اشاره:
یکی از مسلمات شیعه، «رجعت» است. یعنی پس از ظهور امام دوازدهم(عج) برخی از برگزیدگان الهی به همراه «ائمه معصومین» یکی پس از دیگری رجعت کرده و حکومت عدل امام مهدی(عج) را تا روز قیامت ادامه خواهند داد. با وجود این روایات، تشکیل حکومت افرادی با عنوان «مهدیین»، آنهم با وجود ائمه معصومین که دلیل رجعتشان تشکیل حکومت و خلافت عدل الهی است، بی معنی خواهد بود. احمد بصری مدعی «مهدویت دوازدهگانه» جهت گریز از اشکالاتی که متوجه مسأله «مهدیین» و تعارض آن با «رجعت» دارد، به دو ادعای مهم دست زده است که در این مقاله مورد بررسی قرار می گیرد.
دوران پس از امام مهدی(علیه السلام)
یکی از ابهامات موجود در بین مردم، بحث چگونگی دوران پس از امام مهدی(علیه السلام) است. با مراجعه به منابع موجود، این دوران به سه بخش تقسیم می گردند:
الف. مهدیین
روایات مرتبط با بحث «مهدیین» پس از قائم(علیه السلام) در بخش بررسی تواتر معنوی حدیث موسوم به وصیت(حدیث وصیت مذکور در الغیبه طوسی) مورد بررسی و نقد قرار گرفت؛ لذا گفته شد که در باور شیعیان، حقیقتی با عنوان «مهدیین»، که دارای مقام وصایت پیامبر اکرم(علیه السلام) باشد وجود ندارد.
ب. برپایی قیامت
شیخ مفید(رحمه الله علیه) عبارتی در خصوص برپایی قیامت پس از وفات امام مهدی(علیه السلام) آورده و آن را به روایات معصومین(علیه السلام) استناد داده است. البته واقعیت این است که چنین روایتی در کتب شیعی وجود نداشته و مراد شیخ مفید، روایات اهل سنت است:
«وَ أَکْثَرُ الرِّوَایَاتِ أَنَّهُ لَنْ یَمْضِیَ مَهْدِیُ هَذِهِ الْأُمَّهِ(علیه السلام) إِلَّا قَبْلَ الْقِیَامَهِ بِأَرْبَعِینَ یَوْماً یَکُونُ فِیهَا الْهَرْجُ وَ عَلَامَاتُ خُرُوجِ الْأَمْوَاتِ وَ قِیَامُ السَّاعَهِ لِلْحِسَابِ وَ الْجَزَاءِ»(۱)؛ (از اکثر روایات چنین برداشت می شود که چهل روز پس امام مهدی(علیه السلام) قیامت بر پا میشود و در این زمان هرج و مرج شده و مردگان زنده شده و برای حساب و جزای محشر آماده می شوند).
ج. رجعـت
یکی از مسلمات شیعه، باور به رجعت است. بدین معنا که پس از ظهور امام دوازدهم(علیه السلام) برخی از برگزیدگان الهی به همراه ائمه معصومین(علیهم السلام) یکی پس از دیگری رجعت(۲) کرده و خلافت و حکومت عدل امام مهدی(علیه السلام) را تا روز قیامت ادامه خواهند داد.
دلایل اثبات رجعت
دلیل اول: پیامبر اکرم(صل الله علیه و آله) درباره تکرار سنت و حوادث پیشینیان در این امت فرمود:
«کُلُّ مَا کَانَ فِی الْأُمَمِ السَّالِفَهِ یَکُونُ فِی هَذِهِ الْأُمَّهِ مِثْلُهُ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَ الْقُذَّهِ بِالْقُذَّهِ»(۳)؛ (هر اتّفاقی که در امتهای پیشین رخ داد، با تطابق کامل و بدون ذرهای کم و زیاد، در این امّت هم رخ می دهد).
آیات و روایات متعددی دلالت بر آن دارند که یکی از سنت های الهی درباره امتهای پیشین، تحقق رجعت بوده است. لذا از رهگذر تکرار سنتهای الهی، میتوان به تکرار رجعت در امت پیامبر(صل الله علیه و آله) نیز یقین پیدا کرد. چنانچه از امام رضا(علیه السلام) پرسیده شد:
«فَمَا تَقُولُ فِی الرَّجعه؟ فَقَالَ الرَّضَا(علیه السلام) إِنَّهَا الحَقُّ وَ قَد کَانَت فِی الأٌمَمِ السَّالِفَهِ وَ نَطَقَ بِهَا القِرآنُ وَ قَد قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صل الله علیه و آله) یَکُونُ فِی هَذِهِ الأٌمَّهِ کُلُّ مَا کَانَ فِی الأُمَمِ السَّالِفَهِ حَذوَ النَّعلِ وَ القُذَّهِ بِالقُذَّهِ»(۴)؛ (نظر شما درباره رجعت چیست؟ امام رضا(علیه السلام) فرمودند: رجعت، حق است. در امّتهای سابق بوده و قرآن در این باره شهادت می دهد. در این امّت نیز خواهد بود؛ زیرا پیامبر اکرم(صل الله علیه و آله) فرمود: هر چه در امّت های پیشین اتفاق افتاده است، با تطبیق کامل و بدون ذرهای کم و زیاد، در این امّت هم اتفاق می افتد).
همچنین امام صادق(علیه السلام) در ارتباط با این امر فرمود:
«أَنَّ اللَّهَ رَدٌّ عَلَى أَیُّوبَ أَهْلِهِ وَ مَالِهِ الَّذِینَ هَلَکُوا ثُمَّ ذَکَرَ قِصَّهَ عُزَیْرٍ وَ إِنَّ اللَّهَ أَمَاتَهُ وَ أَحْیَاهُ وَ قِصَّهُ الَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیَاهُمْ وَ غَیْرِ ذَلِکَ ثُمَّ قَالَ فَمَنْ أَقَرَّ بِجَمِیعِ ذَلِکَ کَیْفَ یُنْکِرُ الرَّجْعَهَ فى الدُّنْیَا وَ قَدْ قَالَ النَّبِیُّ (صل الله علیه و آله) مَا جَرَى فى الْأُمَمِ أَنْبِیَاءِ قبلى شَیْءٍ إِلَّا وَ یُجْرَى فى أُمَّتِی مِثْلُهُ»(۵)؛ (خداوند اهل بیت ایوب(علیه السلام) که مرده بودند، یا مالش که تلف شده بود، را به وی برگرداند. سپس قصّه عزیر را – که مرد و سپس زنده شد- و قصّه کسانی را که از ترس مرگ، از وطن آواره شدند و خداوند ایشان را میراند و دوباره زنده کرد و دیگران را نقل میکند: آنان که به اینها اقرار دارند، چگونه رجعت دنیا را منکر میشوند، در صورتی که پیامبر اکرم(صل الله علیه و آله) فرمود: هیچ چیز در امّت پیامبران گذشته واقع نشده است مگر این که در امّت من هم واقع می شود).
دلیل دوم: آیات قرآن کریم بر وقوع رجعت شهادت دادهاند. به عنوان نمونه در قرآن کریم آمده است:
«وَ یَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّهٍ فَوْجاً مِمَّنْ یُکَذِّبُ بِآیاتِنا فهم یوزعون»(۶)؛ (و روزى که ما از هر امّتى، گروهى از کسانى که آیات ما را تکذیب مى کردند محشور مى کنیم؛ و آنها را نگه مىداریم تا به یکدیگر ملحق شوند).
از ظاهر آیه برمىآید که حشر در آن، غیر از حشر در روز قیامت است، زیرا حشر در روز قیامت اختصاص به یک فوج از هر امت ندارد، بلکه تمامى امتها در آن محشور مى شوند و حتى به حکم آیه «وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً»(۷)، یک نفر هم از قلم نمىافتد، اما در این آیه مى فرماید: از هر امتى فوجى را محشور مىکنیم.(۸) روایات معصومین(علیهم السلام) (۹) و همچنین اکثریت قریب به اتفاق مفسرین و علمای شیعه، این آیه را مرتبط با رجعت دانسته اند.(۱۰)
دلیل سوم: روایات متعددی که بر تحقق و حتمی بودن رجعت شهادت داده و آن را از ایام الهی دانسته اند. به عنوان نمونه از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است:
«حدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى الْعَطَّارُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِی یَعْقُوبُ بْنُ یَزِیدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الْمِیثَمِیِّ عَنْ مُثَنًّى الْحَنَّاطِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ(علیه السلام) یَقُولُ «أَیَّامُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثَلَاثَهٌ یَوْمَ یَقُومُ الْقَائِمُ وَ یَوْمَ الْکَرَّهِ وَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ»(۱۱)؛ (ایام خداوند سه روز است؛ روز قیام قائم(علیه السلام) روز بازگشت و رجعت و روز قیامت).
رجعت معصومین(علیهم السلام)
روایات اشاره به آن دارند که تمامی معصومین(علیهم السلام) به همراه بهترین و بدترین افراد زمان خود رجعت میکند. به عنوان نمونه در روایتی از امام صادق(علیه السلام) آمده است:
«عَنْ عَبْدِ الْکَرِیمِ بْنِ عَمْرٍو الْخَثْعَمِیِّ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) یَقُولُ «مَا مِنْ إِمَامٍ فِی قَرْنٍ إِلَّا وَ یَکُرُّ مَعَهُ الْبَرُّ وَ الْفَاجِرُ فِی دَهْرِهِ حَتَّى یُدِیلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْمُؤْمِنَ مِنَ الْکَافِرِ»(۱۲)؛ (عبدالکریم بن عمرو الخثعمی می گوید: از امام صادق(علیه السلام) شنیدم که فرمود: هیچ امامی در قرنی نیست مگر این که با او نیکوکار و فاجر در زمانش بر میگردند تا این که خداوند مؤمن را بر کافر چیره می گرداند).
همچنین در روایتی از امام سجاد(علیه السلام) آمده است:
«حَدَّثَنِی أَبِی عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ عَنْ یَحْیَى الْحَلَبِیِّ عَنْ عَبْدِ الْحَمِیدِ الطَّائِیِّ عَنْ أَبِی خَالِدٍ الْکَابُلِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ(علیه السلام) فِی قَوْلِهِ: إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرادُّکَ إِلى مَعادٍ قَالَ یَرْجِعُ إِلَیْکُمْ نَبِیُّکُمْ(صل الله علیه و آله) وَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(علیه السلام) وَ الْأَئِمَّهُ(علیه السلام)»(۱۳)؛ (امام سجاد(علیه السلام) فرمود: مراد این آیه قرآن در حقیقت همان کسی که این قرآن را بر تو فرض کرد، یقینا تو را به سوی وعدهگاه باز می گرداند، این است که؛ پیامبرتان(صل الله علیه و آله) و امیرالمؤمنین(علیه السلام) و سایر ائمه(علیهم السلام) را به سوی شما باز می گرداند).
اولین رجعت کننده
اولین رجعت کنندگان به دو گروه تقسیم می گردد:
الف. پس از ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) ۲۷ تن از مؤمنین به عنوان اولین دسته از مؤمنین، پیش از معصومین(علیهم السلام) رجعت خواهند کرد. در روایات آمده است:
«عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) إِذَا ظَهَرَ الْقَائِمُ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) مِنْ ظَهْرِ هَذَا الْبَیْتِ، بَعَثَ اللَّهُ مَعَهُ سَبْعَهً وَ عِشْرِینَ رَجُلًا، مِنْهُمْ أَرْبَعَهَ عَشَرَ رَجُلًا مِنْ قَوْمِ مُوسَى (عَلَیْهِ السَّلَامَ)، وَ هُمُ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ (تَعَالَى): وَ مِنْ قَوْمِ مُوسى أُمَّهٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ، وَ أَصْحَابُ الْکَهْفِ ثَمَانِیَهٌ، وَ الْمِقْدَادُ وَ جَابِرٌ الْأَنْصَارِیُّ، وَ مُؤْمِنُ آلِ فِرْعَوْنَ، وَ یُوشَعُ بْنُ نُونٍ و هو وَصِیُّ مُوسَى (عَلَیْهِ السَّلَامُ)»(۱۴)؛ ( امام صادق(علیه السلام) فرمود: زمانی که قائم(علیه السلام) از پشت کعبه ظهور نماید، خداوند با او بیست و هفت تن را مبعوث می گرداند، که چهارده تن ایشان از امت موسی(علیه السلام) است. همانانی که خداوند در شأن آنها فرمود: و از میان امت موسی جماعتی هستند که به حق راهنمایی میکنند و به حق داوری می کنند و اصحاب کهف و مقداد و جابر انصاری و مؤمن آل فرعون و یوشع بن نون وصی موسی(علیه السلام)).
ب. رجعت امام حسین(علیه السلام) از میان معصومین(علیهم السلام) امام صادق(علیه السلام) در خصوص اولین رجعت کننده از میان معصومین(علیهم السلام) فرمود:
«إِنَّ أَوَّلَ مَنْ یَکُرُّ فِی الرَّجْعَهِ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ(علیه السلام) وَ یَمْکُثُ فِی الْأَرْضِ أَرْبَعِینَ سَنَهً، حَتَّى یَسْقُطَ حَاجِبَاهُ عَلَى عَیْنَیْهِ»(۱۵)؛ (اولین شخصی که به دنیا رجعت خواهد کرد، امام حسین(علیه السلام) است. ایشان آنقدر در زمین زندگی خواهد نمود تا آنکه از فرط پیری دو ابروی او بر چشمانش بیافتد).
ادعای احمد بصری درباره رجعت
احمد بصری جهت گریز از اشکالاتی که متوجه مسأله «مهدیین» و تعارض آن با رجعت دارد، به دو ادعای مهم دست زده است که مورد بررسی قرار می گیرد:
الف. رجعت بعد از مهدی دوازدهم!
آنان بر این باورند که عالم رجعت، پس از امام مهدی(علیه السلام) نیست، بلکه پس از اتمام حکومت مهدی دوازدهم محقق خواهد شد. چنانچه احمد بصری گفته است:
«عَالِمٌ الرَّجْعَهِ یَبْدَأُ مَعَ نِهَایَهِ ملک الْمَهْدِیُّ الثَّانِی عَشَرَ وَ هُوَ الْقَائِمُ الَّذِی یُخَرَّجُ عَلَیْهِ الْحُسَیْنُ(عَلَیْهِ السَّلَامُ)»(۱۶)؛ (عالم رجعه با اتمام حکومت مهدی دوازدهم آغاز میشود و او همان قائمی است که حسین بن علی(علیه السلام) پس از او خواهد آمد)!
ناظم العقیلی نیز بر این مسأله تحدی کرده و ادعا میکند که هیچ روایتی وجود ندارد که بیان کند رجعت امام حسین(علیه السلام) بعد از امام حجت ابن الحسن(علیه السلام) صورت می گیرد. بلکه همه روایات اشاره به رجعت بعد از مهدی یا رجعت بعد از قائم دارند که آن هم آخرین مهدی از مهدیین دوازدگانه می باشد. وی در این تحدی گفته است:
«لَمْ تُرَدَّ رِوَایَهُ قَطُّ تَنُصُّ عَلَیَّ أَنْ الْإِمَامَ الْمَهْدِیِّ(عَلَیْهِ السَّلَامُ) یُسَلِّمَهَا لِلْإِمَامِ الْحُسَیْنِ(عَلَیْهِ السَّلَامُ) وَ أتحدی بِأَنْ یَأْتِی بِرِوَایَهِ صَرِیحَهٌ»(۱۷)؛ (هیچ روایتی وارد نشده است که به تسلیم امر از امام مهدی(علیه السلام) به امام حسین(علیه السلام) تصریح کرده باشد و من تحدی می کنم یک روایت صریح در این خصوص بیاورد).
در پاسخ به ادعای احمد بصری و همچنین تحدی ناظم العقیلی، به روایاتی اشاره میشود که به رجعت امام حسین(علیه السلام) پس از امام دوازدهم(علیه السلام) و نام آن حضرت تصریح کرده اند:
روایت اول:
در این روایت، امام حسین(علیه السلام) به رجعت خود در زمان ظهور حضرت «الحجه بن الحسن(علیه السلام) » تصریح میفرماید:
«فْضَلِ بْنِ الشاذان النَّیْشَابُورِیِّ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مالک بْنِ عطیه عَنْ أَبِی صَفِیُّهُ ثَابِتِ بْنِ دِینَارٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ(عَلَیْهِ السَّلَامُ) قَالَ قَالَ الْحُسَیْنُ بْنِ عَلِیِّ بْنِ ابیطالب قَبْلَ أَنْ یُقْتَلَ بِلَیْلِهِ وَاحِدِهِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَالَ لِی یَا بُنَیَّ انک سَتُسَاقُ إِلَیَّ الْعِرَاقِ وَ تَنْزِلُ فِی أَرْضِ یُقَالُ لَهَا عموراء وَ کربلا وَ انک تُسْتَشْهَدُ بِهَا وَ یُسْتَشْهَدُ معک جِمَاعُهُ وَقَدْ قَرُبَ مَا عَهِدَ إِلَیَّ رَسُولُ اللَّهِ(صل الله علیه و آله) وَإِنِّی رَاحِلٌ إلَیْهِ غَدًا فَمَنْ أَحَبَّ منکم الِانْصِرَافَ فَلْیَنْصَرِفْ فِی هَذِهِ الیله فَإِنِّی قَدْ أَذِنْتُ لَهُ وَ هُوَ مِنِّی فِی حِلٍّ وَ اکد فِیمَا قَالَهُ تاکیدا بَلِیغاً وَ قَالُوا وَاَللَّهِ مانفارقک أَبَداً حتی نَرُدُّ موردک فَلَمَّا رَأْیَ ذلک قَالَ فَأَبْشِرُوا بالجنه فَوَاَللَّهِ إِنَّمَا نمکث ماشاء اللَّهِ تَعَالَیْ بَعْدَ مایجری عَلَیْنَا ثُمَّ یُخْرِجُنَا اللَّهِ وَ ایاکم حِینَ یَظْهَرُ قَائِمُنَا فَیَنْتَقِمُ مِنَ الظَّالِمِینَ وَ أَنَا وَ أَنْتُمْ نشاهدهم فِی السَّلَاسِلِ وَ الْأَغْلَالِ وَ أَنْوَاعِ الْعَذَابِ وَ النکال فَقِیلَ لَهُ مَنْ قائمکم یَا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ السَّابِعَ مِنْ وُلْدِ ابْنِیَ محمدبن عَلِیٍّ الْبَاقِرُ وَ هُوَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنُ عَلِیِّ بْنِ موسی بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنُ عَلِیِّ ابْنِی وَ هُوَ الَّذِی یَغِیبُ مَدَّهُ طَوِیلَهُ ثُمَّ یَظْهَرُ وَ یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کما مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً».(۱۸)
روایت دوم:
در این روایت، پیامبر اکرم(صل الله علیه و آله) به رجعت سلمان و همه ائمه(علیهم السلام) و حتی رجعت خودشان در زمان ظهور «ابْنُ الْحَسَنِ الْمَهْدِىُّ، وَ النَّاطِقُ الْقَائِمُ بِحَقِّ اللَّهِ» تصریح می فرماید:
«از سلمان فارسی روایت شده است که به محضر پیامبر اکرم(صل الله علیه و آله) رسیدم. نگاهی به من نمود و فرمود: ای سلمان! پروردگار هیچ پیامبری را مبعوث نکرده جز آن که برای او دوازده نفر وصی و جانشین قرار داد. عرض کردم نام آنان برایم بگویید. فرمود: اسامی آنان را تا حسین(علیه السلام) میدانی. سپس سیدالعابدین علی بن حسین، محمد بن علی، جعفر بن محمد، موسی بن جعفر، علی بن موسی، محمد بن علی، علی بن محمد، حسن بن علی و پس از ایشان حجه بن الحسن المهدی الناطق القائم بامر الله.
سلمان می گوید: من سامت شدم و پس از آن عرض کردم، آیا من آنان را خواهم دید؟
حضرت فرمود: ای سلمان شما و امثال شما از کسانی که معرفت در حق ائمه دارند؛ آنان را درک میکنید. سلمان گفت: من شکر و سپاس پروردگار را بجا آوردم برای خاطر این فیض عظمی. عرض کردم ای رسول خدا! آیا من تا آن زمان حیات دارم؟ آن حضرت تلاوت فرمود «پس آن گاه که وعده (تحقق ) نخستین آن دو فرا رسد، بندگانی از خود را که سخت نیرومندند بر شما میگماریم، تا میان خانههایتان برای قتل و غارت شما و این تهدید تحقق یافتنی است. پس از چندی دوباره شما را بر آنان چیره میکنیم و شما را با اموال و پسران یاری میدهیم و (تعداد) نفرات شما را بیشتر میگردانیم». عرض کردم: ای رسول خدا! شما هم به دنیا برمیگردید؟ فرمود: ای سلمان، به آن خدایی که مرا به رسالت فرستاده من و علی و فرزندانش و هر آن که با ماست بر می گردیم. شیطان و تابعین او را حاضر کنند و هر مؤمن خالص و کافر خالص به دنیا برگردد و خداوند به دست مؤمنین انتقام از کافرین و ستمکاران بکشد. خدا به هیچ کس ظلم نخواهد کرد. و ما هستیم تأویل این آیه «و خواستیم بر کسانی که در آن سرزمین فرو دست شده بودند منت نهیم و آنان را پیشوایان (مردم) گردانیم و ایشان را وارث زمین کنیم» سلمان گفت عرض کردم: ای رسول خدا من باکی ندارم و مرگ را ملاقات کنم».(۱۹)
روایت سوم:
در این روایت، امام صادق(علیه السلام) به رجعت امام حسین(علیه السلام) و یارانشان در زمان امام مهدی(علیه السلام) تصریح می فرماید:
«مفضل بن عمر می گوید: از امام صادق(علیه السلام) پرسیدم: آیا برای آمدن مهدی(علیه السلام) که انتظارش را می کشیم وقت مشخصی است که مردم بدانند؟ امام(علیه السلام) فرمود: قسم به خداوند که وقتی برای ظهورش مشخص نشده تا شیعیان بدانند.
مفضل عرض کرد: ای سرور من! در وقت ولادتش نیز دیده میشود؟ فرمود: آری به خدا قسم از ساعت ولادتش تا وقت وفات پدر بزرگوارش(علیه السلام) دیده میشود… ولادت او در شعبان سال ۲۵۷ هجری قمری(به نقل مشهور در سال ۲۵۵ هجری قمری) است. مؤمنین امام(علیه السلام) او را در سال ۲۶۰ هجری قمری (زمان وفات امام حسن عسگری(علیه السلام)) می بینند… و پس از آنکه غایب شد، هیچ چشمی او را نمی بیند تا زمانی که همه چشمها او را ببیند.
مفضل عرض کرد: یا سیدی هفتاد و دو نفر اصحاب ابیعبدالله الحسین(علیه السلام) هم با ایشان ظاهر می شوند؟ امام(علیه السلام) فرمود: امام حسین(علیه السلام) در دوازدههزار صدیق از شیعیان خود، در حالی که عمامه سیاهی پوشیده است ظاهر می شود».(۲۰)
روایت چهارم:
در این روایت، امام صادق(علیه السلام) به رجعت امام حسین(علیه السلام) و یارانشان در زمان «الْحُجَّه الْقَائِمُ» تصریح می کند:
«وَ کانَ وَعْداً مَفْعُولًا» یعنى ظهور امام قائم(علیه السلام) و مقصود از آیه شریفه: «ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّهَ عَلَیْهِمْ…» رجعت امام حسین(علیه السلام) است که با هفتاد تن از یاران وفادار خود که کلاه خودهاى زرّین بر سر دارند از دو سو به مردم خبر مىدهند که این حسین(علیه السلام) است که رجعت کرده و بیرون آمده تا هیچ مؤمنى درباره آن حضرت شک و تردید نکند و بدون تردید، او دجّال و شیطان نیست و هنوز حجت قائم(علیه السلام) میان مردم است، و چون در دل مؤمنان استوار شود که او حسین(علیه السلام) است اجل امام دوازدهم که حجت است فرا رسد، و همان امام حسین(علیه السلام) خواهد بود که او را غسل مىدهد و کفن و حنوط مى کند و به خاکش مىسپارد، و عهده دار تجهیز جنازه وصى نشود مگر وصى و امام».(۲۱)
نتیجه اینکه؛ در روایات متعددی به نام امام مهدی(علیه السلام) تصریح کرده و اولین رجعت کننده را در زمان ایشان دانستهاند. بنابراین، ادعای احمد بصری مبنی بر وقوع رجعت پس از مهدی دوازدهم باطل میشود. ضمن اینکه قبلا بطلان مهدیین اساسا به اثبات رسیده است.
ب. رجعت در آسمان!
احمد بصری رجعت را زمینی ندانسته و گفته است:
«الرَّجْعَهُ عَالَمُ آخَرَ مُخْتَلَفٌ عَنْ هَذَا الْعَالَمَ الْجُسْمَانِیُّ وَ تکون فِی السَّمَاءِ الْأَوَّلِیِّ»(۲۲)؛ (رجعت در عالمی غیر از عالم جسمانی و دنیوی بوده و در آسمان اول محقق خواهد شد).
در پاسخ به احمد بصری گفته می شود:
اولا وقوع رجعت در آسمان، چه خصوصیتی برای شیعیان دارد که پیرامون آن، صدها روایت از حضرات معصومین(علیهم السلام) صادر شده است. بر اساس روایات، خداوند متعال دین خود را روز رجعت برای همگان آشکار و علنی خواهد کرد، بنابراین باید رجعت امری زمینی بوده باشد تا خداوند در آن روز دین خود را بر مردم زمین علنی کند. چنانچه از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است:
«عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ(علیه السلام) فِی قَوْلِ اللَّهِ «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ» قَالَ: لِیُظْهِرَهُ اللَّهُ فِی الرَّجْعَه»(۲۳)؛ (امام(علیه السلام) در باره این آیه که؛ تا دین خود را بر همگان ظاهر کند و لو اینکه مشرکون ناراحت شوند، فرمود: خداوند در روز رجعت دین خود را ظاهر می کند).
ثانیا روایات متعددی صادر شده است که رجعت را زمینی و دنیوی دانسته و به آن تصریح کرده است که به چند روایت اشاره می شود:
روایت اول:
«أَوَّلُ مَنْ تَنْشَقُّ الْأَرْضُ عَنْهُ وَ یَرْجِعُ إِلَى الدُّنْیَا الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ(علیه السلام) وَ إِنَّ الرَّجْعَهَ لَیْسَتْ بِعَامَّهٍ بَلْ هِیَ خَاصَّهٌ، لَا یَرْجِعُ إِلَّا مَنْ مَحَضَ الْإِیمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الشِّرْکَ مَحْضاً»(۲۴)؛ (امام صادق(علیه السلام) فرمود: اوّل کسى که از قبر بیرون آید و بدنیا برگردد حسین بن على(علیه السلام) است، و رجعت عمومى نیست، مختص مؤمن خالص و مشرک خالص است).
روایت دوم:
«الْعَجَبُ کُلُّ الْعَجَبِ بَیْنَ جُمَادَى وَ رَجَبٍ فَقَامَ رَجُلٌ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مَا هَذَا الْعَجَبُ الَّذِی لَا تَزَالُ تَعْجَبُ مِنْهُ فَقَالَ ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ وَ أَیُّ عَجَبٍ أَعْجَبُ مِنْ أَمْوَاتٍ یَضْرِبُونَ کُلَّ عَدُوٍّ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَهْلِ بَیْتِهِ»(۲۵)؛ (امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: تمامی تعجب ها در بین جمادی و رجب است. مردی بلند شد و عرض کرد: یا امیرالمؤمنین این چه شگفتی است؟ امام فرمود: کدام شگفتی از این عجیبتر است که اصحاب قبور در مابین جمادی و رجب زنده می شوند و با دشمنان خدا و رسول خداو ائمه اهل بیت(علیهم السلام) جنگ می کنند).
روایت سوم:
«عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحُسَیْنِ قَالَ دَخَلْتُ مَعَ أَبِی عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) فَجَرَى بَیْنَهُمَا حَدِیثٌ فَقَالَ أَبِی لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع مَا تَقُولُ فِی الْکَرَّهِ قَالَ أَقُولُ فِیهَا مَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ذَلِکَ أَنَّ تَفْسِیرَهَا صَارَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ قَبْلَ أَنْ یَأْتِیَ هَذَا الْحَرْفُ بِخَمْسٍ وَ عِشْرِینَ لَیْلَهً قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ «تِلْکَ إِذاً کَرَّهٌ خاسِرَهٌ» إِذَا رَجَعُوا إِلَى الدُّنْیَا وَ لَمْ یَقْضُوا ذُحُولَهُمْ فَقَالَ لَهُ أَبِی یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ «فَإِنَّما هِیَ زَجْرَهٌ واحِدَهٌ فَإِذا هُمْ بِالسَّاهِرَهِ» أَیَّ شَیْءٍ أَرَادَ بِهَذَا فَقَالَ إِذَا انْتَقَمَ مِنْهُمْ وَ بَاتَتْ بَقِیَّهُ الْأَرْوَاحِ سَاهِرَهً لَا تَنَامُ وَ لَا تَمُوتُ»(۲۶)؛ (از محمد بن عبدالله نقل شده است: همراه پدرم بر حضرت صادق(علیه السلام) وارد شدیم، میان آن حضرت و پدرم سخنی گذشت، سپس پدرم به حضرت عرض کرد: درباره رجعت چه می فرمایید؟ امام فرمود: در این باره همان را میگویم که خداوند فرمود: این بازگشت زیان بخشی است، تفسیر این آیه بیست و پنج شب قبل از رسیدن آن به پیامبر(صل الله علیه و آله) رسید. و این هنگامی است که مردم به دنیا برمیگردند و خونخواهی آنها تمام می شود، پدرم عرض کرد: این که خداوند در قرآن میفرماید: «فَإِنَّما هِیَ زَجْرَهٌ واحِدَهٌ فَإِذا هُمْ بِالسَّاهِرَهِ» مقصود چیست؟ فرمود: وقتی از ستمگران انتقام گرفته شد و سپس مُردند، ارواح آنها بیدار است نه می خوابد و نه می میرد).
نتیجه اینکه؛ رجعت در همین زمین خاکی و دنیوی محقق خواهد شد و چنانچه غیر از این باشد اثری بر آن مترتب نشده و ثمرهای نخواهد داشت.
حکومت ائمه رجعت(علیه السلام)
پس از اثبات این مسأله که رجعت ائمه معصومین(علیهم السلام) بلافاصله پس از امام دوازدهم(علیه السلام) بوده و اولین رجعت کننده پس از ایشان، امام حسین بن علی(علیه السلام) خواهد بود، نوبت به آن میرسد تا حکومت آن معصومین(علیه السلام) در زمان رجعت به اثبات برسد.
در روایات متعددی از ائمه(علیهم السلام) به حکومت جهانی آنان در عصر رجعت اشاره شده و ایشان را در آن زمان صاحب الامر و صاحب حکم دانستهاند. همین مسأله، امر و حکم هر شخصی غیر از ایشان را نفی کرده و آن را در وجود ائمه رجعت(علیهم السلام) منحصر می نماید. لازم به ذکر است که فلسفه رجعت ائمه(علیهم السلام) نیز در همین تشکیل حکومت عدل الهی جمع شده و هیچ دلیل دیگری غیر از آن برای مسأله رجعت متصور نیست. لذا در صورتی که ائمه رجعت فاقد حکومت و خلافت بدانیم، نقض غرض خواهد شد. چنانچه روایات متعددی از این واقعیت پرده برداشته که به چند مورد اشاره می شود:
روایت اول:
«فَأَنَا…مُصَدِّقٌ بِرَجْعَتِکُمْ، مُنْتَظِرٌ لِأَمْرِکُمْ، مُرْتَقِبٌ لِدَوْلَتِکُمْ… یُحْشَرُ فِی زُمْرَتِکُمْ، وَ یَکُرُّ فِی رَجْعَتِکُمْ، وَ یُمَلَّکُ فِی دَوْلَتِکُمْ، وَ یُشَرَّفُ فِی عَافِیَتِکُمْ، وَ یُمَکَّنُ فِی أَیَّامِکُمْ، وَ تَقَرُّ عَیْنُهُ غَداً بِرُؤْیَتِکُمْ وَ مَکَّنَنِی فِی دَوْلَتِکُمْ، وَ أَحْیَانِی فِی رَجْعَتِکُمْ، وَ مَلَّکَنِی فِی أَیَّامِکُمْ»(۲۷)؛ (موسی بن عبدالله نخعی از امام هادی(علیه السلام) نقل می کند. به ایشان عرض کردم در هنگام زیارت هر کدام از شما چه بگویم؟ لذا زیارت نامه را تماما فرمود و در اثناء آن به رجعت اشاره کرد و از آن جمله فرمود: پس من رجعتتان را تصدیق می کنم و چشم به راه امر شما هستم، در انتظار حکومت شما به سر مىبرم… مرا از کسانی قرار بده که در گروه شما محشور مى شوند، و در زمان رجعتتان دوباره به دنیا باز مى گردد، و در دولت شما به فرمانروایى میرسند و در دوران سلامت کامل شما مفتخر مى گردند، و در روزگار شما اقتدار مى یابند).
روایت دوم:
«وَ اللَّهِ لَیَمْلِکَنَّ رَجُلٌ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ بَعْدَ مَوْتِهِ ثَلَاثَ مِائَهِ سَنَهٍ وَ یَزْدَادُ تِسْعاً قَالَ فَقُلْتُ فَمَتَى یَکُونُ ذَلِکَ قَالَ فَقَالَ بَعْدَ مَوْتِ الْقَائِمِ… فَإِذَا اشْتَدَّ الْبَلَاءُ عَلَیْهِ وَ قُتِلَ الْمُنْتَصِرُ خَرَجَ السَّفَّاحُ إِلَى الدُّنْیَا غَضَباً لِلْمُنْتَصِرِ فَیَقْتُلُ کُلَّ عَدُوٍّ لَنَا وَ هَلْ تَدْرِی مَنِ الْمُنْتَصِرُ وَ مَنِ السَّفَّاحُ یَا جَابِرُ الْمُنْتَصِرُ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ وَ السَّفَّاحُ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ(علیه السلام)»(۲۸)؛ (از جابر بن یزید جعفی روایت شده است: از امام باقر(علیه السلام) شنیدم که فرمود: به خدا قسم مردی از ما اهل بیت(علیهم السلام) بعد از مرگش، سیصد و نه سال حکومت می کند. عرض کردم این چه زمانی خواهد بود؟ فرمود بعد از وفات قائم(علیه السلام). وقتی گرفتاری بر وی شدت گرفت و امام منتصر کشته شد، امام سفاح در حالی به دنیا باز می گردد که از شهادت امام منتصر غضبناک است. پس تمام دشمنان ستمگر را می کشد و تمام زمین را مالک می شود و خداوند کار او را اصلاح میکند و او سیصد و نه سال حکومت می کند. آنگاه امام(علیه السلام) فرمود: ای جابر! آیا میدانی امام منتصر و سفاح کیست؟ منتصر حسین(علیه السلام) و سفاح امیرالمؤمنین(علیه السلام) است).
روایت سوم:
«سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ «إِذْ جَعَلَ فِیکُمْ أَنْبِیاءَ وَ جَعَلَکُمْ مُلُوکاً» فَقَالَ: الْأَنْبِیَاءُ: رَسُولُ اللَّهِ ص وَ إِبْرَاهِیمُ وَ إِسْمَاعِیلُ وَ ذُرِّیَّتُهُ، وَ الْمُلُوکُ: الْأَئِمَّهُ(علیه السلام) قَالَ: فَقُلْتُ: وَ أَیَ مُلْکٍ أُعْطِیتُمْ؟ قَالَ: مُلْکَ الْجَنَّهِ وَ مُلْکَ الْکَرَّهِ»(۲۹)؛ (محمد بن سلیمان دیلمی از زبان پدرش نقل میکند که از امام صادق(علیه السلام) تفسیر این آیه را پرسیدم: «شما را پیغمبران و پادشاهان قرار دادیم»، حضرت فرمود: مقصود از انبیاء پیامبر اکرم(صل الله علیه و آله) و ابراهیم و اسماعیل(علیه السلام) و ذریه ایشان است و منظور از پادشاهان ائمه(علیهم السلام) هستند. عرض کردم: خداوند چه سلطنتی به شما عطا فرموده؟ فرمود: سلطنتی در بهشت و سلطنتی در هنگام رجعت).
با وجود روایاتی که حاکی از حکومت ائمه رجعت هستند، تشکیل حکومت افرادی با عنوان مهدیین، آنهم با وجود ائمه معصومین(علیهم السلام) که دلیل رجعتشان تشکیل حکومت و خلافت عدل الهی است، بی معنی بوده و این تضادی غیر قابل حل خواهد بود. مگر اینکه قائل به آن باشیم که مهدیین (بر فرض صحت و قبول مهدیین) از حُکام و والیانی هستند که توسط ائمه رجعت(علیهم السلام) به ولایت های دور و نزدیک منصوب خواهند شد که آنهم مساله ای غیر از خلافت مهدیین است.
پی نوشت:
(۱). الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد، ج۲، ص۳۸۷.
(۲). فلان یؤمن بالرجعه أی بالرجوع الی الدنیا بعد موتها. الصحاح، ج۳، ص۱۲۱۶.
(۳). کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۵۳۰؛ الاعتقادات، ص۶۲. إعلام الورى بأعلام الهدى (ط – القدیمه)، ص۴۷۶.
(۴). عیون اخبار الرّضا، ج۲، ص۲۰۰؛ الإیقاظ، ص ۱۰۷، ح۱۸؛ بحارالانوار، ج۲۵، ص ۱۳۵.
(۵). الإیقاظ، ص ۱۰۸، ح۱۹. خرائج و جرائح، ج۲، ص ۹۳۳-۹۳۴.
(۶). سوره نمل، آیه ۸۳.
(۷). سوره کهف، آیه ۴۷.
(۸). المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۳۹۷.
(۹). سُئِلَ عَنْ أبُو عَبدِالله(علیه السلام) قَوْلِهِ وَ یَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّهٍ فَوْجاً فَقَالَ مَا یَقُولُ النَّاسُ فِیهَا قُلْتُ یَقُولُونَ إِنَّهَا فِی الْقِیَامَهِ- فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع) یَحْشُرُ اللَّهُ فِی یَوْمِ الْقِیَامَهِ مِنْ کُلِّ أُمَّهٍ فَوْجاً وَ یَذَرُ الْبَاقِینَ إِنَّمَا ذَلِکَ فِی الرَّجْعَهِ فَأَمَّا آیَهُ الْقِیَامَهِ- فَهَذِهِ «وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً- وَ عُرِضُوا عَلى رَبِّکَ صَفًّا إِلَى قَوْلِهِ مَوْعِداً». (مختصر البصائر، ص۹۱)
(۱۰). الاعتقادات، ص ۶۲.
(۱۱). الخصال، ج۱، ص۱۰۸.
(۱۲). مختصر البصائر، ص۱۱۵؛ مدینه المعاجز، ج۳، ص۱۰۱؛ الایقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرجعه، ص۳۳۳.
(۱۳). تفسیر القمی، ج۲، ص۱۴۷؛ مختصر البصائر، ص۱۵۶؛ الإیقاظ من الهجعه بالبرهان على الرجعه، ص۳۴۴.
(۱۴). حلیه الأبرار فی أحوال محمد و آله الأطهار علیهم السلام، ج۶، ص۳۰۳؛ دلائل الامامه، ص۲۴۷؛ المحجه فی مانزل فی القائم الحجه(علیه السلام)؛ تفسیر عیاشی، ج۲، ص۳۲؛ الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۲، ص۳۸۶؛ اعلام الوری، ص۴۳۶؛ کشف الغمه فی معرفه الائمه، ج۲، ص۴۶۶؛ الایقاظ من الهجعه بالبرهان عهلی الرجعه، ص۲۳۷؛ بحار الانوار، ج۵۳، ص۹۱.
(۱۵). بحار الانوار، ج ۵۳ ، ص ۶۳-۶۴، ح ۵۴.
(۱۶). الرجعه ثالث ایام الله الکبری، ص۲۴.
(۱۷). سامری عصر ظهور، ص۴۵.
(۱۸). امام صادق(علیه السلام) فرمودند: امام حسین بن علی(علیه السلام) یک شب قبل از شهادتش به اصحاب خود خطاب کرده فرمود که: روزی رسول خدا (صل الله علیه و آله) با من گفت که ای فرزند من زود باشد که ترا بسوی عراق برسانند و فرود آورند تو را به زمینی که آن را عمورا و کربلا گویند و تو در آن زمین شهید شوی و جماعتی با توشهید شوند. به تحقیق که نزدیک شده است آن عهدی که رسول خدا (صل الله علیه و آله) با من کرده و من فردا به نزد آن حضرت رحلت خواهم کرد، پس هر کس از شما که برگشتن را دوست میدارد، میباید که در همین شب برگردد که من او را اذن برگشتن دادم و او از من در حل و اجازه است. در این باب آن جناب تاکید و مبالغه تمام نمود، ایشان راضی به برگشتن نشدند و گفتند که: به خدا قسم که ترا وا نمیگذاریم و از تو هرگز جدا نمی شویم تا به جائی که وارد می گردی ما نیز وارد گردیم. آن حضرت چون حال آنان را مشاهده نمود فرمود که: بشارت باد شما را به بهشت، به خدا قسم که بعد از آنچه بر ما جاری شود آنقدر مکث خواهیم کرد تا خداوند تعالی ما را و شما را در آن هنگام که قائم ما ظاهر شود بیرون آورد، پس انتقام خواهد کشید از ظالمان و ما و شما مشاهده خواهیم کرد ایشان را در سلاسل و اغلال و گرفتار به انواع عذاب و نکال. گفتند با آن حضرت که: کیست قائم شما ای فرزند رسول خدا؟ آن حضرت فرمود که: فرزند هفتمین است از اولاد فرزند من محمد بن علی که ملقب است به باقر و او حجت بن حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی فرزند من و اوست آن کسی که غایب خواهد شد مدتی دراز و بعد از آن ظاهر خواهد شد و پر خواهد کرد زمین را از عدل و داد آنچنانکه پرشده باشد از جور و ظلم. (اثبات الرجعه، فضل بن الشاذان النیشابوری، ص ۳۶؛ مختصر کفایه المهتدی، میرلوحی، ص ۱۰۵ و ۱۰۶، ح ۱۹)
(۱۹). «عَنْ سَلْمَانَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَوْماً فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیَ قَالَ: یَا سَلْمَانُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یَبْعَثْ نَبِیّاً وَ لَا رَسُولًا إِلَّا جَعَلَ لَهُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیباً،… فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ فَأَنَّى لِی بِهِمْ؟ قَالَ: قَدْ عَرَفْتَ إِلَى الْحُسَیْنِ، قَالَ: ثُمَّ سَیِّدُ الْعَابِدِینَ: عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ؛ ثُمَّ وَلَدُهُ: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ بَاقِرُ عِلْمِ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ ثُمَّ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ لِسَانُ اللَّهِ الصَّادِقُ، ثُمَّ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ الْکَاظِمُ غَیْظَهُ صَبْراً فِی اللَّهِ، ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا لِأَمْرِ اللَّهِ، ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الْجَوَادُ الْمُخْتَارُ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ، ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ الْهَادِی إِلَى اللَّهِ، ثُمَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ الصَّامِتُ الْأَمِینُ عَلَى دِینِ اللَّهِ الْعَسْکَرِیُّ، ثُمَّ ابْنُهُ حُجَّهُ اللَّهِ فُلَانٌ سَمَّاهُ بِاسْمِهِ ابْنُ الْحَسَنِ الْمَهْدِىُّ، وَ النَّاطِقُ الْقَائِمُ بِحَقِّ اللَّهِ. قَالَ سَلْمَانُ: فَبَکَیْتُ، ثُمَّ قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ فَأَنَّى لِسَلْمَانَ بِإِدْرَاکِهِمْ؟ قَالَ: یَا سَلْمَانُ إِنَّکَ مُدْرِکُهُمْ وَ أَمْثَالُکَ وَ مَنْ تَوَلَّاهُمْ بِحَقِیقَهِ الْمَعْرِفَهِ، قَالَ سَلْمَانُ: فَشَکَرْتُ اللَّهَ کَثِیراً، ثُمَّ قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! إِنِّی مُؤَجَّلٌ إِلَى عَهْدِهِمْ قَالَ: یَا سَلْمَانُ اقْرَأْ فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ وَ کانَ وَعْداً مَفْعُولًا ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّهَ عَلَیْهِمْ وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ جَعَلْناکُمْ أَکْثَرَ نَفِیراً قَالَ سَلْمَانُ: فَاشْتَدَّ بُکَائِی وَ شَوْقِی وَ قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! بِعَهْدٍ مِنْکَ؟ فَقَالَ: إِی وَ الَّذِی أَرْسَلَ مُحَمَّداً إِنَّهُ لَبِعَهْدٍ مِنِّی وَ بِعَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ تِسْعَهِ أَئِمَّهٍ، وَ کُلِّ مَنْ هُوَ مِنَّا وَ مَظْلُومٍ فِینَا، إِی وَ اللَّهِ یَا سَلْمَانُ، ثُمَّ لَیَحْضُرَنَّ إِبْلِیسُ وَ جُنُودُهُ وَ کُلُّ مَنْ مَحَضَ الْإِیمَانَ مَحْضاً، وَ مَحَضَ الْکُفْرَ مَحْضاً، حَتَّى یُؤْخَذَ بِالْقِصَاصِ وَ الْأَوْتَارِ وَ التراث (الثَّارَاتِ). وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً، وَ یَجْرِی تَأْوِیلُ هَذِهِ الْآیَهِ وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ نُرِیَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوا یَحْذَرُونَ قَالَ سَلْمَانُ رِضَی اللَّهُ عَنْهُ: فَقُمْتُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ مَا یُبَالِی سَلْمَانُ مَتَى لَقِیَ الْمَوْتَ أَوْ لَقِیَهُ». (مقتضب الأثر فی النص على الأئمه الإثنی عشر، ص۶)
(۲۰). «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ وَ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِیَّیْنِ، عَنْ أَبِی شُعَیْبٍ مُحَمَّدِ بْنِ نَصْرٍ، عَنْ عُمَرَ بْنِ الْفُرَاتِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُفَضَّلِ، عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ، قَالَ: سَأَلْتُ سَیِّدِیَ الصَّادِقَ(علیه السلام) هَلْ لِلْمَأْمُولِ الْمُنْتَظَرِ الْمَهْدِیِّ(علیه السلام) مِنْ وَقْتٍ مُوَقَّتٍ یَعْلَمُهُ النَّاسُ؟ فَقَالَ: حَاشَ لِلَّهِ أَنْ یُوَقِّتَ ظُهُورَهُ بِوَقْتٍ یَعْلَمُهُ شِیعَتُنَا. قَالَ الْمُفَضَّلُ: یَا سَیِّدِی وَ لَا یُرَى وَقْتَ وِلَادَتِهِ؟ قَالَ(علیه السلام): بَلَى، وَ اللَّهِ لَیُرَى مِنْ سَاعَهِ وِلَادَتِهِ إِلَى سَاعَهِ وَفَاهِ أَبِیهِ … أَوَّلُ وِلَادَتِهِ … مِنْ شَعْبَانَ سَنَهَ سَبْعٍ وَ خَمْسِینَ وَ مِائَتَیْنِ… یَرَى شَخْصَهُ الْمُؤْمِنُ الْمُحِقُّ سَنَهَ سِتِّینَ وَ مِائَتَیْنِ،… فَلَا تَرَاهُ عَیْنُ أَحَدٍ، حَتَّى یَرَاهُ کُلُّ أَحَدٍ وَ کُلُّ عَیْنٍ. قَالَ الْمُفَضَّلُ: یَا مَوْلَایَ وَ سَیِّدِی فَالاثْنَانِ وَ سَبْعُونَ رَجُلًا الَّذِینَ قُتِلُوا مَعَ الْحُسَیْنِ (علیه السلام) یَظْهَرُونَ مَعَهُ؟ قَالَ(علیه السلام): نَعَمْ یَظْهَرُونَ مَعَهُ، وَ فِیهِمْ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ(علیه السلام) فِی اثْنَیْ عَشَرَ أَلْفاً، مُؤْمِنِینَ مِنْ شِیعَهِ عَلِیٍّ(علیه السلام)، وَ عَلَیْهِ عِمَامَهٌ سَوْدَاءُ». (الهدایه الکبرى، ص۳۹۶؛ مختصر البصائر ص۴۳۳-۴۵۸؛ بحار الأنوار ، ج۵۳، ص۷؛ ریاض الأبرار فی مناقب الأئمه الأطهار، ج۳، ص۲۱۶؛إلزام الناصب فی إثبات الحجه الغائب عجل الله تعالى فرجه الشریف، ج۲، ص۲۱۱)
(۲۱). «وَ کانَ وَعْداً مَفْعُولًا، خُرُوجُ الْقَائِمِ(علیه السلام)- ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّهَ عَلَیْهِمْ خُرُوجُ الْحُسَیْنِ(علیه السلام) فِی سَبْعِینَ مِنْ أَصْحَابِه؛ عَلَیْهِمُ الْبَیْضُ الْمُذَهَّبُ لِکُلِّ بَیْضَهٍ وَجْهَانِ الْمُؤَدُّونَ إِلَى النَّاسِ أَنَّ هَذَا الْحُسَیْنَ قَدْ خَرَجَ حَتَّى لَا یَشُکَّ الْمُؤْمِنُونَ فِیهِ وَ أَنَّهُ لَیْسَ بِدَجَّالٍ وَ لَا شَیْطَانٍ وَ الْحُجَّهُ الْقَائِمُ بَیْنَ أَظْهُرِهِمْ- فَإِذَا اسْتَقَرَّتِ الْمَعْرِفَهُ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ أَنَّهُ الْحُسَیْنُ(علیه السلام) جَاءَ الْحُجَّهَ الْمَوْتُ فَیَکُونُ الَّذِی یُغَسِّلُهُ وَ یُکَفِّنُهُ وَ یُحَنِّطُهُ وَ یَلْحَدُهُ فِی حُفْرَتِهِ- الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ(علیه السلام) – وَ لَا یَلِی الْوَصِیَّ إِلَّا الْوَصِیُّ». (کافی، ج۸، ص، ۲۰۶)
(۲۲). الرجعه ثالث ایام الله الکبری، ص۵-۲۴.
(۲۳). بحار الأنوار، ج۵۲، ص۳۴۶.
(۲۴). الإیقاظ من الهجعه بالبرهان على الرجعه ؛ النص ؛ ص۳۶۰
(۲۵). بحار الأنوار، ج۵۳، ص۶۰.
(۲۶). بحار الأنوار، ج۵۳، ص۴۴.
(۲۷). من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۳۷۰، ح۱۶۲۵ و مختصر البصائر، ص۱۳۶.
(۲۸). الإختصاص، ص۲۵۷.
(۲۹). مختصر البصائر، ص ۱۱۹.
منبع:کتاب درسنامه نقد و بررسی جریان احمد الحسن بصری، علی محمّدی هوشیار، انتشارات تولی، قم، ۱۳۹۶ش،ص ۳۲۳-۳۳۳.(پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی)