در مورد قیامت و محاسبه اعمال پیروان غیر اسلامی لازم است گذرا اموری را متذکر شویم، بدین شرح:
۱. دین حق در هر زمانی یکی بیش، نیست، بنابر این معنا ندارد بعد از بعثت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) و با توجه به خاتمیت آن حضرت، دینی غیر از اسلام مورد قبول درگاه خداوندی باشد (و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه) (۱)
۲. رستگاری در جهان آخرت به دو چیز (عمل صالح و اعتقاد راستین به خدا) وابسته است. اگر فردی از عمل پسندیده بهرهمند باشد و نسبت به مبدأ و قیامت باوری درست داشته باشد و به تعبیر قرآن از قلبی سلیم بهرهمند باشد، در قیامت رستگار میگردد. “یوم لا ینفع مال و لا بنون إلّا من أتی اللَّه بقلب سلیم”.(۲)
۳. در جهان بینی اسلامی این باور آمده است که خداوند با بندگانش به عدل حکم میکند و به متقضای آن عذاب الهی بعد از اتمام حج است، یعنی خداوند حکیم و عادل بعد از آن که راه حق را بررسی انسانها تبیین نمود (توسط حجتهای باطن و ظاهری) آن گاه آنان را به حساب و کتاب عمل فرامی خواند. (ماکنا معذّبین حتی نبعث رسولاً)(۳)
به مقتضای این آیه کسانی که حجت بر آنان تمام نشده است و نتوانستند دین حق را بشناسند و در نتوانستن تقصیری نداشتند، از این جهت مشمول عذاب الهی قرار نمیگیرند.
۴. در فرهنگ اسلامی کفر چند معنا دارد که یکی از آنها عناد و انکار حقایق است و این در قیامت باعث عقوبت میگردد، نه کفری که از روی نادانی و از قصور و استضعاف فکری باشد که در این صورت ممکن است مشمول رحمت الهی قرار گیرد.(۴)
۵. هر فعلی دو جنبه دارد: یکی از جهت وجود خارجی آن و دیگری از جهت وجود داخلی یا انگیزه فاعل و نیّت. فعلی که از هر دو جهت خوب و ارزشمند باشد، یعنی هم از حُسن فعلی بهرهمند باشد(مانند خدمت به مردم) و هم از حُسن فاعلی (یعنی با انگیزه الهی و به خاطر خدمت به مردم)، چنین فعلی آدمی را در قیامت رستگار میکند. حال اگر عملی از غیر مسلمان از حُسن فعلی و حُسن فاعلی بهرهمند باشد، به مقتضای حکم عقل و روایات اسلامی احتمال نجات در این گونه افراد وجود دارد.(۵)
۶. یک سری امور ممکن است اعمال پسندیده را نابود کند که از آنها به “حبط اعمال” یا آفت اعمال یاد میشود، ممکن است غیر مسلمان کار خوبی انجام دهد و در پی حق باشد، ولی بعد از آن با ارتکاب یک سری امور، اعمال خوب گذشتهاش را نابود کند. (۶)
با بیان این امور میگوییم:
اگر بعد از بعثت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) غیر مسلمان(اعم از یهودیان، مسیحیان و دیگران) که:
اولاً: در پی شناخت و یافتن دین حق برآیند، نه در پی انکار و عناد، و بدون این که تقصیری داشته باشند، نتوانند به حقانیت دین اسلام نایل گردند،
ثانیاً: با شناختی که به حقانیت دینشان دارند، حال دینشان دین حضرت مسیح باشد یا دین حضرت عیسی و یا غیر آن به دستورهای آن نیز پای بند باشند،
ثالثاً کارهایی که انجام میدهند، هم از حسن فعلی بهرهمند باشند و هم از حسن فاعلی،
رابعاً: بعد از آن کارهای نیکشان به آفتها (؛ یعنی حبط اعمال) دچار نشده باشد: در این صورت این گونه افراد که به تعبیر شهید مطهری مسلمان فطری هستند) (۷) بعید نیست در آخرت در زمره نجات یافتگان از دوزخ قرار گیرند. این به مقتضای عدل و حکمت خداوندی است که روایات اسلامی این سخن را تصدیق میکند(۸)
شهید مطهری در این باره میگویند: “اگر کسی دارای صفت تسلیم باشد و به عللی حقیقت اسلام بر او مکتوم مانده باشد و او در این باره بی تقصیر باشد، هرگز خداوند او را معذّب نمیسازد، او اهل نجات از دوزخ است” (۹) نیز گفته است: “به نظر من اگر افرادی یافت شوند که نیکی به انسانهای دیگر و حتی نیکی به یک جاندار اعم از انسان یا حیوان را بدون هیچ چشم انتظاری انجام دهند و حتی در عمق وجدان خود از آن جهت خدمت نکنند که چهره خود را در آیینه وجود محرومین میبینند، یعنی ترس از این که روزی چنین سرنوشتی داشته باشند، عامل محرک آنها نباشد، بلکه طوری انگیزه احسان و خدمت در آنها قوی باشد که اگر بدانند هیچ گونه سودی عاید آنها نمیشود، حتی یک نفر هم از کار آنها آگاه نمیگردد و احدی به آنها یک “بارک اللَّه” هم نخواهد گفت، باز هم آن کار خیر را انجام میدهند و تحت تأثیر عادت و امثال آن هم نباشد، باید گفت:
در عمق ضمیر این انسانها نوری از معرفت خداوند هست و به فرض این که به زبان انکار کنند، در عمق ضمیر اقرار دارد، افکارشان در واقع و نفس الامر انکار یک موهومی است که آن را به جای خدا تصور کردهاند و یا انکار یک موهوم دیگری است که آن را به جای بازگشت به خدا و قیامت تصور کردهاند ،نه انکار خداو معاد واقعی… بنابر این بعید نیست که این گونه کسان واقعاً و عملاً در زمره اهل کفر محشور نگردند، هر چند لساناً منکر شمرده میشود، واللَّه اعلم”(۱۰)
پی نوشت:
۱ – آل عمران، (۳)، آیه ۸۵.
۲ – شعرا (۲۶)، آیات ۸۸ و ۸۹.
۳ – اسراء (۱۷)، آیه ۱۵.
۴ – رجوع شود به آیات سوره توبه(۹)، آیه ۱۰۶، ونساء(۴)، آیات ۹۸ و ۹۹.
۵ – مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج ۱، ص ۳۰۷ و ۳۰۸.
۶ – همان، ص ۳۱۳.
۷ – مرتضی مطهری، همان، ص ۲۹۴.
۸ – رجوع شود به همان، ص ۳۰۷ و ۳۰۸.
۹ – همان، ص ۲۹۳.
۱۰ – همان، ص ۳۰۹.