یکی از امور مسلّم در فرهنگ اسلامی این است که هر چقدر خوف خدا در دل انسان بیشتر تجّلی یابد و در اعمال و رفتار او آشکار شود، خداوند موجودات دیگر را در پیشگاه او خاضع و خاشع می گرداند و عظمت و بزرگی او نزد دیگران نمایان تر می شود. در حدیثی از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله نقل شده است: «مَنِ اتَّقی اللَّهَ أَهابَ اللَّهُ مِنْهُ کُلَّ شَی ءٍ؛ هر کسی تقوای الهی پیشه سازد خداوند هر موجودی را از او به ترس و وحشت می اندازد.»[۱] از این رو یکی از خصوصیات بی نظیر ائمه علیهم السلام این بود که علی رغم بهره مند نبودن از امکانات و ابزار مادی و قدرت نظامی، چنان عظمت و هیبتی داشتند که حاکمان و صاحبان قدرت با وجود داشتن سلاح های متعدد و سربازان بی شمار، از ائمه علیهم السلام هراسان و بیمناک بودند و هنگام مواجه شدن با ایشان، رعب و وحشت، آنان را فرا می گرفت. امام هادی علیه السلام با این که در دوران خفقان به سر می بردند و هیچ قدرت سیاسی و نظامی در اختیار نداشتند؛ چنان هیبت و عظمتی از ایشان در دل حاکمان و والیان عباسی بود که همواره در خوف و هراس بودند و در مقابل آن حضرت خاضع و متواضع می گشتند. برای نمونه به داستانی از «یحیی بن هرثمه»، یکی از والیان متوکل عباسی اشاره می کنیم:
یحیی که از جانب متوکل برای دستگیری امام هادی علیه السلام و آوردن ایشان از مدینه به سامرّا مأمور شده بود چنین می گوید: «به مدینه رفتم، همین که وارد شهر شدم تا امام هادی علیه السلام را دستگیر کنم، مردم از نگرانی برای آن حضرت گریان شده و شیون سر دادند. هنگامی که وارد خانه ایشان شدیم جز کتاب های قرآن و ادعیه و نامه های علمی چیز دیگری ندیدیم. در این حال چنان عظمتی از امام در دلم افتاد که دوست داشتم خادم او شوم. وقتی که او را وارد بغداد کردم، نزد والی بغداد «اسحاق بن ابراهیم الطاهری» رفتیم، او به من گفت: ای یحیی! این مرد فرزند رسول خداست و متوکّل هم انسان بدی است، اگر ایشان را نزد متوکل ببری او را خواهد کشت و در این صورت رسول خدا دشمن تو در روز قیامت خواهد بود. پس او را به «سامرّا» نزد حاکم آن شهر «وصیف ترکی» بردم، او به من گفت: اگر مویی از او کم شود جز تو کسی گنهکار و مقصّر نخواهد بود. پس او را به نزد متوکّل بردم و شمه ای از فضائل او را پیش متوکل بیان نمودم.»[۲]
هم چنین إربلی از محدثین و مورخین بزرگ می گوید: امام در سامرّا از چنان شخصیت والا و عظمت روحی برخوردار بود که همگان در مقابل وی فروتنی نشان می دادند و ناخواسته در برابرش تواضع کرده و سخت محترمش می داشتند.[۳]
پی نوشت ها:
[۱] . کنز العمال، متقی هندی، ح ۵۸۸۳۰٫
[۲] . تذکره الخواص، ابن جوزی، مکتبه نینوی، ص ۳۶۰٫
[۳] . کشف الغمّه، إربلی، ج ۲، ص ۳۹۸٫
منبع : ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره ۳۸٫