی است. یعنی وحیی که پیامبران را تادیب الهی نموده و در این امور آنان را هدایت کرده و آنان را به انجام اعمال صالح وادار می کند.

مراد از این تادیب الهى هم همان چیزى است که خداى تعالى در این آیه به آن اشاره فرموده است: «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّهً یهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَینا إِلَیهِمْ فِعْلَ الْخَیراتِ وَ إِقامَ الصَّلاهِ وَ إِیتاءَ الزَّکاهِ وَ کانُوا لَنا عابِدِینَ؛[۱۱] و قرار دادیم ایشان را پیشوایانى که هدایت کنند به دین ما و به آنان وحى کردیم عمل به خیرات و اقامه نماز و دادن زکات را و کار ایشان عبادت ما بود.»

چون اضافه مصدر در« فِعْلَ الْخَیراتِ» دلالت دارد بر این که مراد از این فعل افعالى است که آنان انجام می دادند، نمازى است که مى ‏خواندند، زکاتى است که مى ‏دادند، نه ایجاب و فرض آن ها. پس این وحى که متعلق به اینگونه افعال صادره از انبیا است، وحى تادیبى و تسدیدى است نه وحى نبوت و تشریع، چون اگر مراد به آن وحى نبوت بود جا داشت بفرماید:

«و اوحینا الیهم ان افعلوا الخیرات و اقیموا الصلاه و اتوا الزکاه؛ یعنی وحى کردیم به آنها که خیرات را به جا آرید و نماز را بپا دارید و زکات را بپردازید و…[۱۲]

اما در خصوص شریعت بر پیامبران تبلیغی چیزی وحی نشده است تا این اشکال پیش آید که اگر یک پیامبر تبلیغی شریعت پیامبر اولوالعزم را تبلیغ می‌کند چه نیازی است که بر این پیامبر تبلیغی هم وحی بشود.

نتیجه گیری

بین پیامبران اولوالعزم که دارای شریعت مستقل اند با سایر پیامبران و انبیا که دارای شریعت نیستند تفاوت وجود دارد. انبیایی که شریعت ندارند وظیفه دارند که شریعت یکی از پیامبران اولوالعزم را تبلیغ کنند و در حفظ آن بکوشند.

از این ‌رو جمع دو پیامبر اولوالعزم در یک زمان امکان پذیر نیست؛ اما پیامبران تبلیغی می توانند در یک زمان و حتی در یک مکان با هم جمع شوند. حتی می توانند در کنار پیامبر اولوالعزم  چنانکه در قران شواهدی زیادی برای آن وجود دارد – به هدایت مردم بپردازند. بیشتر پیامبران تبلیغی در فاصله دو پیامبر اولوالعزم به تبلیغ و ارشاد مردم می پرداختند.

نویسنده: حمیدالله رفیعی

پی نوشت ها

[۱] . شهید  مطهری، مرتضی، نبوت، ص ۱۳.

[۲] . شهید مطهری، مرتضی، ختم نبوت، ص ۴۵.

[۳] . رک: شهید مطهری، مرتضی، خاتمیت ص ۴۸.

[۴] . سوره شوری، آیه ۱۳.

[۵] .  جوادی آملی، عبدالله، قرآن در قرآن، (تفسیر موضوعی قرآن) ، ج ۶، بخش چهارم مقدمه.

[۶] . سوره احقاف، آیه ۳۵.

[۷] . قرآن در قرآن ، فصل قرآن و کتابهای آسمانی.

[۸] . سوره نسا، آیه ۱۶۴.

[۹] . سوره مؤمن، آیه ۷۸.

[۱۰] . ترجمه تفسیر المیزان‏، ج۲، ص ۲۱۰ – ۲۱۱.

[۱۱] . سوره انبیاء، آیه ۷۳.

[۱۲] . رک: ترجمه تفسیر المیزان، ج۶، ص ۳۷۳ – ۳۷۴.

منابع

۱. قرآن کریم.

۲. جوادی آملی، عبدالله، قرآن در قرآن، (تفسیر موضوعی قرآن)،  قم، اسراء،  چ ۱، بی‌تا.

۳. طباطبایی، محمد حسین،  ترجمه تفسیر المیزان‏، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چ ۵، ۱۳۷۴ ش.

۴. مطهری، مرتضی، خاتمیت، تهران، صدرا، چ ۵، ۱۳۷۰ ش.

۵. مطهری، مرتضی، ختم نبوت، تهران، صدرا، چ ۶، ۱۳۷۰ ش.

۶. مطهری، مرتضی، نبوت، تهران،، صدرا، چ ۱، ۱۳۷۳ ش.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *