در هر ازدواج، تعهد دادن و پایبند ماندن به آن، برای طرفین از جایگاه و اهمیتی انکار ناپذیر برخوردار است.
اگر می خواهید بعد از ظهر خوبی را بگذرانید، تعدادی از دوستان مجرد خود را دور هم جمع کنید، موضوع «تعهد دادن» را پیش بکشید و عکس العمل های تند آنها را تماشا کنید: معمولا زن ها نگاهی از روی آرزو، خواهش و تمنا بر صورت هایشان نقش خواهد بست در حالی که مردها چنان واکنش نشان خواهند داد که گویی آنها را حتی با صحبت درباره این موضوع شکنجه داده اید! ظاهراً موضوع «تعهد دادن»، احساسات نیرومندی از امید و خوشحالی و یا مقاومت و ترس در انسان ها بر می انگیزاند.
ظرف دو سالی که برنامه رادیویی داشتم، هزاران تلفن درباره موضوع «تعهد دادن» به من شد:
ـ «از کجا بدانم آیا وقتش رسیده است که توقع قول ازدواج از کسی داشته باشم؟»
ـ «نامزدم مرا تحت فشار گذاشته است که زودتر عروسی کنیم، اما احساس آمادگی نمی کنم. چکار کنم؟»
ـ «دو ماه است که ازدواج کرده ام. اما پیش از آن فقط شش ماه با هم آشنا بودیم. حال مشکل داریم. نگرانم که عجولانه ازدواج کرده باشم».
سه رکن مهم برای ازدواج موفق
شما و همسرتان به سه رکن اساسی نیازمندید تا یک ازدواج موفق داشته باشید:
۱ ـ جاذبه
۲ـ تفاهم
۳ ـ تعهد
بدون تعهد، هر گونه رابطه ای، سطحی، ظاهری و بدون سمت و جهت خواهد بود و شما و همسرتان نخواهید توانست عمق عشق و صمیمیتی را که تنها در سایه وفاداری به تعهدتان به وجود خواهد آمد، تجربه کنید.
برخی از فواید تعهد دادن در رابطه
۱-هدفمند شدن رابطه
تعهد، به رابطه شما هدفمندی می بخشد. یک رابطه بدون تعهد همچون قایقی بدون سکان در اقیانوس است. چنین قایقی هیچگونه اختیاری از خود ندارد که جهت و هدف خاصی را دنبال کند و در معرض هر جریان آب، اعم از موافق یا مخالف و وزش هر بادی خواهد بود. تعهد به رابطه شما جهت و سمت می دهد. به علاوه به آن این امکان را می دهد که «پیش» برود، عوض آن که بدون هدف بر گرد خود بچرخد.
۲-توجه بیشتر به رابطه
تعهد دادن موجب می شود در رابطه از خود مایه بگذارید. تفاوت یک رابطه بدون تعهد و یک رابطه با تعهد، همچون تفاوت میان اجاره کردن یک خانه و خریدن یک خانه است. بیشتر مردم توجه کمتری به آپارتمان یا خانه ای دارند که مال خودشان نیست.
به مجرد این که اولین خانه تان را خریداری می کنید، همه چیز تغییر خواهد کرد. ناگهان چشمتان هر لکه و خرابی را بر روی دیوار می بیند. چهار چشمی بچه ها، دوستان، سگ یا گربه تان را می پایید مبادا چیزی را بریزند یا بشکنند و به «ملک» گرانبهای شما صدمه ای بزنند.
وقتی که تمام و کمال به کسی که به او علاقمندید، متعهد می شوید، رفتار متفاوتی را پیشه خواهید کرد؛ چرا که حال قسمت بیشتری از وجودتان را در آن سرمایه گذاری کرده اید. این حالت به رابطه شما اجازه رشد می دهد تا در جهاتی شکوفا شود که هرگز بدون تعهد دادن امکان نداشت.
هنگامی که به رابطه ای متعهد می شوید، توجه و انرژی خود را به طرز عمیق تری در آن سرمایه گذاری می کنید، زیرا حال دیگر نسبت به این رابطه احساس مالکیت دارید.
۳-ایجاد امنیت روحی
تعهد دادن موجب احساس امنیت روحی در شما می شود. آیا می توانید تصور کنید آپارتمان، خانه و یا یک دفتر کار را بدون اجاره نامه اجاره کنید؟ هر لحظه صاحب خانه یا صاحب ملک این حق را دارد که شما را بیرون کند، تصور کنید چه تنش و اضطرابی خواهید داشت وقتی بفهمید نامزدتان چندان به شما متعهد و پایبند نبوده است. روابطی که به عنوان مبنا و اساس خود فاقد هر گونه تعهد و پایبندی هستند، همواره چنین تنش های پنهانی را در خود خواهند داشت.
بدون تعهد، یک احساس ناامنی خواهید داشت که نگرانی و تشویشی ناخودآگاه را در شما تولید خواهد کرد. در اینجا منظورم این نیست که چنانچه پس از چند هفته آشنایی تعهد خاصی دریافت نکردید، احساس ناامنی کنید.
در اینجا مقصودم روابطی است که در آن برای مدت قابل ملاحظه ای از لحاظ احساسی و… با کسی درگیر شده اید و هنوز تعهد خاصی دریافت نکرده اید تا چشم انداز روشنی از امیدها و نقشه های آن فرد نسبت به رابطه اش با شما دستگیرتان شده باشد.
طبیعتاً صرف تعهد، شما را به تمامی از «رنج» و یا «از دست دادن» محافظت نمی کند. همانگونه که یک اجاره نامه نمی تواند از این که شما را بیرون کنند، محافظتتان کند یا مانع فروش ساختمان توسط صاحب خانه شود. اما مسلماً انعکاسی است از نیت های نامزدتان و می تواند درجاتی از امنیت روحی را برایتان به همراه آورد تا بتوانید در رابطه احساس آرامش داشته باشید.
۴-احساس آزادی
تعهد، آزادی می آورد. بسیاری از مردم تداعی معانی مثبتی با کلمه «تعهد دادن» ندارند. به ویژه مردها در برابر تعهد دادن مقاومت می ورزند چرا که آن را معادل محرومیت و اسارت می گیرند. معتقدم که تعهد تأثیری کاملاً متفاوت خواهد گذاشت، بدین معنا که از هرز رفتن انرژی روحی شما در دیگر جهان جلوگیری می کند و به شما این امکان را می دهد که انرژی تان را تنها بر روی یک نفر متمرکز کنید.
آزاد هستید تا خود را غرق رابطه تان کنید. عشق بورزید، آن هم تمام و کمال و بی هیچ محدودیتی، تعهد موجب می شود خود را رها کنید و «تسلیم» شوید، آن هم نه به معشوقتان، بلکه به خود «عشق» که این نیز به نوبه خود هنگامی تحقق می یابد که با فرد مناسب باشید.
تعهد دادن به شخص مناسب و لایق، شما را از لحاظ احساسی آزاد می کند. تعهد به شخصی نامناسب و نالایق، شما را از لحاظ احساسی در بند خواهد کشید.
چرا از تعهد دادن می ترسیم؟
هر گاه مراجعینم به من می گویند نامزدشان از قول دادن به آنها می ترسد، به آنها یادآور می شوم مشکل، «ترس از تعهد دادن» نیست؛ بلکه در اینجا با ترسی ناخودآگاه و پنهان سر و کار داریم. به تجربه دریافته ام که چهار نوع ترس کلی وجود دارد که ما را از تجربه احساس «خوب»، به هنگام تعهد دادن باز میدارد:
انواع ترس از تعهد دادن
چهار نوع ترس که ما را از تعهد دادن باز میدارند:
۱ ـ ترس از آینده
۲ ـ ترس از صدمه دیدن
۳ ـ ترس از انتخاب فرد نامناسب
۴ ـ ترس از این که سرانجام ازدواجتان شبیه ازدواج پدر و مادرتان شود.
۱-ترس از آینده
از مردها و زن هایی که می ترسند به کسی قول ازدواج بدهند، بسیار شنیده ام که از این موضع شکایت دارند: «تعهد دادن» را حرکتی غیرصادقانه می دانند. مردی می گفت: «چطور می توانم به کسی قول بدهم که تا ابد او را دوست خواهم داشت؟ چه اتفاقی خواهد افتاد؟ چنانچه ده سال بعد از هم جدا شویم یا مثلاً او به من خیانت کند و من او را ترک گویم؟ در این صورت قولم را زیر پا گذاشته ام!»
هنگامی که از هر ازدواج یکی به طلاق ختم می شود، کاملاً طبیعی است که به هنگام قول ازدواج دادن، احساس عدم اطمینان داشته باشیم. ما در دنیایی غیر قابل پیش بینی و در بسیاری از اوقات ترسناک زندگی می کنیم. هیچ یک از ما نمی داند که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد.
پاسخ من به این مشکل این است که:
معتقدم وقتی به کسی تعهد واقعی می دهیم، تنها می تواند به این معنا باشد که متعهد می شویم در هر لحظه تمام و کمال به همسرمان عشق بورزیم، تا وقتی که رابطه اجازه می دهد خود را نیز دوست داشته باشیم و برای خودمان نیز احترام قائل باشیم، نه به این معنا که تعیین کنیم عشقمان، چه مدت و یا تا «کی» ادامه خواهد یافت.
برای نمونه، ممکن است به کسی متعهد باشید و بعداً دریابید مایل نیست بر روی رابطه کار کند، یا مشروب خوردنش را ترک کند یا آزار و اذیت شما و بچه هایتان دست بردارد. چنانچه بر تعهد خود پافشاری کنید، خود را در تنگنای دشواری قرار داده اید. به خود می گویید: «قول داده ام که در این ازدواج بمانم، اما احساس بدبختی می کنم».
از طرف دیگر چنانچه متعهد باشید تا هنگامی که به خودتان صدمه ای نزند، همچنان عشق بورزید، خواهید توانست در پی این که هر چه در توان داشتید برای نجات رابطه تان انجام دادید ولی مثمرثمر واقع نشد، به رابطه تان پایان دهید چرا که به خودتان متعهد هستید.
در اینجا توصیه ام این نیست که به مجرد این که با اندک ناملایماتی روبرو شدید، تعهد خود را بشکنید. منظور من این است که چنانچه شما یا نامزدتان، تنها برای آینده از دادن تعهدی جدی تر به یکدیگر می ترسید، شاید بهتر باشد، تا «تعهد دادن» را برای خودتان «تعریفی دوباره» کنید تا بتوانید در آینده با خودتان صادق باشید.
۲-ترس از صدمه دیدن
بیشتر کسانی که یک بار طلاق گرفته اند و یا رابطه ای مهم و جدی را به هم زده اند، به نوعی دارای شخصیتی «تعهد گریز»ند؛ زیرا معتقدند در گذشته این رابطه برایشان درد، رنج و تأسف به ارمغان آورده است. یکی از دوستانم که به تازگی از یک رابطه صدمه دیده بود، می گفت: «چرا باید پس از آنچه بر سرم آمد، دوباره در طلب «نبردی دیگر» با شخص دیگر باشم؟»
از آنجا که خود نیز نه تنها یکبار بلکه چندین بار این تجربه را داشته ام، می توانم کاملاً او را درک کنم. (تعهد دادن ناپخته و زود هنگام، یکی از سرگرمی های مورد علاقه ام بود! گرچه یکی از مهمترین و آموزنده ترین درس هایی که در طول راه آموختم این بود که:
این عاشق شدن یا تعهد دادن نیست که برایمان درد و رنج به ارمغان می آورد؛ بلکه تعهد دادن به شخص نامناسب و به دلایل نادرست است که موجبات رنجش ما را فراهم می کند.
امیدوارم بتوانید تفاوت و تمایز دو موضوع فوق را درک کنید. اجتناب از تعهد دادن تنها به این دلیل که در گذشته صدمه دیده اید به همان میزان غیرضروری است که تصمیم بگیرید تنها به این دلیل که آخرین بار در یک رستوران بد مسموم شدید، دوباره هیچوقت بیرون غذا نخورید.
کاری که باید بکنید این است که رستورانی را که می خواهید در آن غذا بخورید با دقت بیشتری انتخاب کنید. هنگامی که انتخاب هوشمندانه تری می کنید، روابط منبع لذت خواهند بود؛ نه مسبب دلشکستگی و رنجش خاطرتان.
از بسیاری از جهات آن عده از ما که بزرگترین اشتباهات را در عشق مرتکب شده ایم، به مراتب در وضعیت بهتری، برای انتخاب های بهتر قرار داریم. تنها اگر از گذشته مان درس بگیریم و بیاموزیم همسری را انتخاب کنیم که با او تفاهم حقیقی داشته باشیم. ما می دانیم که برای بی توجهی به مشکلات رابطه مان یا مطالبه نکردن خواسته ها و نیازهایمان باید چه بهایی بپردازیم.
بنابراین اگر به دلیل گذشته تان احساس نقص و کمبود می کنید، چرا نگرش و رفتار خود را تغییر ندهید و به خود به عنوان کسی که برای ایجاد روابط موفق حتی واجد شرایط تر است نگاه نکنید؟
۳-ترس از انتخاب فرد نامناسب
چنانچه از «تعهد دادن» ترسیده یا می ترسید، احتمالاً شما نیز این خیالبافی نابخردانه را دارید که: مدتی است با کسی آشنا شده اید که خیلی دوستش دارید، اما از این می ترسید که به او قول ازدواج بدهید. چرا که می ترسید شاید روزی شخص دیگری را ببینید که خیلی بهتر از او باشد، و یا شما با او تفاهم بیشتری داشته باشید.
در ضمن اتخاذ هر گونه تصمیمی را نیز مدتهاست که به تعویق انداخته اید و سرانجام به این نتیجه می رسید که بدگمانی و کج خیالیتان بی دلیل بوده است و موافقت می کنید که با او ازدواج کنید.
عروسی مجللی می گیرید و ماه عسلی شکوهمند. یک هفته پس از آن که از ماه عسل باز می گردید، در مغازه ای ایستاده اید و یا در جلسه ای هستید و همین طور که به آن طرف خیره شده اید، ناگهان قلبتان می ایستد. شخصی را می بینید و در یک چشم به هم زدن او را شریک مادام العمر و حقیقی خود می پندارید. همانجا عاشق می شوید. به خود می گویید: همیشه می دانستم که چنین کسی وجود دارد. هرگز قبلاً چنین احساسی را تجربه نکرده اید و سپس ناگهان این فکر به سراغتان می آید که: «اُه، خدای من، من متأهلم!»
طبیعی است هنگامی که می خواهید به کسی برای همیشه تعهد بدهید، نگران باشید. به این می اندیشید که آیا اگر کمی دست نگه دارم، شخص مناسب تری را پیدا نمی کنم؟ چگونه می توانم ۱۰۰ % مطمئن باشم که اشتباهی نمی کنم؟
گویی میل داریم کسی از آسمان بیاید و به ما بگوید که: (سلام! گوش بده چه می گویم! می دانم مدتی است به این فکر می کنی که آیا درست است با فلانی ازدواج کنی یا نه. بگذار به تو اطمینان خاطر بدهم که در واقع او همان زوج الهی توست که برای تو آفریده شده است. پس دیگر دو دل نباش! هیچ اشتباهی در این انتخاب نیست. خوب، حالت بهتر شد؟ ببخشید! دیگر وقت ندارم و باید بروم. کار های زیادی دارم که باید انجام دهم. خداحافظ!).
متأسفانه، هرگز چنین تضمینی را از هیچ کس در رابطه با انتخاب هایمان نمی گیریم. معتقدم هنگامی که می خواهید به کسی برای همشه «تعهد» بدهید، کمی شک و تردید کاملاً طبیعی است. گرچه شک و تردید زیاد، ممکن است که اخطاری باشد از طرف قلب و روح شما مبنی بر این که انتخابتان درست نباشد.
در نهایت این فقط زمان است که به شما خواهد گفت که انتخاب شما درست بوده یا نه. دست آخر هرگز چنین نیست که تماماً به دست سرنوشت باشد. انتخاب به عهده شماست. و می توانید همسری را انتخاب کنید و متعهد شوید که تلاش خواهید کرد تا رابطه تان موفق باشد.
۴-ترس از این که سرانجام ازدواجتان شبیه ازدواج پدر و مادرتان شود!
روزی مردی به من گفت: «نمی خواهم با نامزدم ازدواج کنم. می دانید رابطه مان فوق العاده است. اوقات خیلی خوشی داریم. جاذبه بینمان نیز بسیار قوی است. قدر یکدیگر را می دانیم؛ اما اگر ازدواج کنیم، مثل پدر و مادرم و هر کس دیگری که ازدواج کرده است، خواهیم شد: همیشه دعوا خواهیم کرد! زنم چاق خواهد شد. من هم از فرم خارج خواهم شد و برای هم عادی خواهیم شد. نه، من اجازه نخواهم داد که ازدواج، رابطه فوق العاده ای را که دارم خراب کند».
هر گاه از مراجعه کنندگان در سمینارهایم، می پرسم کدامیک از آنها دوست دارند تا ازدواجی نظیر پدر و مادر خودشان بکنند، تقریباً هیچکس دستش را بلند نمی کند و همه خنده کنایه آمیزی می زنند. واقعیت غم انگیزی است، اما وجود دارد: تنها عده معدودی از ما در کودکی، شاهد یک ازدواج خوب و موفق بوده ایم.
بنابراین کاملاً طبیعی است که نسبت به «سرانجام گرفتن» اکراه داشته باشیم و سکوت اختیار کنیم. این موضوع حتی درباره کودکان «خانواده های طلاق» به مراتب حادتر است. عبارت «سرانجام گرفتن» به خودی خود نیز دید و چشم انداز چندان مثبتی در رابطه با ازدواج به ما نمی دهد.
از دیدگاه N. L. P یا «برنامه ریزى عصبى کلامى»، این تعبیر ازدواج از آنجا که به معناى «به آخر رسیدن» است و نه شروع یک چیز نو و تازه، ممکن است به طرزى ناخودآگاه براى شما تداعى معانى «درد» و «رنج» داشته باشد و کارى کند که به هر قیمت که شده از آن برحذر باشید. بسیارى از افرادى که براى مشاوره و روانکاوى نزد من می آیند، این طور احساس می کنند که:
تعهد دادن =خستگى، کسالت، اسارت، بیگاری، فقدان تفریح، از میان رفتن روابط جنسی
قسمتى از مشکل این است که تعریف و تصویر ذهنى ما از ازدواج، همان تعریف و تصویر ذهنى است که از والدینمان به ارث برده ایم و هرگز وقتى صرف نکرده ایم تا این تعریف و تصویر ذهنى خود را از ازدواج «تعریف دوباره» کنیم. همین نگرش باعث می شود تا از تعهد دادن، گریزان شویم.
«تعهد» چه با ازدواج و چه بدون ازدواج، به خودى خود لزوماً مجموعه اى از تجربیات و وقایع از پیش تعیین شده و «مقدر» را تولید نمی کند، بلکه این شمایید که «آزادانه» تجربیات و وقایع دلخواه خود را خلق می کنید و معنایى را که خودتان می خواهید به رابطه تان می دهید. فکر می کنم بسیار مهم است که هر زوجى کمى وقت صرف کنند و درباره این موضوع مذاکره کنند که می خواهند تعهد را براى خود دوباره چگونه تعریف کنند.
صرف نظر از اینکه به تعهد دادن به یکدیگر می اندیشند، یا اینکه قبلاً به یکدیگر متعهد شده اند. به عبارتى ببینند که می خواهند تعهد براى آنها چه معنایى داشته باشد و درباره آن به توافق برسند. این آنها هستند که تعیین می کنند زندگیشان چگونه باشد. گاهى اوقات انجام دادن همین یک کار، بسیارى از ترس ها و نگرانی هاى ما را در قبال تعهد همیشگى دادن، از بین می برد و حتى ترس هایمان را به هیجان تبدیل می کند!
به منظور مطالعه بیشتر پیرامون تعهد دادن در ازدواج، به مقاله «سطوح مختلف تعهد و مسئولیت پذیری در ازدواج» مراجعه فرمایید.
نتیجه گیری
یکی از مسائل بسیار مهم در فرایند ازدواج، تعهد دادن به شریک زندگی و پایبند ماندن به رابطه با اوست. تعهد دادن، یکی از ارکان سه گانه یک ازدواج موفق محسوب می شود؛ با این حال، مواردی همچون ترس از آینده، ترس از صدمه دیدن و ترس از انتخاب شریک زندگی نامناسب، سبب می شوند تا بسیاری، در درون، نسبت به تعهد دادن، دچار تردید شوند.
گردآوری و تنظیم: حسین فاضلی
منبع: اقتباس از کتاب «آیا تو آن گمشده ام هستى؟» باربارا دى آنجلس؛ ترجمه هادى ابراهیمی؛ ص۲۲۵-۲۲۹