بسترهای لازم برای خانواده موفق-3

بسترهای لازم برای خانواده موفق-۳

۱۴۰۰-۰۸-۲۲

270 بازدید

انسان‌های شریف، به طور کلی از رأفت و آرامش خاصی برخوردارند و بر خلاف انسان‌های خبیث که تندخو و عصبی هستند، متین برخورد می‌کنند و این متانت بستر خوبی برای آرامش و موفقیت است. امام صادق(علیه السلام) می‌فرمایند: کسی که کریم الاصل است شرافت خانوادگی دارد، قلبی لیّن و آرام دارد و کسی که اصل پسندیده‌ای ندارد، قساوت قلب دارد.(۶۵)

رفتارهای انسان برخاسته از حالت‌های درونی اوست. چنانچه انسان از نرمش و عطوفت بهره داشته باشد، در مواجهه با دیگران پر جاذبه و کم تنش است. ولی اگر از درون، خشن و عصبی باشد، در برابر دیگران دافعه‌ای قوی و جاذبه‌ای ضعیف دارد، و دشوار می‌توان با او کنار آمد. به همین جهت، امیر مومنان(علیه السلام) می‌فرمایند: «کسی که عنصر وجودی او خبیث باشد، نشستن با او رضایتمندی نمی‌آورد و چنین کسی باعث نارضایتی دیگران می‌شود».(۶۶)

عنصر وجودی هر کس همان چیزی است که از خانواده گرفته است. وقتی کسی عامل نارضایتی دیگران باشد، به طور قطع، دیگران احساس موفقیت نمی‌کنند.

دانشمندان از گذشته‌های دور به این نکته دست یافته‌اند که موجودات زنده، بسیاری از ویژگی‌های خود را به نسل بعدی منتقل می‌کنند و این ارث آیندگان از گذشتگان است. دامنه ی این انتقال به ویژگی‌های ظاهری فرزندان اختصاص ندارد و شامل ویژگی‌های روحی و فضایل و رذایل نیز می‌شود. در کروموزم‌ها ذرات بسیار کوچکی به نام «ژن» وجود دارد که عامل حقیقی وراثت است. در متون دینی از این راز بزرگ با واژه ی «عرق» یاد کرده اند. رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: «ببینید نطفه ی خود را در چه محلی مستقر می‌سازید و از قانون وراثت غافل نباشید».(۶۷)

به این نکته توجه کنید تا بستر پاکی فراهم شود و فرزندان شما وارث صفات ناپسند نشوند. در کتاب لغت آمده است: «العرق دساس‌ای ان اخلاق الآباء تتصل الی الابناء؛(۶۸) ژن‌ها عامل انتقال اخلاق پدران به فرزندان اند». در روایت دیگری حضرت علی(علیه السلام) می‌فرمایند: سجایای اخلاقی دلیل پاکی وراثت و فضیلت ریشه ی خانوادگی است»؛(۶۹) این ویژگی به موفقیت خانواده می‌انجامد.

محمد حنفیه، فرزند حضرت علی(علیه السلام) در جنگ جمل، علمدار لشکر بود. حضرت به او فرمان حمله داد. محمد حنفیه حمله کرد، ولی دشمن جلو او را گرفت و محمد از پیشروی بازماند. حضرت خود را به او رساند و به او فرمود: از ضربات دشمن نترس و حمله کن. او قدری پیشروی کرد و باز متوقف شد. حضرت از ضعف او آزرده خاطر شد و نزدیک او آمد و در حالی که با قبضه ی شمشیر به دوش او می‌کوبید، فرمود: «ادرکک عرق من امک؛(۷۰) این ضعف و ترس را از مادرت ارث برده ای». این بی‌توفیقی ارثی از اصل خویش است.

انتقال ژن به فرزندان گاه به ریشه‌های نزدیک برمی گردد و فرزند ویژگی پدر، مادر و دایی را ارث می‌برد و گاه نیز به ریشه‌های کهن و وراثت‌های دوردست برمی گردد؛ مثل این که ویژگی اجداد فرد در او تجلی می‌کند. بنابراین، برای داشتن خانواده ی موفق و دور از تنش و توفیق در تربیت فرزندان باید به زمینه‌های مناسب و مقدمات آن اندیشید. بی‌شک انتخاب همسر مناسب در این موفقیت نقش بسزایی دارد.

درخواست فرزند سالم و صالح از خدا

یکی از بسترهای موفقیت در خانواده این است که والدین هرگز خود را مستقل از مبدأ اعلی نبینند و همیشه به نیازمندی و بندگی خود در برابر خداوند منان توجه داشته باشند.

تصور استقلال از خدا و تکیه کردن به تدبیر و درایت خود، در برابر احساس وابستگی به خدا و تقدیر او، تصوری اشتباه است و باعث می‌شود خداوند، انسان را به حال خود رها کند. رها شدن همان سلب توفیق است؛ سلب این توفیق که خدا آنی و کمتر از آنی ما را به خودمان وانگذارد.

در این زمینه، احساس نیاز شدید به خدای متعال و درخواست فرزند صالح از او راهی به سوی خوشبختی و موفقیت فرزندان است و باعث می‌شود فرزند با محرک‌های درونی مثبت بیشتری به عالم وجود پا گذارد.

قرآن کریم از حضرت زکریا نقل می‌کند که به درگاه الهی عرض کرد: «رَبِّ هَب لِی مِنَ الصّالِحِینَ؛(۷۱) خدای من، به من فرزندان صالح مرحمت کن». در جای دیگر می‌فرماید: «وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا هَب لَنا مِن اَزواجِنا وَ ذُرِّیّاتِنا قُرَّهَ اَعیُنٍ؛(۷۲) و آنان که می‌گویند: خدای ما، از زنان و فرزندان ما نور چشمی برای ما قرار ده».

سعید بن جبیر در خصوص این آیه ی شریفه می‌گوید: «و الله این آیه به حضرت علی(علیه السلام) اختصاص دارد. بیشترین درخواست حضرت از درگاه الهی این بود که خدایا، همسرم، فاطمه، و فرزندانم، حسن و حسین را نور چشم من قرار ده». آن گاه می‌گوید: امیر مومنان فرمودند: «به خدا قسم هیچ گاه از خدای خود نخواستم که فرزندانی زیبا یا خوش قامت به من عطا کند، بلکه از خدای خود خواستم فرزندانی مطیع و خائف از خدا به من عطا کند تا هر گاه به آنها نظر کنم که در حال اطاعت خداوندند، چشمم روشن شود».(۷۳) پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «سعادت پدر، داشتن فرزند صالح است».(۷۴) همچنین فرمودند: «فرزند صالح گلی از گل‌های بهشت است».(۷۵)

همان گونه که دعای والدین سبب می‌شود کار آنها در تربیت آسان تر شود، فرزندان نیز با کارهای خیر خود سبب سعادت پدر و مادر می‌شوند. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: «حضرت عیسی(علیه السلام) از کنار قبری می‌گذشتند که صاحب آن عذاب می‌شد. سال دیگر که از کنار آن عبور می‌کردند دیگر عذاب نمی‌شد. خداوند به حضرت عیسی(علیه السلام) وحی فرمود: صاحب قبر، فرزند صالحی دارد که [کار خیری انجام داده است،] مسیری را درست کرده و به یتیمی پناه داده است. پس من به سبب کاری که فرزندش انجام داده است، او را بخشیدم. آن گاه رسول اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: میراث خدای(عج الله) از بنده ی مؤمنش فرزندی است که پس از مرگ پدر، خدا را عبادت کند. آن گاه امام صادق(علیه السلام) آیه ی حضرت زکریا را تلاوت فرمودند: خدایا از ناحیه ی خود، فرزندی به من عطا کن که از من و از آل یعقوب ارث برد و او را مرضی قرار ده».(۷۶) در جای دیگر امام صادق(علیه السلام) می‌فرمایند: «میراث خداوند از بنده مؤمنش، فرزند صالحی است که برای او استغفار کند».(۷۷)

بنابراین، درخواست فرزند صالح از خداوند منان، بستری است برای اینکه پدر و مادر فرصت مناسب تری برای تربیت او پیدا کنند و خود نیز از برکات فرزند صالح برخوردار شوند، در معرض رحمت الهی قرار گیرند و کار خیر فرزند برای آنان نیز مؤثر و مفید باشد.

پی‌نوشت‌ها

۱- جولیوس گولد و ویلیام ل. کولب، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه ی باقر پرهام و همکاران، ص ۳۸۱

۲– Stephen Moor. Sociology Alive, p. 93.

۳– Anthony Giddens, Sociology , p. 195.

۴- Stephen Moor , Sociology Alive,p.93.

۵- بروس کوئن، مبانی جامعه شناسی، ترجمه و اقتباس غلام عباس توسلی و رضا فاضل، ص ۱۷۳

۶- ویلیام گاردنر، جنگ علیه خانواده، ترجمه ی معصومه محمدی، ص ۷۹

۷- حسین بستان( نجفی)، اسلام و جامعه شناسی خانواده، ص ۲۷۶

۸- علی بن حسام الدین المتقی الهندی، کنزالمعال، ج ۱۱، ص ۹۲

۹- جعفر کاشف الغطاء، کشف الغطاء، ج ۱، ص ۲۱۶

۱۰- عبدعلی العروسی الحویزی، تفسیر نور الثقلین، ج ۲، ص ۱۸

۱۱- مریم(۱۹)، ۱۵

۱۲- مریم(۱۹)، ۳۳

۱۳- محمد تقی فلسفی، کودک از نظر وراثت و تربیت، ص ۹۸

۱۴- علی اکبر دهخدا، لغت نامه، ص ۶۳۶

۱۵- عصر(۱۰۲)، ۱- ۳

۱۶- شمس(۹۱)، ۹- ۱۰

۱۷- شیخ عباس قمی، سفینه البحار، ص ۴۱۰

۱۸- روح الله خمینی، چهل حدیث، ص ۴۳۴

۱۹- عن الحسین بن بشار قال: کتبت الی ابی الحسن الرضا(علیه السلام) ان لی قرابه قد خطب الی و فی خلقه سوء قال: لا تزوجه ان کان سییء الخلق(محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۸۱).

۲۰- قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) : احبکم الی الله احسنکم اخلاقا، الموطئون اکنافا، الذین یألفون و یؤلفون(ابوعلی فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۰، ص ۳۳۳).

۲۱- قال الرضا(علیه السلام) : ان تعطی الناس من نفسک ما تعجب ان یعطوک مثله(حسن دیلمی، ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۳۵).

۲۲- ملا محمد محسن فیض، المحجه البیضاء، ج ۵، ص ۱۰۸

۲۳- اذا جائکم من ترضون خلقه و دینه فزوجوه قلت: یا رسول الله و ان کان دنیا فی نسبه؟ قال: اذا جائکم من ترضون خلقه و دینه فزوجوه والا تفعلوه تکن فتنه فی الارض و فساد کبیر(محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۷۸).

۲۴- علیک بحسن الخلق فانه یکسبک المحبه(عبدالواحد آمدی، غررالحکم و درر الکلم، ص ۲۵۴).

۲۵-قال علی(علیه السلام) حسن الخلق یورث المحبه و یؤکد الموده(همان).

۲۶- حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القران الکریم، ص ۶۳، ۶۴-

۲۷- رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «گفتن این جمله از طرف مرد به همسرش که “دوست دارم” هرگز از قلبش نمی‌رود»(محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۲۳)

۲۸- فی سعه الاخلاق کنوز الارزاق(محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ماده ی «رزق»).

۲۹- حسن الخلق یزید فی الرزق(همان).

۳۰- کم من وضیع رفعه حسن خلقه(عبدالواحد آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ص ۲۵۴).

۳۱- من حسن بره اهل بیته زید فی رزقه(محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ماده ی «رزق»).

۳۲- بحسن الاخلاق یطیب العیش(عبدالواحد آمدی، غررالحکم و درر الکلم، ص ۲۵۴).

۳۳- لا عیش اهنا من حسن الخلق(محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۸، ص ۲۴۴).

۳۴- قال رسول الله(علیه السلام) الخلق السیّی لیفسد العمل کما یفسد الخل العسل(محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۲، ص ۱۵۲).

۳۵- من حسن خلقه سهلت له طریقه(عبدالواحد آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ص ۲۵۴).

۳۶- عن ابی عبدالله(علیه السلام) قال: البر و حسن الخلق یعمران الدیار و یزیدان فی الاعمار(محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۱۰۰).

۳۷- عن ابی عبدالله(علیه السلام) قال: من سعاده الرجل حسن الخلق(حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۴).

۳۸- لویعلم العبد ما فی حسن الخلق لعلم انه محتاج ان یکون له خلق حسن(محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۰، ص ۳۶۹).

۳۹- محمد بن مکرم بن منظور، لسان العرب، ج ۷، ص ۲۹۵

۴۰- همان، ج ۴، ص۶۱

۴۱- همان، ج ۱۰، ص ۲۲۹

۴۲- همان، ج ۶، ص ۲۶۶

۴۳- عن ابی جعفر(علیه السلام) قال: اتی رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) رجل فقال: یا رسول الله اوصنی. فکان فیما اوصاه ان قال الق اخاک بوجه منسبط(محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۱۰۳).

۴۴- عن علی(علیه السلام) المؤمن … بشره فی وجهه وحزنه فی قلبه(محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۲۲۶).

۴۵- عن الصادق(علیه السلام) عن آبائه(علیه السلام) حسن البشر للناس نصف العقل(محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۶۰).

۴۶- عن علی(علیه السلام): حسن البشر اول العطاء(عبدالواحد آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ص ۲۵۴).

۴۷- عنه(علیه السلام): بشرک اول برّک(محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۱۰۳).

۴۸- انکم لن تسعوا الناس باموالکم فالقوهم بطلاقه الوجه و حسن البشر(محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۱۰۳)

۴۹- عن ابی جعفر(علیه السلام) البشر الحسن و طلاقه الوجه مکسبه للمحبه و قربه من الله(عج) و عبوس الوجه و سوء البشر مکسبه للمقب و بعد من الله(همان، ص ۴۵۳).

۵۰- الق اخاک بوجه منسبط الیه و لا تضجر فیمنعک الضجر من حظّک للاخره و الدّنیا(همان).

۵۱-محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۷۵، ص ۵۷-

۵۲- احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ماده ی «الف».

۵۳- عن ابی جعفر(علیه السلام): البشر الحسن و طلاقه الوجه مکسبه للمحبه(محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۲، ص۱۰۳).

۵۴- حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ۲، ص ۱۵۲

۵۵- قال علی(علیه السلام): طلاقه الوجه بالبشر … داع الی محبه البریه(حسین نوری، مسدرک الوسایل، ج ۸، ص ۴۵۴).

۵۶- حسن البشر یذهب بالسخیمه(همان، ص ۱۰۴).

۵۷- ان احسن ما یألف به الناس قلوب اودائهم ونفوا به الضغن عن قلوب اعدائهم حسن البشر عند لقائهم والتفقد فی غیبتهم و البشاشه بهم عند حضورهم(محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۵۷).

۵۸- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۱۰۳

۵۹- اطعموا السفر جل حبالکم فانه یحسن اولادکم(حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۸۶).

۶۰- اطعموا المرأه فی شهرها الذی تلد فیه التمر فان ولدها یکون حلیما(همان، ص ۸۸).

۶۱- اعراف(۷)، ۵۸

۶۲- الولد سرُّ ابیه(علی اربلی، کشف الغمه، ج ۲، ص ۶۵).

۶۳- اختاروا لنطفکم فانّ الخال احد الضجیعین(فضل الله راوندی، النوادر، ص ۱۲).

۶۴- ایاکم و خضراء الدّمن. فقیل: یا رسول الله، و ما خضراء الدّمن؟ فقال: المراه الحسناه فی منبت السوء(محمد بن محمد بن نعمان عکبری بغدادی(شیخ مفید)، المقنعه، ص ۵۱۲).

۶۵- من کرُمَ اصله لان قلبه و من خَشُن عنصر غَلُظَ کبده(محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۲۷).

۶۶- من خبث عنصره ساء محضره(عبدالواحد آمدی، غررالکم و دررالکلم، ص ۴۰۹).

۶۷- انظر فی‌ای شیء تضع ولدک فان العرق دساس(محمد بن احمد محلی، المستطرف، ج ۲، ص ۲۱۸).

۶۸- لویس معلوف، المنجد، ماده ی «دس».

۶۹- حسن الاخلاق برهان کرم الاعراق(علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص ۲۲۸).

۷۰- شیخ عباس قمی، تتمه المنتهی، ص ۱۷

۷۱- صافات(۳۷)، ۱۰۰

۷۲- فرقان(۲۵)، ۷۴

۷۳- والله ما سألت ربی ولدا نضیر الوجه ولا سألت ولدا حسن القامه ولکن سألت ربی ولدا مطیعین لله خائفین وجلین منه حتی اذا نظرت الیه و هو مطیع لله قرت به عینی(محمد بن شهر آشوب مازندارانی، المناقب، ج ۳، ص ۳۸۰).

۷۴- من سعاده الرجل الولد الصالح(محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص ۴).

۷۵- ان الولد الصالح ریحانه من ریاحین الجنه(همان).

۷۶- پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) اعظم فرمود: مَرَّ عِیسی ابنَ مَریَمَ(علیه السلام) بِقَبرٍ یُعَذَّبُ صاحِبُهُ. ثُمَّ مَرَّ بِهِ مِن قابِلٍ فَإذا هُوَ لا یُعَذِّبُ فَقالَ: یَا رَبِّ مَرَرتُ بِهَذا القَبرِ عامَ اَوَّلَ فَکانَ یُعَذَّبُ و مَرَرتُ بِهِ العامَ فَإذا هُوَ لَیسَ یُعَذِّبُ. فَاوحَی اللهُ إلَیهِ: أنَّهُ اَدرَک لَهُ وَلَدُ صالحُ فأصلَحَ طَریقاً وَ آوَی یَتیِماً فَلِهَذا غَفَرتُ لَهُ بما فَعَلَ ابنُهُ. ثُمَّ قال رَسُولُ اللهُ(صلی الله علیه و آله و سلم) مِیراثُ اللهِ(عج) مِن عَبدِهِ المُؤمِنِ وَلَدُ یَعبُدُهُ مِن بَعدِهِ ثُمَّ تَلا عَبدِالله(علیه السلام) آیَهَ زَکرِیَّا(علیه السلام) رَبِّ «فَهَب لی مِن لَدُنک وَلِیًّا* یَرِثُنِی وَیَرِثُ مِن آل یَعقُوبَ وَاجعَلهُ رَبِّ رَضِیًّا»(همان).

۷۷- مِیرَاثُ اللهِ مِن عَبدِهِ المُؤمِنِ الوَلَدُ الصَّالِحُ یَستَغفِرُلَهُ(محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۲۱، ص ۳۶۰).

منبع:خانواده موفق: ارتباط والدین و فرزندان(۱۳۹۰)، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمه الله)و دانشگاه کاشان، چاپ اول.

راسخون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *